معبد
از معبری غریب رسیدم به معبدی
بر در نوشته بودند :
لطفاً به جای کفش
پا را درآورید !
تهران - 76/3/2
نمایش نسخه قابل چاپ
معبد
از معبری غریب رسیدم به معبدی
بر در نوشته بودند :
لطفاً به جای کفش
پا را درآورید !
تهران - 76/3/2
پیاله
آن رند روزگار
تا عکس یار بیند ، برداشت
آیینه ی لبالب و سرخ پیاله را
یار آمد و نهاد کنار نگاه او
گلدان لاله را
این خنک روزگار
می خواست مثل آن رند
لبریز عکس یار کند ان پیاله را
یار آمد و گذاشت کنار نگاه او
سطل زباله را
تهران - 76/11/12
دو برگ از دفتر خاطرات یک آدم خیال پرور
برگ اول
از پشت شیشه امروز
بر شاخه های گیلاس
دیدم شکوفه برف
برگ دوم
از پشت شیشه امروز
بر شاخه های گیلاس
برف شکوفه دیدم
تهران - 76/12/13
همه
همه کمبود محبت دارند
همه حتی آن شن ، آن کشتی ، ان دریا
شن در اندیشه ی پاهایی ست
که موافق باشند
در جهت های مخالف با هم
بادبان
در دل پاره ی خود حسرت قایق دارد
قایق سرگردان
حسرت باد موافق دارد
موج دریا با خود می گوید
گر نباشد کشتی
چه کسی می فهمد
من تلاطم دارم
همه کمبود محبت دارند
همه حتی این شعر
که دلش می خواهد مستعمان کف بزنند
و اگر امکان داشت
دنبک و دف بزنند
من دلم می خواهد راه خودم را بروم
برخلاف جهت و سمت فلش
این میان اما شعر
بی خیالش ، وللش !
تهران - 77/9/2
پروانه
پروانه می توانست
چون دفتری گشوده شود روی هر گلی
گل نیز می توانست
پروانه را بخواند
این دفتر گشوده به روی نسیم و باغ
از عشق و از طلب
شعر و حکایتی داشت
ناگاه
توری فرود آمد و پروانه لغو شد
تهران - 77/11/18
نارسا
کوه ، رسا
سنگ ، رسا
نغمه ی آب ها رسا
برگ ، رسا
ساقه رسا
قامت آرزو رسا
آه
ای کلمات نارسا !
درکه - 77/7/9
جاده ی پرت
گفتم : ببخشید
این جاده ی پرت
راه شما را دورتر کرد
گفتی که : برعکس !
تهران - 77/9/1
آوازهای مجنون در لحظه های اکنون
می گذرم
از کوچه های پله پله فراموش
از کوچه های برگ درختش نگاه
چون شاعران عاشق احساساتی
در دست من پیاله ی سیمین ماه
کاری شبیه بوسه ی مهتاب می کنم
خود را
دیوانه وار
از کوچه در اتاق تو پرتاب می کنم
تهران - 78/7/28
بی هیچ ...
یک بوته ، سرو
یک تکه سایه روی چمن
یک تکه برف
بی هیچ استعاره و تشبیه
تهران - 77/11/12
بی جهت
موتوری می غرد بی هنگام
مته ای می کوبد منقارش را بر سنگ
بلبلی روی درخت
بی جهت می خواند
صوتی از حنجره ای ناهنجار
نغمه را می بلعد
می جود موش صدا
کاغذ حوصله را
تهران - 78/2/11