توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تصویر "لالجین"شهر سفال هاي دست ساز*
باستان شناس
24th June 2011, 03:18 PM
اين پست تقديم مي شود به پدر بزرگ عزيز (*پدر بزرگ (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=165060))
"لالجین" در 25 کیلومتری شهر همدان است.
با اینکه پیشینه سفال سازی در لالجین نزدیک به 700 سال برآورد شده است اما در سالیان اخیر سایه رکود برجسته ترین صنعت دستی استان همدان را تهدید می کند.
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548156_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548155_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548154_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548153_orig.jpg
ادامه دارد.....
باستان شناس
24th June 2011, 03:19 PM
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548152_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548130_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548151_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548150_orig.jpg
ادامه دارد...
باستان شناس
24th June 2011, 03:20 PM
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548149_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548148_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548147_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548145_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548146_orig.jpg
ادامه دارد........
باستان شناس
24th June 2011, 03:21 PM
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548144_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548143_orig.jpg
http://www.mehrnews.ir/mehr_media/image/2010/06/548142_orig.jpg
باستان شناس
24th June 2011, 03:22 PM
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548140_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548141_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548138_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548137_orig.jpg
ادامه دارد.........
باستان شناس
24th June 2011, 03:23 PM
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548136_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548157_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548135_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548132_orig.jpg
ادامه دارد..........
باستان شناس
24th June 2011, 03:23 PM
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548133_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548129_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548128_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548127_orig.jpg
باستان شناس
24th June 2011, 03:24 PM
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548126_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548125_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548123_orig.jpg
http://www.mehrnews.com/mehr_media/image/2010/06/548124_orig.jpg
Bad Sector
24th June 2011, 03:31 PM
واقـــــــــــــــــــــع ا زیباست [cheshmak] (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?t=98296)
اميروسوسن
24th June 2011, 08:18 PM
خيلي عالي بود
فقط خيلي شهر خرابه مونده واقعا اين سفالهاي به اون قشنگي رو توي اين جور ساختمونها درست ميكنند
[taajob][taajob][taajob]
واقعا معلومه سفال داره از صحنه روزگار كنار گذاشته ميشه
[nadidan][nadidan][nadidan]
[negaran][negaran][negaran]
*پدر بزرگ
27th June 2011, 08:03 AM
سلام ممنون از دوست بسيار بسيار خوب و دلسوز و فعالم باستان شناس عزيز[golrooz][golrooz]
خيلي خيلي زحمت كشيديد اين كار رو بايد بنده انجام ميدادم كه شما قبل از من زحمت ان را كشيديد [tashvigh][tashvigh]
اين عكسهاي شهر پدر بزرگ است ومن هم اكنون نيز در اين شهر زندگي ميكنم تمام اين عكسها و آدمهاشان برايم آشنا هستند از تك تك عكسها خاطره دارم شايد براي شما زياد جالب نباشند اما براي من بسيار جالب و زيبا هستند
البته در جواب دوستانم امير و سوسن بايد بگويم لالجين جاهاي جديد و امروزيتر نيز دارد از جمله شهرك صنعتي سفال و صدها فروشگاه سفال و...
اما خدايش باستان شناس بهترين عكسها از بهترين زحمت كشان شهر را برايتان ارسال كرده است شايد در ظاهر كهنه و قديمي باشند اما دلهاشان از سختي كار كردن از گرماي كوره هاي بسيار داغ و ... بسيار نرم و مهربان كرده است
*پدر بزرگ
27th June 2011, 08:10 AM
لالِجین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB%8C%D9%86) یکی از شهرهای شهرستان بهار (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%A8% D9%87%D8%A7%D8%B1) در استان همدان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D9%87%D9%85%D8%AF% D8%A7%D9%86) بوده، به عنوان مرکز تولید سفال (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84) خاورمیانه شناخته شدهاست. هشتاددرصد از جمعیت شهر لالجین به پیشهٔ سفالگری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%DB%8C)، سرامیککاری و شغلهای وابسته همچون نقاشی سفالینهها، بستهبندی، خرید و فروش محصولات سفالین ... اشتغال دارند.
وضعیت تولید صنایع دستی در این شهر [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=2)]
لالجین از مراکز عمده ساخت سفال و سرامیک ایران و جهان به شمار میرود و محصولات هنرمندان آن علاوه بر شهرهای دور و نزدیک ایران به بسیاری از کشورهای دیگر صادر میشود. سفالینههای ساخت لالجین بسیار متنوع است و انواع ظروف تزئینی و مصرفی را شامل میگردد (کارگاههایی که در زمینه ساخت سفال و سرامیک فعالند، طبق آمار اتحادیه صنف سفال و سرامیک (آبان ۱۳۸۵) بالغ بر ۶۸۳ واحد است).در سالهای اخیر به علت تفاوت نسبی در عرضه و تقاضا و دشواری ساخت مصنوعات سفالین و نیز کاهش یا عدم کاربرد برخی از سفالینهها تمایل به ساخت ظروف تزئینی بیشتر شدهاست و خطر نابودی، بعضی از شاخههای سفالگری را تهدید میکند.
تعدادی از هنرمندان لالجینی به نقاشی بر روی سفالینهها اشتغال دارند. نقاشی بر روی سفال به دو قسمت است:
الف) کار با رنگهای غیر کورهای (پلاستیکی و روغنی)ب) استفاده از رنگهای کورهای. متأسفانه جنبهٔ هنری سفالینههای نقاشی شده (در هر دو قسمت) در این شهر چندان مطلوب نیست و از این لحاظ توان رقابت با ظروف منقوش شهرهایی همچون میبد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%A8%D8%AF) را ندارد. گرچه پیش از این(حدوداً قبل از دههٔ پنجاه) نقاشی با رنگهای ثابت بر روی ظروف (اصطلاحاً رولعابی) وضعیتی مطلوب داشت.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/f/fc/Lalejin_carpet2.JPG/250px-Lalejin_carpet2.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_carpe t2.JPG) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_carpe t2.JPG)
يك نمونه قالی بافت لالجين
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/0/0b/Lalejin_qalin3.JPG/200px-Lalejin_qalin3.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_qalin 3.JPG) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_qalin 3.JPG)
زنان قالی باف-لالجين
فرشبافی نیز در زمرهٔ صنایع دستی این شهر قرار دارد. البته فرشهای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D8%B4) بافت لالجین و شهرها و روستاهای مجاور را نمیتوان از لحاظ کیفیت و کمیت با مناطقی که در این صنعت معروفند، مقایسه کرد. پیش از این بافت گلیم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%84%DB%8C%D9%85) و جاجیم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D8%AC%DB%8C%D9%85) نیز در این شهر رایج بود؛ اما متأسفانه این دو صنعت تقریباً به فراموشی سپرده شدهاست.
شرکت سهامی ظروف [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=3)]
تأسیس شرکت سهامی ظروف لالجین نتیجهٔ تلاش حاجمحمودزیرک از اهالی همدان بودهاست (در حدود سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۴۲). شرکت سهامی در مهر سال ۱۳۱۵ گشایش یافت و پایهگذار آن مرحوم حاجمحمدجوادزیرک بود. این شرکت تا سال ۱۳۴۲ فروش سفال لالجین را در انحصار داشتهاست و سفالگرانی که در بیرون از شرکت کار میکردهاند، میبایست محصولات کارگاههای خود را به این شرکت تحویل میدادند تا پس از درجهبندی به فروش برسد. پس از مرگ محمدجوادزیرک سرپرستی شرکت به فرزندش حسین زیرک سپرده شد.
مرحوم محمدجوادزیرک خدماتی ارزنده برای مردم لالجین داشته است؛ از جمله حفر کاریزها که تا چند سال پیش جاری بودند. از دیگر خدمات وی میتوان به تغییر دادن نوع سوخت کورههای سفالپزی یعنی نفت سیاه به جای بوتههای خار اشاره کرد که در حدود سالهای ۲۵-۱۳۲۴ انجام پذیرفت. پیش از آن سفالگران انبوه بوتههای خار را از بیابانهای اطراف لالجین گرد میآوردند یا از دیگران میخریدند و با آن کورهها را مشتعل میساختند. بنا بر این پخت سفالینهها پرمشقت بود و معمولاً بخشی از وقت سفالگران را میگرفت. سفالگران با پذیرفتن سوخت جدید به جای خار و خاشاک، به هنگام پخت ظروف سفالینهها نزدیک کوره مینشستند و با کاسهای کوچک نفت سیاه را اندک اندک به آتشدان کورهها میپاشیدند؛ تا زمانی که ظروف کاملاً پخته شوند. پس از جایگزینی نفت سفید، کار پخت سفالینهها آسانتر و پاکیزهتر شد. مرحوم زیرک بر آن بود که کارگاههای سفالسازی را به بیرون از شهر (سهراهی دهنجرد) منتقل کند؛ اما با مخالفت خان مواجه شد و به مقصود خود دست نیافت.
چگونگی تهیهٔ گل سفالگری [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=4)]
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/5/5c/Lalejin1_%2812%29.jpg (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin1_%281 2%29.jpg) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin1_%281 2%29.jpg)
شاگردان كارگاه سفال - لالجين
خاک مورد نیاز ساخت سفالینهها را از زمینهای اطراف لالجین و روستای دستجرد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D9%85%D9%87% D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D9%86) تهیه کرده، با کامیون به کارگاههای سفالگری یا محلهای مخصوص ساخت گل منتقل میکنند. قبلاً خاک سفال را با گاری یا الاغ به کارگاههای سفالگری حمل میکردند و در ازای آن فقط چند ریال به گاریچی یا مالداران میپرداختند.[۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%DB%8C_%D8%AF% D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB%8C%D9%86#cite_no te-0) این خاک را که به صورت کلوخهای بزرگ و کوچک است، با وسایل مخصوص برقی یا به صورت ابتدایی با تخماق چوبی میکوبند و پس از آنکه ریز شد، داخل تغارهای بزرگ آهنین یا بشکهٔ معمولی با آب مخلوط میکنند و با بیلی آن را به هم میزنند تا به صورت دو غاب گل یا «لُوا» در آید. و پس از آن دوغاب گل را از الک - که در گوشهٔ حوضی به عمق تقریبی 30 سانتیمتر قرار میگیرد -میگذرانند تا خاشاک و سنگریزهها را از آن جدا کنند. وقتی حوض پر شد، چند روز آن را به همان حال رها میکنند تا اندکی سفت شود. سپس با چوبی بلند خطوطی متقاطع (شطرنجی) به عمق چند سانتیمتر بر روی گل ایجاد میکنند. چندی بعد گل داخل حوض از محل ترسیم خطوط، ترک میخورد و به شکل خشتهایی ضخیم درمیآید. این خشتها را به داخل کارگاه حمل کرده، در اطاقی به نام «تُرپاقْدان» (خاکدان) انبار میکنند.
قسمتی از خاک کوبیده را نیز جهت پاشیدن به زیر گل (به هنگام ورز دادن با پا یا دست) غربال کرده، در خاکدان کارگاه انبار میکنند.
ورز دادن گل [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=5)]
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/e/e2/Pottery1.JPG/300px-Pottery1.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Pottery1.JPG) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Pottery1.JPG)
ورز دادن گل
یک یا دو نفر گل را (با سیم یا داس) در تکههایی نسبتاً بزرگ (لپه)از تودهٔ گلِ انبارشده، جدا میکنند و نخست با پا آن را ورز میدهند. هر بار آن را نخست پهن کرده با کنارهٔ کف پا لگد میکنند و سپس آن را جمع کرده دوباره به همین ترتیب ورز میدهند. این کار تا زمانی که گل کاملاً آماده شود، تکرار میگردد و ممکن است تا هفت یا هشت بار انجام گیرد. آنگاه لپه را به تکههای کوچکتر میبرند و آن را با دست ورز میدهند و تقریباً به شکل کلهقندهای کوچک درمیآورند. به این کلهقندها اصطلاحاً چونه(گؤننه) میگویند. این گل برای ساخت سفال آمادهٔ است.
افزارهای سفالگری [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=6)]
۱- سنگ گلفشاری تختهسنگ همواری است به طول یک متر و عرض نیم متر که آن را به ترکی «پالچوقباسَن» مینامند. این تختهسنگ در دست راست سفالگر تعبیه شدهاست و برای ورز دادن گل با دست به کار میرود. به هنگام ورز دادن گل، هر چند گاه یک بار با کارتراش گلهای آن را میتراشند.
۲- کارتراش کارتراش یا کَلتراش افزاری است برای تراشیدن گل چسبیده به سنگ گلفشاری یا زمین (به هنگام ورز دادن گل). این افزار دو تکه دارد:
الف - تیغهای پهن و آهنی و راست گوشه و تخت به طول پانزده سانتیمتر و عرض ده سانتیمتر که از یک درازا در دسته چوبی کارتراش فرو برده شدهاست.ب - دسته چوبی استوانهای به طول بیست سانتیمتر و از یک سو درازا در میان شکافی به طول پانزده سانتیمتر دارد که تیغهٔ کارتراش در آن جای گرفتهاست. ۳- کاسهٔ لعابی: در سمت راست (یا چپ) سفالگر در گودال کوچکی در نزدیکی دستگاه یک کاسه لعابی را جای داده و در آن آب ریختهاند. سفالگر هنگام کار، با آب این کاسه دستهای خود را تر میکند تا گل به آن نچسبد و کار ساخت سفالینه به سهولت انجام پذیرد.
۴- سوزن «اینَه»: سوزنی است به درازای شش سانتیمتر با دستهای کوتاه و چوبی به درازای چهار سانتیمتر که برای کارهایی همچون کم کردن گل، برش دادن و خط انداختن ظرف در حال ساخت به کار میرود.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/6/66/Lalejin_workshop.JPG/300px-Lalejin_workshop.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_works hop.JPG) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_works hop.JPG)
نمای كارگاه سفالگری - لالجين
۵- تیماج: پارهچرمی است راست گوشه به درازای ده سانتیمتر و پهنای دو سانتیمتر. سفالگر برای هموار کردن لبه سفالین آن را تا میکند و انگشتهای شست و نشانی خود بر لبه سفالینه چنان نگاه میدارد که یک بخش آن در درون سفالینه و بخش دیگر در بیرون جای بگیرد. با چرخیدن دستها «تیماج» لبهٔ سفالینه را یکسان هموار میکند. امروزه از تیوب دوچرخه برای این کار استفاده میکنند.
۶- مُشْتَه: افزاری است مسی، نازک و تخت، به طول هشت سانتیمتر و پهنای آن (در پهنترین بخش) پنج سانتیمتر است و آن را هنگام کار و چرخیدن دستگاه برای هموار شدن بیرون سفالینه -در جایی که خمیدگی دارد- نگاه میدارند.
۷- تراش: افزاری است آهنی و تخت به درازای پانزده سانتیمتر و عرض آن (در پهنترین قسمت) سه سانتیمتر است (به شکل L ). این افزار را در تراش دادن قسمت تحتانی سفالینه به کار میبرند.
۸- چرخ: دستگاهی است که از چند جزء تشکیل یافته و در یک محفظهٔ گلی - آجری (تقریباًبه شکل میزی که سه سوی آن بسته باشد ) جای دارد. جدیداً دستگاه چرخ از آهن ساخته میشود و قابلیت انتقال دارد.
سفالگر بر یک سهپایهٔ چوبی یا بر یک نشیمن گلی در پشت این محفظه مینشیند و گلی را که میخواهد از آن سفالینه بسازد، بر روی صفحهٔ چرخ میگذارد.
اجزاء چرخ سفالگری عبارت است از:
الف - یک صفحهٔ گرد از چوب گردو به کلفتی پنج سانتیمتر و قطر حدوداً بیست سانتیمتر که گل را برای ساختن سفالینه روی آن میگذارند. این صفحه را «چرخ باشی» (سر چرخ) مینامند.ب - یک صفحهٔ گرد دیگر از چوب گردو به کلفتی هفت سانتیمتر و قطر حدوداً ۶۵ سانتیمتر که از میان آن یک چوب کلفت استوانهای گذشتهاست این صفحه از سر چرخ حدود ۷۵ سانتیمتر فاصله دارد و سفالگر هنگام کار با یک پا به روی آن میزند و چرخ را به گردش در میآورد.ج - یک چوب استوانهای به کلفتی چهار و به طول چهل سانتیمتر که از میان صفحه زیرین میگذرد و بخش بزرگی از آن در بالای این صفحه و بخش کوچکی از آن در زیر این صفحه جای دارد. از میان این چوب یک میله آهنی به شرح زیر میگذرد.
د - یک میلهٔ آهنی استوانهای به طول یک متر که از میان چوب استوانهای در «سرچرخ» فرو رفته و سر دیگر آن در یک بلبرینگ در درون زمین جای دارد. ه - یک بلبرینگ که در زمین جای دارد و سر میله آهنی در آن میگردد. پیش از این بلبرینگ یک تکه چوب سخت بکار میبردند. درون این چوب را خالی میکردند و در آن روغن چراغ میریختند تا میله آهنی به نرمی و آسانی بچرخد.و - یک پاره چوب چهار بر و بلند که دو سر آن به دو دیواره محفطه گلی فرو رفته و از زیر سر چرخ میگذرد و میله آهنی در یک فرو رفتگی هلالی که در میان آن است میگردد. میان این چوب و سر چرخ و چوب استوانهای (ج) اندکی فاصلهاست.ز- پاره چوب چهار بر پهن و و کوتاهی که به میان چوب (و) در جایی که آن چوب فرو رفتگی دارد و میله آهنی از آن میگذرد کوبیده شدهاست. میل آهنی از میان چوبهای (و) و (ز) میگذرد. پیوند دو صفحه گرد و میلههای چوبی و آهنی چنان است که هرگاه یکی از آنها را به حرکت در آورند، تمام چرخ به حرکت درمیآید. حدوداً سه دهه قبل از این چرخ سفالگری با ضربه کف پای سفالگر به چرخش درمیآمد؛ اما امروزه با استفاده از دینامو (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9% 88&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D 9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%D9%86%D9%88%D8%AA%DB%8C%D 8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) و تسمه لاستیکی که رابط این دستگاه و صفحه آهنین است، چرخ را به چرخش درمیآورند.
۹- قالب: سفالی است گرد به اندازه «سر چرخ» ولی کمی نازکتر هنگام کار قالب را روی «سر چرخ» و گل سفالینه ساخته شد آن را با قالب از روی سر چرخ بر میدارند و کنار میگذارند. هر سفالگر قالبهای فراوان دارد زیرا برای ساختن هر سفالینه یک قالب لازم است.
۱۰- زیر قالب (قالِبْ آلتی)
11- تخته: صفحهای به ابعاد تقریبی ۳۰×۴۰ که از اتصال چند تخته ساخته شده، برای جابه جایی سفالینهها به کار میرود.
نحوهٔ سفالگری [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=7)]
نخست سفالگر پشت دستگاه روی یک صندلی یا چهار پایه چوبی یا یک سکوی کوچک مینشیند و پای راست خود را بر صفحه زیرین چرخ میگذارد و با جنبشی چرخ را به گردش در میآورد. سپس یکی از چانههای کله قندی گل را بر قالبی که «روی سر چرخ» گذاشته شدهاست، میگذرد و دیوارهٔ آن را با انگشتان دو دست آهسته آهسته به سوی پایین میکشد و به روی قالب که با آب تر کردهاست میچسباند. برای اینکه گل به قالب نچسبد پس از گذشتن آن کمی خاک نرم در میان رویه قالب میپاشد ولی بقیه رویه آن را با آب تر میکند. این خاک نرم نمیگذارد که گل به قالب بچسبد و اگر بچسبد پس از خشک شدن شدن ترک بر میدارد.
پس از آنچه در بالا یاد شد، سفالگر با بالا بردن دو دست خود درکنار دیواره گل، آن را هموار و کم کم گلهای زیادی را از آن جدا میکند و رفته رفته به شکلی که میخواهد در میآورد. برای خالی کردن درون گل و نازک کردن دیواره آن، شست دست چپ را در میان آن میگذارد و اندک اندک تا آنجا که میتواند فرو میبرد. دست راست او همواره به دیواره گل است تا نریزد. پس از اینکه گل به شکل ظرفی که میخواهد در آمد آن را با «مُشْتَه» هموار میکند و گلهای زیادی را در لبه ظرف گرد آمدهاست با سوزن میگیرد و لبه ظرف را با «تیماج» به شرحی که پیش از این یاد شد هموار میکند. دراین هنگام کار ساختمان ظرف، در یک مرحله به پایان رسیدهاست. آن را با قالب از روی چرخ بر میدارد و در جایگاه سر پوشیدهای که چند هواکش درسقف دارد و در جایگاه سر پوشیدهای که چند هواکش درسقف دارد میچیند. سفالینه دوازده ساعت در آنجا میماند تا اندکی خشک شود و پس از آن و با افزارهایی که در بالا یاد شد میتراشد و نقشهایی در آن پدید میآورد.
پس از تراش، ظرف را یک شبانه روز در جایی از کارگاه که آفتاب نمیتابد میگذارند تا نترکد و سپس آن را برای خشک شدن، در آفتاب میگذارند و پس از آنکه خشک شد به کوره میبرند و برای پختن در کوره میچینند، پس از پختن، سفالینه را لعابکاری میکنندو دوباره به کوره میبرند تا لعاب آن بپزد.
کورهٔ سفالگری [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=8)]
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/7/73/Lalejin_workshop7.JPG/200px-Lalejin_workshop7.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_works hop7.JPG) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_works hop7.JPG)
كورهٔ سفالگری - لالجين
کورههای سفالگری از آجر ساخته شده، از دو قسمت تشکیل میشود: قسمت پایین (تنوره) محل قرار گرفتن مشعل بزرگ آهنی است و قسمت فوقانی محل چیده شدن ظروف سفالی است و معمولاً دارای چند ردیف طاقچهاست. در برخی از کورهها به جای این طاقچهها، از تیغههای سفالین کمک گرفته میشود که به داخل شیارهای موجود در دیوار کوره فرو برده شدهاست. ظروف بر روی این طاقچهها یا تیغهها چیده میشوند تا آمادهٔ پختن گردند.
پختن سفالینه [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=9)]
پیش از آن که کوره را روشن کنند استاد در کوره میرود و شاگردان سفالینههای لعاب زده را یکی یکی به او میدهند و او آنها را روی طاقچهها میچیند. استاد سفالینهها را چنان میچیند که آنهائی را رنگ مشگی دارند به آتش نزدیک تر و آنهایی که رنگ زرد خوردهاند از آتش دور تر باشد و نیز دقت میکنند که سفالینهها از هم فاصلهای داشته باشند تا به هم نچسبند زیرا اگر هنگام پختن به هم بچسبند پس از آن از هم جدا نمیشوند. برای این که ظرفهای بر هم چیده به هم نچسبد، سه شاخهای سفالین به نام « سه پایه»( نگاه کنید به شکل) به کار میبرند. شکل سه پایهها گاهی کمی با هم فرق و بستگی به نوع سفالینهها دارد. چون جای سه پایه پس از پختن در ظرفها باقی میماند، برای پختن سینی وظرف سفالینی به نام « قابلمه» میگذارند. این کار دشوار است و جا و گرمای بیشتری میخواهد ورنگ ظرفها را گران تر میفروشند. کَعْبْ این گونه ظرفها لعاب ندارد زیرا اگر لعاب داشته باشد به قابلمه میچسبد و از آن جدا نمیشود. پس از چیدن همه ظرفها، کوره را روشن میکنند و گرمای آن را کم کم بالا میبرند. پس از آن که ۱۰ ساعت از روشن کردن کوره گذشت، استاد چوبی را سوراخ در کوره به درون آن فرو میبرند، گرمای کوره این چوب را شعله ور میکند و او در روشنائی آن چوب، ظرفها را میبیند. اگر لعاب آنها هموارو یکسان و درخشان باشد، رنگ را خوب و رسیده میداند و اگر تار باشد گرمای کوره را بیشتر میکند تا رنگ برسد. اگر در دادن گرما دقت نشود رنگ خراب میشود و سفالینه بی ارزش خواهد شد. پس این بخش از کوزه گری بسیار مهم است و به گفته استا د صادق، تمام هنر کوزه گری در همین جاست. پختن ظرفها دوازده تا چهارده ساعت به درازا میکشد، پس از آن کوره را خاموش میکنند و برای سردشدنش سوراخ بالای آن را یک شبانه روز باز میگذارند. سفالگران لالجین بشقاب، سینی، نمکدان، زیر سیگاری، استکان، فنجان، کوزه آب، خمرههای کوناگون و دیزی و …… میسازند. برای این که لانجین که ظرف بزرگ است سبک تر در آید و زودتر بپزد به گل آن کاه الک کرده میافزایند. لانجین را خام لعاب میدهند وپس از لعاب دادن در کوره میپزند. دیزی را از خاک سرخ میسازند ولعاب به آن نمیزنند. کوزههای آب همیشه بی لعاب ساخته میشود. درون خمرههای سرکه و ترشی و مربا را لعاب میزنند.
نحوهٔ ساخت لعاب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%A8) در لالجین [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=10)]
سالها پیش سفالگران لالجین سه من قلیا (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%84%DB%8C%D8%A7) را (که از سوزاندن گیاه اشنون (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B4%D9%86%D9%88%D9%86&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A8%D 9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%D9%86%D9%88%D8%AA%DB%8C%D 8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) به دست میآوردند) با دو من سنگ چخماق مخلوط کرده، تا حدود هزار درجه حرارت میدادند تا نوعی شیشه (سیلیکات) به وجود آید. سپس این ماده را خرد و آسیاب میکردند و یک من و نیم از آن را با یک من سنگ چخماق و نیم من بلور مخلوط کرده، آسیاب میکردند. به این مخلوط اصطلاحاً یک پسسا (پستاهی سه منی) میگفتند که برای تهیهٔ انواع لعابها به کار میرفت؛ به عنوان مثال برای ساخت لعاب فیروزهای سه من از این مخلوط را با دو من اکسید قلع و نیم کیلو توفال (اکسید) مس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B3) و پنج مثقال کبالت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%AA) مخلوط کرده، آسیاب میکردند.[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%DB%8C_%D8%AF% D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB%8C%D9%86#cite_no te-1)
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/b/b5/Glazed_pottery_Lalejin.JPG/250px-Glazed_pottery_Lalejin.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Glazed_potter y_Lalejin.JPG) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Glazed_potter y_Lalejin.JPG)
سفالينهٔ لعابی با نقوش ثابت - لالجين
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/9/9e/Potter_Lalejin.JPG/250px-Potter_Lalejin.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Potter_Laleji n.JPG) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Potter_Laleji n.JPG)
لعاب زدن سفالينهها - لالجين
رنگهای سفالگری [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=11)]
سفالگران لالجین رنگهای زیر را میشناسند و برای لعاب دادن سفالهای خود به کار میبرند:
رنگ سبز - برای درست کردن رنگ سبز مادههای زیر را به کار میبرند:
۱- قلیا - و آن گیاهی است که در شوره زار میروید. قلیای سفالگران باید شیرین باشد. قلیای شور را در ساختن صابون به کار میبرند. قلیا رادر کورهای چنان میسوزانند که شعله ور نشود و به هم بچسبد و به رنگ سیاه در آید. هر بار قلیای سوخته را سفالگران شش تا هفت ریال میخرند و آن را میکوبند و نرم میکنند.
۲-سنگ سفید – سنگهای سفید را از بستر رودخانههای اطراف لالجین فراهم میکنند و سفالگران آن را میکوبند و خرد میکنند.
۳- شیشه - ده من قلیا و ده من سنگ سفید را کوبیده را درهم میکند و برخاکستر نرمی که در پیرامون آتش کورهاست میریزند تا آب شود. مادهای که از گداخته و در هم شدن قلیا و سنگ به دست میآید « شیشه » مینامند.
۴- سرب پخته - سه من را در تابهای (توا)[۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%DB%8C_%D8%AF% D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB%8C%D9%86#cite_no te-2) میریزند و آن تابه را در کوره میگذارند. سرب کم کم آب میشود و پس از آن که تمام آن گداخته شد کمی کمتراز یک من قلع در آن میاندارند تا پس از آب شدن با سرب آمیخته گردد. بر روی این همبسته گدازان چیزی مانند خاکستر پدیدار میشود که آن را با سیخی به کنار تابه میکشند و آن رفته رفته خود را میگیرد و به رنگ زرد زرنیخی در میآید و این کار چندان ادامه مییابد که تمام همبسته به همان صورت در آید. مادهای که به این روش در کنار تابه فراهم آمده بسیار داغ است و کمی قلع در آن میاندازند تا به بینند جرقهای از آن میجهد یا نه. اگر جست میگویند سرب پختهاست و آن را آهسته آهسته در ظرفی به نام « چیقاوان» که دو دسته چوبی میگذارند تا خنک شود.
۵- مس سوخته - مقداری مس ( دَم قیچی) را بر خاکستر پیرامون آتش کوره میریزند تا بسوزد. از سوختن آن، مادهای مانند خاکستر به دست میآید که « مس سوخته» نامیده میشود.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/c/cf/Stove.JPG/250px-Stove.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Stove.JPG) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Stove.JPG)
كورهٔ سفالگری - لالجين
۶- لاجورد- مقداری لاجورد طبیعی را ( که آن را لاجورد خارجی مینامند) بر سنگی میریزند و سپس سنگ دیگری میسایند و کم کم آب به آن میافزایند تا به صورت آبگون در آید.
۷- پستاهی - دو من شیشه ( نگاه کنید به بالا)، دو من سرب پخته و یک من سنگ سفید را درهم میکنند و آن را در دستگاهی به نام اسیاب بیرون میآید سفید چرکین است و آن را یک « معیار» یا یک « پستاهی» مینامند.
ساختن رنگ سبز ۱۸۰ مثقال لاجورد در هم و در آسیاب آمیخته و نرم میکنند. ماده آبگونی که به دست میآید رنگ سبزی است که میخواهند ولی در این هنگام سفید و چرکین است و سبزی ان پس از پخته شدن سفال در کوره پدیدار میشود. این آبگون را از کنان میگذارنند تا برای رنگآمیزی آماده شود.
رنگ زرد - دومن سنگ سفید و دو من سرب پخته را باهم میآمیزند و در « توا» میریزند وآن را در کوره میگذارند تا به صورت خمیر در آید. سپس آن را با سیخی از « توا» بیرون میآورند و در ظرف پر از آبی میریزند. چون این آب سرد وآن خمیر داغ است به زودی خمیر در آب به صورت مادهای خشک و پوک در میآید که آن را میکوبند در آسیاب با آب نرم و آبگون میکنند و از کتان میگذارنند.
رنگ قهوهای - یک پستاهی و نیم من ملغ[۴] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%DB%8C_%D8%AF% D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB%8C%D9%86#cite_no te-3) کویبده در آسیاب میریزند و با افزودن آب، آبگونی درست میکنند و سپس آن را از کتان میگذرانند. اگر « ملغ» بیش از نیم من باشد رنگ سیاه و اگر کمتر باشد رنگ سرکهای از آن به دست میآید.
رنگ لاجوردی - هشت من سرب پخته و یک من قلع را در کوره آب میکنند و میگذارند سرد شود و سپس آن را میکوبند و دو من از این کوبیده را با یک من سنگ سفید و دومن شیشه و ۳۶ مثقال لاجورد میآمیزند و با آب در آسیاب نرم میکنند و آن را از کتان میگذرانند. کوزههای ترشی و مربا با رنگهای گوناگون.
لعابکاری برای لعاب کاری ( رنگ لعابی دادن به سفالینههای کوچک، انها را در رنگی که میخواهند فرو میبرند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ کَعْبْ آنها را پاک میکنند تا هنگام پختن که سفالینهها را روی هم میچینند، به یکدیگر نچسبند. برای لعاب کاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با کاسه کوچکی روی میریزند.
برای این که بدانند غلظت رنگ به اندازهاست یا نه نخست یک سفالینه را در آن فرو میبرند و بیرون میآورند و سپس با خراشیدن رنگی که بر روی آن نشسته و دیدن قطر آن رنگ میزان غلظت را در مییابند. اگر غلظت زیاد بود به اندازه لازم آب میافزایند و اگر کم بود رنگ را در آفتاب یا نزدیکی کوره میگذارند تا اندکی از آن آب بخار شود. البته این روش لعابکاری در ظرفهائی به کار میرود که سراسر آنها باید یک رنگ باشد و نقش و نگار نداشته باشد. در لعاب کاری لانجین و کوزه که هم بزرگ و هم کلفت هستند، لعابی از پستاهی و ۱۸۰ مثقال سرب پخته به کار میبرند و ماده دیگری به آن نمیافزایند.
مدت کار استادکار و کارگران [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=12)]
سفالگران لالجین معمولاً روزی ده الی دوازده ساعت کار میکنند.
کارگران سفالگری به دسته زیر بخش میشوند: ۱- چرخکار- چرخکار پشت چرخ سفالگری مینشیند و چنانکه در بالا شرح داده شد از گل خام، سفالینه میسازد.
۲- گلمال - گلمال در « ترپاق دادن» کار میکنند و کار او ورز دادن گل خام است.
۳- پادو- پادو کارگر خردسالی است که کارهای کوچک گوناگون را در کارگاه انجام میدهد. و در هر کارگاه معمولاً دو چرخکار، دو یا سه گلمال و یک یا دو پادو کار میکنند.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/b/b5/Lalejin_Handcraft3_.JPG/250px-Lalejin_Handcraft3_.JPG (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_Handc raft3_.JPG) http://bits.wikimedia.org/skins-1.17/common/images/magnify-clip.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Lalejin_Handc raft3_.JPG)
ريتون سفالی اثر محمود صفریروشن
اساتید برجستهٔ سفال و سرامیک لالجین [ویرایش (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D9%81%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8% B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AC%DB% 8C%D9%86&action=edit§ion=13)]
مرحوم حاجمحسن خشوعی فرزند محمدعلی
مرحوم نصرالله خشوعی فرزند محمدعلی
مرحوم نصرت خشوعی فرزند محمدعلی
ابراهیم گرشاسبی فرزند حسین
بیتالله طالبی فرزند یحیی
فرج طالبی فرزند یحیی
نبی پورکریم فرزند علیالله
محمد ابراهیمی فرزند نصرت
اسماعیل نادری فرزند غلام
حاجعسگر عسگری فرزند عربعلی(مسنترین سفالگر لالجین که در ساخت خمرههای بزرگ سفالی مهارت دارد.)[۱] (http://gomnamtarin.blogfa.com/post-76.aspx)
حاجنبی بهمنی فرزند بهمن
محمود صفریروشن فرزند ابراهیم (در زمینه کتیبه سفالی و مجسمه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D8%B3%D9%85%D9%87))
ناصر خلیلیفرد فرزند محمدآقا (در زمینه سفال و لعاب (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%A8))
مرحوم حاجغلام راهپی
موسی راهپی فرزند حاجغلام
اصغر بهنصر فرزند اکبر (در زمینه ساخت انواع لعاب)
جهانگیر لطیفیپاک فرزند حاجعلی
نباتعلی نباتیمصلح
یعقوبعلی فرزام
سجاد نعمتیجلال فرزند زیاد
سیدمحسن حسینی فرزند سیدجلال
*پدر بزرگ
27th June 2011, 08:14 AM
يكي از سايتهاي بروز عزيزان لالجيني
http://gomnamtarin.blogfa.com/
*پدر بزرگ
27th June 2011, 08:37 AM
چند عكس ديگر از لالجينhttp://boualiterracota.com/farsi/select/images/A%20%2825%29.jpghttp://boualiterracota.com/farsi/select/images/A%20%2840%29.jpghttp://boualiterracota.com/farsi/select/images/A%20%288%29.jpg
*پدر بزرگ
27th June 2011, 08:38 AM
http://boualiterracota.com/farsi/select/images/A%20%289%29.jpghttp://boualiterracota.com/farsi/select/images/A%20%2814%29.jpghttp://boualiterracota.com/farsi/select/images/A%20%2815%29.jpg
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.