MR_Jentelman
28th June 2011, 09:12 AM
نشستی با موضوع «نقش پاتوقهای ادبی در ادبیات معاصر» برگزار شد و در آن، با اشاره به برگزاری پاتوقها، نشستها و انجمنهای ادبی در دهههای 40 و 50 مطرح شد که در آن پاتوقها فقط آثار ادبی و شعرها معیار بودند، نه چیزهای دیگر.
http://img.tebyan.net/big/1390/04/74642542223310324522411218317120913416114019.jpg
چهاردهمین نشست ادبی عصر روشن با موضوع بررسی محافل و پاتوقهای ادبی، 2 خرداد با حضور کریم رجبزاده، فرهاد عابدینی، علیرضا طبایی، ضیاالدین خالقی، بهاره جهاندوست، پوریا سوری، علیرضا راهب، کامران محمدی، علیرضا بهرامی و دیگر نویسندگان و شاعران در کتابسرای روشن برگزار شد.
در ابتدای این نشست کریم رجبزاده، پوریا سوری و فرهاد عابدینی به خوانش شعر پرداختند و بهاره جهاندوست به قرائت ترجمه اشعار خارجی پرداخت.
در ادامه بهرامی از فرهاد عابدینی ـ شاعر و برگزارکننده جلسات ادبی «کانون ادبی شعر معاصر» ـ پرسید، با توجه به این که شما با پایداری، جلساتی ادبی را در بیش از 15 سال شکل دادهاید و برگزار کردهاید آیا با این دیدگاه موافقید که جلسهها و کانونهای ادبی را یک حلقه از زنجیره ادبیات معاصر باید بدانیم که حلقههای دیگر آنرا عنصرهایی چون پدیدآورندگان، ناشران، رسانهها، مخاطبان و جایزهها تشکیل میدهند و اگر این کانونهای ادبی کم رونق باشند، جریان ادبیات با نبود توازن و نوعی خلاء روبهرو میشود؟
او تاکید گفت: با برگزاری این جلسات در عمل دیدهایم که حرکتی مؤثر بوده و اگر کتابی که درباره این جلسهها در حال انتشار است چاپ شود، آن را میتوان تقریباً چکیده شعر سالهای نیمه دهه 1370 و دهه 1380 دانست.
با برگزاری این جلسات در عمل دیدهایم که حرکتی مؤثر بوده است
در ادامه، بهرامی این پرسش را طرح کرد که آیا قبول دارید، جلسات ادبی در این سالها کم رونق شدهاند؟
عابدینی در پاسخ گفت: در دهههای 40 و 50 بیشتر جنجال بود تا آن که افراد چیزی یاد بگیرند، اما ما اکنون جلسات زیادی داریم که برخی از آنها جدی هستند و برخی نیستند.
او در پایان سخنانش دو شعر را برای حاضران در جلسه خواند.
در ادامه این نشست، ضیاءالدین خالقی ـ شاعر ـ چند شعر خواند و در پاسخ پرسش بهرامی که چرا در گذشته، او بیشتر در نشستها و نشریهها ادبی حضور داشته و اکنون کمی کمفروغ تر است، گفت: در آن سالهای اوایل دهه 70، فضا کمی آلوده شده بود و بیش از آن که شعر حرف بزند، هیاهوها حرف میزد و این فضا با روحیه من هماهنگ نبود. در نتیجه، ترجیح دادم منزوی باشم و به تناوب شعرهایم را چاپ کنم.
در ادامه این نشست، علیرضا راهب چند شعر را از کتاب «دو استکان عرق چهلگیاه» خود خواند و از شکلگیری دوباره کارگاه شعر خود در هفتههای آتی در فرهنگسرایی هنر (ارسباران) خبر داد.
http://img.tebyan.net/big/1390/04/581511721111879211725516212310527938073250.jpg
بهرامی در ادامه، از علیرضا طبایی ـ شاعر و منتقد ادبی ـ خواست تا درباره نوع، کیفیت و شکل جلساتی حرف بزند که معروف است به دورههای طلایی ادبیات، یعنی سالهای دهههای 1340 و 1350 و همچنین تفاوتهای این جلسات را با اکنون و آنچه امروز از دست رفته است، توضیح دهد.
طبایی در این باره بیان کرد: در تهران، جلسات گوناگونی بود که برخی از آنها بسیار معروف بودند، مانند همان که شاهزاده افسر میرزا به نام «انجمن افسر» برگزار میکرد و در این جلسات شعر را به اقتراح میگذاشتند و شعرهایی را از سعدی یا خاقانی میخواندند. بعد هم شاعران، شعرهای خود را میخواندند. این جلسات تا روزگار ما در نزد شاعران برگزار میشود.
اما بعد، آن قسمت اقتراح ادبی، بررسی و نقد کم رنگتر شد و به امروز رسید که نشانی از آن نیست.
این شاعر با اشاره به برگزاری نشستهای ادبی در آن سالها، اظهار کرد: نشستهای ادبی در جاهایی برگزار میشد که امروز از آنها به عنوان فرهنگسراها نام میبرند و آن زمان «کاخ جوانان» نام داشتند. در کانونهای دانشجویی مانند دانشگاه تهران و دانشگاه ملی نیز شبهای شعر برپا میشد. من، «محمدعلی سپانلو»، «نادرپور»، «آتشی» و «منزوی» در این جلسات شعر میخواندیم.
طبایی با بیان این که در پاتوقها، نشستها و انجمنها فقط شعر معیار بود، گفت: در این جلساتی که برگزار میشد، فقط شعر معیار بود و ملاحظات دیگر مطرح نبود. ملاحظات سیاسی، مالی و آشنایی مهم نبودند و پابهپای خواندن اشعار، نقد و بررسی هم انجام میشد. از سوی دیگر، شاعران نظر کسانی را که مطرح میشدند، قبول داشتند، یعنی اگر من شاعر نوجوانی بودم و شعری میخواندم و کسی انتقاد میکرد، «دکتر خانلری» بود که ما همه او را قبول داشتیم.
در این جلساتی که برگزار میشد، فقط شعر معیار بود و ملاحظات دیگر مطرح نبود. ملاحظات سیاسی، مالی و آشنایی مهم نبودند و پابهپای خواندن اشعار، نقد و بررسی هم انجام میشد
در ادامه این نشست، بهرامی این پرسش را طرح کرد که دستاورد ادبی جلسات آن روزگار و فضاها و انجمنها در به وجود آوردن شعر ناب چگونه بود؟
طبایی در پاسخ، اظهار کرد: از خروجی این بحثها میشد دریافت که ارزش آثار کجاست و نقصها کجاست، یعنی در این جلسات نقصها از چند جهت معلوم میشدند و از نظر کلام، فرم و دستور برطرف میشدند.
او ادامه داد: وقتی در روزگار ما کسی برای گذشتگان ارزش قائل نیست، اینگونه میشود. در حالی که گذشتگان ما پر از نوپردازی هستند. نتیجه این بیتوجهیها این میشود که کتابهای ما بی مخاطب میمانند و فروش نمیروند. سینمای ما هم همینطور میشود.
کامران محمدی – نویسنده – نیز که در این نشست حضور داشت، این پرسش را از طبایی پرسید که عابدینی گفت، در سالهای 1340 تا 1350 هیاهوسالاری وجود داشت، آیا اینگونه بود؟
طبایی بیان کرد: متأسفانه در شعر سالهای 1340 تا 1350 و در فضای ادبی آن سالها، جو هیاهوسالاری وجود داشت؛ اما ما در کنار این هیاهوها خلق آثار زیبایی از شاعران بزرگ را هم میدیدم.
در بخش پایانی این نشست، بهرامی با بیان این که برگزاری این جلسات برای ما رویکرد عملی و نظری داشت، گفت: برگزاری این جلسه نشان داد که ما در این جلسات میتوانیم دوستانی را ببینیم که سالهاست آنها را ندیدهایم و اینگونه جلسات حتماً زایش دارند.
او همچنین این پیشنهاد را مطرح کرد که جمعخوانیهایی با حضور شاعران برگزار شود و از علیرضا طبایی خواست که خود آغازگر این حرکت باشد.
منابع: خبرگزاری دانشجویان ایران، خبرگزاری مهر
http://img.tebyan.net/big/1390/04/74642542223310324522411218317120913416114019.jpg
چهاردهمین نشست ادبی عصر روشن با موضوع بررسی محافل و پاتوقهای ادبی، 2 خرداد با حضور کریم رجبزاده، فرهاد عابدینی، علیرضا طبایی، ضیاالدین خالقی، بهاره جهاندوست، پوریا سوری، علیرضا راهب، کامران محمدی، علیرضا بهرامی و دیگر نویسندگان و شاعران در کتابسرای روشن برگزار شد.
در ابتدای این نشست کریم رجبزاده، پوریا سوری و فرهاد عابدینی به خوانش شعر پرداختند و بهاره جهاندوست به قرائت ترجمه اشعار خارجی پرداخت.
در ادامه بهرامی از فرهاد عابدینی ـ شاعر و برگزارکننده جلسات ادبی «کانون ادبی شعر معاصر» ـ پرسید، با توجه به این که شما با پایداری، جلساتی ادبی را در بیش از 15 سال شکل دادهاید و برگزار کردهاید آیا با این دیدگاه موافقید که جلسهها و کانونهای ادبی را یک حلقه از زنجیره ادبیات معاصر باید بدانیم که حلقههای دیگر آنرا عنصرهایی چون پدیدآورندگان، ناشران، رسانهها، مخاطبان و جایزهها تشکیل میدهند و اگر این کانونهای ادبی کم رونق باشند، جریان ادبیات با نبود توازن و نوعی خلاء روبهرو میشود؟
او تاکید گفت: با برگزاری این جلسات در عمل دیدهایم که حرکتی مؤثر بوده و اگر کتابی که درباره این جلسهها در حال انتشار است چاپ شود، آن را میتوان تقریباً چکیده شعر سالهای نیمه دهه 1370 و دهه 1380 دانست.
با برگزاری این جلسات در عمل دیدهایم که حرکتی مؤثر بوده است
در ادامه، بهرامی این پرسش را طرح کرد که آیا قبول دارید، جلسات ادبی در این سالها کم رونق شدهاند؟
عابدینی در پاسخ گفت: در دهههای 40 و 50 بیشتر جنجال بود تا آن که افراد چیزی یاد بگیرند، اما ما اکنون جلسات زیادی داریم که برخی از آنها جدی هستند و برخی نیستند.
او در پایان سخنانش دو شعر را برای حاضران در جلسه خواند.
در ادامه این نشست، ضیاءالدین خالقی ـ شاعر ـ چند شعر خواند و در پاسخ پرسش بهرامی که چرا در گذشته، او بیشتر در نشستها و نشریهها ادبی حضور داشته و اکنون کمی کمفروغ تر است، گفت: در آن سالهای اوایل دهه 70، فضا کمی آلوده شده بود و بیش از آن که شعر حرف بزند، هیاهوها حرف میزد و این فضا با روحیه من هماهنگ نبود. در نتیجه، ترجیح دادم منزوی باشم و به تناوب شعرهایم را چاپ کنم.
در ادامه این نشست، علیرضا راهب چند شعر را از کتاب «دو استکان عرق چهلگیاه» خود خواند و از شکلگیری دوباره کارگاه شعر خود در هفتههای آتی در فرهنگسرایی هنر (ارسباران) خبر داد.
http://img.tebyan.net/big/1390/04/581511721111879211725516212310527938073250.jpg
بهرامی در ادامه، از علیرضا طبایی ـ شاعر و منتقد ادبی ـ خواست تا درباره نوع، کیفیت و شکل جلساتی حرف بزند که معروف است به دورههای طلایی ادبیات، یعنی سالهای دهههای 1340 و 1350 و همچنین تفاوتهای این جلسات را با اکنون و آنچه امروز از دست رفته است، توضیح دهد.
طبایی در این باره بیان کرد: در تهران، جلسات گوناگونی بود که برخی از آنها بسیار معروف بودند، مانند همان که شاهزاده افسر میرزا به نام «انجمن افسر» برگزار میکرد و در این جلسات شعر را به اقتراح میگذاشتند و شعرهایی را از سعدی یا خاقانی میخواندند. بعد هم شاعران، شعرهای خود را میخواندند. این جلسات تا روزگار ما در نزد شاعران برگزار میشود.
اما بعد، آن قسمت اقتراح ادبی، بررسی و نقد کم رنگتر شد و به امروز رسید که نشانی از آن نیست.
این شاعر با اشاره به برگزاری نشستهای ادبی در آن سالها، اظهار کرد: نشستهای ادبی در جاهایی برگزار میشد که امروز از آنها به عنوان فرهنگسراها نام میبرند و آن زمان «کاخ جوانان» نام داشتند. در کانونهای دانشجویی مانند دانشگاه تهران و دانشگاه ملی نیز شبهای شعر برپا میشد. من، «محمدعلی سپانلو»، «نادرپور»، «آتشی» و «منزوی» در این جلسات شعر میخواندیم.
طبایی با بیان این که در پاتوقها، نشستها و انجمنها فقط شعر معیار بود، گفت: در این جلساتی که برگزار میشد، فقط شعر معیار بود و ملاحظات دیگر مطرح نبود. ملاحظات سیاسی، مالی و آشنایی مهم نبودند و پابهپای خواندن اشعار، نقد و بررسی هم انجام میشد. از سوی دیگر، شاعران نظر کسانی را که مطرح میشدند، قبول داشتند، یعنی اگر من شاعر نوجوانی بودم و شعری میخواندم و کسی انتقاد میکرد، «دکتر خانلری» بود که ما همه او را قبول داشتیم.
در این جلساتی که برگزار میشد، فقط شعر معیار بود و ملاحظات دیگر مطرح نبود. ملاحظات سیاسی، مالی و آشنایی مهم نبودند و پابهپای خواندن اشعار، نقد و بررسی هم انجام میشد
در ادامه این نشست، بهرامی این پرسش را طرح کرد که دستاورد ادبی جلسات آن روزگار و فضاها و انجمنها در به وجود آوردن شعر ناب چگونه بود؟
طبایی در پاسخ، اظهار کرد: از خروجی این بحثها میشد دریافت که ارزش آثار کجاست و نقصها کجاست، یعنی در این جلسات نقصها از چند جهت معلوم میشدند و از نظر کلام، فرم و دستور برطرف میشدند.
او ادامه داد: وقتی در روزگار ما کسی برای گذشتگان ارزش قائل نیست، اینگونه میشود. در حالی که گذشتگان ما پر از نوپردازی هستند. نتیجه این بیتوجهیها این میشود که کتابهای ما بی مخاطب میمانند و فروش نمیروند. سینمای ما هم همینطور میشود.
کامران محمدی – نویسنده – نیز که در این نشست حضور داشت، این پرسش را از طبایی پرسید که عابدینی گفت، در سالهای 1340 تا 1350 هیاهوسالاری وجود داشت، آیا اینگونه بود؟
طبایی بیان کرد: متأسفانه در شعر سالهای 1340 تا 1350 و در فضای ادبی آن سالها، جو هیاهوسالاری وجود داشت؛ اما ما در کنار این هیاهوها خلق آثار زیبایی از شاعران بزرگ را هم میدیدم.
در بخش پایانی این نشست، بهرامی با بیان این که برگزاری این جلسات برای ما رویکرد عملی و نظری داشت، گفت: برگزاری این جلسه نشان داد که ما در این جلسات میتوانیم دوستانی را ببینیم که سالهاست آنها را ندیدهایم و اینگونه جلسات حتماً زایش دارند.
او همچنین این پیشنهاد را مطرح کرد که جمعخوانیهایی با حضور شاعران برگزار شود و از علیرضا طبایی خواست که خود آغازگر این حرکت باشد.
منابع: خبرگزاری دانشجویان ایران، خبرگزاری مهر