* Robo milad *
16th July 2011, 10:07 AM
جام جم آنلاين: در مطالعاتي كه با هدف دستيابي به راهكارهايي جديد براي طراحي نسل جديد جستجوگرهاي اينترنتي در مركز تحقيقات IBM در نيويورك صورت پذيرفت، توانايي 2 انسان و يك ابركامپيوتر براي پاسخگويي به يك سوال مشخص به رقابت گذاشته شد. جالب اين كه در پايان ابركامپيوتر طراحي شده توسط محققان IBM ـ كه واتسون نام دارد ـ توانست 2 شركتكننده ديگر اين رقابت را مغلوب خود سازد.
در 2 دوره رقابتهايي كه در ژانويه 2011 برگزار شد واتسون علاوه بر حلكردن جداول واژگان موفق شد به سوالاتي كه درباره سياهچالهها مطرح شده بود نيز در مدت زماني كوتاه و بدرستي پاسخ گويد. اگرچه اين ابركامپيوتر گاهي در مسيري كه براي يافتن پاسخ صحيح به سوالات مطرح شده طي ميكرد، مرتكب اشتباهات جالبي ميشد، اما در نهايت توانست بر 2 رقيب خود كه از قهرمانان مسابقات جئوپاردي (Jeopardy) سال گذشته بودند غلبه كند. 14 سال از زمانيكه ابركامپيوتر Deep Blue كه از اجداد و نياكان ابركامپيوترهاي امروزي نظير واتسون بوده است توانست گري كاسپاروف، قهرمان و استاد بازي شطرنج در سطح دنيا را مغلوب خود سازد، ميگذرد. اما در حقيقت بازي شطرنج يك رقابت رياضياتي است كه ميتواند در يك نبرد شانه به شانه و تا مرز توان محاسباتي كامپيوترها پيش برود. اما موفقيت واتسون در اين رقابت آزمايشي نشاندهنده اين است كه سرانجام كامپيوترها موفق شدهاند حتي در قلمرو دانش و حيطه فهم و ادراك زبان طبيعي و تقابل منطقي خواسته و پاسخ نيز از انسانها پيشي گيرند.
نسل جديدي از موتورهاي جستجو در راهند
ورود سيستمهاي جديد كامپيوتري مانند واتسون كه مثل انسان از قابليت فهم زبان برخوردارند، نويدبخش اين است كه بزودي شاهد رونمايي از نسل جديدي از سيستمهاي محاسباتي و پردازشگر كامپيوتري خواهيم بود. طراحي موتورهاي جستجوي اينترنتي براساس عملكرد اين سيستمها،اين امكان را در اختيار جستجوگرهاي هوشمند قرار ميدهد تا بتوانند علاوه بر دسترسي به واقعيتها و حقايق موجود، مسووليت بخشي از تفكرات انساني را نيز به عهده گيرند. ابركامپيوتر واتسون تنها يك نمونه از فناوريهاي جديدي است كه در طراحي و ساخت جستجوگرهاي هوشمند مورد استفاده قرار گرفته است. اين فناوريها به جستجوگرها كمك ميكنند تا بتوانند براساس تجزيه و تحليل دادههاي موجود و ايجاد يك ارتباط منطقي بين اين دادهها به مجموعهاي از سوالات مختلف پاسخ گويند. پيشبيني ميشود كه با استمرار اين روند، پس از گذشت 5 سال اين سيستمها حتي بتوانند به سوالاتي كه ممكن است تا به حال كمتر به آنها فكر كرده باشيم نيز پاسخگو باشند. محققان مركز تحقيقاتي IBM بر اين باورند كه حجم اطلاعات توليدي توسط ما انسانها هر سال به بيش از 2 برابر افزايش مييابد كه بخشي از آن مديون تلاشها و زحمات متخصصاني است كه با استفاده از فناوريهاي ديجيتال امكان دسترسي به اطلاعات پايه و توليد دانستههاي جديد را فراهم ميكنند. اما با توجه به اين موضوع، ابركامپيوترهايي كه قرار است مبناي طراحي و ساخت موتورهاي جستجوگر آينده قرار گيرند، بايد چه ويژگيهايي داشته باشند؟ بديهي است كه اين جستجوگرها كه شركتهاي بزرگ و پيشگام در اين عرصه همچون گوگل و IBM، هوشمندي را ويژگي منحصر به فرد آنها در مقايسه با جستجوگرهاي امروزي ميدانند، بايد بتوانند به جاي استفاده از كلمات و واژههاي كليدي براي يافتن پاسخ سوال مطرح شده، از توانايي فهم اطلاعات موجود در پايگاه دادهها برخوردار باشند و به عبارتي ديگر بتوانند به جاي ما اين اطلاعات را خوانده، بفهمند و پاسخ مناسب را بيابند. ابركامپيوتر واتسون به آساني از عهده انجام اين كار برميآيد و پس از گذشت چنددهم ثانيه اطلاعات وارد شده را از نظر دستور زبان و واژهشناسي مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد و بر اين اساس اطلاعات خواسته شده را كه ميتواند در محدوده وسيعي از نام يك كتاب، نام يك نويسنده يا نوعي وسيله خانگي قرار داشته باشد به راحتي پيدا ميكند.
ورود سيستمهاي جديد كامپيوتري مانند واتسون كه مثل انسان از قابليت فهم زبان برخوردارند، نويدبخش اين است كه بزودي شاهد رونمايي از نسل جديدي از سيستمهاي محاسباتي و پردازشگر كامپيوتري خواهيم بود
اما اين نوع جستجوگرها بهرغم ويژگيهاي مثبتي كه دارند با 2 محدوديت اساسي مواجه هستند. اول اينكه ابركامپيوترهايي نظير واتسون سوال و جوابها را به عنوان مجموعهاي از متغيرهاي صفر و يك پردازش ميكنند و در نتيجه فاقد قدرت استدلال لازم براي پاسخگويي خواهند بود. براي مثال، اين سيستمها به آساني درخواهند يافت كه آب در دماي صفر درجه سانتيگراد تبديل به يخ خواهد شد، اما نميتوانند پيشبيني كنند كه يخزدگي معابر در يك شب سرد زمستاني چگونه ميتواند براي عبور و مرور وسايل نقليه محدوديت ايجاد كند و دوم اين كه اين ابركامپيوترها متشكل از مجموعهاي از كامپيوترها هستند و درست مانند اين است كه 2880 لپتاپ را در كنار هم قرار داده باشيد. پاسخگويي به هر سوال 2 تا 5 ثانيه از توان پردازشي اين سيستم در مقياس صنعتي را به خود اختصاص خواهد داد و براي جلوگيري از ذوبشدن سيستم در نتيجه گرماي ايجاد شده در اين مدت زمان كوتاه بايد مجموعهاي از سيستمهاي خنككننده در اين مجموعه بزرگ فعال باشند و در اين در حالي است كه همزمان و در اين چند ثانيه، موتور جستجوگر گوگل به طور متوسط به 68 هزار تا 170 هزار كاربر پاسخگو بوده است و براي هريك از اين جستجوها تنها يك بخش بسيار اندك از انرژي مصرفي واتسون را مصرف كرده است.
گوگل و نسل جديد موتور جستجوي گوگلي
با توجه به آنچه گفته شد ميتوان پيشبيني كرد كه حداقل در آيندهاي نزديك، ابركامپيوتر واتسون نميتواند جايگزين جستجوگر كنوني گوگل شود. اما به نظر ميرسد كه اين دو سيستم بتوانند با بهرهگيري از ويژگيهاي مناسب همديگر، نسل آينده جستجوگرها را بسازند. از آنجا كه IBM قصد دارد در آيندهاي نهچندان دور اين فناوري را به شركتها و مراكز بزرگي مانند بانكها و آزمايشگاههاي داروسازي بفروشد، بنابراين دور از انتظار نخواهد بود كه كاربران عادي نيز بتوانند در مدت زمان يك يا 2 سال آينده استفاده از اين فناوري پاسخگويي به سوالات را به عنوان راهنماي پاسخگوي تلفني يا راهنماي پاسخگويي به سوالات در صفحات وب تجربه كنند. اگرچه گوگل در تلاش است تا بتواند با ايجاد تغييراتي در ساختار موتور جستجوي خود به جاي اين كه مجموعهاي از صفحات وب را براي يافتن سوال يا واژه كليدي مطرحشده توسط كاربر ارائه نمايد پاسخ اين سوال را در اختيار جستجوكننده بگذارد، اما به گفته مديران بخش موتور جستجوي گوگل، در ابتدا اين خدمات جديد تنها محدود به پاسخگويي به سوالات سادهاي مانند يافتن بزرگترين شهر يا استان يك كشور خواهد بود، اما پيشرفت عملكرد اين جستجوگرها، موتور جستجوي گوگل ـ كه بهتر است از اين پس آن را موتور پاسخگوي گوگل بناميم ـ دادههايي از منابع مختلف اطلاعاتي را در كنار هم قرار ميدهد تا بتواند پاسخ مناسبي را ارائه دهد. براي مثال اگر كاربري بخواهد درآمد سرانه ساكنان خاورميانه را براساس ميزان تحصيلات افراد در هر يك از كشورهاي خاورميانه مورد بررسي قرار دهد، موتور پاسخگو به كسب اطلاعات بيشتري از كاربر نياز خواهد داشت، بنابراين به جاي اين كه كاربر تنها 3 يا 4 واژه كليدي را در بخش جستجو وارد كند لازم است كه يك جمله يا حتي گاهي يك پاراگراف را در اين بخش وارد كند. در چنين شرايطي گوگل بايد از عملكردي مشابه ابركامپيوتر واتسون برخوردار باشد تا بتواند به سوال مطرح شده پاسخ دهد، اما ويژگي مشترك گوگل و واتسون در اين است كه در پاسخ به موضوعات مطرحشده درباره گرمايش جهاني يا زندگي سياستمداران بازتابي از اطلاعات و دانش عمومي موجود را منعكس خواهند ساخت كه شايد چندان قابل اطمينان نباشد.
جستجوگرهاي اختصاصي
2 سال پيش رياضيداني به نام استفان ولفرام از موتورهاي پاسخگويي تحت عنوان موتورهاي جستجوگر اطلاعاتي آلفا رونمايي كرد. اين موتورهاي جستجوگر از مسير متفاوتي براي پاسخگويي به سوالات مطرحشده استفاده ميكنند. ويژگي اين جستجوگرها اين است كه در يافتن پاسخ سوالات از مجموعه اطلاعاتي كه مورد تاييد و بررسي انسانها قرار گرفته است به عنوان يك منبع اطلاعاتي بهره ميگيرند و بنابراين در مقايسه با جستجوگرهايي كه در حال حاضر از آنها استفاده ميكنيم پاسخهاي محدودتري را در رابطه با سوال مطرح شده در اختيار كاربر قرار خواهند داد. استفاده از اين روش درخصوص موضوعات خاص مانند موضوعات علمي از قابليت اطمينان بيشتري برخوردار است.
براي مثال اگر «آب در دماي صفر درجه سانتيگراد» را به عنوان واژههاي كليدي در بخش جستجو وارد كنيد، اين جستجوگر بلافاصله درباره وضعيت، ساختار و مشخصات فيزيكي آب در اين دما و همچنين چگالي يخ، نقطهجوش آب و همچنين ديگر اطلاعات تخصصي مرتبط با آن را در اختيار شما قرار خواهد داد. بر خلاف گوگل و IBM، استفان ولفرام بر اين باور است كه افراد و موسسات بايد مسووليت تهيه اطلاعات براي كامپيوترها را برعهده گيرند و به جاي اطلاعاتي كه توسط كامپيوترها قابل خواندن باشند، اسناد و دادههاي محاسباتي را كه قابل تجزيه و تحليل آماري هستند به عنوان منبع اطلاعاتي در اختيار موتورهاي جستجو قرار دهند. چنانچه در دهههاي اخير تبديل اطلاعات چاپي به اطلاعات ديجيتالي يك ضرورت بوده است، ايجاد دادهها و اسنادي با قابليت انجام محاسبات كامپيوتري نيز لازم و ضروري خواهد بود. اما بيشك ايجاد چنين تغييرات اساسي نيازمند تلاش گروههاي متخصص انساني، سرمايهگذاري و تعيين استانداردهايي است كه ميتواند مسير دستيابي به نسل بعدي جستجوگرها را تسهيل سازد. ايده ساخت شبكههاي ارتباطي با محتواي معنايي اولين بار در سال 1999/1378 توسط تيم برنر كه شبكه ارتباطي جهاني (www) را براي نخستين بار راهاندازي كرد، مطرح شد. هدف از ساخت شبكههاي ارتباطي معنايي ايجاد لايههاي جديدي در ساختارهاي اطلاعاتي است كه به كامپيوترها كمك ميكند تا اطلاعاتي كه از طريق آنلاين به روز ميشوند را خوانده و براساس آنها عمل كنند. به اين ترتيب با هوشمندشدن جستجوگرها، شبكههاي ارتباطي و اطلاعاتي به منابع مفيدي براي يادگيري و ايجاد ارتباط بين انسانها مبدل خواهند شد. بنابراين پيشبيني ميشود كه در آيندهاي نزديك به منابع عظيم اطلاعاتي دسترسي داشته باشيم كه زمينه لازم براي توسعه و پيشرفت هوش مصنوعي در جنبههاي مختلف زندگي انسانها را امكانپذير سازند. اما حال ممكن است اين سوال مطرح شود كه در دنيايي كه سيستمهاي هوشمند اطراف بشر را فراگرفته است چه اطلاعات يا دانشي بايد در ذهن انسان ذخيره شود؟
فرانك فراهانيجم / جام جم
منبع: Science Focus.com
در 2 دوره رقابتهايي كه در ژانويه 2011 برگزار شد واتسون علاوه بر حلكردن جداول واژگان موفق شد به سوالاتي كه درباره سياهچالهها مطرح شده بود نيز در مدت زماني كوتاه و بدرستي پاسخ گويد. اگرچه اين ابركامپيوتر گاهي در مسيري كه براي يافتن پاسخ صحيح به سوالات مطرح شده طي ميكرد، مرتكب اشتباهات جالبي ميشد، اما در نهايت توانست بر 2 رقيب خود كه از قهرمانان مسابقات جئوپاردي (Jeopardy) سال گذشته بودند غلبه كند. 14 سال از زمانيكه ابركامپيوتر Deep Blue كه از اجداد و نياكان ابركامپيوترهاي امروزي نظير واتسون بوده است توانست گري كاسپاروف، قهرمان و استاد بازي شطرنج در سطح دنيا را مغلوب خود سازد، ميگذرد. اما در حقيقت بازي شطرنج يك رقابت رياضياتي است كه ميتواند در يك نبرد شانه به شانه و تا مرز توان محاسباتي كامپيوترها پيش برود. اما موفقيت واتسون در اين رقابت آزمايشي نشاندهنده اين است كه سرانجام كامپيوترها موفق شدهاند حتي در قلمرو دانش و حيطه فهم و ادراك زبان طبيعي و تقابل منطقي خواسته و پاسخ نيز از انسانها پيشي گيرند.
نسل جديدي از موتورهاي جستجو در راهند
ورود سيستمهاي جديد كامپيوتري مانند واتسون كه مثل انسان از قابليت فهم زبان برخوردارند، نويدبخش اين است كه بزودي شاهد رونمايي از نسل جديدي از سيستمهاي محاسباتي و پردازشگر كامپيوتري خواهيم بود. طراحي موتورهاي جستجوي اينترنتي براساس عملكرد اين سيستمها،اين امكان را در اختيار جستجوگرهاي هوشمند قرار ميدهد تا بتوانند علاوه بر دسترسي به واقعيتها و حقايق موجود، مسووليت بخشي از تفكرات انساني را نيز به عهده گيرند. ابركامپيوتر واتسون تنها يك نمونه از فناوريهاي جديدي است كه در طراحي و ساخت جستجوگرهاي هوشمند مورد استفاده قرار گرفته است. اين فناوريها به جستجوگرها كمك ميكنند تا بتوانند براساس تجزيه و تحليل دادههاي موجود و ايجاد يك ارتباط منطقي بين اين دادهها به مجموعهاي از سوالات مختلف پاسخ گويند. پيشبيني ميشود كه با استمرار اين روند، پس از گذشت 5 سال اين سيستمها حتي بتوانند به سوالاتي كه ممكن است تا به حال كمتر به آنها فكر كرده باشيم نيز پاسخگو باشند. محققان مركز تحقيقاتي IBM بر اين باورند كه حجم اطلاعات توليدي توسط ما انسانها هر سال به بيش از 2 برابر افزايش مييابد كه بخشي از آن مديون تلاشها و زحمات متخصصاني است كه با استفاده از فناوريهاي ديجيتال امكان دسترسي به اطلاعات پايه و توليد دانستههاي جديد را فراهم ميكنند. اما با توجه به اين موضوع، ابركامپيوترهايي كه قرار است مبناي طراحي و ساخت موتورهاي جستجوگر آينده قرار گيرند، بايد چه ويژگيهايي داشته باشند؟ بديهي است كه اين جستجوگرها كه شركتهاي بزرگ و پيشگام در اين عرصه همچون گوگل و IBM، هوشمندي را ويژگي منحصر به فرد آنها در مقايسه با جستجوگرهاي امروزي ميدانند، بايد بتوانند به جاي استفاده از كلمات و واژههاي كليدي براي يافتن پاسخ سوال مطرح شده، از توانايي فهم اطلاعات موجود در پايگاه دادهها برخوردار باشند و به عبارتي ديگر بتوانند به جاي ما اين اطلاعات را خوانده، بفهمند و پاسخ مناسب را بيابند. ابركامپيوتر واتسون به آساني از عهده انجام اين كار برميآيد و پس از گذشت چنددهم ثانيه اطلاعات وارد شده را از نظر دستور زبان و واژهشناسي مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد و بر اين اساس اطلاعات خواسته شده را كه ميتواند در محدوده وسيعي از نام يك كتاب، نام يك نويسنده يا نوعي وسيله خانگي قرار داشته باشد به راحتي پيدا ميكند.
ورود سيستمهاي جديد كامپيوتري مانند واتسون كه مثل انسان از قابليت فهم زبان برخوردارند، نويدبخش اين است كه بزودي شاهد رونمايي از نسل جديدي از سيستمهاي محاسباتي و پردازشگر كامپيوتري خواهيم بود
اما اين نوع جستجوگرها بهرغم ويژگيهاي مثبتي كه دارند با 2 محدوديت اساسي مواجه هستند. اول اينكه ابركامپيوترهايي نظير واتسون سوال و جوابها را به عنوان مجموعهاي از متغيرهاي صفر و يك پردازش ميكنند و در نتيجه فاقد قدرت استدلال لازم براي پاسخگويي خواهند بود. براي مثال، اين سيستمها به آساني درخواهند يافت كه آب در دماي صفر درجه سانتيگراد تبديل به يخ خواهد شد، اما نميتوانند پيشبيني كنند كه يخزدگي معابر در يك شب سرد زمستاني چگونه ميتواند براي عبور و مرور وسايل نقليه محدوديت ايجاد كند و دوم اين كه اين ابركامپيوترها متشكل از مجموعهاي از كامپيوترها هستند و درست مانند اين است كه 2880 لپتاپ را در كنار هم قرار داده باشيد. پاسخگويي به هر سوال 2 تا 5 ثانيه از توان پردازشي اين سيستم در مقياس صنعتي را به خود اختصاص خواهد داد و براي جلوگيري از ذوبشدن سيستم در نتيجه گرماي ايجاد شده در اين مدت زمان كوتاه بايد مجموعهاي از سيستمهاي خنككننده در اين مجموعه بزرگ فعال باشند و در اين در حالي است كه همزمان و در اين چند ثانيه، موتور جستجوگر گوگل به طور متوسط به 68 هزار تا 170 هزار كاربر پاسخگو بوده است و براي هريك از اين جستجوها تنها يك بخش بسيار اندك از انرژي مصرفي واتسون را مصرف كرده است.
گوگل و نسل جديد موتور جستجوي گوگلي
با توجه به آنچه گفته شد ميتوان پيشبيني كرد كه حداقل در آيندهاي نزديك، ابركامپيوتر واتسون نميتواند جايگزين جستجوگر كنوني گوگل شود. اما به نظر ميرسد كه اين دو سيستم بتوانند با بهرهگيري از ويژگيهاي مناسب همديگر، نسل آينده جستجوگرها را بسازند. از آنجا كه IBM قصد دارد در آيندهاي نهچندان دور اين فناوري را به شركتها و مراكز بزرگي مانند بانكها و آزمايشگاههاي داروسازي بفروشد، بنابراين دور از انتظار نخواهد بود كه كاربران عادي نيز بتوانند در مدت زمان يك يا 2 سال آينده استفاده از اين فناوري پاسخگويي به سوالات را به عنوان راهنماي پاسخگوي تلفني يا راهنماي پاسخگويي به سوالات در صفحات وب تجربه كنند. اگرچه گوگل در تلاش است تا بتواند با ايجاد تغييراتي در ساختار موتور جستجوي خود به جاي اين كه مجموعهاي از صفحات وب را براي يافتن سوال يا واژه كليدي مطرحشده توسط كاربر ارائه نمايد پاسخ اين سوال را در اختيار جستجوكننده بگذارد، اما به گفته مديران بخش موتور جستجوي گوگل، در ابتدا اين خدمات جديد تنها محدود به پاسخگويي به سوالات سادهاي مانند يافتن بزرگترين شهر يا استان يك كشور خواهد بود، اما پيشرفت عملكرد اين جستجوگرها، موتور جستجوي گوگل ـ كه بهتر است از اين پس آن را موتور پاسخگوي گوگل بناميم ـ دادههايي از منابع مختلف اطلاعاتي را در كنار هم قرار ميدهد تا بتواند پاسخ مناسبي را ارائه دهد. براي مثال اگر كاربري بخواهد درآمد سرانه ساكنان خاورميانه را براساس ميزان تحصيلات افراد در هر يك از كشورهاي خاورميانه مورد بررسي قرار دهد، موتور پاسخگو به كسب اطلاعات بيشتري از كاربر نياز خواهد داشت، بنابراين به جاي اين كه كاربر تنها 3 يا 4 واژه كليدي را در بخش جستجو وارد كند لازم است كه يك جمله يا حتي گاهي يك پاراگراف را در اين بخش وارد كند. در چنين شرايطي گوگل بايد از عملكردي مشابه ابركامپيوتر واتسون برخوردار باشد تا بتواند به سوال مطرح شده پاسخ دهد، اما ويژگي مشترك گوگل و واتسون در اين است كه در پاسخ به موضوعات مطرحشده درباره گرمايش جهاني يا زندگي سياستمداران بازتابي از اطلاعات و دانش عمومي موجود را منعكس خواهند ساخت كه شايد چندان قابل اطمينان نباشد.
جستجوگرهاي اختصاصي
2 سال پيش رياضيداني به نام استفان ولفرام از موتورهاي پاسخگويي تحت عنوان موتورهاي جستجوگر اطلاعاتي آلفا رونمايي كرد. اين موتورهاي جستجوگر از مسير متفاوتي براي پاسخگويي به سوالات مطرحشده استفاده ميكنند. ويژگي اين جستجوگرها اين است كه در يافتن پاسخ سوالات از مجموعه اطلاعاتي كه مورد تاييد و بررسي انسانها قرار گرفته است به عنوان يك منبع اطلاعاتي بهره ميگيرند و بنابراين در مقايسه با جستجوگرهايي كه در حال حاضر از آنها استفاده ميكنيم پاسخهاي محدودتري را در رابطه با سوال مطرح شده در اختيار كاربر قرار خواهند داد. استفاده از اين روش درخصوص موضوعات خاص مانند موضوعات علمي از قابليت اطمينان بيشتري برخوردار است.
براي مثال اگر «آب در دماي صفر درجه سانتيگراد» را به عنوان واژههاي كليدي در بخش جستجو وارد كنيد، اين جستجوگر بلافاصله درباره وضعيت، ساختار و مشخصات فيزيكي آب در اين دما و همچنين چگالي يخ، نقطهجوش آب و همچنين ديگر اطلاعات تخصصي مرتبط با آن را در اختيار شما قرار خواهد داد. بر خلاف گوگل و IBM، استفان ولفرام بر اين باور است كه افراد و موسسات بايد مسووليت تهيه اطلاعات براي كامپيوترها را برعهده گيرند و به جاي اطلاعاتي كه توسط كامپيوترها قابل خواندن باشند، اسناد و دادههاي محاسباتي را كه قابل تجزيه و تحليل آماري هستند به عنوان منبع اطلاعاتي در اختيار موتورهاي جستجو قرار دهند. چنانچه در دهههاي اخير تبديل اطلاعات چاپي به اطلاعات ديجيتالي يك ضرورت بوده است، ايجاد دادهها و اسنادي با قابليت انجام محاسبات كامپيوتري نيز لازم و ضروري خواهد بود. اما بيشك ايجاد چنين تغييرات اساسي نيازمند تلاش گروههاي متخصص انساني، سرمايهگذاري و تعيين استانداردهايي است كه ميتواند مسير دستيابي به نسل بعدي جستجوگرها را تسهيل سازد. ايده ساخت شبكههاي ارتباطي با محتواي معنايي اولين بار در سال 1999/1378 توسط تيم برنر كه شبكه ارتباطي جهاني (www) را براي نخستين بار راهاندازي كرد، مطرح شد. هدف از ساخت شبكههاي ارتباطي معنايي ايجاد لايههاي جديدي در ساختارهاي اطلاعاتي است كه به كامپيوترها كمك ميكند تا اطلاعاتي كه از طريق آنلاين به روز ميشوند را خوانده و براساس آنها عمل كنند. به اين ترتيب با هوشمندشدن جستجوگرها، شبكههاي ارتباطي و اطلاعاتي به منابع مفيدي براي يادگيري و ايجاد ارتباط بين انسانها مبدل خواهند شد. بنابراين پيشبيني ميشود كه در آيندهاي نزديك به منابع عظيم اطلاعاتي دسترسي داشته باشيم كه زمينه لازم براي توسعه و پيشرفت هوش مصنوعي در جنبههاي مختلف زندگي انسانها را امكانپذير سازند. اما حال ممكن است اين سوال مطرح شود كه در دنيايي كه سيستمهاي هوشمند اطراف بشر را فراگرفته است چه اطلاعات يا دانشي بايد در ذهن انسان ذخيره شود؟
فرانك فراهانيجم / جام جم
منبع: Science Focus.com