120
ما و مجنون در ازل نوشیدهایم از یک شراب
در میان ما از آن دو اتحاد مشربست
نمایش نسخه قابل چاپ
120
ما و مجنون در ازل نوشیدهایم از یک شراب
در میان ما از آن دو اتحاد مشربست
121
جانم فدای زلف تو آندم که پرسمت
کاین چیست موی بافته ؟ گویی که دام تست
122
.سرو بستان ملاحت قامت رعنای تست
نور چشم عاشقان خسته خاک پای تست
من نه تنها گشتهام شیدای دردت جان من
هرکرا جان و دل و دینی بود شیدای تست
در درون مسجد و دیر و خرابات و کنشت
هر کجا رفتم همه شور تو و غوغای تست
جانم از غیرت ز دست جاهلان سوزد از انک
سرو را گویند مانند قد رعنای تست
وعده دیدار خود کردی به فردا از آن سبب
جان خسرو منتظر بر وعده فردای تست
برشکر خوانند افسون بهر دلجویی ولیک
شکری کو خود فسون خواند لب دلجوی تست
123
ما جان فدای خنجر تسلیم کردهایم
خواهی ببخش و خواه بکش رای رای تست
124
سرو بستان ملاحت قامت رعنای تست
نور چشم عاشقان خسته خاک پای تست
من نه تنها گشتهام شیدای دردت جان من
هرکرا جان و دل و دینی بود شیدای تست
در درون مسجد و دیر و خرابات و کنشت
هر کجا رفتم همه شور تو و غوغای تست
جانم از غیرت ز دست جاهلان سوزد از انک
سرو را گویند مانند قد رعنای تست
وعده دیدار خود کردی به فردا از آن سبب
جان خسرو منتظر بر وعده فردای تست
برشکر خوانند افسون بهر دلجویی ولیک
شکری کو خود فسون خواند لب دلجوی تست
125
ما جان فدای خنجر تسلیم کردهایم
خواهی ببخش و خواه بکش رای رای تست
126
دل من به جانانی آویختست
چو دزدی کز ایوانی آویختست
فدا باد جانها بدان زلف کش
بهر تار مو جانی آویختست
چه زنار کفر است هر موی او
که در هر یک ایمانی آویختست
بتان رامزن سنگ ای پارسا
به هر بت مسلمانی آویختست
127
زلف تو سیه چرا است ؟ ما ناک
بسیار در آفتاب گشتست
128
زلفت سرو پا شکسته زان است
کز سرو بلند اوفتادست
129
تا باد برد بوی تو در باغ پیش سرو
از باد لالهزار کله بر زمین زدست
از بهر آنکه لاف جمال تو میزند
صد بار باد بر دهن یاسمین زدست
گفتم به دل که بر تو که زد ناوک جفا
سوی تو کرد اشارت پنهان که این زدست !