پاسخ : مجموعه شعرهای کودکانه
نقاشی من
من می کشم یه نقاشی
برای بابا
نقاشی رو رنگ می زنم
رنگ های زیبا
قناری و گل می کشم
میان باعچه
یه گلدان خوب می کشم
به روی طاقچه
قناری رو رنگ می زنم
پهلوی گلها
با آوازش به من میگه
زردم و زیبا
قناری رو من می گیرم
از توی باغچه
می ذارمش به روی چی ؟
گلدان طاقچه
نقاشیم رو می دهم
به دست بابا
بابا تماشا می کنه
نقاشیم را
به من میگه صد آفرین
عزیز بابا
بیا به دیوار بزنم
نقاشیت را
پاسخ : مجموعه شعرهای کودکانه
کودکستان
وقتی که از خواب پا میشم
مثل یه غنچه وا میشم
یک کمی ورزش میکنم
تو باغچه گردش می کنم
برای چای و صبحونه
دوان دوان میرم خونه
نان می خورم چای می نوشم
لباس هایم رو می پوشم
بعد با مامان از خونمون
یواش یواش میریم بیرون
به کودکستان می رویم
خوشحال و خندان می رویم
ما می کنیم بازی خوب
با آب و خاک و سنگ و چوب
قصه و شعر هم می خونیم
تو کودکستان می مونیم
پاسخ : مجموعه شعرهای کودکانه
کودکان شیرین زبان
ما کودکانیم
شیرین زبانیم
مثل قناری
آواز می خوانیم
در کودکستان
شادیم و خندان
چون گل که دارد
جا در گلستان
خوبیم و باهوش
حرف می کنیم گوش
نمی کنیم هیچ
چیزی فراموش
گفتار ما خوب
رفتار ما خوب
باشد همیشه
هر کار ما خوب
پاسخ : مجموعه شعرهای کودکانه
خانم مربی
اینجا که مهدکودکه
پر از گلای کوچکه
بچه هایش مثل گلند
خیلی قشنگ و تپلند
مربیانی مهربان
دلسوز و خوب و خوش زبان
یاد می دهند به بچه ها
از همه چیز از همه جا
قصه میگن براشون
شعر می خونند شاد و روان
پیش از غذا بعد از غذا
میوه میدن به بچه ها
مواظب آنها میشن
زحمت بسیار می کشن
با همه مثل مادرند
بچه ها دوسشان دارند
پاسخ : مجموعه شعرهای کودکانه
مدادهای رنگی
چند مداد رنگی
میان یک جعبه بود
جعبه خودش کجا بود ؟
داخل کیف محمود
محمود آقا تو خواب بود
تو کیفش انقلاب بود
از این سو و از آن سو
مدادها دویدند
نقاشی قشنگی ،
برای خود کشیدند
روی چه ؟ روی دفتر
چگونه ؟ با یکدیگر
"سیاهه" روی کاغذ
کوه بلندی کشید
"سفید برفی آمد
کشید ابری سفید
"قرمزه" بالا پرید
پاشنه ها رو ور کشید
"قرمزه " بالای کوه
کشید عکس خورشید
"زرده به او کمک کرد
خورشید زیبا خندید
خنده زد از سر کوه
منظره شد باشکوه
"مداد آبی" دوید
رنگ زد آسمان را ،
قشنگ و باصفا کرد
منظره جهان را
شد آسمان چو دریا
بزرگ و شاد و زیبا
"قهوه ای آمد جلو
رنگ زد او زمین را
درخت هایی کشید
با شاخه های زیبا
"سبزه" ز کولش پرید
به شاخه دستش رسید
بر سر آن شاخه ها
برگ های سبزی آویخت
خرمنی از رنگ سبز
بر سر هر ساقه ریخت
قصه به آخر رسید
محمود هم از خواب پرید
پاسخ : مجموعه شعرهای کودکانه
زیبا ، زیبا
زیبا زیبا زیبایی
ای خورشید
فردا تو را دوباره
خواهم دید
مانند من در شبها
مب خوابی
فردا بیرون می آیی
می تابی
من می روم به صحرا
با ، بابا
تو هم با ما می آیی
به آنجا
وقتی ما ، در صحراییم
با مایی
ما در پایین ، اما تو
بالاییتو می روی پشت کوه
تا فردا
شاد و خندان برگردی
پیش ما
زیبا زیبا زیبایی
ای خورشید
فردا تو را دوباره
خواهم دید
پاسخ : مجموعه شعرهای کودکانه
خورشید خانم
خورشید خانم گیسو طلا
بیا پایین از اون بالا
کجا میری کجا میری
چرا به دور دورا میری
بیا بیا بازی کنیم
تو کوچه ها بازی کنیم
آفتاب کنیم آفتاب کنیم
برف و یخ ها رو آب کنیم
پاسخ : مجموعه شعرهای کودکانه
توپ روشن
از قله کوه
یک توپ زیبا
قل خورد و افتاد
در خانه ما
من از اتاقم
بیرون دویدم
هی گشتم اما
آن را ندیدم
اما سر کوه
یک توپ روشن
می کرد دالی
از دور با من
پاسخ : مجموعه شعرهای کودکانه
خورشید آمد
قوقولی قو
بر پا ، بر پا
خورشید آمد
اینجا ، آنجا
خورشید آمد
از راهی دور
با یک دنیا
گرما و نور
خورشید آمد
شاد و خندان
لی لی ، لی لی
چرخان ، چرخان
خورشید آمد
شاد و پیروز
شب رفت و رفت
روز آمد ، روز