PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفتگوی دو عاشق



مسافر007
3rd July 2011, 11:03 PM
گفتم یار , گفتا زهر مار
گفتم ز عشقت بیمارم,گفتا بدرک مگر من پرستارم؟


گفتم غم تو دارم,گفتا غلط کردی
گفتم که ماه من شو,گفتا که کار دارم

گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز مهابادی ها این کار کمتر براید

گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که با موبایلم صدوده رو میارم

گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد
گفتا کین بوی ژل کتیرایم باشد

گفتم خوشا هوای کز باد صبح خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کولر بیرون اید

گفتم که نوش لعلت مارو به ارزو کشت
گفتا خدارو شکرکه مزاحم,حال کمتر اید

گفتم دل رحمت کی عزم صلح دارد؟
گفتا مگوی با کس تا جان خرم براید

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر امد
گفتا خموش " آکتیو " فعلا وقت خواب باشد

HBE
20th July 2011, 01:07 AM
خوبه یاد خودت افتادم بت اندکی تفاوت[labkhand]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد