اهل شعر و ادب اي شاعر خوشنام سلام
جلوه ي حافظ و فردوسي وخيام سلام
خانه ي امن هنر بشنود اواي دلت
تابگويي تو ز خوشنودي ايام سلام
نمایش نسخه قابل چاپ
اهل شعر و ادب اي شاعر خوشنام سلام
جلوه ي حافظ و فردوسي وخيام سلام
خانه ي امن هنر بشنود اواي دلت
تابگويي تو ز خوشنودي ايام سلام
مرغ فریادم . هوایی کن مرا
ناله دارم . نینوایی کن مرا
ای عمر عزیز داده بر باد ز جهل .......وز بیخبری کار اجل داشته سهل
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است
تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است
دل سودا زده از غصه دو نیم افتاده است
تاک . تاکی سر کند در آفناب؟
تا ز شاخ و برگ او جوشد شراب
با عقل آب عشق به يک جو نميرود***بيچاره من که ساخته از آب و آتشم
ما کبوتر های محراب توییم
در تب و تابیم و بی تاب توییم
می زند شمشیر * زخمی بر دلم
تیر کین ساعت به ساعت بر دلم
ما به صید تور مولا رفته ایم
در پناه او به بالا رفته ایم