poune
15th July 2011, 11:17 AM
http://konjkav.com/images/image.php?w=200&h=200&url=/images/news/1008407371801302718087.jpeg اين روزها با افراد زيادي روبهرو ميشويم كه ساعتهاي متمادي چشم در صفحه كامپيوتر دوختهاند و حتي به بهانه مهمانيرفتن يا شركت در جلسهاي مهم هم حاضر نيستند لحظهاي از جادوي ديجيتال چشم بردارند.
البته براي اثبات چنين معضل رو به گسترشي نبايد راه دور رفت، چراكه تب بهروزبودن و دسترسي دائم به اطلاعات و تصاوير باعث شده تا حتي خود ما هم به نوعي پيوستگي عميق با اينترنت و دنياي مجازي داشته باشيم.
بنابراين اگر شما هم بيش از حد ايميل خود راچك ميكنيد يا ساعتها مشغول بازي با رايانهتان هستيد بايد به خود مشكوك شويد.
اين مورد وقتي جديتر ميشود كه به جاي آنكه با دوستان و خانوادهتان صحبت كنيد، آنها را از سر خود باز ميكنيد تا تمام وقتتان را صرف صحبت با دوستان اينترنتي كنيد. اينها در واقع همه علائم يك بيماري شايع و جديد هستند كه در اصطلاح عمومي به اعتياد به رايانه معروف است.
البته اعتياد به رايانه ميتواند به شكلهاي مختلفي بروز كند كه اعتياد به بازيهاي كامپيوتري، وبگردي، هك كردن، به روز كردن وبلاگ مراجعه به سايتهاي غير اخلاقي از جمله اين موارد است.
در اين ميان نبايد اعتياد به چت (Chat) يا حضور در شبكههاي اجتماعي يا حتي اعتياد به پيداكردن اطلاعات جديد در اينترنت را
به عنوان مشكلاتي جدي وشايع ازقلم انداخت. افرادي كه به رايانه اعتياد دارند دلايل مختلفي را در توجيه رفتار خود عنوان ميكنند و بيشتر آنها معتقدند استفاده بيش از حد از رايانه باعث ميشود تا تنهايي آنها پر شود و احساس غمگيني رهايشان كند.
همچنين اين افراد مدعي هستند نهتنها اعتياد به اين وسيله به هيچ عنوان خطرناك نيست، بلكه مفيد هم هست. بنابراين نميتوان آنها را افرادي مشابه معتادان به مواد مخدر پنداشت.
اين افراد تنها كساني نيستند كه اين موضوع را عادي ميدانند چرا كه حتي برخي از روانشناسان هم در مورد اعتياد به رايانه شك و شبهه دارند و معتقدند استفاده بيش از حد از رايانه اعتيادآور نيست و افراد استفادهكننده از آن را نبايد معتاد به شمار آورد.
در نهايت و در ميان نظرات مختلفي كه درباره استفاده از كامپيوتر واينترنت عنوان ميشود، شايد بتوان آنچه هفتهنامه نيوساينتيست به عنوان نتيجه كار پژوهشگران در رشتههاي مختلف روانشناسي و تحت عنوان 8 بيماري معتادان حرفهاي به اينترنت منتشر كرده است را نتيجهاي جالب و متفاوت قلمداد كرد كه براساس آن لازم نيست هر فردي كه خود را با اينترنت سرگرم كند نگران وضعيت سلامت خود باشد و به عبارت ديگر به صرف استفاده روزمره از اينترنت نبايد انگشت اتهام به سوي تمام كاربران آن نشانه برود.
عنوان اولين بيماري ذكر شده در اين مقاله تمايل جستجو خود است چراكه مبتلايان به اين بيماري دائم در اينترنت دنبال اسم خودشان ميگردند.
درواقع اينكه چند نفر و از كجا به وبلاگ يا سايتشان لينك دادهاند براي آنها بسيار مهم است و مدام تعداد بازديدكنندگانشان را چك ميكنند و با كاهش يا افزايش بازديدكنندگان دچار استرس ميشوند. دومين بيماري هم با عنوان خود افشاگري وبلاگي به اين صورت بيان شده است كه گروهي از مردم براي جلب نظر هرچه بيشتر جامعه، رازها و اسراري را كه معمولا شخصي و خصوصي قلمداد ميشود و دامنهاش از عكسهاي خصوصي گرفته تا روابط خصوصي امتداد دارد روي وبلاگهايشان افشا ميكنند.
اينترنتگردي بيهدف، گوگلبازي مفرط، اعتياد به ويكيپديا، دانلود مطالب بياهميت، دلبستگي به آلبوم عكس افرادناشناس و خودبيمارپنداري اينترنتي، نام بقيه بيماريهاي اينترنتي از نگاه نويسندگان اين مقاله است كه البته به نظر ميرسد بيشتر وبگردهاي حرفهاي دچار اين بيماريها ميشوند.
درمانگاهي براي ترك اعتياد
به دنبال گسترش كاربرد اينترنت، ظهور اين اعتياد به عنوان يك اختلال اولين بار سال 1995 در آمريكا مطرح شد، در سال 1996 توسعه يافت و از آن پس مراكز درمان اين بيماران در سراسر اين كشور به وجود آمدند و حتي در دادگاه و سيستم قانوني آن هم، اين اختلال به عنوان يك اختلال رواني پذيرفته شد.
علاوه بر آمريكا وجود تعداد زيادي از اين گونه بيماران در آلمان هم باعث شده تا بتازگي كلينيكي در شهر ماينتز اين كشور به منظور درمان اين معتادان اينترنتي افتتاح شود وكلينيك كودكان در هانوفر هم به عنوان نخستين بيمارستان در آلمان، بخشي را براي درمان اين نوع اعتياد اختصاص دهد.
البته آمار دقيقي درباره اينكه چند نفر در آلمان دچار اين مشكل هستند وجود ندارد، اما نكته جالب اين كه 80 درصد بيماراني كه به كلينيك ماينتز مراجعه ميكنند، معتاد به بازيهاي كامپيوتري هستند. آنها ديگر قادر به كنترل رفتار خود در اينترنت نيستند و رابطه خود را با دنياي بيرون از دست دادهاند.
در واقع زندگي اين افراد در 2 چيز خلاصه شده است؛ يا در حال جنگيدن در بازي World of Warcraft هستند يا
در شبكههاي اجتماعي ميچرخند. اين بازي معمولا براي مردان 18 تا 27 ساله جالب است، زيرا آنها در اين فضاي مجازي ميتوانند مردانگي خود را با درگيري با اعضاي ديگر بازي اثبات كنند. وجود اين جذابيت باعث شده تا نهتنها در آلمان بلكه در كل دنيا اين بازي طرفداران زيادي داشته باشد به طوري كه درحال حاضر بيش از 11 ميليون نفر ساعتها خود را با اين بازي سرگرم ميكنند.
مراجعهكنندگان كلينيك ماينتز معمولا از طرف اطرافيانشان كه متوجه تغييراتي در رفتار آنها شدهاند، به كلينيك معرفي ميشوند.
در مرحله اول قرار يك صحبت اوليه با بيمار گذاشته ميشود. در اين قرار كه با هدف تشخيص بيماري برگزار ميشود، بيمار بايد پرسشنامهاي را پر كند تا نشان داده شود كه آيا واقعا علائم يك اعتياد در او ديده ميشود يا نه. در مرحله بعدي، براي بيمار برنامه نشستهاي فردي و گروهي گذاشته ميشود.
در نشستهاي فردي مشكلات خاص فرد مورد بررسي قرار ميگيرد و در نشستهاي گروهي بيماران به مشكلات يكديگر گوش ميدهند و همديگر را براي رهايي از دنياي مجازي راهنمايي ميكنند.
تعداد افراد داوطلب براي درمان و حضور در اين كلينيك در شرايطي روز به روز بيشتر ميشود كه روانشناسان كلينيك ماينتز ميگويند باوجود آن كه فردي كه به صورت افراطي از اينترنت استفاده ميكند، به آن معتاد است اما متاسفانه اعتياد به اينترنت هنوز به رسميت شناخته نميشود و به نظر ميرسد 5 تا 10 سال زمان لازم است تا استفاده افراطي از اينترنت به عنوان يك اعتياد شناخته شود.
اين درحالي است كه تحقيقات نشان ميدهد ناحيههاي مغزي كه در افراد معتاد به اينترنت فعال ميشوند همان ناحيههايي از مغز هستند كه در بيماران معتاد به الكل فعالند.
آيا من معتاد شدهام؟
درست است كه همه مردان، زنان و حتي كودكان در سراسر دنيا ميتوانند به كمك ارتباطات اينترنتي به هرآنچه ميخواهند دسترسي پيدا كنند، اما به اعتقاد روانشناسان، معمولا افرادي كه از ضعف شديد در روابط اجتماعي رنج ميبرند يا دچار تشويش، افسردگي و بياعتمادي به نفس و.... هستند بيشترين احتمال وابستگي شديد واعتياد به دنياي مجازي را دارند.
به اين ترتيب ارتباط مجازي از طريق اينترنت براي اين افراد، محلي را براي گريز از واقعيت و وسيلهاي براي ارضاي نيازهاي هيجاني و رواني به وجود ميآورد.
در اين ميان بسياري از روانشناسان در تعريف خود از اعتياد اينترنتي، ابتدا به تعريف استفاده طبيعي و معمولي اينترنت ميپردازند و معتقدند هرگاه ميزان استفاده از اينترنت به كمتر از 19 ساعت در هفته برسد، فرد به شكل طبيعي از اينترنت استفاده ميكند.
بنابراين، فردي كه بيش از 19 ساعت در هفته از اينترنت استفاده كند، معتاد به اينترنت است. اما در ميزان مناسب مصرف اينترنت هم بين كارشناسان اختلاف نظر وجود دارد، چنانچه عدهاي نيز معتقدند فرد معتاد كسي است كه حداقل 38 ساعت در هفته يا 8 ساعت در روز، وقت خود را صرف استفاده از اينترنت ميكند.
در اين ميان متخصصان در زمينه آسيبشناسي، تعريفي متفاوت اما تقريبا مشابهي را براي طبقهبندي استفاده از اينترنت ارائه ميدهند. بهطوري كه به گفته آنها چنانچه فرد در هفته 2 تا 3 ساعت از اينترنت استفاده كند، يك كاربر معمولي و چنانچه ميزان استفاده وي از اينترنت به 5/8 ساعت يا بيشتر برسد، كاربري است كه بايد مورد بررسيهاي آسيبشناسانه قرار گيرد.
در اين ميان همانطوركه متخصصان انجمن روانپزشكي آمريكا اعلام كردهاند براحتي نميتوان به فردي انگ اعتياد زد.به همين دليل، براي شناخت اعتياد اينترنتي و افرادي كه به استفاده مفرط از اينترنت معتادند اين انجمن، معيارهاي هفتگانهاي را مشخص كرده است كه طبق آن، چنانچه بخواهيم فردي را معتاد به اينترنت بناميم، بايد حداقل 3 مورد از آنها، در طول يك دوره 12 ماهه (يك ساله) در وي ديده شود.
صرف وقت زياد براي حضور در اينترنت و در عين حال علاقه به صرف زمان بيشتر، صرفهنظر از فعاليتهاي مهم اجتماعي، شغلي يا تفريحي به دليل استفاده از اينترنت و خطر فقدان روابط مهم، شغل و فرصتهاي آموزشي در نتيجه اين رفتار از جمله اين معيارها هستند.
در اين ميان حتي شما هم ميتوانيد با به كارگيري راهكارهايي از تاثيرات منفي استفاده زياد از اينترنت پيشگيري كنيد، البته اين بدان معنا نيست كه محيط سايبر را ترك كنيد، بلكه از اين پس ميتوانيد استفاده مناسبتري از اين فضا داشته باشيد.
به عنوان مثال بهتر است زمان استفاده خود را در نظر بگيريد و آن را در دفترچه يادداشتي بنويسيد. همچنين زماني كه كارخاصي نداريد براي چت كردن و وبگردي بيهوده، پشت كامپيوتر ننشينيد.
يادتان باشد كه اينترنت، بيشتر جنبه كاري دارد تا تفريح و وقتگذراني، بنابراين اگر كارتان ارتباط مستقيمي با اينترنت ندارد بيشتر از 2 بار در روز حتي به بهانه چك كردن صندوق پستي به آن سر نزنيد.
فراموش نكنيد كه درمان اين اختلال نيز همانند ديگر اختلالات رواني بايد با شناخت و آگاهي از آنچه باعث پناه آوردن كاربر به اينترنت شده صورت گيرد كه قطعاً مراحل مشاوره نزد روانشناس را به همراه دارد اما در نهايت بهترين روش براي درمان اين اختلال «روش كاهش تدريجي استفاده» است تا در نهايت استفاده منطقي و صحيحي از اينترنت به عنوان وسيلهاي كارآمد داشته باشيد.
البته براي اثبات چنين معضل رو به گسترشي نبايد راه دور رفت، چراكه تب بهروزبودن و دسترسي دائم به اطلاعات و تصاوير باعث شده تا حتي خود ما هم به نوعي پيوستگي عميق با اينترنت و دنياي مجازي داشته باشيم.
بنابراين اگر شما هم بيش از حد ايميل خود راچك ميكنيد يا ساعتها مشغول بازي با رايانهتان هستيد بايد به خود مشكوك شويد.
اين مورد وقتي جديتر ميشود كه به جاي آنكه با دوستان و خانوادهتان صحبت كنيد، آنها را از سر خود باز ميكنيد تا تمام وقتتان را صرف صحبت با دوستان اينترنتي كنيد. اينها در واقع همه علائم يك بيماري شايع و جديد هستند كه در اصطلاح عمومي به اعتياد به رايانه معروف است.
البته اعتياد به رايانه ميتواند به شكلهاي مختلفي بروز كند كه اعتياد به بازيهاي كامپيوتري، وبگردي، هك كردن، به روز كردن وبلاگ مراجعه به سايتهاي غير اخلاقي از جمله اين موارد است.
در اين ميان نبايد اعتياد به چت (Chat) يا حضور در شبكههاي اجتماعي يا حتي اعتياد به پيداكردن اطلاعات جديد در اينترنت را
به عنوان مشكلاتي جدي وشايع ازقلم انداخت. افرادي كه به رايانه اعتياد دارند دلايل مختلفي را در توجيه رفتار خود عنوان ميكنند و بيشتر آنها معتقدند استفاده بيش از حد از رايانه باعث ميشود تا تنهايي آنها پر شود و احساس غمگيني رهايشان كند.
همچنين اين افراد مدعي هستند نهتنها اعتياد به اين وسيله به هيچ عنوان خطرناك نيست، بلكه مفيد هم هست. بنابراين نميتوان آنها را افرادي مشابه معتادان به مواد مخدر پنداشت.
اين افراد تنها كساني نيستند كه اين موضوع را عادي ميدانند چرا كه حتي برخي از روانشناسان هم در مورد اعتياد به رايانه شك و شبهه دارند و معتقدند استفاده بيش از حد از رايانه اعتيادآور نيست و افراد استفادهكننده از آن را نبايد معتاد به شمار آورد.
در نهايت و در ميان نظرات مختلفي كه درباره استفاده از كامپيوتر واينترنت عنوان ميشود، شايد بتوان آنچه هفتهنامه نيوساينتيست به عنوان نتيجه كار پژوهشگران در رشتههاي مختلف روانشناسي و تحت عنوان 8 بيماري معتادان حرفهاي به اينترنت منتشر كرده است را نتيجهاي جالب و متفاوت قلمداد كرد كه براساس آن لازم نيست هر فردي كه خود را با اينترنت سرگرم كند نگران وضعيت سلامت خود باشد و به عبارت ديگر به صرف استفاده روزمره از اينترنت نبايد انگشت اتهام به سوي تمام كاربران آن نشانه برود.
عنوان اولين بيماري ذكر شده در اين مقاله تمايل جستجو خود است چراكه مبتلايان به اين بيماري دائم در اينترنت دنبال اسم خودشان ميگردند.
درواقع اينكه چند نفر و از كجا به وبلاگ يا سايتشان لينك دادهاند براي آنها بسيار مهم است و مدام تعداد بازديدكنندگانشان را چك ميكنند و با كاهش يا افزايش بازديدكنندگان دچار استرس ميشوند. دومين بيماري هم با عنوان خود افشاگري وبلاگي به اين صورت بيان شده است كه گروهي از مردم براي جلب نظر هرچه بيشتر جامعه، رازها و اسراري را كه معمولا شخصي و خصوصي قلمداد ميشود و دامنهاش از عكسهاي خصوصي گرفته تا روابط خصوصي امتداد دارد روي وبلاگهايشان افشا ميكنند.
اينترنتگردي بيهدف، گوگلبازي مفرط، اعتياد به ويكيپديا، دانلود مطالب بياهميت، دلبستگي به آلبوم عكس افرادناشناس و خودبيمارپنداري اينترنتي، نام بقيه بيماريهاي اينترنتي از نگاه نويسندگان اين مقاله است كه البته به نظر ميرسد بيشتر وبگردهاي حرفهاي دچار اين بيماريها ميشوند.
درمانگاهي براي ترك اعتياد
به دنبال گسترش كاربرد اينترنت، ظهور اين اعتياد به عنوان يك اختلال اولين بار سال 1995 در آمريكا مطرح شد، در سال 1996 توسعه يافت و از آن پس مراكز درمان اين بيماران در سراسر اين كشور به وجود آمدند و حتي در دادگاه و سيستم قانوني آن هم، اين اختلال به عنوان يك اختلال رواني پذيرفته شد.
علاوه بر آمريكا وجود تعداد زيادي از اين گونه بيماران در آلمان هم باعث شده تا بتازگي كلينيكي در شهر ماينتز اين كشور به منظور درمان اين معتادان اينترنتي افتتاح شود وكلينيك كودكان در هانوفر هم به عنوان نخستين بيمارستان در آلمان، بخشي را براي درمان اين نوع اعتياد اختصاص دهد.
البته آمار دقيقي درباره اينكه چند نفر در آلمان دچار اين مشكل هستند وجود ندارد، اما نكته جالب اين كه 80 درصد بيماراني كه به كلينيك ماينتز مراجعه ميكنند، معتاد به بازيهاي كامپيوتري هستند. آنها ديگر قادر به كنترل رفتار خود در اينترنت نيستند و رابطه خود را با دنياي بيرون از دست دادهاند.
در واقع زندگي اين افراد در 2 چيز خلاصه شده است؛ يا در حال جنگيدن در بازي World of Warcraft هستند يا
در شبكههاي اجتماعي ميچرخند. اين بازي معمولا براي مردان 18 تا 27 ساله جالب است، زيرا آنها در اين فضاي مجازي ميتوانند مردانگي خود را با درگيري با اعضاي ديگر بازي اثبات كنند. وجود اين جذابيت باعث شده تا نهتنها در آلمان بلكه در كل دنيا اين بازي طرفداران زيادي داشته باشد به طوري كه درحال حاضر بيش از 11 ميليون نفر ساعتها خود را با اين بازي سرگرم ميكنند.
مراجعهكنندگان كلينيك ماينتز معمولا از طرف اطرافيانشان كه متوجه تغييراتي در رفتار آنها شدهاند، به كلينيك معرفي ميشوند.
در مرحله اول قرار يك صحبت اوليه با بيمار گذاشته ميشود. در اين قرار كه با هدف تشخيص بيماري برگزار ميشود، بيمار بايد پرسشنامهاي را پر كند تا نشان داده شود كه آيا واقعا علائم يك اعتياد در او ديده ميشود يا نه. در مرحله بعدي، براي بيمار برنامه نشستهاي فردي و گروهي گذاشته ميشود.
در نشستهاي فردي مشكلات خاص فرد مورد بررسي قرار ميگيرد و در نشستهاي گروهي بيماران به مشكلات يكديگر گوش ميدهند و همديگر را براي رهايي از دنياي مجازي راهنمايي ميكنند.
تعداد افراد داوطلب براي درمان و حضور در اين كلينيك در شرايطي روز به روز بيشتر ميشود كه روانشناسان كلينيك ماينتز ميگويند باوجود آن كه فردي كه به صورت افراطي از اينترنت استفاده ميكند، به آن معتاد است اما متاسفانه اعتياد به اينترنت هنوز به رسميت شناخته نميشود و به نظر ميرسد 5 تا 10 سال زمان لازم است تا استفاده افراطي از اينترنت به عنوان يك اعتياد شناخته شود.
اين درحالي است كه تحقيقات نشان ميدهد ناحيههاي مغزي كه در افراد معتاد به اينترنت فعال ميشوند همان ناحيههايي از مغز هستند كه در بيماران معتاد به الكل فعالند.
آيا من معتاد شدهام؟
درست است كه همه مردان، زنان و حتي كودكان در سراسر دنيا ميتوانند به كمك ارتباطات اينترنتي به هرآنچه ميخواهند دسترسي پيدا كنند، اما به اعتقاد روانشناسان، معمولا افرادي كه از ضعف شديد در روابط اجتماعي رنج ميبرند يا دچار تشويش، افسردگي و بياعتمادي به نفس و.... هستند بيشترين احتمال وابستگي شديد واعتياد به دنياي مجازي را دارند.
به اين ترتيب ارتباط مجازي از طريق اينترنت براي اين افراد، محلي را براي گريز از واقعيت و وسيلهاي براي ارضاي نيازهاي هيجاني و رواني به وجود ميآورد.
در اين ميان بسياري از روانشناسان در تعريف خود از اعتياد اينترنتي، ابتدا به تعريف استفاده طبيعي و معمولي اينترنت ميپردازند و معتقدند هرگاه ميزان استفاده از اينترنت به كمتر از 19 ساعت در هفته برسد، فرد به شكل طبيعي از اينترنت استفاده ميكند.
بنابراين، فردي كه بيش از 19 ساعت در هفته از اينترنت استفاده كند، معتاد به اينترنت است. اما در ميزان مناسب مصرف اينترنت هم بين كارشناسان اختلاف نظر وجود دارد، چنانچه عدهاي نيز معتقدند فرد معتاد كسي است كه حداقل 38 ساعت در هفته يا 8 ساعت در روز، وقت خود را صرف استفاده از اينترنت ميكند.
در اين ميان متخصصان در زمينه آسيبشناسي، تعريفي متفاوت اما تقريبا مشابهي را براي طبقهبندي استفاده از اينترنت ارائه ميدهند. بهطوري كه به گفته آنها چنانچه فرد در هفته 2 تا 3 ساعت از اينترنت استفاده كند، يك كاربر معمولي و چنانچه ميزان استفاده وي از اينترنت به 5/8 ساعت يا بيشتر برسد، كاربري است كه بايد مورد بررسيهاي آسيبشناسانه قرار گيرد.
در اين ميان همانطوركه متخصصان انجمن روانپزشكي آمريكا اعلام كردهاند براحتي نميتوان به فردي انگ اعتياد زد.به همين دليل، براي شناخت اعتياد اينترنتي و افرادي كه به استفاده مفرط از اينترنت معتادند اين انجمن، معيارهاي هفتگانهاي را مشخص كرده است كه طبق آن، چنانچه بخواهيم فردي را معتاد به اينترنت بناميم، بايد حداقل 3 مورد از آنها، در طول يك دوره 12 ماهه (يك ساله) در وي ديده شود.
صرف وقت زياد براي حضور در اينترنت و در عين حال علاقه به صرف زمان بيشتر، صرفهنظر از فعاليتهاي مهم اجتماعي، شغلي يا تفريحي به دليل استفاده از اينترنت و خطر فقدان روابط مهم، شغل و فرصتهاي آموزشي در نتيجه اين رفتار از جمله اين معيارها هستند.
در اين ميان حتي شما هم ميتوانيد با به كارگيري راهكارهايي از تاثيرات منفي استفاده زياد از اينترنت پيشگيري كنيد، البته اين بدان معنا نيست كه محيط سايبر را ترك كنيد، بلكه از اين پس ميتوانيد استفاده مناسبتري از اين فضا داشته باشيد.
به عنوان مثال بهتر است زمان استفاده خود را در نظر بگيريد و آن را در دفترچه يادداشتي بنويسيد. همچنين زماني كه كارخاصي نداريد براي چت كردن و وبگردي بيهوده، پشت كامپيوتر ننشينيد.
يادتان باشد كه اينترنت، بيشتر جنبه كاري دارد تا تفريح و وقتگذراني، بنابراين اگر كارتان ارتباط مستقيمي با اينترنت ندارد بيشتر از 2 بار در روز حتي به بهانه چك كردن صندوق پستي به آن سر نزنيد.
فراموش نكنيد كه درمان اين اختلال نيز همانند ديگر اختلالات رواني بايد با شناخت و آگاهي از آنچه باعث پناه آوردن كاربر به اينترنت شده صورت گيرد كه قطعاً مراحل مشاوره نزد روانشناس را به همراه دارد اما در نهايت بهترين روش براي درمان اين اختلال «روش كاهش تدريجي استفاده» است تا در نهايت استفاده منطقي و صحيحي از اينترنت به عنوان وسيلهاي كارآمد داشته باشيد.