لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
سلام دوستان
خسته نباشید
پاییزتون زیبا
ببخشید که بحث قبلی رو در خدمتتون نبودم احتمالا بحثای بعدم نیستم.
اما امیدوارم این باشگاه حالا حالاها سقفش بالا سر فلسفه باشه.
بحث این ده روز در مورد اخلاق و دینداریه
و اینکه آیا صرفا وجود یکی کافیه...
نمیخوایم فقط رو اسلام بحث کنیم.
بحث بیشتر حوالی اخلاق میچرخه یعنی اینکه آیا صرفا بااخلاق بودن برای زندگی در جامعه کافیه یا دین به عنوان مکمل حتما باید باشه؟
اگه همه افراد قانونمند باشن آیا بازهم آموزه های دینی لازمه؟
اینجا بیشتر بعد اجتماعی دین مطرحه و کاری با دین فردی شخص نداریم.
شروع...
پاسخ : لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
دین واخلاق اگه کنار هم باشند کاملند...
پاسخ : لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
سلام دوست گرامی
من معتقدم همواره دین و علم دو بال پرواز برای هر انسانی است و همانگونه که هر پرنده با یک بال توانایی پرواز ندارد اگر چه پرواز را بلد است انسان هم بدون هرکدام ناقص است
پاسخ : لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
به قول دکتر شریعتی اخلاق و دین باید در کنار هم باشند
پاسخ : لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
از اونجايي كه خيلي نياز به حمايت يك سري از عزيزان اين تالار دارم:
دين چيه بابا؟لاييك بودن رو عشقه.
براي خودمون 4تا قرارداداخلاقي هم مينويسيم تا نگند انسان اوليه هستند.
از هرجاي منفعتمون هم ديديم اخلاقياتمون داره كسر ميكنه خوب بهرحال نميشه نديدگرفت كه منافعمون بر اخلاقيات من درآورديمون ميارزه.
پس دين كه اصلا كشك بحساب مياد.
ميمونه اخلاقيات كه اونهم تحت ارضاي منافع تعريف ميشه و به نسبت منافعمون ميتونيم خودمون اخلاقيات رو تحديد كنيم.
بهرحال وقتي آدمهاي بدتر از مايي هم هستند پس در هر صورت وبا هر مقدار رعايت اخلاقيات ما از اونها با اخلاقتر ومتشخص تر خواهيم بود .حالا اگه يك سري دگم ديندار هم پيدا بشند كه بگند اخلاقيات جزيي از دين بحساب مياد بايد اول منافعمون رو بشينيم وحساب كنيم واگه منافعمون در عدم رعايت دين بود كه فبها المراد.در هرصورت پيرو ماكياول باش تا كامروا شوي.
درصورت نياز به مقالات ديپلمات نامه ميرشكاك مراجعه سريع شود.
جهت اطلاع عزيزان موردنظردر ابتداي پست:(از سايت بالاترين هم ميتوان خيلي معتبر استفاده لازم را كرد)
پاسخ : لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
اخلاق مفهومی است که از روی نمود رفتار های هر شخص شکل میگیره . بنابراین هر چیزی که روی رفتار انسان تاثیر بگذاره به نوعی در به وجود آوردن اخلاق سهیم هست ، حالا اون چیز میتونه دین ، مکتب ، آموزشها ، جامعه و خانواده و... باشه . برای همین فکر میکنم اینکه اخلاق و دین رو جدا از هم در نظر بگیریم کار درستی نیست بلکه دین و آیین به وجود آورنده دیگری هست. اگر اخلاق ناشی از جامعه ( تجربیات و تفکرات بشری و کلا تفکرات مادی) و اخلاق ناشی از آموزه های دینی رو در نظر بگیریم بهتر میشه بحث کرد .
یک بخش عمده از اخلاقیات هست بین تمامی جوامع بشری یکسان و هماننده . این اخلاقیات عمدتا نتایجی مشخص و معین دارند که با توجه به سود و زیان اونا ، همه جوامع بشری با توجه به عقلشون به اون پایبند هستند .از مثالهای این دسته میشه به جهتگیری انسان نسبت یه :دروغ ، خیانت ، آزار دیگران ، نظم و... اشاره کرد . التزام به اجرای اینگونه اخلاقیات در جامعه رو میشه مستقیم از طریق عقل نتیجه گرفت و نیازی به پیروی از دین و آیین خاصی هم نیست و البته همه دینهای یکتا پرستی به پیروی از این اخلاقیات دعوت می کنند ولی در این بین نه دین برتری ای به تجربه ها و تفکرات بشر داره و نه برعکسش .
یکسری اخلاقیات دیگه هستند که نتایجی صریح و واضح ندارند مثل : احترام به بزرگتر ها ، جوانمردی و کمک به دیگران ، خود بحث خانواده و ... . این گونه اخلاقیات گرچه در ابتدا نتیجه ای واضح و صریح ندارند ولی با کمی استدلال و تفکر بیشتر میشه به نتایج خوب و بد اونها پی برد . به عنوان مثال نگه داری افراد مسن در نگاه اول برای جامعه نه تنها سود داره بلکه هزینه هم در پی داره . در ضمن چه لزومی داره به یک فرد صرفا به دلیل اینکه 20 سال از من نوعی بیشتر عمر کرده بیشتر احترام بگذارم ؟ خب با تفکر بیشتر حول این موضوع ، فوایدی که فرد مسن برای جامعه داره به طور کم کم مشخص میشه که مثلا این افراد تجربیات خوبی دارند که میتونند به بقیه منتقل کنند یا باعث به هم پیوستگی خانواده ها میشن و ... . در این گونه موارد جوامع مختلف با یکدیگر تفاوتهایی دارند . به عنوان مثال در جامعه ما احترام به بزرگترها و بحث خانواده یکی از اصول اخلاقی هست ولی در کشوری مثل فرانسه یا آمریکا این امر کمرنگ تر هست و بردن پدر و مادر مسن به خانه سالمندان و یا دید و بازدید در حد 2 سال یکبار امری عجیب و غریب محسوب نمیشه.
اما دسته سومی از اخلاقیات هست که یا نتایج آنها با گذشت زمان بسیار طولانی مشخص میشه یا اساسا مشخص نمیشه مثل سقط جنین ، موضع گیری در برابر افراد معلول جسمی ذهنی ، روابط جنسی آزاد و ..... . این گونه موارد در هر جامعه ای میتونه موضع گیری متفاوتی داشته باشه . به عنوان مثال سقط جنین در کشور چین به عنوان یک قانون باید اجرا شود ! (برای بچه های دوم) در حالی در بسیاری کشورهای دیگه کاملا غیر اخلاقی تلقی میشه . بعضی از نتایج اون رو میشه با گذشت زمان طولانی دید که مثلا در چین به دلیل انتخابی به دنیا آمدن بچه ها ، نسبت جمعیت مذکر به مونث از تعادل خارج شده ! در خصوص روابط جنسی آزاد هم وضع به همین منوال هست . در کشور ما که وضعیت مشخص هست و در کشور های به اصطلاح غربی (الان تقریبا کل دنیا ) این امر نه تنها زشت نیست بلکه در بسیار موارد پسندیده هم هست ! ( اگر کسی در سن بالای 18 سال به اصطلاح باکره بماند ، کاملا عجیب و غیرعادی هست) . خب اینگونه موضع گیری ها از طریق نظر نظریه پردازان مورد در سالهای پیش ارائه شده و حاصل تفکرات مادی بشر هست و در تقابل با ادیان قرار گرفته است . اما نکته جالب اینجاست که اینگونه تفکرات بشری بعضا در حال تغییر هست . به عنوان مثال الان بعد گذشت دهه ها از طرح موضوع روابط جنسی آزاد ، بعضی از کشور های به اصطلاح غربی (از جمله آمریکا) سعی می کنن این موضوع رو کمی محدود تر کنن و در واقع به طور غیر مستقیم امر ازدواج و تشکیل خانواده رو تبلیغ کنن چون بعد تجریبات بدست اومده از این سالها به این نتیجه رسیدن که اهمیت و جایگاه خانواده در پیشرفت جامعه چی هست و البته بعضی از کشورها (اغلب اروپایی) هنوز به این نتیجه نرسیدند ! وقتی از بالا به این موضع نگاه می کنید می بینید که این در حقیقت یک سعی و خطا هست در مقیاس چند دهه و حتی چند قرن که این وسط زندگی افراد بیشماری دستخوش تغییرات بزرگی قرار گرفته.
با توجه به سه دسته ی عنوان شده ، مشاهده می شود اخلاق دینی منافاتی با اخلاق مادی ندارد و یا موضع گیری درست تری دارد . البته با عنوان چند مثال نمی توان درست بودن موضع دین رو اثبات کرد بلکه باید قبلش بر حق بودن دین رو پذیرفت . ولی حرف من این هست که کارکرد اصلی دین در زمانی هست که به وسیله عقل و زمان محدود نمیشه نتایج درستی بدست آورد و برای همین (در صورتی که بر حق بودن دین پذیرفته بشه ) لزوم به کار گیری اخلاقیات دینی در جامعه واضح هست.
پاسخ : لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
به نظر من برنامه های هر دینی(غیر از فرقه های انحرافی)در جهت اخلاق کامل است
در دنیا هم کشوهایی داریم که اصلا بی دین یا بی خدا هستند و به واسطه اخلاق و وجدان اخلاقی توانستند زندگی خود را منسجم تر از دینهایی که وحدانیت را اصل فقرار دادند باشند
پس به نظر من وجود اخلاق خیلی سریعتر از وجود دین به نتیجه میرسد
برای مثال آموزش و پیاده کردن بانی دین در جامعه خیلی بیشتر از آموزش اخلاق زمان نیاز دارد
حال آنکه آموزش اخلاق با اخلاق نیکو(یا اخلاق فاسد) امکان پذیر است ولی برای آموزش مبانی دین کلاسهای احکام و... لازم است
بحث فوق در مورد هر دین شناخته شده که خدا پرستی را ترویج میدهد قابل تعمیم است
پاسخ : لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
باز هم تکرار می کنم ، جدا کردن دین و اخلاق و بعد مقایسه این دو کار صحیحی نیست . مثل این می شود که بیاییم چرخ یک ماشین رو از ماشین جدا فرض کنیم و بعد ایندو(چرخ و ماشین) رو با هم مقایسه کنیم !
به عبارت دیگه همون اخلاقی که شما می گید سریعتر آموزش داده میشه ، تو کشور ما همون اخلاق دینی هست و تو کشور های غربی ، اخلاق بر پایه تفکرات مادی .
پاسخ : لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
اخلاق یا همان خلق و خووسرشت ناپیدای ادمی ، مجموعه صفات حسنه و فضائلی است که رذائل بیشمار را عامدا پس میزند
دین محتوای دستورات و توصیه هایی است که خداوند برای سعادت بنده اش و بدست فرستاده اش نگارش کرده وهم او تضمین پاداش عمل به انرا نیز پذیرفته است
بااین تعاریف روشن است که نسبت اخلاق و دین - نسبت خصوص و عموم من وجه است - یعنی اخلاق باهمه ارزش و اهمیت ذاتی اش جزیی از افعال دستوری دین است
اما ایا میشود کسی که منکر وجود خداست و اساسا پایبند دین وایینی نیست ادم اخلاق گرایی باشد ؟ بله میشود !
اما اخلاقی که وی بدان متصل است بیشتر شبیه الزامات مدنیت ورعایت حقوق سایرین است تا اجرای یک دستورالعمل اسمانی !
چرا که اخلاق صرفا لبخند زدن و تعارف کردن و دست در جیب کسی نکردن و صدا را بلند نکردن نیست !
Ratio of morality and religion - the way is my private and public
Searching...
پاسخ : لزوم دینداری یا اخلاق(90.02.10.15)
دين و اخلاق فرقي با هم ندارند...
و اين در صورتي درسته كه بين يك و يك و يك با يك وزن بشه...