7raha7
21st June 2011, 08:29 AM
حديثه» نيز در کنار هانيه، نيما و باربد قرار گرفت. باربدي که زخم کودک آزاري منجر به کوچ هميشگي اش از اين دنيا شد. گويا اين درد بايد روح جامعه و جسم نحيف کودکان بي دفاع را همواره آزار دهد. گويا پاياني بر سريال هاي تلخ شکنجه کودکان در دخمه هايي که «خانه» ناميده مي شوند، نيست. هانيه و نيما در حالي که زخم هاي چند ماه و ساله شان هنوز التيام نيافته است، معصومانه به سوگ «باربد» ۳ ساله نشسته اند و در حيرت کودکانه از اين به سر مي برند، که هنوز جاني در بدن دارند و مي توانند رويايي براي بازي کردن در کوچه و خيابان در سر بپرورانند. آنان همواره آرزو مي کنند مباد روزي که کودکي ديگر، هانيه و باربد و نيمايي ديگر لگدکوب اعتياد بزرگ ترها و قساوت پدر و مادرها شوند، اما افسوس که اين آرزوي کودکانه آن ها با شنيدن خبر ضرب و جرح شديد «حديثه» بر باد رفت. حديثه اي که ديگر دستي براي نوشتن مشق هايش ندارد، دخترکي که نمي داند به نگاه هاي معنادار همکلاسي هايش و پرسش هاي غيرمنتظره آن ها چگونه پاسخ دهد. بهار رو به پايان است و شاخه اي از درخت وجود حديثه هم در آستانه خداحافظي بهار، خشک شده است. او بهار مدرسه را بايد با دستي که اکنون از مچ قطع شده است، آغاز کند. ماجراي غم انگيز «حديثه» آن گونه که ايسنا به نقل از شيرين صدرنوري، مددکار انجمن حمايت از حقوق کودکان مي گويد از يک پيامک شروع شد. آن هنگام که در آخر فروردين امسال «حديثه» مشغول ارسال پيامکي از تلفن همراه خود بود، حساسيت پدر و پدربزرگش گل کرد و سپس فريادهاي کودکانه اش در زير ضرب و جرح آنان به هوا بلند شد. حديثه پس از اين ماجرا چندين شبانه روز درد مي کشد و گريه مي کند تا اين که مادربزرگش او را براي معالجه نزد يک شکسته بند خانگي مي برد. حديثه که مانند ديگر کودکان، مثل نيما و باربد و هانيه فرزند طلاق يا اعتياد است، تحت سرپرستي مادر بود اما او به طور موقت و تا پايان امتحانات به همراه دو برادر کوچک ترش نزد پدرش زندگي مي کرد، پدري که سابقه اعتياد را در پرونده زندگي خود دارد.صدرنوري گفت: با گذشت دو هفته درد دست حديثه نه تنها قطع نشد بلکه در ۱۱ ارديبهشت ماه به دليل تشديد درد، پدرش او را به بيمارستان فياض بخش منتقل مي کند، اما بنا به گفته حديثه، به دليل هزينه درمان، پدرش او را به خانه باز مي گرداند.به گفته وي، پدر حديثه چهار روز بعد و زماني که دست او تا بالاي مچ سياه شده بود، او را به بيمارستان شفاي يحياييان منتقل مي کند.مددکار انجمن حمايت از حقوق کودکان ادامه داد: حديثه زماني به بيمارستان شفاي يحياييان منتقل شد که اين عضو بدن او از بين رفته بود و با وجود تلاش پزشکان و قرار دادن دست او در يخ براي احياي عضو، در نهايت پس از انجام ۹ عمل جراحي ناموفق، ناچار به قطع دست او از آرنج مي شوند.صدرنوري در ادامه، به گذشته زندگي خانوادگي حديثه پرداخت و با بيان اين که پدر و مادر حديثه از يکديگر جدا شده بودند، عنوان کرد: در حالي که قاضي پرونده سرپرستي حديثه و دو برادر کوچکترش را به علت صلاحيت نداشتن پدر، به مادر سپرده بود، اما از آن جا که مادر در تهران جايي براي سکونت نداشت، به همدان نزد اقوام خود مي رود و قرار بوده که بچه ها نيز تا زمان اتمام ايام امتحانات نزد پدرشان بمانند. اما اين فاجعه در ايام غيبت مادر رخ مي دهد.مددکار انجمن حمايت از حقوق کودکان با اشاره به کوتاهي و سهل انگاري پدر و همچنين مادري که به تماس و شکايت هاي ناشي از درد کودکش توجه نمي کند، افزود: با توجه به سابقه بيماري عفوني حديثه، والدين بايد نسبت به درد اين دخترک حساسيت بيشتري نشان مي دادند، چرا که بنابر اظهارنظر پزشکان معالج وي، اين احتمال وجود دارد که ضرب و جرح «حديثه» منجر به آسيب ديدگي عروق دست وي شده و در نهايت، گسترش عفونت در دست راست او به دليل غفلت از مراجعه به پزشک، منجر به قطع دست وي شده باشد.صدرنوري با اعلام پذيرش وکالت اين پرونده از سوي انجمن حمايت از کودکان، عنوان کرد: با توجه به مدارک موجود، در حال تنظيم دادخواستي عليه پدر حديثه هستيم و اين موضوع را از طريق مراجع قضايي پي گيري مي کنيم.
منبع : http://www.khorasannews.com
منبع : http://www.khorasannews.com