Number One
5th July 2011, 05:03 PM
روزي شيخ ابوالحسن خرقانی نماز مي خواند. آوازی شنيد که: ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می دانم با خلق بگويم تا سنگسارت کنند؟
شيخ گفت: بار خدايا! خواهی آنچه را که از "رحمت" تو میدانم و از "بخشایش" تو میبينم با خلق بگويم تا ديگر هيچکس سجدهات نکند؟
آواز آمد: نه از تو؛ نه از من.
"تذكره الاولياء عطار نيشابوری"
شيخ گفت: بار خدايا! خواهی آنچه را که از "رحمت" تو میدانم و از "بخشایش" تو میبينم با خلق بگويم تا ديگر هيچکس سجدهات نکند؟
آواز آمد: نه از تو؛ نه از من.
"تذكره الاولياء عطار نيشابوری"