پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
بازی بازی
پرم دادی
جدی جدی پریدم
برای تو قفسی خالی ماند
برای من آسمان
**************************
دلم به حد مرگ گرفته
تنها آذين خيابان
حجله هاي ناكامان است
نوري اگر در آسمان پيداست،
گلوله هاي منوّر
و نور ضد هواييست.
دلم به حد مرگ گرفته
مسافري كه بدرقه كردم غروب
شادي بود.»
********************************
هزار سال عمر لاک پشت
درون لاک تاریکش
به یک لحظه پرواز پروانه
نمی ارزد
که با تمام کوتاهی
در خاطرات جنگل سبز جاودانه می ماند
*************************
میان این همه قفل
تو کلیدی!
میان این همه دیوار
تو پنجره ای! بین این همه چشم
تنها٬ نگاه تو٬ حرف تازه است!
زمزمه کن! شهر در اشغال سکوت است
قدسی قاضی نور
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
چه فرق می کند
در ابتدای راه باشم
یا در انتهای راه
وقتی به تو ختم نمی شود!
*************************
دیدار ما
چون آب و ماه
چه دور!
چه در هم!
*************************
پاییز، برگ های ریخته را نمی شمرند
قصه!
قصه ی ویرانی ست
قدسی قاضی نور
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
افسانه شعباننژاد (متولد ۱۳۴۲) شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان است. او کارشناس رشته زبان و ادبیات فارسی و کارشناس ارشد رشته ادبیات نمایشی است.
شعباننژاد فعالیت خود را در حوزه ادبیات کودک و نوجوان از سال ۱۳۶۰ با یکی از نشریات امور تربیتی تهران آغاز کرد و مدتی به عنوان سردبیر برنامه خردسالان و برنامه بچههای انقلاب در رادیو مشغول به کار بود.
در سال 1385، توانست نخستین جایزه بخش شعر کودکان و نوجوانان جشنواره فجر را دریافت کند.
او نزدیک به 130 اثر از جمله؛ شعر، قصه و رمان به چاپ رسانده است كه حدود 40 اثر توانسته اند جوایزی از جشنواره های مختلف هنری و ادبی دریافت كنند.
زنگوله پا
زنگوله پا،كنار جو راه مي ره
زير درختهاي هلو راه مي ره
جست مي زند روي دو پا
مي زنه زير شاخه ها
از رو درخت،چندتا هلو
گير مي كنه به شاخ او
باغ هلو كه ساكته هميشه
پر از صداي حرف و خنده مي شه
زنگوله پا،باغ را بهم مي زنه
شده درختي كه قدم مي زنه
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
جای پا
مي روم آرام پشت پنجره
کوچه سرتاسر سفيد و ديدني ست
نرم نرمک برف مي بارد هنوز
توي سرما هيچ کس در کوچه نيست
چند گنجشک گرسنه آن طرف
روي بام خانه اي کز کرده اند
در حياط خانه اي هم يک کلاغ
توي اين سرما نشسته روي بند
مي رود در انتهاي کوچه مان
پير مردي که عصا دارد به دست
آه در پشت سر او روي برف
جاي پاهايي برهنه مانده است
***********************************
مادربزرگ
مادربزرگ
وقتي اومد
خسته بود
چار قدش و
دور سرش
بسته بود
صداي كفشش كه اومد
دويدم
دور گُلاي دامنش
پريدم
بوسه زدم روي لُپاش
تموم شدن خستگي هاش
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را
کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم
چونکه روزی مادر م می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای
پس بیا من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است
روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
مریم هوله (متولد ۱۳۵۷، تهران) شاعر ایرانی است.
وی از سن ۱۳ سالگی بطور حرفهای شروع به کار کرد و در ۱۹۹۸ سفر اعتراض آمیز خود را آغاز کرد و طی ۲۷ روز پیاده روی شبانه خود را به آتن رساند.
دو کتاب «جذام معاصر»(1382) و «در کوچههای آتن» (1379)و(1382) از وی تاکنون در ایران از او به چاپ رسیدهاست که کتاب دوم شعرهای او طی زندگی یکسالهاش در آتن را در برمی گیرد و هر دو کتاب توسط نشر میر کسری در تهران منتشر شدهاست. چاپ دوم کتاب «در کوچههای آتن» نسبت به چاپ نخست آن تغییراتی کرده و با حذف برخی شعرها، حجم آن از 88 صفحه به 55 صفحه در چاپ دوم کاهش پیدا کرده است.
وی سال ۲۰۰۳ برنده بورسیه سالانه انجمن قلم در سوئد شد و هم اینک ساکن سوئد است.
بادبادک هرگز از دستهای من پرواز نخواهد کرد - انتشارات میگلن گرافیس - ۱۳۷۹
در کوچههای آتن - نشر میر کسری - تهران - چاپ اول:1379 و چاپ دوم: 1382
باجه نفرین - نشر باران - ۲۰۰۱
کمپانی دوزخ - نشر ارزان-سوئد
جذام معاصر - نشر میر کسری - تهران - چاپ اول: 1382
جذام معاصر - نشر ارزان-سوئد
خواب چسبناک پروانه در تبعید - نشر الکترونیکی- دوات
عصیانیترین شاعری که ما در بین زنان داریم تا قبل از مریم هوله، فروغ فرخزاد است.
اگر با یک لبخند
جهان زیبا می شود
بگذار بشود !
بخیلی مگر ؟
بخند ... .
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
من یک سایه ام
نمی دانم
چه کسی زیر ماه
راه می رود
اما هر که هست
سرش گیج می رود .
**********************
از ادامه بودن هرچند لذت نمي برم
لذت نمي برم
اما ازاين ماست موسير و
شاعران ناياب و
سيگار
نمي شود گذشت !
***************
شجاع ترين آدم کسي است
که وقتي از خواب بلند مي شودجرات به ياد آوردن دارد.
در يادآوري است که جهان مي تپد.
**********************
حرف هاي من بوزينه هاي نادري هستند
كه در قفس فروشگاهي كساد
به مشتريان چنگ مي زنند
جيغ مي كشند
و تنها زنها و بچه ها از چشم هاي من مي ترسند
بگذار ديوانه بمانم
اين نگاه كردن نيست
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
چه بینھايتي ! مثل وقتي كه پلكم را مي بندم !
تو كه ھرگز از ماه فرو نیفتادي ھرگز آسمان تو را نیافت
چگونه زير پاي من له شدي تا از آتشي پشت آسمان به من خبر دھي ! ؟ !
ما ساده بوديم حتي سايه مان ما را نمي شناخت
و لايتناھي كه ھیچ مطلق بود ما را ترسانده بود !!
برايت ھزاران داستان نوشته بودند اما من داستان تو را از بر بودم
تو را ھرگز كسي نديده بود تا سخني حتی گفته باشي
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
بنشین و حرف نزن نور را از چه مي ترساند خفاش ؟
مگر نه آنكه قنديل ھا روي جنازهء سردش گريه مي كنند ؟
از آن آدمھا ھیچ نمانده اين درخشش من است
دوستانم را معده ھاشان بلعیدند
وصورت عشقم در پرسپكتیو راه شكست
او شبیه مثلثي خواھد بود كه من از قله اش به كوچه مي پرم
تا شھرھاي دور را روي بیابان رسم كنم
و تا ابد آواز بخوانم اما
« زندگي »را دوست دارم !
پاسخ : زنان شاعر ايران؛ از آغاز تا كنون
مریم حیدر زاده
حیدرزاده که بینایی خود را بر اثر چند عمل جراحی در کودکی از دست داد، در اواخر دههٔ ۷۰ با نوشتن شعرهایی به سبک محاورهای و با بهکارگیری کلمات ساده و روان شهرت یافت. بسیاری از خوانندگان داخل کشور و همچنین خوانندگان فارسی زبان در بیرون از ایران از ترانههای او در آهنگهایشان استفادهکردهاند. مریم حیدرزاده دانشآموخته حقوق قضایی از دانشگاه تهران است. پدر او بازنشسته ارتش و مادر او هم کارمند بود ولی به خاطر نگهداری از وی مدت هاست که فعالیت بیرون از منزل ندارد. مریم حیدرزاده ساکن سعادتآبادتهران است.