solna
15th June 2011, 10:44 AM
شرح غزلی از مولانا
بهمن علامی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
آب زنید را را هین که نگار می رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد
راه دهید یار را، آن مه ده چهار را
کز رخ نور بخش او نور نثار می رسد
چاک شده ست آسمان، غلغله ای ست در جهان
عنبر و مشک می دمد، سنجق یار می رسد
رونق باغ می رسد، چشم و چراغ می رسد
غم به کناره می رود، مه به کنار می رسد
تیر روانه می رود، سوی نشانه می رود
ما چه نشسته ایم پس؟ شه ز شکار می رسد
باغ سلام می کند، سرو قیام می کند
سبزه پیاده می رود، غنچه سوار می رسد
خلوتیان آسمان تا چه شراب می خورند؟
روح خراب و مست شد، عقل خمار ی رسد
چون برسی به کوی ما، خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می رسد
این غزل از غزلیاتی است که سبک غزل سرایی مولانا در آن کاملا مشهود است ، وزن ضربی ، آوردن قافیه میانی ، سمبلیک و نمادین بودن و استفاده طبیعی از آرایه های ادبی از ویژگی های بارز این غزل است .
جدال عقل واحساس دراین غزل مشهود است که در نهایت به برتری عشق واحساس می انجامد . از ویژگی های بارز این غزل تلمیح به سخن معروف عارفان است که می گویند : « من عرف الله کلَّ لسانه » که این مضمون دربیت آخر به زیبایی استفاده شده است .
غزل بهاریّه است در وصف آمدن بهار . وزن غزل مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن ( وزن دوری یا متناوب ) می باشد .
1- آب زدن راه : کنایه از آماده شدن برای استقبال از یار ، شستن و آماده کردن راه برای استقبال \ هین :هان ، آگاه باشید ، به هوش باشید ، از اصوات است \ نگار : استعاره از محبوب است \ مژده دهید : بشارت دهید ، فعل مرکب / بوی بهار : بوی وصال ، امید دیدار
-زمینه را برای استقبال از محبوب و معشوق آماده کنید وبشارت دهید که بوی وصال وامید دیدار نزدیک است .
2- راه دهید : راه را باز کنید ، در عربی گویند «طَرّدوا » یعنی کنار بروید . / را : حرف اضافه در معنای برای / مه ده چهار : استعاره از محبوب است ، ماه شب چهارده ، بدر کامل / رخ نوربخش : چهره ی نورانی / نور : امید روشنایی و طراوت / نثار : ره آورد
- راه را برای ورود محبوب مهّیا کنید آن محبوبی که نور را به عنوان تحفه وره آورد با خود همراه دارد .
3- چاک شده : شکافته شده ، هیجان وشور وغوغا بر پا شده است . / غلغله : شور وغوغا /عنبر : ماده ای خوش بو که از گاو ماهی می گرفتند / مشک : ماده ای معطّر / می دمد : بویا می شود ، پخش می شود / سنجق : علم وبیرق ، پرچم محبوب ( پرچم بهار گلها وسبزه ها هستند )
-شور وغوغای در جهان بر پا شده و بوی بهار همه جا را فرا گرفته است .
4-رونق باغ : شادابی و سر زندگی برای طبیعت / چشم وچراغ : دردانه ، نور چشمی / به کناره می رود :گروه فعلی است ، زدوده شدن ، محو شدن / مه : استعاره از محبوب / کنار : آغوش / کناره وکنار : جناس ناقصی افزایشی _ بیت دارای قافیه میانی می باشد .
- مایه ی سر زندگی وشادابی باغ که همان بهار است از راه می رسد وغم واندوه ازبین می رود .
5- روانه می رود : رها می شود / نشانه : هدف / شه : استعاره از محبوب / ما چه نشسته ایم پس؟ :استفهام اعتراضی ، چرا ما معطّل و بی خیالیم . / میان شه ، شکار ، تیر و هدف آرایه ی تناسب وجود دارد .
_چرا ما معطّل وبی خیالیم در حالی که محبوب ومعشوق از راه می رسد و همه چیز مطابق میل است .
6- بیت نمونه عالی آرایه ی تشخیص (استعاره میکنه ) است . / سلام می کند : درود می فرستد ، به بهار خوش آمد می گوید / سرو : نماد راستی وپایداری / قیام می کند : به احترام معشوق بر می خیزد /
پیاده می رود : پیاده به استقبال می رود / میان باغ و سرو وسبزه و غنچه تناسب وجود دارد .
_ طبیعت با آمدن بهار به وجد آمده و خود را برای خوش آمد گویی به بهار آماده کرده است .
7- خلوتیان آسمان : کنایه اسمی از فرشتگان کروبی / روح : جان،جایگاه عشق / خمار:حالت سستی و بی حالی برعکس مستی
بهمن علامی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
آب زنید را را هین که نگار می رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد
راه دهید یار را، آن مه ده چهار را
کز رخ نور بخش او نور نثار می رسد
چاک شده ست آسمان، غلغله ای ست در جهان
عنبر و مشک می دمد، سنجق یار می رسد
رونق باغ می رسد، چشم و چراغ می رسد
غم به کناره می رود، مه به کنار می رسد
تیر روانه می رود، سوی نشانه می رود
ما چه نشسته ایم پس؟ شه ز شکار می رسد
باغ سلام می کند، سرو قیام می کند
سبزه پیاده می رود، غنچه سوار می رسد
خلوتیان آسمان تا چه شراب می خورند؟
روح خراب و مست شد، عقل خمار ی رسد
چون برسی به کوی ما، خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می رسد
این غزل از غزلیاتی است که سبک غزل سرایی مولانا در آن کاملا مشهود است ، وزن ضربی ، آوردن قافیه میانی ، سمبلیک و نمادین بودن و استفاده طبیعی از آرایه های ادبی از ویژگی های بارز این غزل است .
جدال عقل واحساس دراین غزل مشهود است که در نهایت به برتری عشق واحساس می انجامد . از ویژگی های بارز این غزل تلمیح به سخن معروف عارفان است که می گویند : « من عرف الله کلَّ لسانه » که این مضمون دربیت آخر به زیبایی استفاده شده است .
غزل بهاریّه است در وصف آمدن بهار . وزن غزل مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن ( وزن دوری یا متناوب ) می باشد .
1- آب زدن راه : کنایه از آماده شدن برای استقبال از یار ، شستن و آماده کردن راه برای استقبال \ هین :هان ، آگاه باشید ، به هوش باشید ، از اصوات است \ نگار : استعاره از محبوب است \ مژده دهید : بشارت دهید ، فعل مرکب / بوی بهار : بوی وصال ، امید دیدار
-زمینه را برای استقبال از محبوب و معشوق آماده کنید وبشارت دهید که بوی وصال وامید دیدار نزدیک است .
2- راه دهید : راه را باز کنید ، در عربی گویند «طَرّدوا » یعنی کنار بروید . / را : حرف اضافه در معنای برای / مه ده چهار : استعاره از محبوب است ، ماه شب چهارده ، بدر کامل / رخ نوربخش : چهره ی نورانی / نور : امید روشنایی و طراوت / نثار : ره آورد
- راه را برای ورود محبوب مهّیا کنید آن محبوبی که نور را به عنوان تحفه وره آورد با خود همراه دارد .
3- چاک شده : شکافته شده ، هیجان وشور وغوغا بر پا شده است . / غلغله : شور وغوغا /عنبر : ماده ای خوش بو که از گاو ماهی می گرفتند / مشک : ماده ای معطّر / می دمد : بویا می شود ، پخش می شود / سنجق : علم وبیرق ، پرچم محبوب ( پرچم بهار گلها وسبزه ها هستند )
-شور وغوغای در جهان بر پا شده و بوی بهار همه جا را فرا گرفته است .
4-رونق باغ : شادابی و سر زندگی برای طبیعت / چشم وچراغ : دردانه ، نور چشمی / به کناره می رود :گروه فعلی است ، زدوده شدن ، محو شدن / مه : استعاره از محبوب / کنار : آغوش / کناره وکنار : جناس ناقصی افزایشی _ بیت دارای قافیه میانی می باشد .
- مایه ی سر زندگی وشادابی باغ که همان بهار است از راه می رسد وغم واندوه ازبین می رود .
5- روانه می رود : رها می شود / نشانه : هدف / شه : استعاره از محبوب / ما چه نشسته ایم پس؟ :استفهام اعتراضی ، چرا ما معطّل و بی خیالیم . / میان شه ، شکار ، تیر و هدف آرایه ی تناسب وجود دارد .
_چرا ما معطّل وبی خیالیم در حالی که محبوب ومعشوق از راه می رسد و همه چیز مطابق میل است .
6- بیت نمونه عالی آرایه ی تشخیص (استعاره میکنه ) است . / سلام می کند : درود می فرستد ، به بهار خوش آمد می گوید / سرو : نماد راستی وپایداری / قیام می کند : به احترام معشوق بر می خیزد /
پیاده می رود : پیاده به استقبال می رود / میان باغ و سرو وسبزه و غنچه تناسب وجود دارد .
_ طبیعت با آمدن بهار به وجد آمده و خود را برای خوش آمد گویی به بهار آماده کرده است .
7- خلوتیان آسمان : کنایه اسمی از فرشتگان کروبی / روح : جان،جایگاه عشق / خمار:حالت سستی و بی حالی برعکس مستی