Rez@ee
21st June 2011, 09:52 AM
http://www.konjkav.com/images/image.php?w=200&h=200&url=/images/news/Multimedia_pics_1390_3_Science_5201308555399.jpeg گونگي حيات در زميني دو برابر با خورشيدي نيمه و بدون ماه!
تاكنون به اين مسأله فكر كردهايد كه اگر هر چيزي در جهان در جاي ديگري قرار داشت، چه اتفاقي ميافتاد؟ يك مجله علمي در گزارشي در چندين بخش به بررسي اين موضوع پرداخته است.
مجله «لايفس ليتل ميستريز» (اسرار كوچك زندگي) در جريان سري جديد فلشپوينتهاي برنامه دنياي ديسيكازميكس كه در آن شخصيت شرير مسافر زمان با تغيير گذشته سعي در انحراف آينده دارد، به جستوجوي پاسخ اين سوال رفته كه جهان كنوني در صورت بروز چنين تغييراتي چه وضعي مييابد.
در اين مجموعه به مسائلي مانند اين كه اگر حيوانات به چاي چهار، شش پا داشتند يا اگر بيشتر از دو جنس در عالم وجود داشت، اگر ابرقاره پانگئا هنوز وجود داشت، اگر دايناسورها منقرض نميشدند و اگر .... پرداخته شده است.
اگر زمين دو برابر اندازه كنوني بود؟!
اگر قطر زمين به ميزان 25 هزار و 750 كيلومتر افزايش پيدا ميكرد، جرم اين سياره نيز تا هشت برابر افزايش يافته و نيروي گرانش روي سياره تا دو برابر قدرتمندتر ميشد. در اين حالت حيات بر روي زمين به شيوهاي متفاوت ساخته و متناسب ميشد.
اگر گرانش زمين دو برابر باشد، موجودات داراي جرم و ساختار شبيه گياگان و زياگان احتمالا از وزني دو برابر برخوردار بوده و در هم فرو ميريزند.
حيوانات نيز در چنين فضايي بايد از پاهاي بزرگتر و كلفتتر براي حفظ وزنشان برخوردار باشند. در انسانها نيز، ظاهر آنها به مطالبات تكاملي در پيشينيان زيستي انسانها در جهاني با گرانش بالاتر بستگي دارد.
چه اتفاقي ميافتاد اگر ماه هرگز شكل نميگرفت؟
دانشمندان فکر مي کنند مواد کنده شده در يک برخورد عظيم بين زمين تازه شکل گرفته و يك جسم سماوي به اندازه مريخ در حدود 4.5 ميليارد سال قبل باعث شكلگيري ماه شده است.
در اين شرايط زندگي حالت مهاجرتي و در يك چرخه بسيار كوتاهتر شبانهروزي خواهد بود. اين در شرايطي است كه در آن زمان در حالت كلي چنين چرخهاي وجود داشته باشد. جزر و مدهاي عظيم شكلگرفته توسط ماه كه در زمان شكلگيري در فاصله نزديكتري به دور زمين ميچرخيده، عناصر اصلي حيات را از زمين شسته و به دريا منتقل كرده است.
گرانش ماه باعث آرامتر شدن گردش زمين از روزي شش ساعت به 24 ساعت كنوني شده و همچنين انحراف محور عمودي زمين را نيز تثبيت كرده كه باعث شكلگيري فصلها شدهاست.
از اين رو زندگي در زمين بدون حيات به بروز الگوهاي مختلفي مانند شبانهروز كوتاهتر خواهد انجاميد.
اگر خورشيد نيمي از اندازه كنوني را داشت!
حرارت، رنگ و قطر خورشيد با حجم آن مشخص شدهاند. ستارگان بزرگتر، داغتر و آبيرنگتر از خورشيد زرد و سفيد رنگ ما هستند و ستارگان كوچكتر قرمزتر و سردتر هستند.
در صورت كوچكتر بودن خورشيد، هيچ گونه حياتي با توجه به علم كنوني وجود نخواهد داشت. در اين حالت منطقه قابل حيات دور خورشيد كوچكتر شده و آبهاي موجود در زمين در جايگاه كنوني يخ ميبست. در اين حالت سياراتي مانند عطارد جايگاه زمين را ميگرفتند!
اگر نيروي شكلدهنده مولكولها ضعيفتر يا قويتر از حالت كنوني بود...؟
مولكولهاي پيچيده با استفاده از اتصالاتي كه بين پروتونهاي مثبت اتم در هسته آن و الكترون منفي اتم ديگر شكل ميگيرند، ساخته ميشوند. اتمها به تسهيم الكترونها پرداخته و جاذبه متقابل پروتونها با الكترون و بالعكس بر دافعههاي با بار مشابه غلبه ميكند.
به گزارش ايسنا، در صورتيكه اين نيرو تغيير كند، حيات ممكن نبوده يا شيمي آنها تغييراتي اساسي خواهد داشت.
اگر براي مثال جاذبه بين پروتونها و الكترونها بيشتر باشد، اين دو ذره با هم ادغام خواهند شد. با ضعيفتر شدن اين جاذبه، پيچيدگي اتصالات شيميايي بين اتمها بوجود نيامده و مولكولهاي بزرگتري مانند دياناي بوجود نخواهند آمد.
اگر حيوانات اوليه به جاي چهار، با ششپا از دريا بيرون ميآمدند؟!
تمام مهرهداران زميني مانند پستانداران، پرندگان، خزندگان و دوزيستان همگي چهار عضوي بوده يا هستند و از دو جفت اندام برخوردارند. مارها نيز شكل تكامل يافته مارمولك هاي چهار عضوي هستند.
اين برنامه مشترك بدني به اواخر دوره دوونين در حدود 400 ميليون سال قبل برميگردد که لوب ماهيان شروع به استفاده از سوله هاي جديد زيستمحيطي در تالابها كرده و در نهايت زمين جامد منتقل شدند.
مطمئنا در صورتيكه انسان به جاي چهار دست و پا از شش دست و پا برخوردار بود اكنون طراحي لباسها كاملا متفاوت بود!
در حال حاضر موجوداتي مانند سوسكها از شش دست و پا برخوردارند. اما آنها به جاي استخوانبندي در داخل از اسكلت خارجي برخوردارند كه اندازه آنها را محدود ميكند.
اسكلت خارجي بزرگتر براي پشتيباني از بافتهاي داخلي بدن بسيار سنگين خواهد بود. همچنين براي حركت و رشد آن، انرژي بسياري نياز است.
اگر بيشتر از دو جنسيت در عالم وجود داشت...؟
تقريبا در تمام گونه هاي مهرهداران، توليدمثل جنسيتي به صورت دوتايي است كه در آن جفت نر و ماده دخيل هستند.
در صورتي كه بيشتر از اين ميزان وجود داشت، زندگي شايد سختتر ميتوانست باشد.
نياز براي يك سلول با جنسيتي ديگر و در نتيجه گونه سوم براي توليد جنين هيچگاه روي زمين اتفاق نيفتاده است. چنين كاري بايد بسيار ناكارآمد و از لحاظ بيولوژيكي بسيار پرهزينه است.
اگر ابرقاره پانگئا هنوز وجود داشت؟
حدود 300 تا 200 ميليون سال قبل، تمام هفت قاره كنوني به يكديگر متصل بوده و پانگئا نام داشت. از آن زمان بر اثر جابهجايي پوسته زمين يا همان صفحات تكتونيكي، اين قارهها از يكديگر جدا شدند. برخي از قارهها حتي شكل پازل مانند خود را هنوز حفظ كردهاند.
در صورت جدا نشدن قارهها، زندگي ديگر اين تنوع را نداشته و رشد نمونههاي جديد از گونههاي اوليه به وجود نميآمد. تعدادي از نمونههاي جانوري و گياهي در اثر جابهجايي قارهها و نزديك شدن به نقاط سردتر و گرمتر بهوجود آمدهاند كه در غير اين جدا شدن اين كار انجام نميشد.
اگر دايناسورها در اثر برخورد يك سيارك با زمين منقرض نميشدند...؟
عوامل ديگري در انقراض دايناسورها دخيل بوده، اما ناقوس پرطنين مرگ براي اين حيوانات با برخورد يك سيارك در 65 ميليون سال پيش اتفاق افتاد. اين واقعه باعث بروز سوناميهاي عظيم، آتشسوزيهاي عظيم جهاني و طوفانهاي بزرگ از غبار شده كه با بستن خورشيد به يك دوره يخبندان منجر شده بود.
در صورتي كه اين اتفاق نميافتاد، دنيا روند دايناسوري خود را ادامه داده و هيچ فاجعه ديگري رخ نميداد. در اين صورت ديگر گونه انساني به وجود نميآمد.
تنها با انقراض اين موجودات، غذاي كافي براي موجودات كوچكتر باقي مانده و منجر به موجوديت انسان شد.
اگر نئاندرتالها منقرض نميشدند...؟
نئاندرتالها گونههايي از انسانها بودند كه در 130 تا 30 هزار سال پيش در اروپا و غرب آسيا زندگي ميكردند. اين موجودات غارنشين از لبه پيشاني برجسته و پيشاني شيب دار، همچنين پاهاي كوتاهتر و شانههاي عريضتر برخوردار بودند.
به گزارش ايسنا، نظريات در مورد مرگ آنها به حضور هوموساپينها و رقابت بر سر غذا و قلمرو در آغاز عصر يخي برميگردد.
در صورت ادامه حيات نئاندرتالها، آنها احتمالا مانند قديم در اروپا مانده و مانند انسان مدرن از قابليت تفكر و صحبت برخوردار بودند.
تاكنون به اين مسأله فكر كردهايد كه اگر هر چيزي در جهان در جاي ديگري قرار داشت، چه اتفاقي ميافتاد؟ يك مجله علمي در گزارشي در چندين بخش به بررسي اين موضوع پرداخته است.
مجله «لايفس ليتل ميستريز» (اسرار كوچك زندگي) در جريان سري جديد فلشپوينتهاي برنامه دنياي ديسيكازميكس كه در آن شخصيت شرير مسافر زمان با تغيير گذشته سعي در انحراف آينده دارد، به جستوجوي پاسخ اين سوال رفته كه جهان كنوني در صورت بروز چنين تغييراتي چه وضعي مييابد.
در اين مجموعه به مسائلي مانند اين كه اگر حيوانات به چاي چهار، شش پا داشتند يا اگر بيشتر از دو جنس در عالم وجود داشت، اگر ابرقاره پانگئا هنوز وجود داشت، اگر دايناسورها منقرض نميشدند و اگر .... پرداخته شده است.
اگر زمين دو برابر اندازه كنوني بود؟!
اگر قطر زمين به ميزان 25 هزار و 750 كيلومتر افزايش پيدا ميكرد، جرم اين سياره نيز تا هشت برابر افزايش يافته و نيروي گرانش روي سياره تا دو برابر قدرتمندتر ميشد. در اين حالت حيات بر روي زمين به شيوهاي متفاوت ساخته و متناسب ميشد.
اگر گرانش زمين دو برابر باشد، موجودات داراي جرم و ساختار شبيه گياگان و زياگان احتمالا از وزني دو برابر برخوردار بوده و در هم فرو ميريزند.
حيوانات نيز در چنين فضايي بايد از پاهاي بزرگتر و كلفتتر براي حفظ وزنشان برخوردار باشند. در انسانها نيز، ظاهر آنها به مطالبات تكاملي در پيشينيان زيستي انسانها در جهاني با گرانش بالاتر بستگي دارد.
چه اتفاقي ميافتاد اگر ماه هرگز شكل نميگرفت؟
دانشمندان فکر مي کنند مواد کنده شده در يک برخورد عظيم بين زمين تازه شکل گرفته و يك جسم سماوي به اندازه مريخ در حدود 4.5 ميليارد سال قبل باعث شكلگيري ماه شده است.
در اين شرايط زندگي حالت مهاجرتي و در يك چرخه بسيار كوتاهتر شبانهروزي خواهد بود. اين در شرايطي است كه در آن زمان در حالت كلي چنين چرخهاي وجود داشته باشد. جزر و مدهاي عظيم شكلگرفته توسط ماه كه در زمان شكلگيري در فاصله نزديكتري به دور زمين ميچرخيده، عناصر اصلي حيات را از زمين شسته و به دريا منتقل كرده است.
گرانش ماه باعث آرامتر شدن گردش زمين از روزي شش ساعت به 24 ساعت كنوني شده و همچنين انحراف محور عمودي زمين را نيز تثبيت كرده كه باعث شكلگيري فصلها شدهاست.
از اين رو زندگي در زمين بدون حيات به بروز الگوهاي مختلفي مانند شبانهروز كوتاهتر خواهد انجاميد.
اگر خورشيد نيمي از اندازه كنوني را داشت!
حرارت، رنگ و قطر خورشيد با حجم آن مشخص شدهاند. ستارگان بزرگتر، داغتر و آبيرنگتر از خورشيد زرد و سفيد رنگ ما هستند و ستارگان كوچكتر قرمزتر و سردتر هستند.
در صورت كوچكتر بودن خورشيد، هيچ گونه حياتي با توجه به علم كنوني وجود نخواهد داشت. در اين حالت منطقه قابل حيات دور خورشيد كوچكتر شده و آبهاي موجود در زمين در جايگاه كنوني يخ ميبست. در اين حالت سياراتي مانند عطارد جايگاه زمين را ميگرفتند!
اگر نيروي شكلدهنده مولكولها ضعيفتر يا قويتر از حالت كنوني بود...؟
مولكولهاي پيچيده با استفاده از اتصالاتي كه بين پروتونهاي مثبت اتم در هسته آن و الكترون منفي اتم ديگر شكل ميگيرند، ساخته ميشوند. اتمها به تسهيم الكترونها پرداخته و جاذبه متقابل پروتونها با الكترون و بالعكس بر دافعههاي با بار مشابه غلبه ميكند.
به گزارش ايسنا، در صورتيكه اين نيرو تغيير كند، حيات ممكن نبوده يا شيمي آنها تغييراتي اساسي خواهد داشت.
اگر براي مثال جاذبه بين پروتونها و الكترونها بيشتر باشد، اين دو ذره با هم ادغام خواهند شد. با ضعيفتر شدن اين جاذبه، پيچيدگي اتصالات شيميايي بين اتمها بوجود نيامده و مولكولهاي بزرگتري مانند دياناي بوجود نخواهند آمد.
اگر حيوانات اوليه به جاي چهار، با ششپا از دريا بيرون ميآمدند؟!
تمام مهرهداران زميني مانند پستانداران، پرندگان، خزندگان و دوزيستان همگي چهار عضوي بوده يا هستند و از دو جفت اندام برخوردارند. مارها نيز شكل تكامل يافته مارمولك هاي چهار عضوي هستند.
اين برنامه مشترك بدني به اواخر دوره دوونين در حدود 400 ميليون سال قبل برميگردد که لوب ماهيان شروع به استفاده از سوله هاي جديد زيستمحيطي در تالابها كرده و در نهايت زمين جامد منتقل شدند.
مطمئنا در صورتيكه انسان به جاي چهار دست و پا از شش دست و پا برخوردار بود اكنون طراحي لباسها كاملا متفاوت بود!
در حال حاضر موجوداتي مانند سوسكها از شش دست و پا برخوردارند. اما آنها به جاي استخوانبندي در داخل از اسكلت خارجي برخوردارند كه اندازه آنها را محدود ميكند.
اسكلت خارجي بزرگتر براي پشتيباني از بافتهاي داخلي بدن بسيار سنگين خواهد بود. همچنين براي حركت و رشد آن، انرژي بسياري نياز است.
اگر بيشتر از دو جنسيت در عالم وجود داشت...؟
تقريبا در تمام گونه هاي مهرهداران، توليدمثل جنسيتي به صورت دوتايي است كه در آن جفت نر و ماده دخيل هستند.
در صورتي كه بيشتر از اين ميزان وجود داشت، زندگي شايد سختتر ميتوانست باشد.
نياز براي يك سلول با جنسيتي ديگر و در نتيجه گونه سوم براي توليد جنين هيچگاه روي زمين اتفاق نيفتاده است. چنين كاري بايد بسيار ناكارآمد و از لحاظ بيولوژيكي بسيار پرهزينه است.
اگر ابرقاره پانگئا هنوز وجود داشت؟
حدود 300 تا 200 ميليون سال قبل، تمام هفت قاره كنوني به يكديگر متصل بوده و پانگئا نام داشت. از آن زمان بر اثر جابهجايي پوسته زمين يا همان صفحات تكتونيكي، اين قارهها از يكديگر جدا شدند. برخي از قارهها حتي شكل پازل مانند خود را هنوز حفظ كردهاند.
در صورت جدا نشدن قارهها، زندگي ديگر اين تنوع را نداشته و رشد نمونههاي جديد از گونههاي اوليه به وجود نميآمد. تعدادي از نمونههاي جانوري و گياهي در اثر جابهجايي قارهها و نزديك شدن به نقاط سردتر و گرمتر بهوجود آمدهاند كه در غير اين جدا شدن اين كار انجام نميشد.
اگر دايناسورها در اثر برخورد يك سيارك با زمين منقرض نميشدند...؟
عوامل ديگري در انقراض دايناسورها دخيل بوده، اما ناقوس پرطنين مرگ براي اين حيوانات با برخورد يك سيارك در 65 ميليون سال پيش اتفاق افتاد. اين واقعه باعث بروز سوناميهاي عظيم، آتشسوزيهاي عظيم جهاني و طوفانهاي بزرگ از غبار شده كه با بستن خورشيد به يك دوره يخبندان منجر شده بود.
در صورتي كه اين اتفاق نميافتاد، دنيا روند دايناسوري خود را ادامه داده و هيچ فاجعه ديگري رخ نميداد. در اين صورت ديگر گونه انساني به وجود نميآمد.
تنها با انقراض اين موجودات، غذاي كافي براي موجودات كوچكتر باقي مانده و منجر به موجوديت انسان شد.
اگر نئاندرتالها منقرض نميشدند...؟
نئاندرتالها گونههايي از انسانها بودند كه در 130 تا 30 هزار سال پيش در اروپا و غرب آسيا زندگي ميكردند. اين موجودات غارنشين از لبه پيشاني برجسته و پيشاني شيب دار، همچنين پاهاي كوتاهتر و شانههاي عريضتر برخوردار بودند.
به گزارش ايسنا، نظريات در مورد مرگ آنها به حضور هوموساپينها و رقابت بر سر غذا و قلمرو در آغاز عصر يخي برميگردد.
در صورت ادامه حيات نئاندرتالها، آنها احتمالا مانند قديم در اروپا مانده و مانند انسان مدرن از قابليت تفكر و صحبت برخوردار بودند.