ریپورتر
31st December 2008, 09:23 AM
http://roshd.ir/Portals/0/0and1/NewSci/pictu-018-01.jpg
سلولهاي بنيادي
يك كودك چگونه بزرگ ميشود و قد ميكشد؟
يك نوجوان چگونه بزرگ ميشود و قد يك آدم بزگسال ميشود؟
بدن انسان براي رشد ، نگهداري، و خودبازسازي در تمام دورهي حيات خود بر يك فرآيند ثابت بازسازي استوار است. سلولهاي بنيادي اصليترين عناصر اين فرآيند هستند.
سلولهاي بنيادي دستهاي از سلولهاي بدن هستند كه هنوز تمايز نيافته و براي كار ويژهاي آماده نشدهاند. اين سلولها داراي خاصيت خودتكثيري هستند و ميتوانند در مراحل بعدي حيات خود از يكديگر متمايز شده و به انواع مختلف سلولهاي بدن تبديل شوند. سلولهاي بنيادي ميتوانند به همهي انواع سلولها اعم از عصبي، ماهيچهاي، خوني، استخواني، و پوستي تبديل شوند.
اين ويژگيي سلولهاي بنيادي، نظر پزشكان و پژوهشگران سلولهاي بنيادي را به خود جلب كرده است،به طوري كه امروزه حجم گستردهاي ازپژوهشها به مطالعه در اين زمينه اختصاص دارد. سلولهاي بنيادي امروز، اميد اول ترميم بافتهاي آسيبديده و فردا، اميد اول ساخت اندامهاي انساني است.
بهطور كلي سلولهاي بنيادي داراي دو خصوصيت عمده هستند:
1) قدرت تكثير نامحدود
2) خصوصيت پُرتواني (Pluripotency)؛ بهعبارت ديگر، اين سلولها ميتوانند در محيط آزمايشگاهي انواع مختلفي از سلولها را بهوجود بياورند.
سلولهاي بنيادي را با توجه به منشأ آنها به دو دسته تقسيم ميكنند:
•سلولهاي بنيادي جنيني (Embryonic Stem Cells) كه در مراحل اوليه تشكيل جنين، از آن گرفته ميشود.
•سلولهاي بنيادي بالغ (Adult Stem Cells) كه پس از تولد فرد و بهويژه از مغز استخوان آن گرفته ميشود.
منشاء سلولها ي بنيادي بالغ
سلولهاي بنيادي بالغ همانطور كه از نامشان مشخص است، پس از تولد از فرد گرفته ميشوند. براي مثال اين سلولها را ميتوان از بافت مغز استخوان يك فرد سالم تهيه كرد. البته بر اساس يافتههاي اخير، برخي معتقدند كه هر بافتي داراي سلولهاي بنيادي خاص خود است. بهطور مثال، مشخص شده كه قلب، مغز و ماهيچههاي اسكلتي هر كدام داراي سلولهاي بنيادي خاص خود هستند و همهي اين سلولها در بدن يك فرد بالغ وجود دارند. بهعنوان مثال، سلولهاي بنيادي قلبي بيشتر در ناحيه اپيكس (Apex) قلب و سلولهاي بنيادي مغزي عمدتاً در ديوارهي بطن مغز متمركز هستند. با اين حال دقيقاً مشخص نيست كه منشأ اين سلولهاي بنيادي گوناگون، چه سلولي است و آيا منشأ همه اينها همان سلولهاي مغز استخوان هستند كه هر يك به سمت اندام خاصي مهاجرت كرده و به سلولهاي بنيادي خاص آن تبديل ميشوند، يا منشأ ديگري براي آنها وجود دارد.
منشاء سلولها ي بنيادي جنيني
بنياختههاي جنيني در مرحله بلاستوسيست از توده سلولي داخلي يا Inner Cell Mass گرفته ميشوند. بلاستوسيست يكي از مراحل دوران جنيني است كه به لحاظ مرفولوژي، شبيه يك توپ توخالي است.
سلولهاي محيط اين توپ تروفوبلاست (Trophoblast) هستند كه جفت را ميسازند. در داخل اين توپ هم تعدادي سلول جمع شدهاند كه در مراحل بعدي، به جنين تبديل ميشوند. اگر اين تودة سلولهاي داخلي را برداشته و در محيط آزمايشگاهي كشت بدهند، بنياختههاي جنيني ايجاد ميشوند. اما هنوز دقيقاً مشخص نيست كه آيا اين توده سلولهاي داخلي منشأ بنياختههاي جنيني هستند، يا اينكه فرآيند مذكور، حاصل شرايط محيطي بوده و تودة سلولهاي داخلي در محيط آزمايشگاهي سلولهاي ديگري را ميسازند كه آنها به بنياخته جنيني بدل ميشوند.
چرا ما براي هميشه زنده نميمانيم؟
• به خاطر اينكه بيمار ميشويم؟
• به خاطر اينكه پير ميشويم؟
• به خاطر اينكه مصدوم ميشويم و ترميم نميشويم؟
همهي اينها درست هستند. هر يك از اين موارد از ناتوانيي بدن در رشد، نگهداري و ترميم عملكردهاي خود كه به سلولهاي بنيادي وابسته است، نتيجه ميشود.
سلولهاي بنيادي مواد اصلي ساختمان بدن انسان را تشكيل ميدهند. همين موضوع باعث ميشود آنها نامزدهاي خوبي براي بازسازي (restoring) بافتهاي تخريب شده بر اثر جراحت يا بيماري باشند.
چندين دهه است كه پژوهشگران زيستشناسي، سلولهاي بنيادي را به منظور آشنايي با ساز و كار رشد و تكامل و نيز براي درمان بيماريها مطالعه ميكنند.
درمانهاي مبتني بر فناوري سلولهاي بنيادي چيزي بيش از پيوند سادهي سلولها به بدن و انتظار براي عملكردن آنهاست. هدف هر درمان بهوسيلهي سلولهاي بنيادي، ترميم بافتهاي تخريبشدهاي است كه نميتوانند خود را ترميم كنند.
جايگاه سلولها ي بنيادي درماني در حال حاضر
آيا ميدانيد كه درمان بعضي از بيماريها بهكمك سلول بنيادي اكنون كاري عادي است؟
• سلولهاي بنيادي مغز استخوان: شايد بهترين شيوهي شناختهشدهي درمان بهوسيلهي سلولهاي بنيادي، تاكنون، پيوند سلولهاي مغز استخوان براي درمان سرطان خون (leukemia) و انواع ديگر سرطان ونيز اختلالات گوناگون خوني است.
اما چرا اين بيماريها به چنين درمانهايي نيازمندند؟ سرطان خون (leukemia) نوعي سرطان مربوط به گلبولهاي سفيد خون (leukocyte) است. مانند ساير سلولهاي خون، گلبولهاي سفيد -در طي فرآيندي كه از سلولهاي بنيادي بالغ همهكاره آغاز ميشود- در مغز استخوان توليد ميشوند. گلبولهاي سفيد بالغ به جريان خون وارد ميشوند تا در مقابل حملهي احتماليي هرگونه عفونت از بدن دفاع كنند. هنگاميكه گلبولهاي سفيد، رشد و عملكردي غيرطبيعي داشته باشند، سرطان خون از نوع لوكمي (leukemia) عارض ميشود. اين سلولهاي غيرطبيعي نميتوانند با عفونتها مقابله كنند و
http://roshd.ir/Portals/0/0and1/NewSci/pictu-018-03.jpg (http://roshd.ir/portals/0/0and1/newsci/pictu-018-02.jpg#LiveContent[stem22])
براي مشاهدهي عكس در اندازهي بزرگتر روي عكس كليك كنيد
عملكرد ساير اندامها را نيز دچار اختلال ميكنند. درمان موفقيتآميز لوكمي به نابوديي همهي سلولهاي غيرطبيعي و رشد و عملكردن سلولهاي سالم در بدن شخص بيمار وابسته است. يك روش درمان استفاده از شيميدرماني (chemotherapy) است كه در آن از داروهاي قوي براي هدفگيري و از بين بردن سلولهاي غيرطبيعي استفاده ميشود. وقتي شيميدرماني به تنهايي نتواند آنها را از بين ببرد، پزشكان به پيوند سلولهاي مغز استخوان روي ميآورند. در يك پيوند سلولهاي مغز استخوان، سلولهاي بنيادي مغز استخوان شخص بيمار با سلولهاي بنيادي مغز استخوان فرد اهداكنندهي سالم (البته به شرطي كه سلولهاي دو بدن با يكديگر سازگار باشد) جابهجا ميشود. براي انجام اين كار، همهي سلولهاي مغزاستخواني و همهي گلبولهاي سفيد غيرطبيعيي بدن شخص بيمار با بهكارگيري روشهاي شيميدرماني و تابش اشعه از بين ميرود. سپس نمونهاي از سلولهاي مغز استخوان ِ فرد ِ اهداكننده كه داراي سلولهاي بنيادي سالم است به جريان خون شخص ِ بيمار تزريق ميشود. اگر پيوند موفقيتآميز باشد، سلولهاي بنيادي به مغز استخوان شخص بيمار وارد شده و به جاي گلبولهاي سفيد غيرطبيعي ، گلبولهاي سفيد سالم و جديد را جايگزين ميكنند.
• پيوند سلولهاي بنيادي بالغ: پيوند سلولهاي بنيادي ِ جانبي ِ خون
اگرچه اغلب سلولهاي بنيادي خون در مغز استخوان ساكن هستند، بخش ِ كوچكي از آنها در جريان خون وجود دارند. اين سلولهاي بنيادي ِ جانبي ِ همهكاره يا (PBSC Peripheral Bload Stem Cell) ميتوانند درست شبيه سلولهاي بنيادي مغز استخوان براي درمان لوكمي و ديگر سرطانها و اختلالات خوني بهكار آيند. جمعآوري و استخراج PBSCها كه از خون در حال جريان بهدست ميآيند، آسانتر از سلولهاي مغز استخوان (كه بايد از ميان استخوانها استخراج شوند) است. اگرچه PBSCها در جريان خون پخش هستند، جمعآوري آنها به مقداري كه براي ترتيب دادن يك درمان كافي باشد، خود ميتواند يك چالش بزرگ باشد.
• پيوند سلولهاي بنيادي خون بند ناف (Umbilical Cord Blood Stem Cell Transplant)
نوزاد تازه متولد شده ديگر نياز ي به بند ناف خود ندارد. به همين دليل از قديم به عنوان يك محصول فرعيي فرآيند تولد ، دور ريخته ميشود. اما در سالهاي اخير ثابت شده است كه بندناف منبعي غني از سلولهاي بنيادي همهكارهي خون است و به همين دليل ميتواند در درمان انواع بيماريهايي كه توسط PBSCها و سلولهاي بنيادي مغز استخوان درمان ميشوند، بهكار آيد.
احتمال رد پيوند سلولهاي بنيادي خون بند ناف، نسبت به سلولهاي بنيادي مغز استخوان و سلولهاي بنيادي جانبي خون كمتر است. شايد اين به خاطر اين باشد كه سلولها هنوز ويژگيهايي را كه سيستم ايمني بدن فرد دريافتكننده ، آنها را به اين وسيله شناسايي كند وبه ايشان حمله كند.
دو ويژگيي همهكاره بودن و در دسترس بودن سلولهاي بنيادي خوني بندنافي باعث ميشود در درمانهاي پيوندي از آنها بهوفور استفاده شود.
سلولهاي بنيادي
يك كودك چگونه بزرگ ميشود و قد ميكشد؟
يك نوجوان چگونه بزرگ ميشود و قد يك آدم بزگسال ميشود؟
بدن انسان براي رشد ، نگهداري، و خودبازسازي در تمام دورهي حيات خود بر يك فرآيند ثابت بازسازي استوار است. سلولهاي بنيادي اصليترين عناصر اين فرآيند هستند.
سلولهاي بنيادي دستهاي از سلولهاي بدن هستند كه هنوز تمايز نيافته و براي كار ويژهاي آماده نشدهاند. اين سلولها داراي خاصيت خودتكثيري هستند و ميتوانند در مراحل بعدي حيات خود از يكديگر متمايز شده و به انواع مختلف سلولهاي بدن تبديل شوند. سلولهاي بنيادي ميتوانند به همهي انواع سلولها اعم از عصبي، ماهيچهاي، خوني، استخواني، و پوستي تبديل شوند.
اين ويژگيي سلولهاي بنيادي، نظر پزشكان و پژوهشگران سلولهاي بنيادي را به خود جلب كرده است،به طوري كه امروزه حجم گستردهاي ازپژوهشها به مطالعه در اين زمينه اختصاص دارد. سلولهاي بنيادي امروز، اميد اول ترميم بافتهاي آسيبديده و فردا، اميد اول ساخت اندامهاي انساني است.
بهطور كلي سلولهاي بنيادي داراي دو خصوصيت عمده هستند:
1) قدرت تكثير نامحدود
2) خصوصيت پُرتواني (Pluripotency)؛ بهعبارت ديگر، اين سلولها ميتوانند در محيط آزمايشگاهي انواع مختلفي از سلولها را بهوجود بياورند.
سلولهاي بنيادي را با توجه به منشأ آنها به دو دسته تقسيم ميكنند:
•سلولهاي بنيادي جنيني (Embryonic Stem Cells) كه در مراحل اوليه تشكيل جنين، از آن گرفته ميشود.
•سلولهاي بنيادي بالغ (Adult Stem Cells) كه پس از تولد فرد و بهويژه از مغز استخوان آن گرفته ميشود.
منشاء سلولها ي بنيادي بالغ
سلولهاي بنيادي بالغ همانطور كه از نامشان مشخص است، پس از تولد از فرد گرفته ميشوند. براي مثال اين سلولها را ميتوان از بافت مغز استخوان يك فرد سالم تهيه كرد. البته بر اساس يافتههاي اخير، برخي معتقدند كه هر بافتي داراي سلولهاي بنيادي خاص خود است. بهطور مثال، مشخص شده كه قلب، مغز و ماهيچههاي اسكلتي هر كدام داراي سلولهاي بنيادي خاص خود هستند و همهي اين سلولها در بدن يك فرد بالغ وجود دارند. بهعنوان مثال، سلولهاي بنيادي قلبي بيشتر در ناحيه اپيكس (Apex) قلب و سلولهاي بنيادي مغزي عمدتاً در ديوارهي بطن مغز متمركز هستند. با اين حال دقيقاً مشخص نيست كه منشأ اين سلولهاي بنيادي گوناگون، چه سلولي است و آيا منشأ همه اينها همان سلولهاي مغز استخوان هستند كه هر يك به سمت اندام خاصي مهاجرت كرده و به سلولهاي بنيادي خاص آن تبديل ميشوند، يا منشأ ديگري براي آنها وجود دارد.
منشاء سلولها ي بنيادي جنيني
بنياختههاي جنيني در مرحله بلاستوسيست از توده سلولي داخلي يا Inner Cell Mass گرفته ميشوند. بلاستوسيست يكي از مراحل دوران جنيني است كه به لحاظ مرفولوژي، شبيه يك توپ توخالي است.
سلولهاي محيط اين توپ تروفوبلاست (Trophoblast) هستند كه جفت را ميسازند. در داخل اين توپ هم تعدادي سلول جمع شدهاند كه در مراحل بعدي، به جنين تبديل ميشوند. اگر اين تودة سلولهاي داخلي را برداشته و در محيط آزمايشگاهي كشت بدهند، بنياختههاي جنيني ايجاد ميشوند. اما هنوز دقيقاً مشخص نيست كه آيا اين توده سلولهاي داخلي منشأ بنياختههاي جنيني هستند، يا اينكه فرآيند مذكور، حاصل شرايط محيطي بوده و تودة سلولهاي داخلي در محيط آزمايشگاهي سلولهاي ديگري را ميسازند كه آنها به بنياخته جنيني بدل ميشوند.
چرا ما براي هميشه زنده نميمانيم؟
• به خاطر اينكه بيمار ميشويم؟
• به خاطر اينكه پير ميشويم؟
• به خاطر اينكه مصدوم ميشويم و ترميم نميشويم؟
همهي اينها درست هستند. هر يك از اين موارد از ناتوانيي بدن در رشد، نگهداري و ترميم عملكردهاي خود كه به سلولهاي بنيادي وابسته است، نتيجه ميشود.
سلولهاي بنيادي مواد اصلي ساختمان بدن انسان را تشكيل ميدهند. همين موضوع باعث ميشود آنها نامزدهاي خوبي براي بازسازي (restoring) بافتهاي تخريب شده بر اثر جراحت يا بيماري باشند.
چندين دهه است كه پژوهشگران زيستشناسي، سلولهاي بنيادي را به منظور آشنايي با ساز و كار رشد و تكامل و نيز براي درمان بيماريها مطالعه ميكنند.
درمانهاي مبتني بر فناوري سلولهاي بنيادي چيزي بيش از پيوند سادهي سلولها به بدن و انتظار براي عملكردن آنهاست. هدف هر درمان بهوسيلهي سلولهاي بنيادي، ترميم بافتهاي تخريبشدهاي است كه نميتوانند خود را ترميم كنند.
جايگاه سلولها ي بنيادي درماني در حال حاضر
آيا ميدانيد كه درمان بعضي از بيماريها بهكمك سلول بنيادي اكنون كاري عادي است؟
• سلولهاي بنيادي مغز استخوان: شايد بهترين شيوهي شناختهشدهي درمان بهوسيلهي سلولهاي بنيادي، تاكنون، پيوند سلولهاي مغز استخوان براي درمان سرطان خون (leukemia) و انواع ديگر سرطان ونيز اختلالات گوناگون خوني است.
اما چرا اين بيماريها به چنين درمانهايي نيازمندند؟ سرطان خون (leukemia) نوعي سرطان مربوط به گلبولهاي سفيد خون (leukocyte) است. مانند ساير سلولهاي خون، گلبولهاي سفيد -در طي فرآيندي كه از سلولهاي بنيادي بالغ همهكاره آغاز ميشود- در مغز استخوان توليد ميشوند. گلبولهاي سفيد بالغ به جريان خون وارد ميشوند تا در مقابل حملهي احتماليي هرگونه عفونت از بدن دفاع كنند. هنگاميكه گلبولهاي سفيد، رشد و عملكردي غيرطبيعي داشته باشند، سرطان خون از نوع لوكمي (leukemia) عارض ميشود. اين سلولهاي غيرطبيعي نميتوانند با عفونتها مقابله كنند و
http://roshd.ir/Portals/0/0and1/NewSci/pictu-018-03.jpg (http://roshd.ir/portals/0/0and1/newsci/pictu-018-02.jpg#LiveContent[stem22])
براي مشاهدهي عكس در اندازهي بزرگتر روي عكس كليك كنيد
عملكرد ساير اندامها را نيز دچار اختلال ميكنند. درمان موفقيتآميز لوكمي به نابوديي همهي سلولهاي غيرطبيعي و رشد و عملكردن سلولهاي سالم در بدن شخص بيمار وابسته است. يك روش درمان استفاده از شيميدرماني (chemotherapy) است كه در آن از داروهاي قوي براي هدفگيري و از بين بردن سلولهاي غيرطبيعي استفاده ميشود. وقتي شيميدرماني به تنهايي نتواند آنها را از بين ببرد، پزشكان به پيوند سلولهاي مغز استخوان روي ميآورند. در يك پيوند سلولهاي مغز استخوان، سلولهاي بنيادي مغز استخوان شخص بيمار با سلولهاي بنيادي مغز استخوان فرد اهداكنندهي سالم (البته به شرطي كه سلولهاي دو بدن با يكديگر سازگار باشد) جابهجا ميشود. براي انجام اين كار، همهي سلولهاي مغزاستخواني و همهي گلبولهاي سفيد غيرطبيعيي بدن شخص بيمار با بهكارگيري روشهاي شيميدرماني و تابش اشعه از بين ميرود. سپس نمونهاي از سلولهاي مغز استخوان ِ فرد ِ اهداكننده كه داراي سلولهاي بنيادي سالم است به جريان خون شخص ِ بيمار تزريق ميشود. اگر پيوند موفقيتآميز باشد، سلولهاي بنيادي به مغز استخوان شخص بيمار وارد شده و به جاي گلبولهاي سفيد غيرطبيعي ، گلبولهاي سفيد سالم و جديد را جايگزين ميكنند.
• پيوند سلولهاي بنيادي بالغ: پيوند سلولهاي بنيادي ِ جانبي ِ خون
اگرچه اغلب سلولهاي بنيادي خون در مغز استخوان ساكن هستند، بخش ِ كوچكي از آنها در جريان خون وجود دارند. اين سلولهاي بنيادي ِ جانبي ِ همهكاره يا (PBSC Peripheral Bload Stem Cell) ميتوانند درست شبيه سلولهاي بنيادي مغز استخوان براي درمان لوكمي و ديگر سرطانها و اختلالات خوني بهكار آيند. جمعآوري و استخراج PBSCها كه از خون در حال جريان بهدست ميآيند، آسانتر از سلولهاي مغز استخوان (كه بايد از ميان استخوانها استخراج شوند) است. اگرچه PBSCها در جريان خون پخش هستند، جمعآوري آنها به مقداري كه براي ترتيب دادن يك درمان كافي باشد، خود ميتواند يك چالش بزرگ باشد.
• پيوند سلولهاي بنيادي خون بند ناف (Umbilical Cord Blood Stem Cell Transplant)
نوزاد تازه متولد شده ديگر نياز ي به بند ناف خود ندارد. به همين دليل از قديم به عنوان يك محصول فرعيي فرآيند تولد ، دور ريخته ميشود. اما در سالهاي اخير ثابت شده است كه بندناف منبعي غني از سلولهاي بنيادي همهكارهي خون است و به همين دليل ميتواند در درمان انواع بيماريهايي كه توسط PBSCها و سلولهاي بنيادي مغز استخوان درمان ميشوند، بهكار آيد.
احتمال رد پيوند سلولهاي بنيادي خون بند ناف، نسبت به سلولهاي بنيادي مغز استخوان و سلولهاي بنيادي جانبي خون كمتر است. شايد اين به خاطر اين باشد كه سلولها هنوز ويژگيهايي را كه سيستم ايمني بدن فرد دريافتكننده ، آنها را به اين وسيله شناسايي كند وبه ايشان حمله كند.
دو ويژگيي همهكاره بودن و در دسترس بودن سلولهاي بنيادي خوني بندنافي باعث ميشود در درمانهاي پيوندي از آنها بهوفور استفاده شود.