MR_Jentelman
9th June 2011, 07:36 PM
ادعاي روش «کلمه درماني» اين است که نه تنها ميتواند به بهبود بيماريهاي رواني افراد کمک بکند بلکه بيماريهاي رواني قومي را نيز ميتواند بهبود ببخشد.
http://img.tebyan.net/big/1390/03/204239145238382224417877204255897911011851.jpg
حسن فرهنگي:
طراح مکتب «کلمات روان درمانگر» بر اين باور است که زندگي انسان با شکل گيري انواع کلمات در ذهن اوست. هر کلمه خاستگاه خود را دارد که ميتواند در روان انسانها تاثير بگذارد.
در نظر ايشان همه چيز در هستي از کلمه شکل ميگيرد و وضعيت و حال و روان انسان ارتباط مستقيم با کلماتي دارد که در ذهن او مرور ميشود. اين کلمات ميتواند بر ساخته ذهن خود فرد باشد يا از بيرون بدان وارد شده باشد. در هر حال، انسان رفتارهاي خود را با سببسازي به نام کلمه نشان ميدهد. پس پيش از اينکه بخواهيم در رفتار او دقت کنيم نخست بايد کلمات فردي يا قومي او را يافته و با رديابي آنها به روان وي برسيم. ادعاي روش «کلمه درماني» اين است که نه تنها ميتواند به بهبود بيماريهاي رواني افراد کمک بکند بلکه بيماريهاي رواني قومي را نيز ميتواند بهبود ببخشد. اين روش درماني به انسان به عنوان بيمار نگاه نميکند، بلکه او را موجودي صاحب زبان ميداند که کلماتي در ذهنش قرار گرفته که جابهجايي اين کلمات روان او را دستخوش مصائبي ميکند. در حقيقت از منظر اين نگرش همه انسانها در زندگي بحرانهايي دارند که با شناخت کلمه قادر خواهند شد مشکلات و بحرانهاي خود را از بين برده و سلامت خود را به دست آورند. بشر از ديرباز قدر کلمه را دانسته و جايگاه آن را ارج نهاده است و نگرش «کلمه درماني» هر چند که با تجميع مباحثي عرفاني، روانشناختي، فلسفي و ادبي سعي دارد به عنوان مقوله ميان رشتهاي مطرح شود اما استحکام خود را از نظريه پردازان و مکاتب پيشين گرفته است.
در نظر ايشان همه چيز در هستي از کلمه شکل ميگيرد و وضعيت و حال و روان انسان ارتباط مستقيم با کلماتي دارد که در ذهن او مرور ميشود. اين کلمات ميتواند بر ساخته ذهن خود فرد باشد يا از بيرون بدان وارد شده باشد.
حسن فرهنگي براي ايجاد مبناي نظري براي کلمه درماني به تاثير کلمه در مکاتب و اديان نيز اشاره ميکند و بر اين باور است که هيچ انديشمندي بدون باور به کلمه نميتواند انديشه خود را ترويج دهد.
از نظر ايشان تمامي مکاتب و نحلههاي فکري بدون اينکه اصل را بر اصالت کلمه بگذارند با محور قراردادن کلمه در نوشتار و گفتار اين مسئله را به اثبات رساندهاند.( در حقيقت هيچ تفکري و هيچ مکتب و ديني وجود ندارد که در آن باورها و اعتقادات و روشهاي آن مکتب يا دين توسط کلمه القا نشده باشد.) فراتر از اين بسياري از مکاتب نظر خود را در مورد کلمه بيان کردهاند. به فرض دين اسلام معجزه خود را کلمه (قرآن) ميخواند و با تکيه بر اين معجزه ميخواهد انسان را به سعادت برساند. در قرآن آيات متعددي وجود دارد که پيامبر (ص) را به گفتن واميدارد. «نون والقلم و مايسطرون» انسان را به کلمه و قلم سوگند ميدهد. با کلمات که مفاهيم رمزي دارند بر وزانت کتاب ميافزايد. الف- لام – ميم. کلماتي از اين دست به کرات در ابتداي بعضي از سورهها مطرح ميشود و بدون اينکه مستقيم به اهميت کلمه بپردازد جايگاه آنرا نشان ميدهد.
http://img.tebyan.net/big/1390/03/5224514515221664116172231499518115113518169.jpg
در انجيل نيز کلمه همين جايگاه را دارد. اين عبارت به تنهايي اهميت کلمه را نشان ميدهد. «نخست کلمه بود – کلمه نزد خدا بود – کلمه خود خدا بود!»
با پذيرش نظريههاي مکتب «کلمات روان درمانگر» با زيرشاخههاي متعدد آن آشنا ميشويم و ميتوانيم روان رنجور انسان را بدون اينکه نيازي به مطب روانپزشکان داشته باشند در اتاق مطالعهشان درمان کنيم. اين نوع درمانگري نيازي به روان درمانگر نيز نخواهد داشت چرا که کلمه به خودافزايي و بازتوليد مفاهيم اقدام ميکند که طراح اين نگرش در کتابهاي دوازده گانه بدانها پرداخته است.
پي نوشت:
حسن فرهنگي نويسنده ي کتاب از آسمون بارون مياد لي ليا در سال 1349 در تبريز به دنيا آمد. از وي زن ها شبيه هم مي خندند.(رمان)، ليلي بهانه ي ناگزير(رمان)، نويسنده نمي ميرد ادا در مي آورد.(رمان)، خاطرات عاشقانه ي يک گدا(رمان)، بدون تهمينه نامردم(مجموعه ي داستان)، ترساي شهريار، تنديس هاي بي قرار باران، از آسمون بارون مي ياد لي ليا(مجموعه داستان) ، در آغوش خدا گريه مي کرد و مي گفت نمير!(رمان-نشر ثالث) و روان درمانگري (از کتابهاي دوازده گانه ) به چاپ رسيده است.
منابع: تهران امروز،
http://img.tebyan.net/big/1390/03/204239145238382224417877204255897911011851.jpg
حسن فرهنگي:
طراح مکتب «کلمات روان درمانگر» بر اين باور است که زندگي انسان با شکل گيري انواع کلمات در ذهن اوست. هر کلمه خاستگاه خود را دارد که ميتواند در روان انسانها تاثير بگذارد.
در نظر ايشان همه چيز در هستي از کلمه شکل ميگيرد و وضعيت و حال و روان انسان ارتباط مستقيم با کلماتي دارد که در ذهن او مرور ميشود. اين کلمات ميتواند بر ساخته ذهن خود فرد باشد يا از بيرون بدان وارد شده باشد. در هر حال، انسان رفتارهاي خود را با سببسازي به نام کلمه نشان ميدهد. پس پيش از اينکه بخواهيم در رفتار او دقت کنيم نخست بايد کلمات فردي يا قومي او را يافته و با رديابي آنها به روان وي برسيم. ادعاي روش «کلمه درماني» اين است که نه تنها ميتواند به بهبود بيماريهاي رواني افراد کمک بکند بلکه بيماريهاي رواني قومي را نيز ميتواند بهبود ببخشد. اين روش درماني به انسان به عنوان بيمار نگاه نميکند، بلکه او را موجودي صاحب زبان ميداند که کلماتي در ذهنش قرار گرفته که جابهجايي اين کلمات روان او را دستخوش مصائبي ميکند. در حقيقت از منظر اين نگرش همه انسانها در زندگي بحرانهايي دارند که با شناخت کلمه قادر خواهند شد مشکلات و بحرانهاي خود را از بين برده و سلامت خود را به دست آورند. بشر از ديرباز قدر کلمه را دانسته و جايگاه آن را ارج نهاده است و نگرش «کلمه درماني» هر چند که با تجميع مباحثي عرفاني، روانشناختي، فلسفي و ادبي سعي دارد به عنوان مقوله ميان رشتهاي مطرح شود اما استحکام خود را از نظريه پردازان و مکاتب پيشين گرفته است.
در نظر ايشان همه چيز در هستي از کلمه شکل ميگيرد و وضعيت و حال و روان انسان ارتباط مستقيم با کلماتي دارد که در ذهن او مرور ميشود. اين کلمات ميتواند بر ساخته ذهن خود فرد باشد يا از بيرون بدان وارد شده باشد.
حسن فرهنگي براي ايجاد مبناي نظري براي کلمه درماني به تاثير کلمه در مکاتب و اديان نيز اشاره ميکند و بر اين باور است که هيچ انديشمندي بدون باور به کلمه نميتواند انديشه خود را ترويج دهد.
از نظر ايشان تمامي مکاتب و نحلههاي فکري بدون اينکه اصل را بر اصالت کلمه بگذارند با محور قراردادن کلمه در نوشتار و گفتار اين مسئله را به اثبات رساندهاند.( در حقيقت هيچ تفکري و هيچ مکتب و ديني وجود ندارد که در آن باورها و اعتقادات و روشهاي آن مکتب يا دين توسط کلمه القا نشده باشد.) فراتر از اين بسياري از مکاتب نظر خود را در مورد کلمه بيان کردهاند. به فرض دين اسلام معجزه خود را کلمه (قرآن) ميخواند و با تکيه بر اين معجزه ميخواهد انسان را به سعادت برساند. در قرآن آيات متعددي وجود دارد که پيامبر (ص) را به گفتن واميدارد. «نون والقلم و مايسطرون» انسان را به کلمه و قلم سوگند ميدهد. با کلمات که مفاهيم رمزي دارند بر وزانت کتاب ميافزايد. الف- لام – ميم. کلماتي از اين دست به کرات در ابتداي بعضي از سورهها مطرح ميشود و بدون اينکه مستقيم به اهميت کلمه بپردازد جايگاه آنرا نشان ميدهد.
http://img.tebyan.net/big/1390/03/5224514515221664116172231499518115113518169.jpg
در انجيل نيز کلمه همين جايگاه را دارد. اين عبارت به تنهايي اهميت کلمه را نشان ميدهد. «نخست کلمه بود – کلمه نزد خدا بود – کلمه خود خدا بود!»
با پذيرش نظريههاي مکتب «کلمات روان درمانگر» با زيرشاخههاي متعدد آن آشنا ميشويم و ميتوانيم روان رنجور انسان را بدون اينکه نيازي به مطب روانپزشکان داشته باشند در اتاق مطالعهشان درمان کنيم. اين نوع درمانگري نيازي به روان درمانگر نيز نخواهد داشت چرا که کلمه به خودافزايي و بازتوليد مفاهيم اقدام ميکند که طراح اين نگرش در کتابهاي دوازده گانه بدانها پرداخته است.
پي نوشت:
حسن فرهنگي نويسنده ي کتاب از آسمون بارون مياد لي ليا در سال 1349 در تبريز به دنيا آمد. از وي زن ها شبيه هم مي خندند.(رمان)، ليلي بهانه ي ناگزير(رمان)، نويسنده نمي ميرد ادا در مي آورد.(رمان)، خاطرات عاشقانه ي يک گدا(رمان)، بدون تهمينه نامردم(مجموعه ي داستان)، ترساي شهريار، تنديس هاي بي قرار باران، از آسمون بارون مي ياد لي ليا(مجموعه داستان) ، در آغوش خدا گريه مي کرد و مي گفت نمير!(رمان-نشر ثالث) و روان درمانگري (از کتابهاي دوازده گانه ) به چاپ رسيده است.
منابع: تهران امروز،