پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
گاه گویم که در قبضه ی دیوم ، از بس پوشش که بینم !
باز ناگاه نوری تابد که جمله بشریت در جنب آن ، ناپدید بود !
الهی !
چون عین هنوز منتظر عیان است ، این بلای دل چیست ؟
چون این طریق همه بلاست ، چندین لذت چیست ؟
الهی !
گاه از تو می گفتم و گاه می نیوشیدم .
میان جرم خود به لطف تو می اندیشیدم
کشیدم ، آنچه کشیدم ، همه نوش گشت ، چون آوای قبول شنیدم
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آنچه ناخواسته یافتنی است ، خواهنده بدان کیست ؟
و آنچه از پاداش برتر است ، سؤال در جنب آن چیست ؟
الهی !
دانش و کوشش ، محنت آدمی است .
و بهره هر یکی از تو به سزا ، کرد ازلی است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
دردی است مرا که بهی مباد ، این درد ، مرا صواب است ،
با دردمندی به درد ، خرسند ، کسی را چه حساب است ؟
الهی !
قصه این است که برداشتم ، این بیچاره درد زده را چه جواب است ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
خداوندا !
عابدان وصف بزرگواری تو شنیدند ، گردن ها بسته کردند .
سلطانان وصف علای تو شنیدند ، از بیم قهر تو گردن نهادند .
عاصیان صفت رحمت تو شنیدند ، امیدها دربستند .
دست مایه بندگانت گنج خانه فضل توست
کیسه امید از آن دوز دهمی امیدوار
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
گاهی به خود نگرم ، گویم از من زارتر کیست ؟
گاهی به تو نگرم ، گویم از تو بزرگوارتر کیست ؟
بنده چون به فعل خود نگرد ، به زبان تحقیر از کوفتگی و شکستگی گوید :
پر آب دو دیده و پر آتش جگرم
پر باد دو دستم و پر از خاک سرم
چون به لطف الهی و فضل ربانی نگرد ، به زبان شادی و نعمت آزادی گوید :
چه کند عرش که او غاشیه من نکشد ؟
چون به دل غاشیه حکم و قضای تو کشم
بوی جان آیدم از لب چو حدیث تو کنم
شاخ عز رویدم از دل چو بلای تو کشم
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
من چه دانستم که برگشته دوستی قصاص است ؟
چون بنگرستم این معاملت ، تو را با خاص است .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
آمدم با دو دست تهی ، بسوختم بر امید روزبهی ،
چه بود اگر از فضل خود بر این خسته دلم مرهم نهی ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
وصف تو نه کار زبان است .
عبارت از حقیقت یافت تو بهستان است .
با صولت وصال ، دل و دیدار را چه توان است ؟
حسن تو فزون است ز بینایی من
راز تو برون است ز دانایی من
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
ای کارنده غم پشیمانی در دل های آشنایان !
ای افکنده سوز در دل های تائبان !
ای پذیرنده گناهکاران و معترفان !
کس باز نیامد تا باز نیاوردی ،
و کس راه نیافت تا دست نگرفتی .
دست گیر که جز تو دستگیر نیست ، دریاب که جز ز تو پناه نیست ،
و سوال ما را جز تو جواب نیست و درد ما را جز ز تو دارو نیست ،
و از این غم ما را جز از تو راحت نیست .
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان
پاسخ : مناجات و الهی نامه خواجه عبدالله انصاری
الهی !
تو دوستان خود را به لطف پیدا گشتی ،
تا قومی را به شراب انس مستان کردی ،
قومی را به دریای دهشت غرق کردی ،
ندا از نزدیک شنوانیدی و نشان از دور دادی .
رهی را باز خواندی ، وانگه خود نهان گشتی ،
از ورای پرده ، خود را عرضه کردی ،
و به نشان عظمت ، خود را جلوه کردی ،
تا آن جوانمردان را در وادی دهشت گم کردی ،
و ایشان را در بی طاقتی سرگردان کردی ،
این چیست که با آن بیچارگان کردی ؟
داور آن نفیر خواهان تویی !
و داد ده آن فریاد جویان تویی !
و دیت آن کشتگان تویی !
و دستگیر آن غرق شدگان تویی !
و دلیل آن گمشدگان تویی !
تا آن گمشده کجا با راه آید ؟
و آن غرق شده کجا با کران افتد ؟
و آن جان های خسته کی بیاساید ؟
و آن قصه نهانی را کی جواب آید ؟
و آن شب انتظار ایشان را کی بامداد آید ؟
تهیه و تنظیم : سایت علمی نخبگان جوان