پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام به همگی
امیدوارم خوب باشید
امروز روز خوب و خسته کننده بود
پایان ترم زبان رو دادم رفت ،دیگه آزاد شدم به طور کامل
از فردا به بعد واقعا میترسم
بهمن شروع میشه و در واقع کورس کنکور داغ تر میشه
الان استرسم داره با سلی ناز،هم تراز میشه
اه
گاهی فکر میکنم شاید سال دومی کردن خودم بزرگترین اشتباه بود ولی نباید دیگه بهش فکر کرد
بهمن بعد واقعا مهم هست
سال پیش که خوب خوندم تا اردیبهشت و خرداد ولی تیر و هفته کنکور (هیچ وقت یادم نمیره)
امیدوارم همه موفق باشید[golrooz]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز قراره ابکش بشم....[sootzadan]
من میگم شما استرس نداشته باشیم..باوشه؟!اونهمه براتون حرف زدم....پند بگیرید!
الان من به غلط کردن افتادم.....تو خونه راه میرن همش دارن منو سرزنش میکنن...حالا غیر اینا بابام یه چیز گنده از خودش درمیاره!!!!*اونایی که اینجوریــــــــــــــن بعدش چشاماشون اینجوری میـــــــــــــــــــــــ شه*[nadidan]اونایی که اینجوری اونجوری میشن...فلان میشن....عههههههههههههههه!!!!
یه چیزایی میگه که من قبلا حسشون نمیکردم تو بدنم اما از وقتی از دهن بابام شنیدم حسشون میکنم[sootzadan]حس میکنم دارم خفه میشم[nishkhand]اب دهنمو نمیتونم قورت بدم[sootzadan]و......[sootzadan]
پدر در میاره..والا!من هنوز جوونم...بابا نوجوونم...[negaran]
دلم نمیخواد اینجوری از دنیا برم[sootzadan]
دیروز از ترس نمره ی فیزیکم نرفـــــــــــــــــــــت م مدرسه[nadidan]امروزم که رفتم ؛ترسیدم از معلمم سوال کنم![negaran]همه افتضاح دادن....11 هم تو کلاس داشتیم[nadidan]
امروز عرب گیر داده میگه چرا دیروز نیومدی؟!موجه کردی؟!میگم حالم خوب نبود!نع میرم امروز ....!خبر نداره چه بلایی سر روحیه من اورده که...[sootzadan]نگاش میکنم حالت تهوع میگیرم[tahavoo]
[negaran]خوبه یه سرنگ گنده بکنن هرچی خون از بدنم بکشن.....[esteress][gerye]اصلا شانس من اگر هست جواب ازمایشم اشتباه در میاد حتی اگر سالمم باشم[nishkhand]
اخ چه کیفی میده من هیچیم نباشه...همههههههههه ی اینا ضایع میشن[sootzadan](بعید میدونم البته)[nishkhand]
باشمم انشالله انداختنم دکتر تغذیه[gerye]دارم میمیرم[gerye]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
با این نمره ها هر موقع جوهر خودکارم تموم بشه ترک تحصیل میکنم[nishkhand]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
الان فهمیدم صدایی که تا الان فکر میکردم صدای تردمیل طبقه بالاییه با خالی شدن دو طبقه بالا فهمیدم صدای دوییدن بچه های طبقه 6 بوده[bihes]
واقعا دیگه هیچی ندارم بگم[bihes]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
چرا انقد سخت میگرن سوالای امتحان رو؟
نه واقعا چرا؟؟؟
[delkhoori]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
واااااااااای خداااااااااااااااااااا!!!!!! !!!!!
دوست دارم سرمو بکوبم به دیوار!!!!!!!!!!!
سه ساعت یک مطلب نوشتم تو سایت یهو اشتباهی زدمش رفت[asabani]
حالا باز باید از اول........
اووووووووف حال ندارم دیگه باشه برای فردا.
روز خوبی بود ینی بد بود[negaran]نه خوب بود و نه بد متوسط[nishkhand]
قطبو دادم خلاااااااااص شدم.
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
ببین دیگه چقد بهم فشار اومد که نتیجش شد این احساسات [nishkhand] :
سپاس و ستایش ایام امتحانات را که ترکش موجب افتادن ست و به تلاش اندرش مزید پاسیدن
هر امتحانی که آغاز میشود موجب ترس ست و چون به پایان رسد مایه ی لرز
پس در هر امتحان دو احساس موجود و بر هر احساس بی خیالی ایی واجب! ([nishkhand][negaran])
از فکر و جان که برآید ، کز عهده پاسش به درآید؟
[sootzadan]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نمراتم خدا را شکر خیلی بهتر از اون چیزی شد که فکر میکردمsh_dokhtar0
دیروز انتخاب واحد داشتم و چون فقط یه نمره هام تایید شده بود که اونم 20 بود،معدل آخرین ترم هم بیست بود،جاتون خالی یه انتخاب واحد توپی کردم ،الان 24 واحد درس گرفتم[khande] و احتمال میدم شنبه از دانشگاه باهام تماس بگیرن[tafakor]
میخام بهشون بگم واحد گرفته شده دیگه پس داده نمیشه[khanderiz]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
masoume.a.92
ببین دیگه چقد بهم فشار اومد که نتیجش شد این احساسات [nishkhand] :
سپاس و ستایش ایام امتحانات را که ترکش موجب افتادن ست و به تلاش اندرش مزید پاسیدن
هر امتحانی که آغاز میشود موجب ترس ست و چون به پایان رسد مایه ی لرز
پس در هر امتحان دو احساس موجود و بر هر احساس بی خیالی ایی واجب! ([nishkhand][negaran])
از فکر و جان که برآید ، کز عهده پاسش به درآید؟
[sootzadan]
24ساعته آنلاینی!! بعد توقع 20 هم داری مثلا!!
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــ
امروز موقع صبحگاه تیپ جلیغه ام پاره شد!! غرامتی شدم به انبار دار بد جور!!
ساعت 11بود که طبق روال همه ی تهرانیا رو جمع کردن برگ مرخصیا رو دادن بهشون بی منت!! اومدیم خونه!!
ساعت یک بود فکر کنم اومدم خونه!!
پوتینامو دادم داداشم یه اکس حسااابی زد
جورابامو نشستم!! آویزون کردم مابین پنجره!! که هوای سرد بش بخوره و بوی نامطبوعش بره!!
اومدم برم سایت آ اس رم ببینم کاپتان توتی چه کرده! یه سری به اینجا زدم رفع اخراج شده بودم!
امروز عمه ام یه پیتزا درست کرد!! حالم از هرچی نون و پنیره بهم خورد!!
ساعت 7-8 یکی از بچه ها زنگ زد گفت که آخ کادر افسر نگهبان اذیت میکنه!! بهش زنگ بزن مردیم
منم گفتم باشه! ولی زنگ نزدم!! شب جمعه ای اذیت شن قدر عافیتو بدونن
!!