Number One
8th July 2011, 06:21 PM
هر از چند گاهی موضوع حجاب در رسانه ها به تبع برخورد نيروهاي سازماني يا شخصي با منكر بي حجابي، مورد نقد و بررسي قرار مي گيرد.
در اين بررسي ها عموما مناقشات بر سر تعيين متولي و حد تعادل برخورد با فرد بي حجاب است. ريشه اين اختلافات به دو دليل است. مهمترين دليل اينكه هيچ وقت حد و حدود حجاب زن و مرد در حكومت ديني از طرف جميع مراجع به صورت صريح تعريف نشده است و دومي نگاه نادرست به فرد بي حجاب است.
دليل اول را عاجزانه بايد از علماي ساكن و مستقر در حوزه هاي علميه درخواست كرد و اما دليل دوم.
اگر نگاه درستي به سوژه صورت گيرد مي توان براي سازمان متولي تعريفي واضح از جنس برخورد تعريف كرد و طبق قاعده "يك عارضه یک يگان"، براي هر معضل، از يك سازمان انتظار داشت و آن را پاسخگو كرد.
از آنجايي كه خداوند فطرت را در انسان به وديعه گذاشته، فرد مرتكب منكر اساسا يا مجرم است يا بيمار. البته اين دو حالت بعضي اوقات همزمان در فرد پديدار مي شود.
براي بررسي دليل دوم يعني نگاه درست به سوژه، نگاهي گذرا به بحث قديمي "معتاد؛ مجرم يا بيمار" مي تواند سرآغاز خوبي براي فهم موضوع باشد.
طبق دو آیه (لا يكلّف الله نفساً الا ما آتاها و لا یکلف الله نفسا الا وسعها) قرآن از نظر خداوند مجرم یا بیمار بودن فرد خاطی بستگی دارد به 1- میزان آگاهی فرد و 2- عناد ورزیدن با دستور خداوند دارد اما چون بشر توانایی سنجش میزان علم و عناد فرد را با موضوعی ندارد بایستی میزان حد جرم یا حاد بودن بیماری فرد عامل منکر را با سنگ محک دیگری بسنجد. این شاخص ها به دو مولفه کلی تقسیم می گردد: فرهنگ اجتماعی، میزان حد منکر.
البته میزان حد منکر هر چقدر هم که کم و کوتاه باشد از دایره منکرات خارج نمی شود لذاست که مفهوم بد حجابی اساسا وجود ندارد زیرا فرد یا در محدوده حجاب است یا خارج از آن یعنی بی حجابی.
بیماری :
هر عاملی که بتواند نظم داخلی بدن را برهم بزند یا تند کند یا بی حرکت نماید می تواند عامل بیماری زا باشد، این عوامل می توانند: غذا، دارو، ضربه، میکروب، باکتری، سرما، گرما، غم و اندوه .... باشند. اما در بحث عقيده و فرهنگ مي توان از ضد فرهنگ به عنوان ميكروب نام برد كه قصد نهايي آن ورود به اعتقادات فرد و تغيير ارزشگذاري ارزشها و فرهنگ متداول فرد و جامعه مي باشد.
در زیست شناسی، هر نوع حالت غیر عادی در موجود زنده که عملکرد بدن او را مختل کند، بیماری نام دارد. گاهی از این واژه برای بیان حالتهای غیرعادی، نگران کننده یا عملکرد بد در حوزههای دیگر نیز استفاده میکنند؛ مثل بیماری جامعه.
جرم :
جُرمیا بزه، به معنی هر انجام هر نوع رفتار یا ترک رفتاریست که قانون را نقض میکند و مجازات در پی دارد. اهمیت نسبی جرایم مختلف و شیوه کیفر دادن فعالیتهای مجرمانه؛ در طول تاریخ و در جوامع مختلف، متفاوت بودهاست.
یک فرد بیمار هرگز خودش به سراغ بیماری نمی رود و این بیماری است که به سراغ فرد می آید و همیشه یک بیمار تلاش می کند که بیماری را از خود دور کند و به همین دلیل تحت نظر پزشک تلاش می کند که مداوا شود و از هر آنچه که باعث تشدید بیماری اش می شود گریزان است.
ولی یک مجرم خودش با توجه به آگاهی نسبت به عواقب کارش به سراغ جرم می رود و در بسیاری از موارد مجرمین نسبت به جرمی که انجام می دهند و عواقب سوء آن آگاهی کامل دارند ولی باز هم مرتکب کار نادرست می شوند. بسیاری از مجرمین هم اصلا" تمایلی برای بهبود بخشیدن به زندگی و روش زندگی خود ندارند و حتی در مواردی کمک دیگران را هم رد می کنند .
فرد معتاد ابتدا مجرم است و سپس بیمار مي شود
بر اساس تعاريف جرم و بيماري؛ فرد معتاد در ابتداي مصرف "مجرم" است زيرا خودش با آگاهي به سراغ مواد مخدر مي رود ولي پس از انكه فرد مصرف كننده به معتاد بدل گشت و بدن وي عادت و نياز به مواد پيدا كرد، به جرگه افراد "بيمار" مي پيوندد.
پس فردي كه هنوز عادت به مصرف مواد مخدر نكرده بايستي به عنوان مجرم توسط نهادهاي امنيتي مورد عنايت قرار گيرد اما بعد از آنكه دچار اعتياد شد بايد در مراكز تربيتي-پرورشي به بهبودي اوضاع فرد معتاد پرداخت.
بي حجاب؛ مجرم است يا بيمار؟
اينكه فلسفه و حكمت حجاب چيست به كرات به آن پرداخته شده است اما موضوع مغفول مانده اين است كه فرد بي حجاب در چه مرحله اي از انجام اين منكر است و چه نهادي به چه ميزاني بايد با آن برخورد كند؟
قضيه فرد بي حجاب عكس فرد معتاد است. فرد بي حجاب در اوايل سالهاي بلوغ يك بيمار تلقي مي شود. زيرا هرگز فرد خودش به سراغ "بي حجابي" نمي رود بلكه مروجين ضد فرهنگ بي حجابي طي فرايندي فرد را برخلاف فطرتش وادار مي كنند تن به اين خفت دهد. در اين مسير افرادي كه بي حجابي را توجيه يا زينت مي دهند، مجرم هستند اما فرد مورد حمله اين افراد يك بيمار است.
در نتيجه وظيفه مراكز تبيتي مانند مدرسه، صدا و سيما و ... اين است كه همواره نگاه بيمار گونه به فرد بي جاب داشته و راهكار هاي لازم جهت بهبودي فرد بيمار را طراحي و اجرا كنند.
اما پس از آنكه فرد بي حجاب با معارف حجاب آشنا و از فرهنگ اجتماعي مطلع شد ولي اراده اي براي بهبودي اوضاع خود نكرد، به يك مجرم تبديل مي شود زيرا عموما مجرمین نسبت به جرمی که انجام می دهند و عواقب سوء آن، آگاهی کامل دارند ولی باز هم مرتکب کار نادرست می شوند.
ميزان برخورد اننظامي با فرد بي حجاب در جامعه اي با فرهنگ غالب حجاب، بستگي به ميزان تبرج و خودنمايي فرد خاطي دارد و به هر ميزان كه از حد حجاب گذشته باشد بايستي مورد شماتت و مواخذه قرار گيرد.
در اين بررسي ها عموما مناقشات بر سر تعيين متولي و حد تعادل برخورد با فرد بي حجاب است. ريشه اين اختلافات به دو دليل است. مهمترين دليل اينكه هيچ وقت حد و حدود حجاب زن و مرد در حكومت ديني از طرف جميع مراجع به صورت صريح تعريف نشده است و دومي نگاه نادرست به فرد بي حجاب است.
دليل اول را عاجزانه بايد از علماي ساكن و مستقر در حوزه هاي علميه درخواست كرد و اما دليل دوم.
اگر نگاه درستي به سوژه صورت گيرد مي توان براي سازمان متولي تعريفي واضح از جنس برخورد تعريف كرد و طبق قاعده "يك عارضه یک يگان"، براي هر معضل، از يك سازمان انتظار داشت و آن را پاسخگو كرد.
از آنجايي كه خداوند فطرت را در انسان به وديعه گذاشته، فرد مرتكب منكر اساسا يا مجرم است يا بيمار. البته اين دو حالت بعضي اوقات همزمان در فرد پديدار مي شود.
براي بررسي دليل دوم يعني نگاه درست به سوژه، نگاهي گذرا به بحث قديمي "معتاد؛ مجرم يا بيمار" مي تواند سرآغاز خوبي براي فهم موضوع باشد.
طبق دو آیه (لا يكلّف الله نفساً الا ما آتاها و لا یکلف الله نفسا الا وسعها) قرآن از نظر خداوند مجرم یا بیمار بودن فرد خاطی بستگی دارد به 1- میزان آگاهی فرد و 2- عناد ورزیدن با دستور خداوند دارد اما چون بشر توانایی سنجش میزان علم و عناد فرد را با موضوعی ندارد بایستی میزان حد جرم یا حاد بودن بیماری فرد عامل منکر را با سنگ محک دیگری بسنجد. این شاخص ها به دو مولفه کلی تقسیم می گردد: فرهنگ اجتماعی، میزان حد منکر.
البته میزان حد منکر هر چقدر هم که کم و کوتاه باشد از دایره منکرات خارج نمی شود لذاست که مفهوم بد حجابی اساسا وجود ندارد زیرا فرد یا در محدوده حجاب است یا خارج از آن یعنی بی حجابی.
بیماری :
هر عاملی که بتواند نظم داخلی بدن را برهم بزند یا تند کند یا بی حرکت نماید می تواند عامل بیماری زا باشد، این عوامل می توانند: غذا، دارو، ضربه، میکروب، باکتری، سرما، گرما، غم و اندوه .... باشند. اما در بحث عقيده و فرهنگ مي توان از ضد فرهنگ به عنوان ميكروب نام برد كه قصد نهايي آن ورود به اعتقادات فرد و تغيير ارزشگذاري ارزشها و فرهنگ متداول فرد و جامعه مي باشد.
در زیست شناسی، هر نوع حالت غیر عادی در موجود زنده که عملکرد بدن او را مختل کند، بیماری نام دارد. گاهی از این واژه برای بیان حالتهای غیرعادی، نگران کننده یا عملکرد بد در حوزههای دیگر نیز استفاده میکنند؛ مثل بیماری جامعه.
جرم :
جُرمیا بزه، به معنی هر انجام هر نوع رفتار یا ترک رفتاریست که قانون را نقض میکند و مجازات در پی دارد. اهمیت نسبی جرایم مختلف و شیوه کیفر دادن فعالیتهای مجرمانه؛ در طول تاریخ و در جوامع مختلف، متفاوت بودهاست.
یک فرد بیمار هرگز خودش به سراغ بیماری نمی رود و این بیماری است که به سراغ فرد می آید و همیشه یک بیمار تلاش می کند که بیماری را از خود دور کند و به همین دلیل تحت نظر پزشک تلاش می کند که مداوا شود و از هر آنچه که باعث تشدید بیماری اش می شود گریزان است.
ولی یک مجرم خودش با توجه به آگاهی نسبت به عواقب کارش به سراغ جرم می رود و در بسیاری از موارد مجرمین نسبت به جرمی که انجام می دهند و عواقب سوء آن آگاهی کامل دارند ولی باز هم مرتکب کار نادرست می شوند. بسیاری از مجرمین هم اصلا" تمایلی برای بهبود بخشیدن به زندگی و روش زندگی خود ندارند و حتی در مواردی کمک دیگران را هم رد می کنند .
فرد معتاد ابتدا مجرم است و سپس بیمار مي شود
بر اساس تعاريف جرم و بيماري؛ فرد معتاد در ابتداي مصرف "مجرم" است زيرا خودش با آگاهي به سراغ مواد مخدر مي رود ولي پس از انكه فرد مصرف كننده به معتاد بدل گشت و بدن وي عادت و نياز به مواد پيدا كرد، به جرگه افراد "بيمار" مي پيوندد.
پس فردي كه هنوز عادت به مصرف مواد مخدر نكرده بايستي به عنوان مجرم توسط نهادهاي امنيتي مورد عنايت قرار گيرد اما بعد از آنكه دچار اعتياد شد بايد در مراكز تربيتي-پرورشي به بهبودي اوضاع فرد معتاد پرداخت.
بي حجاب؛ مجرم است يا بيمار؟
اينكه فلسفه و حكمت حجاب چيست به كرات به آن پرداخته شده است اما موضوع مغفول مانده اين است كه فرد بي حجاب در چه مرحله اي از انجام اين منكر است و چه نهادي به چه ميزاني بايد با آن برخورد كند؟
قضيه فرد بي حجاب عكس فرد معتاد است. فرد بي حجاب در اوايل سالهاي بلوغ يك بيمار تلقي مي شود. زيرا هرگز فرد خودش به سراغ "بي حجابي" نمي رود بلكه مروجين ضد فرهنگ بي حجابي طي فرايندي فرد را برخلاف فطرتش وادار مي كنند تن به اين خفت دهد. در اين مسير افرادي كه بي حجابي را توجيه يا زينت مي دهند، مجرم هستند اما فرد مورد حمله اين افراد يك بيمار است.
در نتيجه وظيفه مراكز تبيتي مانند مدرسه، صدا و سيما و ... اين است كه همواره نگاه بيمار گونه به فرد بي جاب داشته و راهكار هاي لازم جهت بهبودي فرد بيمار را طراحي و اجرا كنند.
اما پس از آنكه فرد بي حجاب با معارف حجاب آشنا و از فرهنگ اجتماعي مطلع شد ولي اراده اي براي بهبودي اوضاع خود نكرد، به يك مجرم تبديل مي شود زيرا عموما مجرمین نسبت به جرمی که انجام می دهند و عواقب سوء آن، آگاهی کامل دارند ولی باز هم مرتکب کار نادرست می شوند.
ميزان برخورد اننظامي با فرد بي حجاب در جامعه اي با فرهنگ غالب حجاب، بستگي به ميزان تبرج و خودنمايي فرد خاطي دارد و به هر ميزان كه از حد حجاب گذشته باشد بايستي مورد شماتت و مواخذه قرار گيرد.