پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
سلام به همه دوستان قدیمی و جدید
سلام به همه نخبگان و غیر نخبگان به همه و همه
خیلی دلم می خواست این پیشنهادمو آقا مصطفی عملی کنه
سالروز افتتاح سایت بصورت نمادین مثلا 400نفرو از سایت انتخاب بکنه و جشنی برگزار بکنه و کارهای نوعی انجام بدن کمیته نخبگان و ...
و هر سال در چنین روزی یک نفر پیگیری کنه و ...
خیلی انگیزه میشه برای همه دوستان و نخبگانی ها
آقا مصطفی دوست داریم ها
فراموش نکردین منو که
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امروز انتقامم رو از خواب گرفتم.[khabalood]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
ی استاد داریم که گیر داده کلاسو تعطیل نمیکنه درسشم بنظر من سخته [esteress]حالا کی میخواد درس اونو بخونه[sootzadan]هرترم بی حوصله تر وحال خرابتراز ترم قبلم [sootzadan]امتحان ورزش داشتیم که من تو امتحان ورزشم استرس داشتم ولی خداییش این استاد ورزش چه ماهه نازییییییییییی [alaghemand]الانم حوصله ندارم سایت خخخخخخخیلییییییییییی سوت وکور شده یه مطلبم میذارم هیچ کی جواب نمبده [negaran]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
یه روز معمولی
ساعت 8 از خواب بیدار شدیم ( البته بیدارمون کردن پدر گرام )
بعد از خوردن صبحانه دور همی ! پدر و داداشم همراه با دوستان و همسایه پایینی راهی بهشت زهرا شدند
ما هم خانه ماندیم تا ناهار رو برای این جمعیت حاضر کنیم
امروز چهلم پسر همسایمون رو گرفتیم
من مسئول سالاد شدم [nishkhand] نخندددددددددددددد ، خیلی هم کار سختیه ! مچ دستم درد گرفت [sootzadan]
موقع ناهار مردها خونه ما بودند و خانمها خونه همسایه ! ما هم مسئول پذیرایی و نظارت و ... [sootzadan]
اخر سری بشقاب و قاشق برای دست اندرکاران اشپزخونه کم اومد
مونده بودند چیکار کنند !!!!!!!!!!!!!!! منم قورمه سبزی رو ریختم تو برنجی رو تو قابلمه مونده بود و گفتم بفرمایید ناهار با دست [nishkhand]
اصلاٌ اینقده حال داد که نگو [khanderiz][sootzadan]
بعد هم عموم و عمم خونمون موندند تا ساعت 4
بعدشم خوابیدم تا 7 [nishkhand]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
بچه ها تورو خدا جان هرکی دوست دارین!برام دعا کنین امتحانامو خوب بدم یک دلشره ی عجیبی دارم!!!!!!از صبحم هزار بار حالم بد شده!!!![ghahr]
التماس دعا![bihes]
یاحق![shaad]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
همین الان دقیقا همین الان باید حالم گرفته شه[delkhoori][negaran] .... لعنت به خبری که بی موقع برسهsh_omomi96
الان که فکرش رو میکنم از همون اولش هم از ته دلم دلم نمیخواست بشه ولی چون خیلی هم درست نبود که نشه دلم میخواست که بشه و الان دقیقا همونی شد که عمیقا میخواستمsh_dokhtar15....خدایا شکرت فقط کمک کن از مقابل حرفای بقیه راحت بگذرم و واکنش بدی نشون ندم[dooa] .... من قرار نیست به همه برای زندگیم و وقایعش توضیح بدم[ghahr]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
[khande]اونقد این خاطره خنده داره که نمیتونم به زبون بیارم [khande]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
A S I R
[khande]اونقد این خاطره خنده داره که نمیتونم به زبون بیارم [khande]
خوب بگین ماهم شادشیم!البته اگه دوست دارین![khejalat]
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
امتحانات خوب پیش میره
خاطرس دیگه!!!
پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
من...
خیلی ناراحتم.
امروز با دوستام رفته بودیم خزایی.
یکی از معلمامون ذات الریه گرفته[nadidan][negaran]
زنگ زدیم حالشو پرسیدیم بیچاره اصن نفسش در نمیومد تو بیمارستان بستری بود[negaran]
خیلی به گردن من حق داشت
با آرزوی سلامتی براش[golrooz]
از همه اینا که بگذریم امروز تولد داداشمه[cheshmak][labkhand]
یه کلاه بیشتر نتونستم براش بخرم.[khejalat]
گرون بودا...[nishkhand]
شب خوش[golrooz]