PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پیله و پروانه ...



نارون1
2nd July 2011, 10:11 AM
A small crack appeared on a cocoon

A man sat for hours and watched carefully the struggle
of the butterfly to get out of that small crack of cocoon

The butterfly stoped striving it seemed that she was
exhausted and coudnt go on trying

The man decided to help the poor creature
He widened the crack by scissors
the butterfly came out of cocoon easly , but
Her body was tiny and her wings were wrinkled

The man continued watching the butterfly
He expected to see her wing become expanded to protect her body
but it didnt happen

as a matter of fact , the butterfly had to crawl
on the ground for the rest of her life , for she could never fly

The kind man didnt realize that God had arranged the
limitation of cocoon
and the sruggle for buttrfly to ge out of it , so that a certain fluid
could be discharged from her body to enable her to fly afterward

sometime sruggling is the only thing we need to do

if God had provided us with on easy life to live without any difficulty
then we became paralyzed , couldnt become strong and could not fly

I asked for strength and
He provided me with enough difficulties to become strong
I asked for knowledge and
He provided me with problems to solve

, I asked for prosper ting and promotion
He provided with ability to think and hands to work
I asked for bravery , and
He provided me with obstacles to overcome

I asked for motivation , and
He showed me people who needed help
I asked for love , and
He provided me with opportunity to give love to others

I didnt get what I wanted ...
but
I was provided with what I needed

Dont worry , fight with difficulties and
be sure that you can prevail over them .



[golrooz][golrooz][golrooz]

نارون1
2nd July 2011, 10:31 AM
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد

شخصی نشست و تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد

آن گاه تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید خسته شده و
دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد .

آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند و با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد
پروانه به راحتی از پیله خارج شد ، اما جثه اش ضعیف و بالهایش چروکیده بود .

آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد
او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود ، و از جثه او محافظت کند
اما چنین نشد !

در واقع پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند

آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را
خدا برای پروانه قرار داده بود ، تا به این وسیله مایعی از بدنش ترشح شود
و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز بدهد

گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم

اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم ، فلج می شدیم
به اندازه کافی قوی نمی شدیم و نمی توانستیم پرواز کنیم

من نیرو خواستم و خداوند مشکلاتی سر راهم قرار داد ، تا قوی شوم
من دانش خواستم و خداوند مسائلی برای حل کردن به من داد

من سعادت و ترقی خواستم و خداوند به من قدرت تفکر و زوربازو داد تا کار کنم
من شهامت خواستم و خداوند موانعی سر راهم قرار داد تا آنها را از میان بردارم

من انگیزه خواستم و خداوند کسانی را به من نشان داد که نیازمند کمک بودند
من محبت خواستم و خداوند به من فرصت داد تا به دیگران محبت کنم

من به آنچه خواستم نرسیدم
اما ...
آنچه نیاز داشتم ، به من داده شد

نترس ، با مشکلات مبارزه کن و بدان که می توانی بر آنها غلبه کنی


[golrooz][golrooz][golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد