میدونی چقدر سخته که بی وفایی ببینی؟؟ بخدا به حرف نیست
هر کی کشیده میدونه چه بکش بکشی؟! عاقبت همه چی تو میگیره حتی جونتو
نمایش نسخه قابل چاپ
میدونی چقدر سخته که بی وفایی ببینی؟؟ بخدا به حرف نیست
هر کی کشیده میدونه چه بکش بکشی؟! عاقبت همه چی تو میگیره حتی جونتو
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک، کاش نگویی که خبر یادت نیست
باید سر به زانوی غم نهاد چون فقط او از دلم خبردارد
خدایا زانویت را بیاور جلو فقط تو غمخوارمی بیا بیا میخواهم تا برایت بگویم چه بر سرم آمده
نــَـمـَــکــ بَـــر زَخمــَم نَپـــــــاش
یادَت باشَـــــد
این نَـــمَـــــکـــ هـــارا از سـَـــرِ سُـــفره ی دِلِ مَـــــن بَــــرداشتی…
با مردمان به نفاق می باید زیست، تا در میان ایشان با خوشی باشی؛ همین که راستی آغازکردی، به کوه و بیابان برون می باید رفت؛ که میان خلق راه نیست! (مقالات شمس)
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "تظاهر"
چطور می توان به تاول های پا گفت
که تمام مسیر طی شده ،
اشتباه بوده است ؟؟؟
خــــــــــدایــــــا...ام ب خیلی خسته ام،فردا صبح بیدارم نکن...
- - - به روز رسانی شده - - -
خــــــــــدایــــــا...ام ب خیلی خسته ام،فردا صبح بیدارم نکن...
می دانی ، یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی "تـعطیــل است" و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت،
باید به خودت استراحت بدهی، دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و
بی خیال ســوت بزنی،
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند،
آن وقت با خودت بگویـی :
بگذار منتـظـر بمانند ...