PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)



صفحه ها : 1 2 3 [4] 5 6 7 8 9 10 11 12

maryam kia
7th October 2013, 07:16 PM
[khabalood]

"golbarg"
7th October 2013, 07:32 PM
واقعا اگه بخوام از سایت نخبگان خاطر بگم زیاد خاطر جالبی تو اینجا ندارم انقدی که دوستان ناراحتم کردنو دلمو شکستن که اگه یک خاطر خوبیم بوده از چشمم رفته

بحث
7th October 2013, 08:12 PM
امروز چقد دلم گرفته وااااااااااااای چیکارکنم خدااااااااااااااااااااااا اااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟[soal]

maryam kia
7th October 2013, 09:16 PM
فردا باید برم دانشگاه پاورو باید تحویل بدم ولی کو پاور[khabalood]
وقت نکردم.تاصبح باید بیدار بمونم فک کنم[khabalood]از استاده خیلی میترسم .بد ضایع میکنه بد[bihes]

سونای
7th October 2013, 09:17 PM
مرسی عزیزم.
این همه آدما نیشمون میزنن کم بود مگه؟ [soal]
ما نخوایم از زنبورم نیش بخوریم کیو باید ببینیم؟ [sootzadan]

عسسییسسسم!!! [esteghbal][delkhoori]کی نیش زد بگو نیششو بچینم!!!![asabani]


میدونم مفیده.... فوایدش بخوره تو سرش آخه چرا گردن؟؟؟؟؟؟؟ [gerye] دردش جای خود! عین فلجا شدم سرمو میچرخونم تیر میکشه! [bihes]
همون دستم کافی بود والا! [bihes]

ای جانم! آجی یکی دوروز دیگه خوب میشی!![negaran]

واسه درمان هم من بیقرار بودم نمیفهمیدم! بچه ها اومدن اسپری و عطر وادکلن خالی کردن رو جای نیش! خوش بو شدم کلی! [nishkhand]

وای یبار توو آزمایشگاه دست منم لامی که نمونه مجهول روش بود برید!! انقد این استادا الکل و مواد مختلف زدنا که یه روز کامل دستم بی حس و یخخخخخخخ بود!!![nishkhand]


مرسی از لینک هات. [golrooz]


خواهش گلی[esteghbal][alaghemand] [golrooz]

maryam kia
9th October 2013, 08:18 PM
اینقدر شادم[nishkhand]اخر تونستم خانواده راضی کنم قراره برام ماشین بخرن یهوووووووووووووووو[tashvigh]smilee_new2 (14)sh_omomi9[nishkhand]
مدلشم خودم میخوام انتخاب کنم[khande]

Sa.n
9th October 2013, 09:23 PM
تنها کاری که در طول عمرم فکرش رو نمی کردم به هیچ وجه انجام بدم ماشین هل دادن بود که بر خلاف تصوراتم به حقیقت پیوست حالا ماشین هم نه ، ون![khande]
از شانس ما امروز ونمون خراب شده بود استارت نمی خورد
5-6 تا آقا ایستاده بودن به ما میگفتن ماشین رو هل بدید [tafakor]
ما هم توی آمپاس قرار گرفتیم به قول معروف 9 نفری ون هل میدادیم
آقایون محترمه هم نگاه می کردن
واقعا سنگین بود اصلا تکون نمی خورد
9 نفره زورمون به یه ون نرسید ، یک سانتی متر هم جلو نرفت
آخه شما کجای دنیا دیدید از دخترا بخوان ماشین هول بدن ؟ حالا ماشین هم نه ون [sootzadan]
امروز یک اتفاق جالب دیگه هم افتاد و این که به خاطر شلختگی دیگران ما تنبیه شدیم [negaran]
پیش دانشگاهی ها صندلی ها رو شکسته بودن ( البته نا گفته نماند که کار هر روزشونه )
مدیرمون هم برای 4 رمین بار می خواستن صندلی ها رو بدن تعمیر ، 3 بار قبلی اصلا ما در جریان نبودیم
هیچی دیگه به ما گفتن همه کلاس ها از هفتم تا خود پیش دانشگاهی باید پول بدن ، و فقط برای این که تنبیه بشن
تازه از خانواده هم حتی 100 تا تک تومن نگیرن و از پول تو جیبی خودشون بدن ، نصف بچه ها که اعتراض کردن ( البته نمیگیرن و برای تنبیه گفتن [khande])
اما چه کنیم که دوستان پیش دانشگاهی ما رفتار محترمانه با صندلی رو بلد نیستن [nishkhand]
ما باید تنبیه بشیم [soal]
92.7.17

masoume.a.92
9th October 2013, 09:28 PM
امروز مریض انقد ...... بود! [narahatishadid] نمیذاشت معاینه اش کنن!!!!!!!!! [taajob]
خانووووم کوتا بیا!
پس ما چجوری بفهمیم چته؟ مگه بچه ای؟ [taajob]
رفته بود رو اعصاب همه پرسنل و ما و همه! [narahatishadid]
باردار نبود بچه ها جفت پا میرفتن تو شکمش! [nadidan]
دیگه نگهشون داشتیم بر اعصاب خودشون مسلط باشن! [nishkhand]

maryam kia
9th October 2013, 09:31 PM
امروز مریض انقد ...... بود! [narahatishadid] نمیذاشت معاینه اش کنن!!!!!!!!! [taajob]
خانووووم کوتا بیا!
پس ما چجوری بفهمیم چته؟ مگه بچه ای؟ [taajob]
رفته بود رو اعصاب همه پرسنل و ما و همه! [narahatishadid]
باردار نبود بچه ها جفت پا میرفتن تو شکمش! [nadidan]
دیگه نگهشون داشتیم بر اعصاب خودشون مسلط باشن! [nishkhand]

ماشالله چقدرم با حوصله کار میکنید[nishkhand]

masoume.a.92
9th October 2013, 09:37 PM
ماشالله چقدرم با حوصله کار میکنید[nishkhand]

بزنید به تخته [nishkhand]
حوصله ما نبود مریض بیمارستانو پودر میکرد بس که الکی جیغ و داد کردو نذاشت دستش بزنه کسی... [taajob]
دیگه کاری کرد گفتیم سرمو جدا میکنیم پاشو برو خونه 4 ساعت مارو معطل کردی ولی نمیذاری معاینت کنیم! [taajob]
آدم با پای خودش بیاد بیمارستان بعد نذاره معاینش کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟ [taajob]

maryam kia
9th October 2013, 09:41 PM
بزنید به تخته [nishkhand]
حوصله ما نبود مریض بیمارستانو پودر میکرد بس که الکی جیغ و داد کردو نذاشت دستش بزنه کسی... [taajob]
دیگه کاری کرد گفتیم سرمو جدا میکنیم پاشو برو خونه 4 ساعت مارو معطل کردی ولی نمیذاری معاینت کنیم! [taajob]
آدم با پای خودش بیاد بیمارستان بعد نذاره معاینش کنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟ [taajob]

بنده خدا ترسیده بود[negaran]
شما چقدر خشنید[nadidan][nishkhand]بیچاره مریضا[nadidan]

maziyar787
9th October 2013, 09:44 PM
امروز آزمون داشتیم و خدا رو شکر خوب دادم[shaad] تونستم فیزیک 90% بزنم البته سوال ها آسون بود فکر نکید که چه کارمهمی کردم[nishkhand] ولی انقدر در گیر آزمون بودم از در سا چیزی نفهمیدم[negaran]

masoume.a.92
9th October 2013, 09:45 PM
بنده خدا ترسیده بود[negaran]
شما چقدر خشنید[nadidan][nishkhand]بیچاره مریضا[nadidan]

از چی ترسید مگه میخواستیم آمپولش بزنیم؟؟؟؟؟؟ [nishkhand]
انقد قربون صدقه اش میرفتیم مگه بخرجش میرفت؟ [soal]
سرمونو برد بیچاره ما [nishkhand]
شما بیفت زیر دست بنده میدونم با این پیش قضاوتی ها چیکارت کنم!!!!!! [cheshmak][khande][bamazegi]

maryam kia
9th October 2013, 09:49 PM
از چی ترسید مگه میخواستیم آمپولش بزنیم؟؟؟؟؟؟ [nishkhand]
انقد قربون صدقه اش میرفتیم مگه بخرجش میرفت؟ [soal]
سرمونو برد بیچاره ما [nishkhand]
شما بیفت زیر دست بنده میدونم با این پیش قضاوتی ها چیکارت کنم!!!!!! [cheshmak][khande][bamazegi]

وای نگید امپول[nadidan]خیلی میترسم
خدا اون روزو نیاره زیره دسته شما بیوفتم[nishkhand][nadidan]
فرار کنم تا دستتون نرسیده بهمsh_omomi33[nishkhand]

maziyar787
9th October 2013, 09:57 PM
امروز یک اتفاق جالب دیگه هم افتاد و این که به خاطر شلختگی دیگران ما تنبیه شدیم [negaran]
پیش دانشگاهی ها صندلی ها رو شکسته بودن ( البته نا گفته نماند که کار هر روزشونه )
مدیرمون هم برای 4 رمین بار می خواستن صندلی ها رو بدن تعمیر ، 3 بار قبلی اصلا ما در جریان نبودیم
هیچی دیگه به ما گفتن همه کلاس ها از هفتم تا خود پیش دانشگاهی باید پول بدن ، و فقط برای این که تنبیه بشن
تازه از خانواده هم حتی 100 تا تک تومن نگیرن و از پول تو جیبی خودشون بدن ، نصف بچه ها که اعتراض کردن ( البته نمیگیرن و برای تنبیه گفتن [khande])
اما چه کنیم که دوستان پیش دانشگاهی ما رفتار محترمانه با صندلی رو بلد نیستن [nishkhand]
ما باید تنبیه بشیم [soal]
92.7.17
آخ آخ من انقدر از این موضوع ضربه خوردم که نگو یادم میاد به خاطر بی نظمی دیگران مدیرمون به من گفت بشین پا شو برم حالا این هیچی بعدش گفت دستت رو خیس کن به زن به زمین تا کثیفشه این نمی دونم واقعا یعنی چی تازه وقتی بهش گفتم کار دیگران بوده گفت آره می دونم شما دانش آموز خوبی هستی ولی باید جلو دیگران رو می گفرتی تا این کار رونکنند اون همه دانش آموز رو خودشون نتونستند کنترل کنند به من میگه کنترل کن

homeyra
9th October 2013, 10:18 PM
یه جا خوندم نوشته بود
" همیــــــــــــــــــشه اونـــــــی که تو خیــــالته ....

بی خیالتـــــــــــــــه ... !!! "

نمیدونم ولی امیدوارم اشتباه باشه چون....اینطوری ته نامردیه[sar dard]

maryam kia
11th October 2013, 12:14 PM
متوجه یه چیزی شدم.
نمیدونم حسم درسته یا نه[sootzadan]
ولی احساس میکنم اونایی ک توی سایت میان میگن دخترن دختر نیستن[sootzadan]البته نه همه یه عده ی خاص

Helena.M
11th October 2013, 06:53 PM
فک کنم سرما خوردم چون اصلا حال ندارم و تمام بدنم درد می کنه.........[khabalood][khabalood]

1=1+1
11th October 2013, 08:25 PM
متوجه یه چیزی شدم.
نمیدونم حسم درسته یا نه[sootzadan]
ولی احساس میکنم اونایی ک توی سایت میان میگن دخترن دختر نیستن[sootzadan]البته نه همه یه عده ی خاص

من پسرم مریمی

واااااااااای تو از کجا فهمیدی

خاک به سرم شد . لو رفتم

به کسی نگی ها[nishkhand]

maryam kia
12th October 2013, 08:13 PM
چشمتون روزه بد نبینه[nadidan]
خونه ی کناریه ما خالی بود الان تقریبا دو هفته ست خانواده اومده توش.
همش با هم دعوا دارن سر و صدا[nadidan]متنفرم.همش دعوا میکنن.
خدایا رحم کن به ما چطوری اینارو باید تحمل کنیم[negaran]خیلی زشته واقعا[nadanestan]
توی این سال ها خیلی اینجا اروم بود یهو زلزله اومد[nadidan]

maryam kia
15th October 2013, 02:41 PM
sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37 مردیم از بس سخت گیری کردن.
گفتم کنکور میدم راحت میشم بدتر شدsh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37

Sa.n
16th October 2013, 11:25 PM
امروز روز جالبی بود کلا
البته از صبح اصلا جالب شروع نشد و تا همین یک ساعت پیش به هیچ وجه جالب نبود
میدونید راستش میخوام اعتراف کنم که هیچی تمرین نکرده بودم و فردا هم کلاس داشتم
کلا اعصابم از دست خودم خرد بود و سخت با خودم درگیر بود [nishkhand]
اومدم کتاب نت رو باز کنم که یک برگه توش پیدا کردم ، اول نفهمیدم چیه ، بعد خوندم دیدم نوشته 25 مهر به دلیل بازسازی نمیدونم چی چی کلاس تعطیله
یعنی اگر کل دنیا رو اون موقع به من میدادن خوشحال نمیشدم
بیش از حد ذوق زده شده بودم
هفته اثر این حادثه خوشحال انگیز به روی من هست[khanderiz]
92.7.24

* Elahe *
17th October 2013, 12:48 AM
امروز صبح برای من با خوبی شروع شد،من به همراه خانواده ام برای عید دیدنی به خونه مامان بزرگم رفتیم.

همه ی اقوام جمعشون جمع بود.با دختر خاله ، دختر دایی و..... کلی حرف زدیم.

خلاصه خیلییییییییییی خوش گذشت. اما عصر که به خونه برگشتیم سر یه چیز بیخود (نمیگم چون میدونم واقعا مسخرست) با برادرم یه دعوای خیلیییییییییی حسابی که در طول عمرم تا حالا رخ نداده بود، کردیم[daava]

به حدی دعوا کردیم که کار به کتک خوردن و کتک زدن کشید[nadidan]

بعدش که از کتک خوردن از هم خسته شدیم دعوارو به اتمام رسوندیم[delkhoori]

ولی من بعدا برای دعوایی که کردیم خجالت کشیدم اما همش تقصیر برادرم بود[delkhoori] اول از همه اون گیر داد و شروع کرد[afsoorde]

و در حال حاضر همه جام درد میکنه[khastegi] ولی از دعوا هم پشیمونم و هم پشیمون نیستم....پشیمونم چون دلم برای برادرم سوخت با خودم گفتم من چه خواهر بدیم[afsoorde] در حالی که دعوا رو اون شروع کرد و این وسط

من بیشترین کتک رو خوردم[nishkhand]

پشیمون نیستم چون قبلا که به من اذیت میکرد و سربه سرم میذاشت من هیچی نمیگفتم ولی این دفه خونم به جوش اومد و کنترل از دستم خارج شد و تلافی کردم[nishkhand][nadidan][nadidan]

از طرف دیگه خجالت زده ام، چون الان پیش خودم فک میکنم که این خاطره رو که دارم برای شماها تعریف میکنم شماها در مورد من اشتباه فک نکنید و اینکه برادرم یه موقع کینه به دل نداشته باشه!!!![khejalat][negaran][negaran]

تازه الانشم با هم قهریم[negaran]smilee_new2 (4)

92/7/24

farhad_jomand
17th October 2013, 10:35 AM
جالبه[khabalood]

رضوس
17th October 2013, 08:26 PM
کلا این دوروز صلب آسایش شدیم
دیروز روز عید صبح ساعت 6:45 کلاس داشتم رفتم بعدش اومدم ساعت تقریبا 8 ونیم بود خب دیگه ما هم شرو کردیم به خوندن و جای شما ساعت 9 و اندی(خواننده نه آآآآآ یعنی مقداری[nishkhand]) با یک صدای مهیب توجهم به کوچه جلب شد بعد از اون یک صدای مثل شکلیک رگباری منم وحشتزده نکنه این دوستان عزیزی که اسم نمیبرم جوگیر شدنننننننننن[negaran]
در همین هین برقم رفت[esteress]
ترسون و لرزون([nadidan]) خودمو رسوندم پای پنجره دیدم چند نفر دست به یقه شدن ملت دارن میدون گفتم نه دیگه بکش بکش قطعیه داشتم آماده میشدم در برم ، برم یه جایی سنگر بگیرم چشمم به کابل بین دو خیابون افتاد که در حال برزون رفتن بود و اونورم یه تراک میکسر وایساده یه دفه دورازیم افتاد که بعله این خونه کناری که ................................(نیاز به سانسور داشت) اومدم آرموتوربندی کنه بتن اورده کابل ترکونده[entezar]
خب ما هم حلک ولک(درسته؟؟؟؟؟؟[soal]) رفتم تو کوچه دیدم اهک
زده کابل رو که ترکونده که هیچ پایه برقم که شکونده بازم که هیچ کابل فشار قوی این سمت رو نابود کرده کابل روکابل افزایش ولتاژ 3000 ولت برق اومده تو خونه هاااااا تازه نکته قابل توجه این که ترانس برق عمل نکرده و فیوز نپرونده[taajob]
خلاصه درگیری پیش اومد همسایه ها میومدن میگفتن لامپمون ترکیده از تلوزیون دود میومده اون میگفت کولر قطع کرده اوضاعی داشتم
بروبچه های اتفاق برقم که قربونشون برم سلطان سرعتن[tashvigh][khande]
ساعت 10 ونیم اومده با یه وانت میگه چه خبره؟؟؟؟؟ بهش میگیم بچه ها توپشون افتاده بود بالا دنده هوایی زدن برن بیارنش[khande]
حالا داره میبینه کابل فشار قوی وسط خیابون افتاده تازه بیسیم زده که بالابر بیارین
بعدش که بالابر اومده به جای این که تیر برق (که چوبیه مال زمان خیارشور شاه پدر) رو عوض کنن اومدن یه پایه چوبی زدن پشتش اینو بستن به اون[khande]
حالا اومدن برق رو وصل کردن همسایه ها جیغ و داد که قطعش کن[nadidan][taajob]
این دوستان عزیز نیمده بودن کابل اونوری رو وصل کنن بعد برن اون کابله باز روی اون یکی بوده ولتاژ میداده
دوباره اونو درست کردن جای شما خالی ساعت شد 3.5 بعد از ظهر[negaran]
بعد از اینا عقد یکی از فامیلا بود تو کوچه روبرویی منم گفتم نمیرم حسش نیست فوق ساعت 11 میرم یه خودی نشون میدم میام
ساعت 8 مامان زنگ زده سریع بیا کارت داریم
خلاصه من رفتم به وظیفه ی شیرین خر حمالی همت گماردم[nishkhand][khande]
خلاصه تا اومدم خونه دیدم 2 شده[khabalood]
همون موقه دیدم کمر شکن اومده تو کوچه یه بیل مکانیکی پیاده کنه و اینا شرو کردن به خاک برداری بیشتر از اون خونه یکی مونده به سر نبشی ما هم عصبانی که این چه وضعه
چشمتون روزه بد نبینه تا اومدم بخوابم شد 3.5[nadidan]
صبحم ساعت 6.5 بلند شدم رفتم ساعت 10 اومدم صبحونه خوردم رفتم دوباره کلاس تا 12.5
بعد رسیدم خونه دیدم باید برم حیاط و خونه بشورم
بعد دیدم دارن این مغازه های سره کوچه رو تعطیل میکنن اون سر نبشیم از اول صبح به صورت عجیبی تعطیل بود
خب رفتیم اونور در حال شستن حیاط بودم که دیدم قطعه نیاز داریم رفتم سر کوچه بگیرم و بیام دیدم ای بابا این مغازه ها دارن کج میشن یه نیم ساعت بعد دیدم صدای آتش نشانی و اینا میاد ساعت 2 کارم تموم شد داشتم میومدم خونه دیدم خیابونو بستن پلیس و آتش نشانی و شهرداری و اداره گاز و اورژانس ریختن از 3 خیابون اینورتر رو بستن
دیدم صدای شکستن میاد گچ سقفا دارن میریزن ساختمونا دارن کج میشن بعد ما اومدیم سمت خونه یه دفه یادمون به خونه قدیمیمون افتاد که اونو تخلیه نکرده بود چون یه خونه اینورترش بود بعد در حال تخلیه اون بودن که یه دفه یه صدای انفجار مانند و خاک و جیغ بود که بلند میشد
بعدم یه جرقه خیلی وحشتناک
و خاک و مردم بودن که به اینور اونور میرفتن
ما هم سریع دوییدم سمت اون خونه قدیمیمون که همسایه هارو بیاریم بیرون اصلا یه وضعی بود
بعد خلاصه 7 تا مغازه کلا نابود شدن
بخشی از خونه این سمتی هم در اثر بخورد تیر آهن و طبقه دوم مغازه ها تخریب شده
ولی خدارو شکر کسی صدمه ندید چون این میتونست یه فاجعه ی انسانی در اثر گود برداری نا صحیح یه خونه باشه
خلاصه تا جمع و جور کردیم و اینا باز اومدیم خونه شد ساعت 3.5
ساعت 4.5 دوباره خر حمالی
ساعت 5.5 کلاس
بعدشم که از اون موقه تا الان در حال تایپ[nishkhand]
اینم زندگی این دو روز مابود
الان من فقط خوابم میااااااااااااااد[khabalood]

maryam kia
17th October 2013, 09:19 PM
روزه خیلی خوبی بود[nishkhand]

رضوس
17th October 2013, 09:29 PM
کلا این دوروز صلب آسایش شدیم
دیروز روز عید صبح ساعت 6:45 کلاس داشتم رفتم بعدش اومدم ساعت تقریبا 8 ونیم بود خب دیگه ما هم شرو کردیم به خوندن و جای شما ساعت 9 و اندی(خواننده نه آآآآآ یعنی مقداری[nishkhand]) با یک صدای مهیب توجهم به کوچه جلب شد بعد از اون یک صدای مثل شکلیک رگباری منم وحشتزده نکنه این دوستان عزیزی که اسم نمیبرم جوگیر شدنننننننننن[negaran]
در همین هین برقم رفت[esteress]
ترسون و لرزون([nadidan]) خودمو رسوندم پای پنجره دیدم چند نفر دست به یقه شدن ملت دارن میدون گفتم نه دیگه بکش بکش قطعیه داشتم آماده میشدم در برم ، برم یه جایی سنگر بگیرم چشمم به کابل بین دو خیابون افتاد که در حال برزون رفتن بود و اونورم یه تراک میکسر وایساده یه دفه دورازیم افتاد که بعله این خونه کناری که ................................(نیاز به سانسور داشت) اومدم آرموتوربندی کنه بتن اورده کابل ترکونده[entezar]
خب ما هم حلک ولک(درسته؟؟؟؟؟؟[soal]) رفتم تو کوچه دیدم اهک
زده کابل رو که ترکونده که هیچ پایه برقم که شکونده بازم که هیچ کابل فشار قوی این سمت رو نابود کرده کابل روکابل افزایش ولتاژ 3000 ولت برق اومده تو خونه هاااااا تازه نکته قابل توجه این که ترانس برق عمل نکرده و فیوز نپرونده[taajob]
خلاصه درگیری پیش اومد همسایه ها میومدن میگفتن لامپمون ترکیده از تلوزیون دود میومده اون میگفت کولر قطع کرده اوضاعی داشتم
بروبچه های اتفاق برقم که قربونشون برم سلطان سرعتن[tashvigh][khande]
ساعت 10 ونیم اومده با یه وانت میگه چه خبره؟؟؟؟؟ بهش میگیم بچه ها توپشون افتاده بود بالا دنده هوایی زدن برن بیارنش[khande]
حالا داره میبینه کابل فشار قوی وسط خیابون افتاده تازه بیسیم زده که بالابر بیارین
بعدش که بالابر اومده به جای این که تیر برق (که چوبیه مال زمان خیارشور شاه پدر) رو عوض کنن اومدن یه پایه چوبی زدن پشتش اینو بستن به اون[khande]
حالا اومدن برق رو وصل کردن همسایه ها جیغ و داد که قطعش کن[nadidan][taajob]
این دوستان عزیز نیمده بودن کابل اونوری رو وصل کنن بعد برن اون کابله باز روی اون یکی بوده ولتاژ میداده
دوباره اونو درست کردن جای شما خالی ساعت شد 3.5 بعد از ظهر[negaran]
بعد از اینا عقد یکی از فامیلا بود تو کوچه روبرویی منم گفتم نمیرم حسش نیست فوق ساعت 11 میرم یه خودی نشون میدم میام
ساعت 8 مامان زنگ زده سریع بیا کارت داریم
خلاصه من رفتم به وظیفه ی شیرین خر حمالی همت گماردم[nishkhand][khande]
خلاصه تا اومدم خونه دیدم 2 شده[khabalood]
همون موقه دیدم کمر شکن اومده تو کوچه یه بیل مکانیکی پیاده کنه و اینا شرو کردن به خاک برداری بیشتر از اون خونه یکی مونده به سر نبشی ما هم عصبانی که این چه وضعه
چشمتون روزه بد نبینه تا اومدم بخوابم شد 3.5[nadidan]
صبحم ساعت 6.5 بلند شدم رفتم ساعت 10 اومدم صبحونه خوردم رفتم دوباره کلاس تا 12.5
بعد رسیدم خونه دیدم باید برم حیاط و خونه بشورم
بعد دیدم دارن این مغازه های سره کوچه رو تعطیل میکنن اون سر نبشیم از اول صبح به صورت عجیبی تعطیل بود
خب رفتیم اونور در حال شستن حیاط بودم که دیدم قطعه نیاز داریم رفتم سر کوچه بگیرم و بیام دیدم ای بابا این مغازه ها دارن کج میشن یه نیم ساعت بعد دیدم صدای آتش نشانی و اینا میاد ساعت 2 کارم تموم شد داشتم میومدم خونه دیدم خیابونو بستن پلیس و آتش نشانی و شهرداری و اداره گاز و اورژانس ریختن از 3 خیابون اینورتر رو بستن
دیدم صدای شکستن میاد گچ سقفا دارن میریزن ساختمونا دارن کج میشن بعد ما اومدیم سمت خونه یه دفه یادمون به خونه قدیمیمون افتاد که اونو تخلیه نکرده بود چون یه خونه اینورترش بود بعد در حال تخلیه اون بودن که یه دفه یه صدای انفجار مانند و خاک و جیغ بود که بلند میشد
بعدم یه جرقه خیلی وحشتناک
و خاک و مردم بودن که به اینور اونور میرفتن
ما هم سریع دوییدم سمت اون خونه قدیمیمون که همسایه هارو بیاریم بیرون اصلا یه وضعی بود
بعد خلاصه 7 تا مغازه کلا نابود شدن
بخشی از خونه این سمتی هم در اثر بخورد تیر آهن و طبقه دوم مغازه ها تخریب شده
ولی خدارو شکر کسی صدمه ندید چون این میتونست یه فاجعه ی انسانی در اثر گود برداری نا صحیح یه خونه باشه
خلاصه تا جمع و جور کردیم و اینا باز اومدیم خونه شد ساعت 3.5
ساعت 4.5 دوباره خر حمالی
ساعت 5.5 کلاس
بعدشم که از اون موقه تا الان در حال تایپ[nishkhand]
اینم زندگی این دو روز مابود
الان من فقط خوابم میااااااااااااااد[khabalood]
http://www.njavan.com/forum/images/icons/icon1.png فرو ریختن 5 مغازه در اهواز بر اثر گودبرداری غیراصولی (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?193382-%D9%81%D8%B1%D9%88-%D8%B1%DB%8C%D8%AE%D8%AA%D9%86-5-%D9%85%D8%BA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%DA%AF%D9%88%D8%AF%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D B%8C-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%DB%8C&p=542282#post542282)

M@hdi42
17th October 2013, 09:50 PM
یه بز هم دورو برمون نیست


بهش ثابت کنیم چه علف شیرینی هستیم ! [nishkhand][nadidan]


از خانم -----***-----

پ.ن:

اصن آدم این همه عشق رو در یک متن میبینه از خود بیخود میشه[khande]

...آلوین...
17th October 2013, 09:54 PM
هــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــی...
امروز چه حالی داد...
تا 11 خواب بعد بازی و بازی بعد ناهار بعد اینترنت بعد فکنم شام بعد بازی بعد خواب....[nishkhand]

Helena.M
17th October 2013, 11:53 PM
هییییییییییییییی!!!!!!!!!!!!!

خدایا دیگه تحملم تموم شده خودت یه کاری بکن........

Sa.n
19th October 2013, 03:51 PM
خــــــــــــــسته شدم ای خدا
امروز که ازمون توی مدرسه آزمون قلم چی گرفتن تازه از نوع تیزهوشانش
سر کلاس عربی هم که شرایط برای خواب مساعد بود و آفتاب حسابی روی صندلی افتاده بود و منم خوابم میومد و وسط نوشتن قواعد خودکار از دستم افتاد و هیچی نفهمیدم از کلاس [khabalood] کلاس خواب آور تر از کلاس عربی ندیدم تا به حال
من تا حالا 100 تا سوال قلم چی پاسخ نداده بودم که به لطف این امتحانات قلم چی دادم [negaran]
فکر می کنم ریاضی رو 90 بزنم ولی تاریخ و جغرافیا و ... افتضاح
در کل منتظر پاسخش می مونیم ... [entezar]

رضوس
19th October 2013, 06:13 PM
الان به جمله این زندگیه داریم بیشتر اعتقاد پیدا کردم
آخه واقعا این زندگیه؟؟؟؟
یه روز که داشتم طبق برنامه درس میخوندیم
این ساختمونه که گفتم کنار خونمون پریروز میکسرش زد کابل رو ترکوند
امروز دوباره داشت بتون ریزی میکرد که دوباره صدای انفجار اومد
این دستگاهه که بتون رو پمپاژ میکرد روی میلگردا آتیش گرفت
چند دیقه بعد آتش نشانی که برای کوچه ما بخواطر اون تخریبه تو آماده باشه رسید بعد دوباره انفجار و من دیدم که کابل بالای اون که دیروز ترکیده بود آتیش گرفته
از اونور دیدم پسر عموم با یکی دست به یقه شده و داره دعوا میکنه سریع دویدم پایین دیدم پلیس ریخته و آتشنشانی نذاشتن من برم سراغشون
خلاصه 3 تا ماشین آتشنشانی اومدن تا تونستن خاموشش کنن و شانس اوردیم ماشینا منفجر نشدن
بعدش دوباره صدای انفجار اومد اینبار ترانس برق ترکید
کلا زندگیمون این چند روزه نابوده
اگه شد بعدش عکساشو میزارم براتون
التماس دعاااااااااا

بحث
19th October 2013, 06:20 PM
الان به جمله این زندگیه داریم بیشتر اعتقاد پیدا کردم
آخه واقعا این زندگیه؟؟؟؟
یه روز که داشتم طبق برنامه درس میخوندیم
این ساختمونه که گفتم کنار خونمون پریروز میکسرش زد کابل رو ترکوند
امروز دوباره داشت بتون ریزی میکرد که دوباره صدای انفجار اومد
این دستگاهه که بتون رو پمپاژ میکرد روی میلگردا آتیش گرفت
چند دیقه بعد آتش نشانی که برای کوچه ما بخواطر اون تخریبه تو آماده باشه رسید بعد دوباره انفجار و من دیدم که کابل بالای اون که دیروز ترکیده بود آتیش گرفته
از اونور دیدم پسر عموم با یکی دست به یقه شده و داره دعوا میکنه سریع دویدم پایین دیدم پلیس ریخته و آتشنشانی نذاشتن من برم سراغشون
خلاصه 3 تا ماشین آتشنشانی اومدن تا تونستن خاموشش کنن و شانس اوردیم ماشینا منفجر نشدن
بعدش دوباره صدای انفجار اومد اینبار ترانس برق ترکید
کلا زندگیمون این چند روزه نابوده
اگه شد بعدش عکساشو میزارم براتون
التماس دعاااااااااا
بااین اوصاف خیلی مراقب خودت باش[negaran][sootzadan]

masoume.a.92
19th October 2013, 06:21 PM
الان به جمله این زندگیه داریم بیشتر اعتقاد پیدا کردم
آخه واقعا این زندگیه؟؟؟؟
یه روز که داشتم طبق برنامه درس میخوندیم
این ساختمونه که گفتم کنار خونمون پریروز میکسرش زد کابل رو ترکوند
امروز دوباره داشت بتون ریزی میکرد که دوباره صدای انفجار اومد
این دستگاهه که بتون رو پمپاژ میکرد روی میلگردا آتیش گرفت
چند دیقه بعد آتش نشانی که برای کوچه ما بخواطر اون تخریبه تو آماده باشه رسید بعد دوباره انفجار و من دیدم که کابل بالای اون که دیروز ترکیده بود آتیش گرفته
از اونور دیدم پسر عموم با یکی دست به یقه شده و داره دعوا میکنه سریع دویدم پایین دیدم پلیس ریخته و آتشنشانی نذاشتن من برم سراغشون
خلاصه 3 تا ماشین آتشنشانی اومدن تا تونستن خاموشش کنن و شانس اوردیم ماشینا منفجر نشدن
بعدش دوباره صدای انفجار اومد اینبار ترانس برق ترکید
کلا زندگیمون این چند روزه نابوده
اگه شد بعدش عکساشو میزارم براتون
التماس دعاااااااااا

داداش مام تو کوچمون همیشه یک داستانایی داریم که من بهش میگم ساختمان 85
الان حکم اوضاع شما شده ساختمان 85! [negaran]

رضوس
19th October 2013, 06:25 PM
داداش مام تو کوچمون همیشه یک داستانایی داریم که من بهش میگم ساختمان 85
الان حکم اوضاع شما شده ساختمان 85! [negaran]
4 روزه خیابون ما بسته و تحت کنترل آتش نشانی و نیروی انتظامیه
ماموره میگفت قراره یه ایستگاه سیار تو کوچه شما بزاریم[nishkhand]

بااین اوصاف خیلی مراقب خودت باش

خدا روشکر که بازم اتفاقی نیافتاد یه همسایه داریم همیشه ماشینشو میزاره جلو در اینبار اتفاقی ماشینشو گذاشته بوده یکم پایین تر اونور خیابون
ماشین عموم هم زیرش آتیش رفته بود که با کپسول خاموشش کردن و سریع ماشین رو جابجا کردن
اگه اینا رو وقت نمیکردن الان من رو هوا بودم
یه شانس دیگه هم اینه که الان آتش نشانی رو کوچه ما حساس شده و همیشه تو آماده باشه

تووت فرنگی
19th October 2013, 06:43 PM
امروز هم مثل ِ همیشه . . .

homeyra
19th October 2013, 08:56 PM
شلوغه همه جا....
هر کی فکر خودشه...
به هم میخوریم...یه ببخشید شاید بگیم شایدم نگیم و از کنار هم رد میشیم....
حواسمون بهم نیس...
سرامونو میندازیم پایین و میریم تو فکر...
زمان از دستمون در میره....
باید بدوئیم دنبالش...
"استاد...استاد یه لحظه..."ولی اصن حواسش نیس...
یه سوال؟؟حواسش کجاس؟
اصن یه سوال دیگه حواس من کجاس؟؟
نه...باید تمرکز کرد....
استاد همینطور که داره میره میگه..."دنیا مثل جنگل میمونه،یادت باشه" و گازشو میگیره و میره....
یه سوال؟؟کجا داره میره؟؟
نه ولش کن ....الان بگو من دارم کجا میرم؟؟؟
من دارم درست میرم....میترسم یه وقت تو این شلوغی گم شم...
نه...نمیترسم...ترس خوب نیس...
پس ولش کن....
"استاد...خواهش میکنم یه لحظه وقتتونو بدیم بهم...."
ولی استاد خیلی وقته رفته....
و من هم چنان مات وایسادم و یکی دو نفر میزنن بهم و یه ببخشید میگن و میرن...
تنم از تنه هایی که این جمعیت بهم زدن درد میکنه....خیلی...

بحث
19th October 2013, 09:36 PM
امروز هم کسی که منتظرشمو نتونستم ببینم [entezar][entezar]

M@hdi42
20th October 2013, 04:54 PM
سلام

بعد دو روز اومدم سایت که ببینم مقاله ام چقدر بازتاب داشته . به به خیلی کیف کردم . این لیست بلند بالای تشکر ها وامتیاز هامه:

http://uc-njavan.ir/images/tn75baud6bvr0yrrygc.jpg (http://uc-njavan.ir/)

اینم لینکشه. اخرین پست:

http://www.njavan.com/forum/showthread.php?183311-%E0%B9%91%DB%A9%DB%9E%DB%A9%E0%B9%91-%D8%B1%D8%B3%D9%85-%D9%81%D9%86%DB%8C-%D9%88%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87-%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%81%DB%8C-%E0%B9%91%DB%A9%DB%9E%DB%A9%E0%B9%91-M-hdi42

خب یه سری زدم به تالار های دیگه گفتم شاید خب بازدید سایت کم بوده یا هر چی که مقاله من که ساعتها وقت گذاشتم روش بازدیدی نداشته. برخوردم به این تاپیک که تموم محتواش یه عکس کپی پیست شده بود:

http://www.njavan.com/forum/showthread.php?192497-%D8%B9%D8%A7%D9%82%D8%A8%D8%AA-%DA%86%D8%B4%D9%85-%DA%86%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C-!!!

اینم لیست تشکر های زیرش:

http://uc-njavan.ir/images/hq8he1yt8jaqgh8alfu0.jpg (http://uc-njavan.ir/)


امتیاز ندیده و تشکر ندیده نیستم. کمبود اینا رو هم ندارم ولی.........

ادم بعضی وقتها پشیمون میشه از بعضی کاراش. الان احساس حماقت میکنم که دقیقا برای کی دارم ........... بیخیال

[golrooz]

maryam kia
21st October 2013, 05:27 PM
سلامی دوباره[nishkhand]
3/4هفته بیشتر نیست ک دارم میرم دانشگاه[nishkhand]شدم اشوب گر اونجا[nishkhand]
اینقدر بچه ها رو میخندونم ک استادا میان داد میزنن میگن مگه اینجا دبیرستانه صداتونو بیارید پایین ما کلاس داریم.[sootzadan][khande](ما هم ک چقدر گوش میدیم[khande])3نمره از همه کم کردن از درس ادبیات هنوز به کاره خودمون ادامه میدیم[nishkhand]
یعنی هیچی به اندازه اینکارا حال نمیده واقعا[nishkhand]
البته دانشجوی نمونه شدما([khejalat] استادا خیلی ازم تعریف میکنن)

maryam kia
21st October 2013, 05:35 PM
سلام

بعد دو روز اومدم سایت که ببینم مقاله ام چقدر بازتاب داشته . به به خیلی کیف کردم . این لیست بلند بالای تشکر ها وامتیاز هامه:

http://uc-njavan.ir/images/tn75baud6bvr0yrrygc.jpg (http://uc-njavan.ir/)

اینم لینکشه. اخرین پست:

http://www.njavan.com/forum/showthread.php?183311-%E0%B9%91%DB%A9%DB%9E%DB%A9%E0%B9%91-%D8%B1%D8%B3%D9%85-%D9%81%D9%86%DB%8C-%D9%88%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87-%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%81%DB%8C-%E0%B9%91%DB%A9%DB%9E%DB%A9%E0%B9%91-M-hdi42

خب یه سری زدم به تالار های دیگه گفتم شاید خب بازدید سایت کم بوده یا هر چی که مقاله من که ساعتها وقت گذاشتم روش بازدیدی نداشته. برخوردم به این تاپیک که تموم محتواش یه عکس کپی پیست شده بود:

http://www.njavan.com/forum/showthread.php?192497-%D8%B9%D8%A7%D9%82%D8%A8%D8%AA-%DA%86%D8%B4%D9%85-%DA%86%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C-!!!

اینم لیست تشکر های زیرش:

http://uc-njavan.ir/images/hq8he1yt8jaqgh8alfu0.jpg (http://uc-njavan.ir/)


امتیاز ندیده و تشکر ندیده نیستم. کمبود اینا رو هم ندارم ولی.........

ادم بعضی وقتها پشیمون میشه از بعضی کاراش. الان احساس حماقت میکنم که دقیقا برای کی دارم ........... بیخیال

[golrooz]

قبول دارم بازتاب ندارن.چرا اینو میگم؟
شما یه سری به مباحث فناوری اطلاعات (http://www.njavan.com/forum/forumdisplay.php?831-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%D9%81%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA)بزن د!اونجا پشه پر نمیزنه[nishkhand]اصلا یه بازخوردی داشت ک شوکه شدم!
به این نتیجه رسیدم مطالب علمی رو اینجا نزارم.یا تو وبلاگم بزارم یا سایت هایی ک برای خوندنش وقت میزارن.
البته نمیگم اینجا بده ها.اصلا و ابدا خیلی چیزا رو من اینجا یاد گرفتم!ولی کاربرای اینجا اشتیاقی نشون نمیدن[golrooz]
موفق باشید[golrooz]

M@hdi42
21st October 2013, 05:45 PM
قبول دارم بازتاب ندارن.چرا اینو میگم؟
شما یه سری به مباحث فناوری اطلاعات (http://www.njavan.com/forum/forumdisplay.php?831-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%D9%81%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA)بزن د!اونجا پشه پر نمیزنه[nishkhand]اصلا یه بازخوردی داشت ک شوکه شدم!
به این نتیجه رسیدم مطالب علمی رو اینجا نزارم.یا تو وبلاگم بزارم یا سایت هایی ک برای خوندنش وقت میزارن.
البته نمیگم اینجا بده ها.اصلا و ابدا خیلی چیزا رو من اینجا یاد گرفتم!ولی کاربرای اینجا اشتیاقی نشون نمیدن[golrooz]
موفق باشید[golrooz]

راضی هستیم به رضای خدا. ما کار خودمونو بدون حاشیه انجام میدیم.. بقیش دیگه دست ما نیست.[golrooz]

kamel.gholami
21st October 2013, 06:44 PM
خــــــــــــــسته شدم ای خدا
امروز که ازمون توی مدرسه آزمون قلم چی گرفتن تازه از نوع تیزهوشانش
سر کلاس عربی هم که شرایط برای خواب مساعد بود و آفتاب حسابی روی صندلی افتاده بود و منم خوابم میومد و وسط نوشتن قواعد خودکار از دستم افتاد و هیچی نفهمیدم از کلاس [khabalood] کلاس خواب آور تر از کلاس عربی ندیدم تا به حال
من تا حالا 100 تا سوال قلم چی پاسخ نداده بودم که به لطف این امتحانات قلم چی دادم [negaran]
فکر می کنم ریاضی رو 90 بزنم ولی تاریخ و جغرافیا و ... افتضاح
در کل منتظر پاسخش می مونیم ... [entezar]

بعله ... ما هم درد شما رو داشتیم ...

kamel.gholami
21st October 2013, 06:48 PM
هـــــــــــــــِـی

مثلا قرار بود من جمعه ها بیام تو سایت و کلا از کامپیوتر استفاده کنم ...
امروز چن شنبه اس؟ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ> دو شنبه

اصلن حوصله ی درس خوندنو نداشتم گفتم چیکا کنم چیکار نکنم ... چه تفریحی سالم تر از این ...

الآن هم در خدمت شماییم ــــ ولی دیگه باید بچسبم به درس و همون جمعه ها بیام

همـــ.ین

solinaz
22nd October 2013, 10:55 PM
بعد از اندی دوباره اینترنتم وصل شد[bietena]
نمیدونم،وقتی میام استرس میگیرم....میترسم....![nadanestan][negaran]از چیشو نمیدونم...؟!
واقعا زندگی بدون نت خعلی شیرینه.....بخصوص برای کسی که معتاده...[sootzadan]
این مدت حال کردم....!
واقعا میگما....همش سر درسم بودم...تفریحمم گردش بیرون و تلویزیون بود..[shaad]نصف عمرم تو وبگردی نرفت![shaad]
امسال درسا خیلی سنگین شده!اصلا قابل مقایسه با پارسال نیست!همین حالا اعتراف میکنم که من بریدم دیگه....اصلا دوست ندارم دوم تجربی تکرار شه!
هرروز هرروز هرروز امتحان!هرروز هرروز هرروز خوندن درسایی مثل شیمی و زیست!حالم دیگه از زیست و شیمی بهم داره میخوره از بس که کتابو جویدم!
تو خونه کتابای زیست و شیمی دستم!تو مدرسه سر کلاس دستم!زنگ تفریح دستم![tahavoo]
از درس میزنم کنار....
یه حالو هوایی دارم....
دلم خعلی برای نقاشی تنگ شده...خیلی...دلم تنگ شده برای گواشام،برای قلمام...دوست دارم برم دوباره کلاس...رنگ روغنsh_omomi91
امسال کلاس زبانو تعطیل کردم بخاطر اینکه ساعتش تداخل داشت با ساعت مدرسم...نمیرسیدم برم...
من هرچی به خانوادم میگم دوست دارم دوباره برم کلاس نقاشی....میگن:نه،به درسات نمیرسی....جون نداری![nadidan]
اخه چرا؟!خودم دارم میگم میتونم....!بعدشم نقاشی خستگی نداره!میره ادم اونجا کلیییییییییییییی انرژی میگیره!(شعار نمیدم)!بقیه ی دوستامم کلی کلاسای دیگه میرن!چرا اونا خسته نمیشن؟!چرا اخه خانوادم اینجوری فکر میکنن درمورد من؟!smilee_new1 (13)
دعا کنین من بتونم اینارو راضیشون کنم همین امسال برم کلاس...[negaran]دوست دارم برم برای مدرک بین المللی[sootzadan]کاش یه روزی بشه که بتونم اونچه تو ذهنم میگذره رو بکشم...یه تابللللللو بشه اونوقت...sh_omomi101
الانم خیلی هنر کردم تونستم ارزومو با پاورپوینت بکشم [bihes] پـــرواز

http://uc-njavan.ir/images/nrupse2jpasdk5x2f66c.png
30/7/92

masoume.a.92
23rd October 2013, 12:29 AM
امروز یه دوقلوی پسر جلو چشامون از دست رفتن.... [sokoot]

همین

sr hesabi
23rd October 2013, 12:35 AM
هی سلام
خوبید؟؟
چقدر سایت بی مزه شده جدیدا
نه دیگه بحثی
دیگه تالار اختراعت خلوته
قدیما آقای سلیم زاده بودند،ساسان خان بودند(هنوزم هستند،منظورم فعالیته)
الان دیگه ،ته،بحث سایت در مورد یه عکسه
خیلی بی مزه شده
الان برید تو سایتایی مثل زومیت یا .. ببینید حتی برای یه خبر چقدر بحث میکنند
ولی انگار اینجا یخ زده
نمیدونم شاید ما که اومدیم سایت ،ریتم سایت ریخت بهم
ولی آدم دلسرد میشه از اومدن تو سایت
یه فکری بکنید

M@hdi42
23rd October 2013, 01:55 AM
نمیدونم چه قدر براتون پیش اومده اما من الان حالم از خودم به هم میخوره. یک کاری هست که اگه انجامش بدم یکی دو نفر بدجور ناراحت میشن. اگه انجام ندم خودم تا مدت ها زجر میکشم. یک خانم هم تو سایت نیست که بشه دو کلمه باهاش حرف زد. یک بزرگتر. یه با تجربه تر . پس عیبی نداره بزار خودم زجر بکشم. دلم نمیاد کسی رو برنجونم. بزار این مسائل تلنبار بشه رو هم و منو خفه کنه. تلف شدن یه نفر بهتر از سه نفره. دارم خفه میشم الان. باور کنین قلبم داره خیلی تند میزنه.

باز بر مي‌ گردم و نشان خواهم داد
كه دلم اين دل پاك، خون دل خورد بسي

*FATIMA*
23rd October 2013, 05:28 PM
قبول دارم بازتاب ندارن.چرا اینو میگم؟
شما یه سری به مباحث فناوری اطلاعات (http://www.njavan.com/forum/forumdisplay.php?831-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%D9%81%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA)بزن د!اونجا پشه پر نمیزنه[nishkhand]اصلا یه بازخوردی داشت ک شوکه شدم!
به این نتیجه رسیدم مطالب علمی رو اینجا نزارم.یا تو وبلاگم بزارم یا سایت هایی ک برای خوندنش وقت میزارن.
البته نمیگم اینجا بده ها.اصلا و ابدا خیلی چیزا رو من اینجا یاد گرفتم!ولی کاربرای اینجا اشتیاقی نشون نمیدن[golrooz]
موفق باشید[golrooz]
به این امید فعالیت کن که بار علمی سایت بره بالا نه به امید بازدید
بازدید خواه ناخواه پیدا میشه حالا چه بچه های داخل سایت چه بچه های بیرون سایت
چه فرقی داره ! مهم اینه که یه جایی به دردشون بخوره[golrooz]

maryam kia
23rd October 2013, 06:24 PM
به این امید فعالیت کن که بار علمی سایت بره بالا نه به امید بازدید
بازدید خواه ناخواه پیدا میشه حالا چه بچه های داخل سایت چه بچه های بیرون سایت
چه فرقی داره ! مهم اینه که یه جایی به دردشون بخوره[golrooz]

3/4ماهه دارم فعالیت میکنم هیچ پیشرفتی نداشته.
پس کی دیگه؟؟
کاربران اینجا خیلی هاشون داره حضورشون کم رنگ تر میشه!(دلیلش هم کاملا واضح ست از بس گفتم دیگه خسته شدم[khabalood])

solinaz
27th October 2013, 09:13 PM
امروز یه روز خاصی بود[sootzadan]
منو دوستام اولین وبلاگ مشترکمون رو راه اندازی کردیم[nishkhand]
کلا 6 نفریم[sootzadan](خیلی کم هستیم نه؟!)[nishkhand]خب دیگه!
سر گذاشتن ادرس و عنوان وبلاگ اگر بدونین چه بساطی داشتیم......![sootzadan]
هرکی برای خودش یه فازی میزنه!
اولین عنوانی که برای وبلاگ گذاشتیم این بود:(ما اهل تهرانیم،روزگار افتضاح داریم هههه)[nishkhand]اسم خزتر از این پیدا نکردیم![sootzadan]
میگم بهشون میذاریم رویای ....یا سواحل....!میگن نه!یعنی چی؟!یه ذره ذوق ادبی ندارن![sootzadan]نتیجشم اون عنوان اولی بود که انتخاب کردیم!
حالا خوبه معاون اموزشی به دادمون رسید!گیر بهمون دادو گفت این چیههههههههههههه گذاشتین![sootzadan][taajob2]قبل از اونم مدیر اومد یه دفعه اییییییییییییییییی بالای سرمون(عین روح ظاهر شد!).مام هول شدیم!مدیر ازم پرسید این چیه درست کردین؟!
منم در جواب گفتم:سلام خانم چیز،چیز درست کردیم واسه چیزامون[nishkhand](اینقدر چیز،چیز کردم جلوش)[sootzadan]خودش گرفت قضییه چیه سرشو پایین انداخت، رفت[sootzadan]
دوباره عوض کردیم....میخواستیم بذاریم چرت و پرت گذاشتیم چرندو پرند[nishkhand]
اخه این عنوان دومیه یه قضیه داره!سر کلاس زبان فارسی به جای اینکه چرندو پرند از دهخدا بخونم، گفتم چرتوپرت از دهخدا[nishkhand]کلاس رفت رو هوا!بچه ها دسم گرفتن دیگه[sootzadan]
دوباره استاد کامپیوترمون اومد گفت این چیههههههههههههه؟!
مام دوباره عوض کردیم[nadidan][nishkhand]این دفعه گذاشتیم شیییییییییییییش تایی ها[esteghbal]این هیچ ربطی به استقلال و پرسپولیس نداره فقط به افتخار جمع شش نفرمون گذاشتیم![sootzadan]این یکی عنوانو هنوز کسی بهمون گیر نداده چرا گذاشتیم!
سر ادرس و قالب وبلاگم که.....![nadidan]تازشم میخواستن وبلاگ من بدبختم اشغال کنن![narahatish]
تو این وبلاگ فقط خدامیدونه قراره چیا قرار بگیره[taajob2]از صبح تاحالا خودمون برای خودمون نظر گذاشتیم تو وبلاگ[nishkhand]مثلا خیلی بازدید داشته![sootzadan]

اهان راستی امروز بارون اومد[shaad](خخخخ)
من که دوهفته هست سرما خوردم،بدتر شدم![gerye]به زور نگهمون داشتن تو حیاط میگن هوا ملااااااااااااااااااااااا ایمه باید ورزش کنید!حالا هیچ وقت این ادا اتفارا نبودااااااا!اینا قصد ازار مارو دارن[gerye]سرد بود خعلی![gerye]
92/8/5

Sa.n
27th October 2013, 10:35 PM
چه باروني اومد امروز
خدااااا رو شكر
حسابي خيس شديم تو مدرسه
سرما هم كه خورده بودم ، نميرم خوبه [khande]
مدرسه ديكتاتوري داريم ، زوري ادم رو جز شورا مدرسه مي كنن
هي ميگم نمي خوام ، ميگن مگه دست خودته ؟
موقعي هم كه غر ميزنيم ميگن مگه اينجا خانه سالمندانه كه غر ميزنيد پيرزنا
كلا مسئولين نهايت لطف رو نسبت به ما دارنند
٩٢/٨/٥

میلاد صفری
27th October 2013, 11:02 PM
سلام
منم روزای سختی جلوی روم اومده و همه چیز رو در کنار هم دارم به سرانجام میرسونم درسم تموم شده آماده ثبت نام تو مقطع بالاتر هستم و فقط این وسط مونده دوتا چیز یکی زن بگیرم که نمیگیرم دومی سربازی که نمیدونم معاف کنم خودمو یا با کارم یکیش کنم اصلا یه وضعیه هاااا

fatima2012
28th October 2013, 12:54 AM
سلام بعد یه مدت طولانی ( یک ماااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااه) اومدم دلم برای همتون تنگ شده بود
روز ها پشت هم و خیلی سریع میگذرن و ما هم تنها کاری که میکنیم اینه که از صبح تا شب درس میخونیم
تکراری ترین روز های عمرمو سپری میکنم و امیدوارم هر چی زود تر این چند سال بگذره
فاطیما
5/08/92

*FATIMA*
28th October 2013, 01:48 AM
امروز يه سرى به بيرون زديم ! حدوداى ساعت ٣ [nishkhand]
در راه بوديم و در پياده روى كه باران شروع به باريدن گرفت ، اونم چه بارونى
خوب شد كاپشنم كلاه داشت واِلا فكر كنم همون موقع سرما به جونم ميوفتاد [sootzadan]
بعد كه ديديم بارش باران به صورت نم نم شد كاپشن رو درآوردم و آرام آرام قدم زديم
چه روز قشنگى بود ، تازه يه ماشين عروس هم ديديم و براش آرزوى خوشبختى كرديم ! [esteghbal]
چقدر به نظرم پياده روى زيبا شده [sootzadan]
بعد كه اومديم خونه فهميديم كه مهمون ميخواد برامون بياد
تا ١٢ شب بودن خونمون ! مهموناى دوست داشتنى بودن [esteghbal]

solinaz
29th October 2013, 03:48 PM
الان ساعت03:13
همش 4 ساعت دیگه مونده که مامانم بیاد تهران...
بالاخره داره میاد..http://www.pic4ever.com/images/greenstars.gifمامااااااااااااااا ااااااااان[gerye][gerye][gerye][nishkhand](ابروم رفت)[nishkhand][sootzadan]
فردام قراره ببرنمون ااااااااااااااااااااااردو وووووووو!!البته اگر بارون نیاد...(ما که شانس نداریم!بارون میاااااد)[nadidan]
92/8/7

parnian 80
29th October 2013, 05:15 PM
سلللللللللللللللللللللللل لللللللللللاااااااااااااا اااااااااااااااااام.
وای!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بهمون گفتن میاین راهنمایی راحت میشین[shaad]اومدیم راحتم نشدیم[khabalood]
ولی مدرسه خوبیه.
امروز رفتیم خانه سالمندان خیلی گناه داشتن اصن هر چی واسه زبان خونده بودم از مغزم پرید!
البته زبان امسال که خیییییییییییییییییییییلی آبکیه.
مهر میخواستم برم تهران واسه یه آزمونی،مرحله اولشو که اصفهان بود قبول شدم ولی نرفتم معلوم شد تقلبی بوده!
استانداردم نبود سوالای ما و دبیرستانیا یکی بود!
ولی دلم واسه همممممممممممممممتون خیلی تنگ شد.[golrooz]
7/8/92

yas-90
29th October 2013, 08:52 PM
دلشوره دارم....[negaran]

solinaz
29th October 2013, 09:11 PM
[khandeshadid][khandeshadid]
منو دوستام یه ساعت پیش به یه چیزی رسیدیم![taajob2]
یکی داره مارو بازی میده!
من تا قبل از فهمیدن این قضییه فکر میکردم دوستام دارن مسخره بازی در میارن هرچی پست میذارم تو وبلاگو حذف میکنن!
اما حالا میبینم نه!
امروز یه نفر اومده تو وبلاگ و برای خودش یه چیزای چرت و پرت نوشته![khande](هدف ایجاد وبلاگ و...)
میگم من اول به معاونمون شک کردم[nishkhand]اخه با کامپیتوتر مدرسه رفتیم و با فایر فاکس بود که رمزو اینا سیو شده!(شاید بخواد کنترلمون کنه)http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gif
بعد به این نتیجه رسیدیم اون نیست[sootzadan]اخه معاونمون بهش نمیخوره بگه برو بچ و...[taajob2](خعلی جدیه)
هرکدوم از بچه ها میگن ما نبودیم!نه جدی ما نبودیم![taajob2][nishkhand]ما که شش نفر بودیم!
اون یکی کیههههههههههههههه عااااااااااااااااایا؟![taajob2]
بچه ها من از همینجا اعتراف میکنم من نبودم![taajob2]
مطلب گذاشتم در رابطه با همین موضوع،طرف جوابمو داده[khande]یعنی باید بگم خیلی بیکاره[taajob2]
یه چیز دیگم هست[nishkhand]اینکه فکرکنم الان کل بچه های کلاس 204و 201 از ادرس وبلاگ و رمز وبلاگ ما باخبرن[nishkhand]
اخه از بس بلند صحبت کردیم تو سایت مدرسه که همه فهمیدن...![nishkhand]
اگر میخواین اینجام اعلام کنم همه باهم در این وبلاگ سهیم باشیم[tafakor][nishkhand]

"مهدی"
29th October 2013, 11:01 PM
سلام

بعد دو روز اومدم سایت که ببینم مقاله ام چقدر بازتاب داشته . به به خیلی کیف کردم . این لیست بلند بالای تشکر ها وامتیاز هامه:

http://uc-njavan.ir/images/tn75baud6bvr0yrrygc.jpg (http://uc-njavan.ir/)

اینم لینکشه. اخرین پست:

http://www.njavan.com/forum/showthread.php?183311-%E0%B9%91%DB%A9%DB%9E%DB%A9%E0%B9%91-%D8%B1%D8%B3%D9%85-%D9%81%D9%86%DB%8C-%D9%88%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87-%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%81%DB%8C-%E0%B9%91%DB%A9%DB%9E%DB%A9%E0%B9%91-M-hdi42

خب یه سری زدم به تالار های دیگه گفتم شاید خب بازدید سایت کم بوده یا هر چی که مقاله من که ساعتها وقت گذاشتم روش بازدیدی نداشته. برخوردم به این تاپیک که تموم محتواش یه عکس کپی پیست شده بود:

http://www.njavan.com/forum/showthread.php?192497-%D8%B9%D8%A7%D9%82%D8%A8%D8%AA-%DA%86%D8%B4%D9%85-%DA%86%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C-!!!

اینم لیست تشکر های زیرش:

http://uc-njavan.ir/images/hq8he1yt8jaqgh8alfu0.jpg (http://uc-njavan.ir/)


امتیاز ندیده و تشکر ندیده نیستم. کمبود اینا رو هم ندارم ولی.........

ادم بعضی وقتها پشیمون میشه از بعضی کاراش. الان احساس حماقت میکنم که دقیقا برای کی دارم ........... بیخیال

[golrooz]

البته امتیاز و لقب های مجازی ارزشی نداره. ولی در دنیای واقعی هم نباید دنبال حمایت مردم عادی باشی.

قدر زر؛ زرگر شناسد. قدر گوهر؛ گوهری.

کسی که دانش یه موضوع رو نداره؛ اون رو درک نمیکنه که ازت حمایت کنه.;)

سونای
31st October 2013, 01:49 AM
نمیدونم چرا فکر ِ اینو نمیکنن که زانو درد دارم! فشارم پایینه! جونی برام نمونده و اگه بیفتم چقدر برام سخته بلند شدن !!!

تازه بعداز افتادن ِقبلی، بزور دست رو زانو هام گذاشتم و جون دادم تا بلند شم!! هنوز "هاآآآآآآآآآآخ " گفتنم برا اون همه دردی که کشیده بودم تا پاشم تموم نشده بود ،هنو کمر راست نکرده بودم... که یکی دیگه زد زیر پامو خالی کرد!

باز افتادمو حتی میترسم به بلند شدن فکر کنم!! چه فایده داره اینهمه درد بکشی بلند شی! دوباره یکی اشتباهاً!!![bihes] پاش بهت گیر کنه بیفتی!! و اون منظوری نداشته باشه...!!!

اصلا بلند شدن رو میخوام چیکار؟؟! یه نماز و هم صحبتی با خدا ارزش ایستادن داره ...که خدا نـِشستشم قبول داره...........

خدا!؟ خود شما گفتی وقتی خسته ای بشین!! اینروزا خیلی خسته ام... ببخشم اگه بلند نمیشم..........

solinaz
31st October 2013, 11:04 PM
امروز و دیروز بد ترین یا شایدم متفاوت ترین روز در دوران تحصلیم بود!
بعد از بازگشت از اردو یه راست رفتیم سر کلاس!اونم شیمی[tahavoo]معلمه خیلی حرف میزنه![gooshnakardan]
ساعت 2 شد که اکثریت راشو گرفتن و رفتن خونه!اما....
ما تجربیا باید میموندیم![sar dard]
خسته و کوفته،کی حال داشت از ساعت 2:30 تا ساعت 5:30 بشینه سر کلاس زیست شناسی اونم با یه استاد![tahavoo]
تا حالا سابقه نداشته شبم بمونم مدرسه[narahatish]
اول اینکه اقای ....تا اومد سر کلاس حالمونو گرفت![narahat]
حتی یه ذره لبخنیدیم که داشتیم خشک شد!
تا اومد سر کلاس بهمون گفت:ببـــــــــــــــــــ ـــندین اون لبخنـــــــــــــــــدای مسخرتونو[taajob2](خود درگیری داره)[khande][nishkhand][soal]کلاس بی روح و کسل کننده[bihes]
داشتم جون میدادم!فقط دعا میکردم برم خونه و راحت شم از این کلاس![taajob3]
چشام سنگین بود و نمیفهمیدم چی دارم جواب میدم (همه غلط)و این باعث میشد که یه دفعه اقای .... زوم کنه روم و چش غره بره[sootzadan](تو جمع)
عملا ترجیح دادم که دیگه لال شم تا از کلاس ننداختتم بیرون[sokoot]
ساعتای 7:45 بود که اومدم خونه و کف زمین ولو شدم،کج میرفتم!تو دیوار و...!sh_omomi48
این چه کاری بود!نصف عمرم تو مدرسه!خب شبم میخوابیدم اونجا دیگه تا صبح فردام یه راست تو مدرسه باشم!ولی مدرسمون شوفاژارو روشن نکرده قندیل میبستم![khabalood]
شبم گذرونیم....
صبح دوباره شروع شد!مدرسه و درسو ...!
سر کلاس اقای راحمی...
من که جزوه ی اقای راحمی رو نخونده بودم و بقیم (اکثریت)چون دیشب کلاس داشتیم،وقت نکردن بخونن![khabalood]
اقای راحمیم وارد کلاس شد و گفت کیف بذارین وسط ....امتحااااااااااااااااااا ااااااانsh_omomi49sh_omomi49
هیچی بلد نبودم هیچی...برگمو قهوه ای دادم!همشم تستی بود!ولی باید با راه حل میرفتمsh_omomi60(اونم مبحث ارایش الکترونی و اوربیتال ها)[tahavoo]استادم فقط به فقط بخاطر ما اومدن(اقوامشون فوت شده بود)[asabani]
سر جلسه بیکاااااااااااااااااااااا ااااار بودم!حرص میخوردم و فقط میخواستم همرو خفه کنم!کاری نداشتم،شعر(چرت و پرت) میگفتم فقط:
اینم قسمتی از شعر(چرت و پرت) من...سر کلاس خوندم(در غیاب اقای راحمیاااا)همه تشویق کردن[movafaghiyat]
با اینکه من سر این امتحان درسی نخواندم
جواب ها هم همینجوری پراندم
اقای راحمی رحمی [sootzadan]به ما کن
کلاس درس و شیمیو رها کن
بابا ول کن،[sootzadan]
تو ای اموزگار علم و دانش
بریز تو حلق ما هر دم تو دانش
بابا ول کن،[sootzadan]
تو هر دم پا گذاری در کلاست
میگویی OooooK ،فردا خلاصَت(به طور خلاصه)[nishkhand]
میگیرم از شما ها یک کوئیزَت(کوئیز)[nishkhand]
بابا ول کن،[sootzadan]
ماییم ما بچه های تجربی ایم
شاگردای زرنگ مدرسه ایم
همه گویند نام مارو نخــــــــــــــــــبَه
پزشکای ظریف و گردو قلبمــــــــــــَــــه[nishkhand]
بابا ول کن [sootzadan][nishkhand]

حلیدم و خریدم و ..بس است
و حالا نوبت بخور وبخواب است
و در اخر:
کنار برگه ام نامت نوشتم
ز خوشحالی گوشه اش اشکی نهادم
بازم تکرار خواهم کرد همچو یک گل[sootzadan]
اقای راحمی رحمی به من کن،
کلاس درسو شیمی رو رهاکن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امین یا رب العالمین[sootzadan]
هــــــــــــــــــــــــ ی لوله گـــــــــــــــــــازsmilee _new1 (11)

"مهدی"
1st November 2013, 12:17 AM
روز خوبی بود؛ قدم زدن تو ولیعصر و سینما و اخرش هم خستگی!

fatima2012
1st November 2013, 03:10 AM
تا همین چند لحظه پیش داشتم درس میخوندم خیلیییییییییییییییییییییی ییییییی خسته شدم و الان دارم کوووووووووووور میشم[khabalood]
فردا هم آزمون دارم یه دلشوره هم دارم که فک میکنم این آزمونو خراب میکنم [negaran]
دعا کنین که ازمونمو خوب بدم [shaad]
شب همگی خوش
9/8/92

Sa.n
2nd November 2013, 05:00 PM
در کل روز بدی نبود[golrooz]

solinaz
3rd November 2013, 03:24 PM
[bihes]خــــــعـــــلی روز بدی بود!هزاربار مردمو زنده شدم[bihes]
امروز 4 تا امتحان(شیمی و ریاضی و جغرافی و ادبیات)
گیج شده بودم!زنگ تفریح نمیدونستم کدوم کتابو دستم بگیرم[bihes]
زنگ اول ادبیاتو خراب کردم[nadidan]میدونستم امــــــــــــــروز روز من نیست!
اخه من اعتقاد دارم وقتی زنگ اول به ادم بد بگذره زنگ های بعدی فاتـــــحش خونده هست!!!!!!!!!!!![bihes]
منم که ادبیاتو خراب کردم با خودم گفتم امتحان های زنگ های بعدی هم خراب میکنم...
خراب کردم ولی نه به اندازه ی ادبیات!!!!!ادبیات از همه افتضاح تر!!!!!!!!!!!!!!!!بقیه ی امتحان خوب بود ولی اونوطور که میخواستم نشد!!![bihes]
اخه معلم ادبیات ور میداره از کاربرگ امتحان میگیره!اونوقت سوالای کاروتمرینو هیچ کدومشو تو کلاس حل نکریدم!!!!چه جوری امتحان بدیم وقتی کلی اشکال داریم؟![negaran]
بدتر از هــــــــــــــــــمه امروز از اون روزای بود که حســـــــــــــــابی خوابم میامد!!!!!!!!!
خدایا! این هفته رو بگذرون هرچه زودتر!!!!!!!!!!!!!!![nadidan]از هفته ی دیگم ازمونای مرآت شروع میشه![nadidan]
خدایا!هفته دیگم بگذرون،دیگه هیــــــــــچی نمیخوام![bihes]

setayesh shb
3rd November 2013, 05:11 PM
امروز و دیروز بد ترین یا شایدم متفاوت ترین روز در دوران تحصلیم بود!
بعد از بازگشت از اردو یه راست رفتیم سر کلاس!اونم شیمی[tahavoo]معلمه خیلی حرف میزنه![gooshnakardan]
ساعت 2 شد که اکثریت راشو گرفتن و رفتن خونه!اما....
ما تجربیا باید میموندیم![sar dard]
خسته و کوفته،کی حال داشت از ساعت 2:30 تا ساعت 5:30 بشینه سر کلاس زیست شناسی اونم با یه استاد![tahavoo]
تا حالا سابقه نداشته شبم بمونم مدرسه[narahatish]
اول اینکه اقای ....تا اومد سر کلاس حالمونو گرفت![narahat]
حتی یه ذره لبخنیدیم که داشتیم خشک شد!
تا اومد سر کلاس بهمون گفت:ببـــــــــــــــــــ ـــندین اون لبخنـــــــــــــــــدای مسخرتونو[taajob2](خود درگیری داره)[khande][nishkhand][soal]کلاس بی روح و کسل کننده[bihes]
داشتم جون میدادم!فقط دعا میکردم برم خونه و راحت شم از این کلاس![taajob3]
چشام سنگین بود و نمیفهمیدم چی دارم جواب میدم (همه غلط)و این باعث میشد که یه دفعه اقای .... زوم کنه روم و چش غره بره[sootzadan](تو جمع)
عملا ترجیح دادم که دیگه لال شم تا از کلاس ننداختتم بیرون[sokoot]
ساعتای 7:45 بود که اومدم خونه و کف زمین ولو شدم،کج میرفتم!تو دیوار و...!sh_omomi48
این چه کاری بود!نصف عمرم تو مدرسه!خب شبم میخوابیدم اونجا دیگه تا صبح فردام یه راست تو مدرسه باشم!ولی مدرسمون شوفاژارو روشن نکرده قندیل میبستم![khabalood]
شبم گذرونیم....
صبح دوباره شروع شد!مدرسه و درسو ...!
سر کلاس اقای راحمی...
من که جزوه ی اقای راحمی رو نخونده بودم و بقیم (اکثریت)چون دیشب کلاس داشتیم،وقت نکردن بخونن![khabalood]
اقای راحمیم وارد کلاس شد و گفت کیف بذارین وسط ....امتحااااااااااااااااااا ااااااانsh_omomi49sh_omomi49
هیچی بلد نبودم هیچی...برگمو قهوه ای دادم!همشم تستی بود!ولی باید با راه حل میرفتمsh_omomi60(اونم مبحث ارایش الکترونی و اوربیتال ها)[tahavoo]استادم فقط به فقط بخاطر ما اومدن(اقوامشون فوت شده بود)[asabani]
سر جلسه بیکاااااااااااااااااااااا ااااار بودم!حرص میخوردم و فقط میخواستم همرو خفه کنم!کاری نداشتم،شعر(چرت و پرت) میگفتم فقط:
اینم قسمتی از شعر(چرت و پرت) من...سر کلاس خوندم(در غیاب اقای راحمیاااا)همه تشویق کردن[movafaghiyat]
با اینکه من سر این امتحان درسی نخواندم
جواب ها هم همینجوری پراندم
اقای راحمی رحمی [sootzadan]به ما کن
کلاس درس و شیمیو رها کن
بابا ول کن،[sootzadan]
تو ای اموزگار علم و دانش
بریز تو حلق ما هر دم تو دانش
بابا ول کن،[sootzadan]
تو هر دم پا گذاری در کلاست
میگویی OooooK ،فردا خلاصَت(به طور خلاصه)[nishkhand]
میگیرم از شما ها یک کوئیزَت(کوئیز)[nishkhand]
بابا ول کن،[sootzadan]
ماییم ما بچه های تجربی ایم
شاگردای زرنگ مدرسه ایم
همه گویند نام مارو نخــــــــــــــــــبَه
پزشکای ظریف و گردو قلبمــــــــــــَــــه[nishkhand]
بابا ول کن [sootzadan][nishkhand]

حلیدم و خریدم و ..بس است
و حالا نوبت بخور وبخواب است
و در اخر:
کنار برگه ام نامت نوشتم
ز خوشحالی گوشه اش اشکی نهادم
بازم تکرار خواهم کرد همچو یک گل[sootzadan]
اقای راحمی رحمی به من کن،
کلاس درسو شیمی رو رهاکن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امین یا رب العالمین[sootzadan]
هــــــــــــــــــــــــ ی لوله گـــــــــــــــــــازsmilee _new1 (11)

[khande][khande]اینا دیگه واسه من خاطره شده من هر روزم با این حال میگذره تازه مدیرمون گفته شبا بمونید با هم بخونید[gerye]آخه یعنی که چی[bihes]من که نمیمونم[sootzadan][nishkhand]البته توان نه گفتن ندارم [nishkhand]
به قول خودم[sootzadan][nishkhand]هــــــــــــــــــــــــ ی لوله گـــــــــــــــــــاز[nishkhand][nishkhand]تا تو باشی اصطلاح منو نپیچونی[nishkhand]
امروز روز خیلی بد بود آزمونی رو که یه هفتس دارم براش میخونم خیلیییییییییییییییییی بد دادم اونم بهخاطر این بود که حالم خیلی بده
از یه طرف گوشی ندارم
از یه طرف ممکنه تا تاسوعا سایت نیام
بدنمم خیلی درد میکنه
خدا شانس بده حالم خوب شه[gerye]

- - - به روز رسانی شده - - -


امروز و دیروز بد ترین یا شایدم متفاوت ترین روز در دوران تحصلیم بود!
بعد از بازگشت از اردو یه راست رفتیم سر کلاس!اونم شیمی[tahavoo]معلمه خیلی حرف میزنه![gooshnakardan]
ساعت 2 شد که اکثریت راشو گرفتن و رفتن خونه!اما....
ما تجربیا باید میموندیم![sar dard]
خسته و کوفته،کی حال داشت از ساعت 2:30 تا ساعت 5:30 بشینه سر کلاس زیست شناسی اونم با یه استاد![tahavoo]
تا حالا سابقه نداشته شبم بمونم مدرسه[narahatish]
اول اینکه اقای ....تا اومد سر کلاس حالمونو گرفت![narahat]
حتی یه ذره لبخنیدیم که داشتیم خشک شد!
تا اومد سر کلاس بهمون گفت:ببـــــــــــــــــــ ـــندین اون لبخنـــــــــــــــــدای مسخرتونو[taajob2](خود درگیری داره)[khande][nishkhand][soal]کلاس بی روح و کسل کننده[bihes]
داشتم جون میدادم!فقط دعا میکردم برم خونه و راحت شم از این کلاس![taajob3]
چشام سنگین بود و نمیفهمیدم چی دارم جواب میدم (همه غلط)و این باعث میشد که یه دفعه اقای .... زوم کنه روم و چش غره بره[sootzadan](تو جمع)
عملا ترجیح دادم که دیگه لال شم تا از کلاس ننداختتم بیرون[sokoot]
ساعتای 7:45 بود که اومدم خونه و کف زمین ولو شدم،کج میرفتم!تو دیوار و...!sh_omomi48
این چه کاری بود!نصف عمرم تو مدرسه!خب شبم میخوابیدم اونجا دیگه تا صبح فردام یه راست تو مدرسه باشم!ولی مدرسمون شوفاژارو روشن نکرده قندیل میبستم![khabalood]
شبم گذرونیم....
صبح دوباره شروع شد!مدرسه و درسو ...!
سر کلاس اقای راحمی...
من که جزوه ی اقای راحمی رو نخونده بودم و بقیم (اکثریت)چون دیشب کلاس داشتیم،وقت نکردن بخونن![khabalood]
اقای راحمیم وارد کلاس شد و گفت کیف بذارین وسط ....امتحااااااااااااااااااا ااااااانsh_omomi49sh_omomi49
هیچی بلد نبودم هیچی...برگمو قهوه ای دادم!همشم تستی بود!ولی باید با راه حل میرفتمsh_omomi60(اونم مبحث ارایش الکترونی و اوربیتال ها)[tahavoo]استادم فقط به فقط بخاطر ما اومدن(اقوامشون فوت شده بود)[asabani]
سر جلسه بیکاااااااااااااااااااااا ااااار بودم!حرص میخوردم و فقط میخواستم همرو خفه کنم!کاری نداشتم،شعر(چرت و پرت) میگفتم فقط:
اینم قسمتی از شعر(چرت و پرت) من...سر کلاس خوندم(در غیاب اقای راحمیاااا)همه تشویق کردن[movafaghiyat]
با اینکه من سر این امتحان درسی نخواندم
جواب ها هم همینجوری پراندم
اقای راحمی رحمی [sootzadan]به ما کن
کلاس درس و شیمیو رها کن
بابا ول کن،[sootzadan]
تو ای اموزگار علم و دانش
بریز تو حلق ما هر دم تو دانش
بابا ول کن،[sootzadan]
تو هر دم پا گذاری در کلاست
میگویی OooooK ،فردا خلاصَت(به طور خلاصه)[nishkhand]
میگیرم از شما ها یک کوئیزَت(کوئیز)[nishkhand]
بابا ول کن،[sootzadan]
ماییم ما بچه های تجربی ایم
شاگردای زرنگ مدرسه ایم
همه گویند نام مارو نخــــــــــــــــــبَه
پزشکای ظریف و گردو قلبمــــــــــــَــــه[nishkhand]
بابا ول کن [sootzadan][nishkhand]

حلیدم و خریدم و ..بس است
و حالا نوبت بخور وبخواب است
و در اخر:
کنار برگه ام نامت نوشتم
ز خوشحالی گوشه اش اشکی نهادم
بازم تکرار خواهم کرد همچو یک گل[sootzadan]
اقای راحمی رحمی به من کن،
کلاس درسو شیمی رو رهاکن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امین یا رب العالمین[sootzadan]
هــــــــــــــــــــــــ ی لوله گـــــــــــــــــــازsmilee _new1 (11)

[khande][khande]اینا دیگه واسه من خاطره شده من هر روزم با این حال میگذره تازه مدیرمون گفته شبا بمونید با هم بخونید[gerye]آخه یعنی که چی[bihes]من که نمیمونم[sootzadan][nishkhand]البته توان نه گفتن ندارم [nishkhand]
به قول خودم[sootzadan][nishkhand]هــــــــــــــــــــــــ ی لوله گـــــــــــــــــــاز[nishkhand][nishkhand]تا تو باشی اصطلاح منو نپیچونی[nishkhand]
امروز روز خیلی بد بود آزمونی رو که یه هفتس دارم براش میخونم خیلیییییییییییییییییی بد دادم اونم بهخاطر این بود که حالم خیلی بده
از یه طرف گوشی ندارم
از یه طرف ممکنه تا تاسوعا سایت نیام
بدنمم خیلی درد میکنه
خدا شانس بده حالم خوب شه[gerye]

yas-90
3rd November 2013, 11:47 PM
داره بارون میاد.....و من از صدای قطره های بارون روی شیشه حس خیلی خوبی دارم....خدایا شکرت [dooa]

kamel.gholami
5th November 2013, 11:31 AM
: (

solinaz
5th November 2013, 03:44 PM
[QUOTE=setayesh7777;548142][khande][khande]اینا دیگه واسه من خاطره شده من هر روزم با این حال میگذره تازه مدیرمون گفته شبا بمونید با هم بخونید[gerye]آخه یعنی که چی[bihes]من که نمیمونم[sootzadan][nishkhand]البته توان نه گفتن ندارم [nishkhand]
به قول خودم[sootzadan][nishkhand]هــــــــــــــــــــــــ ی لوله گـــــــــــــــــــاز[nishkhand][nishkhand]تا تو باشی اصطلاح منو نپیچونی[nishkhand]
امروز روز خیلی بد بود آزمونی رو که یه هفتس دارم براش میخونم خیلیییییییییییییییییی بد دادم اونم بهخاطر این بود که حالم خیلی بده
از یه طرف گوشی ندارم
از یه طرف ممکنه تا تاسوعا سایت نیام
بدنمم خیلی درد میکنه
خدا شانس بده حالم خوب شه[gerye]









بی تربیت،بی حیا!!!!!!!!!![nishkhand]
اصطلاح تو هست مگه؟!
به قول معلم عربیتون:هــــــــــــــــ �� �ـی لوله گاز[sootzadan]
دیگه نبینم اصطلاح معلم عربیتونو بپیچونیــــــــــــــــــ ا!(فکرکنم معلمتم پیچونده[nishkhand]!)در غیاب ایشون من موظفم ....(؟)[nishkhand](از ایشون دفاع کنم)[nishkhand]چی گفتم؟!هرهرهر[sootzadan]
یه چیز خیلی باحال!؟!
اینکه من 3 سال دیه میخوام دانشجو شم[khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][nishkhand]
دیشب داشتم با بابام میحرفیدم،میگه:اگـــــــــ �ـــــــــر دختــــــــــــــــــر خوبـــــــــــــــــی بـــــــــــــــــاشی،دان شگاهم که رفتی واست سرویس میگیرم![khandeshadid][sootzadan](بچه 4 ساله!)[sootzadan]
رو حرفای بابای من اصلا نمیشه حساب باز کرد!یه دقیقه میگه افرین سلی ناز چه دختر خوبی شدی!(تازه میگه: میگم سر صف تشویقت کنن)[khandeshadid]دودقیقه بعد میگه:سلی ناز خیلی بی تربیت شدی...اااااا...![sootzadan]
عاقا من میترسم![gerye]خدایا یعنی من تا 3 سال دیگه تغییر میکنم؟![gerye]
من طاقت مسیرای دور دورو ندارم...http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gif(اگر خارج از تهران قبول شم)http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/65.gifمن اصلا راه مدرسه به خونه،خونه به مدرسه رو بلدم فقط!http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gifhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/20.gif
تازه اونم اینقدر با سرویس رفتم یاد گرفتمhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/65.gif

parnian 80
5th November 2013, 07:43 PM
امروز کلا خیلی عصبیم.
سر کلاس یکی از بچه ها در شیشه آبش باز بود بنده خدا تقصیریم نداشت نمیدونم چی شد که آب ریخت روی کیف یکی از بچه ها.
آقا این وسط کلاس داد میزد باید همین فنر همین جنس همین جلد کتابو واسم بخری توشم بنویسی.اون بدبختم داشت اشک میریخت اینم ادامه میداد من دیگه اونجا نمی شینم من دیگه نمی بخشمت و پاشو بریم دفتر و از این لوس بازیا.البته آخرش اون بیچاره رو به دفتر کشوند حالا کتاباشم خیس نشده بودا فقط یکم بالاش خیس شده بود.
دیگه منم اینقدر عصبانی شدم که کاغذ خط خطی کردم که نرم بزنمش[nishkhand]
اصن دهنم بی حس شده بود از عصبانیت می لرزیدم.
نمیدونم چرا اینجوری شد برای اولین بار اینجوری عصبی شدم.....

masoume.a.92
5th November 2013, 08:09 PM
از 8 تا 10 صبح بسیار تایم بدی بود [bihes]
یک عالمه کااااااار
تازه یکی هم نذاشت من معاینه اش کنم چون دانشچو بودم! [daava]
خیلی خودمو نگه داشتم نزنمش! [nishkhand]
موقعیتش اورژانسی بود سریع دررفت... شانس آورد! [sootzadan]


دیر ولمون کردن بریم واسه صبحانه!
دیگه آخراش معدم مچاله شده بود چسبیده بود به ستون فقراتم! [nishkhand]
بعد ساعت 11 کنفرانسه نخونده رو شروع کردم با اعتماد به نفس تمام از خودم درمیاوردم توضیح میدادم همشم از رو کتاب چک میکردم که کمتر چرت بگویم!
بعد از اونم کلا روز شادو خوبی بود!

بحث
5th November 2013, 09:51 PM
امروز من یادم نبود چیکارا کردم.
آههههان صبح رفتیم کلاس استاد اومد راجب امتحان دیروز توضیح داد دیدم ای بابا من همرو غلط نوشتم بعدم تربیت بدنی داشتیم متوسط بود هیچ کی بمن پاس نداد توپو چرا یه دوبار توپ بدستم رسید.[nishkhand][sootzadan]

Majid_GC
5th November 2013, 09:56 PM
هههههههههه اوففففففففففف



منظورم اینکه هی روزگار ! آدمو خیلی خسته میکنه

kamel.gholami
5th November 2013, 10:05 PM
: (

امروز مزخرف ترین روزی بود که تا حالا داشتم

سونای
6th November 2013, 01:50 PM
از صبح منتظرم یکی یه لیست بهم بده که حسابا رو ببندم تموم شه!!
خیلی خسته شدم این مدت!!!
به امید خدا
فردا میخوام با دوستم برم یه قلعه!! یکم میخوام آرووم باشم و سکوت و نوای آرووم ِ طبیعت رو بشنوم تا این همه تنش رو هضم کنم!!!! میخوام دور شم ازین همه هیاهو!!!

میخوام تازه شم تا دیگه بشینم سر درس و کتابم!! هیچی تا الان برا ارشدم نخوندم!!! خیلی پر رو هستم که امید دارم ارشد قبول شم!! البته نا امییدی موج میزنه درونم! ولی چه کنم که اصولا الکی خوشم!!
به حدی برا این درس نخوندن استرس دارم که انگاری فردا کنکوره! همین استرس هم فلج کنندست!!! یه شب درمیون هم خواب میبینم کنکوره من هیچ تستی رو بلد نیستم بزنم!!![negaran]
دلم میخواد فردا با خودم خلوت ککنم و دو دو تا چهارتا کنم! این چند ماه رو حداقل بتونم برا خودم باشم! دلم میخواد همه چی رو فراموش کنم!! یه ذهن ارووم داشته باشم که بشینم این مدت باقی مونده رو درس بخونم!
التماس دعا....sh_dokhtar15

* Elahe *
6th November 2013, 02:06 PM
سلام

خب این هفته هم داره به پایان میرسه و من میتونم یه نفسی از درس و مدرسه بکشم[khastegi]

تصمیم دارم که امروز و فردا رو فقط خوش بگذرونم و به کتاب هام اصلا نگاه نکنم آخه این هفته رو کلا امتحان داشتیم...به جان خودم روزی سه تا رو داشتیم[narahat]

وای خدای من...[sargije]http://www.njavan.com/forum/images/images_mood/new%20(21).gif
و یک خبرم دارم که خیلی خوبه{shnjavan} و اینکه که دبیر فیزیک مون رو عوض کردن sh_omomi88 آخه خیلی بد اخلاق بود[delkhoori] و به جاش یک معلمی اومده که همگی جلسه اول عاشقش شدیم خیلی مهربون و عاااااااااالیه[shaad]

92/08/15

[nishkhand]

f.y166
6th November 2013, 04:14 PM
چقد خوبه که این سایت اهداف آموزشی داره عالیه واقعا . مدیر کل مچکریم

parnian 80
6th November 2013, 05:31 PM
امروز...!!!!!!!!!!!؟
امروز که ریاضی داشتیم و زیست و شیمی.
خلاصه خیلی روز خوبی بود!
ولی هفته آینده اینقدر امتحان داریییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی یییم..........
خدا به دادا برسه!!!!!

sr hesabi
6th November 2013, 05:58 PM
از صبح منتظرم یکی یه لیست بهم بده که حسابا رو ببندم تموم شه!!
خیلی خسته شدم این مدت!!!
به امید خدا
فردا میخوام با دوستم برم یه قلعه!! یکم میخوام آرووم باشم و سکوت و نوای آرووم ِ طبیعت رو بشنوم تا این همه تنش رو هضم کنم!!!! میخوام دور شم ازین همه هیاهو!!!

میخوام تازه شم تا دیگه بشینم سر درس و کتابم!! هیچی تا الان برا ارشدم نخوندم!!! خیلی پر رو هستم که امید دارم ارشد قبول شم!! البته نا امییدی موج میزنه درونم! ولی چه کنم که اصولا الکی خوشم!!
به حدی برا این درس نخوندن استرس دارم که انگاری فردا کنکوره! همین استرس هم فلج کنندست!!! یه شب درمیون هم خواب میبینم کنکوره من هیچ تستی رو بلد نیستم بزنم!!![negaran]
دلم میخواد فردا با خودم خلوت ککنم و دو دو تا چهارتا کنم! این چند ماه رو حداقل بتونم برا خودم باشم! دلم میخواد همه چی رو فراموش کنم!! یه ذهن ارووم داشته باشم که بشینم این مدت باقی مونده رو درس بخونم!
التماس دعا....sh_dokhtar15

سلام
اون یه تیکه بلد کردم،دقیقا مثل من هست
من همیشه خواب میبینم،اینقدر صفرهای رتبه ام زیاده که تا 13 میشمرم،بعد از استرس بیدار میشم
ولی خب دیگه من زدم رو اون دنده دیگه[sootzadan]

maryam kia
6th November 2013, 08:19 PM
دیگه رغبتی ندارم ک بیام به سایت.بعضی از مطالب اینجا خیلی ازارم میده.[khabalood]

ریحانات
6th November 2013, 09:09 PM
اییییول..... یکی ازین نقشه گنجام به من بده ک بد جوری لنگه پولم[cheshmak]

ریحانات
6th November 2013, 09:16 PM
مگه چی فرستادن!!!!!! باهم لتو پارشون میکنیم[cheshmak]

solinaz
7th November 2013, 06:24 PM
حالم بدهsmilee_new1 (11)

Sara Masouri
7th November 2013, 07:55 PM
یه جوری ام

Helena.M
11th November 2013, 12:47 AM
گیجم و منتظر ..........[negaran]

نمی دونم چی میخواد بشه ولی خدا کنه بد نشه....

solinaz
11th November 2013, 05:39 PM
کوفتشون بشه این دبستانیااا..ایشالله اب خوش از گلوشون پایین نره[sar dard]چرا ما بدبختا مگه ادم نیستیم؟!
تپش قلب داشتم امروز تو مدرسه...قلبم داشت میومد بیرون!!یا اینکه حس میکردم اصلا الان قللبم از حرکت میفته[negaran]
نه استرسی و نه ...بعد خلاصی از امتحان فیزیک[shaad]اسمون خعلی تیره هست![narahatish]هوا الوده!!!![nadidan]
این هفتم گذاشت.... از 1 مهر تا حالا فردا اولین روز هست که هیچچچچچچچچچچچچچچچچچچچ امتحانی ندارمممممممممممممم....[shaad]
تا قبل از تابستونم امتحان داشتم[negaran]خیلی خوببه میتونم نفس راحت بکشم..[esteghbal].تا هفته ی بعد دوباره روز از نو روزی از نو[narahatish][sar dard]
این هفته قرار بود راحمی ازمون شیمی بگیره وای باز نگرفت!!!خسته شدیم از بس خوندیم!!!!هر دفعه هی کنسل میشه...
نمیذارن بدیم و راحت شیممممممممممممممم....شب قبل ازمون راحمی از شب تا صبح خوابم نبردhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/50.gifاز بس که استرس داشتم..
اخه توی 20 دقیقه باید 40 تا تست بزنیم و به ازای هر غلط یه دور کامللللللللللللل از جزوش بنویسیم...
واقعا هم اقای راحمی اینکارو میکنه باهامون...
کلاسای تابستونی که میرفتم بچه ها زیاد جدی نمیگرفتن پرسش کلاسی و ...رو
یه روز همرو نگه داشت و از کل بچه ها درس پرسید و بقیم که بلد نبودن گفت 10 دورررررررررررر از رو جزوه بنویسن!!!!!!!اونام نوشتن...اقای راحیم میییییییییییییییییییییییش مررررررررررررررررررد بینه 10 تا شده یاااااااااااااا نه؟!؟؟!
دوباره شنبه ایین هفته ازمونه...اخه من چه جوری تو 20مین 40 تا تست بزنم...http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/50.gifقفقط کافیه تو محاسبات ریاضیش بی دقتی کنم و کلش بپرهههههههههههههه....اونوقت خودکشی میکنم!تستای راحیم همش کنکوریهه و سختتتتتتhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/50.gifhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/17.gifنمیدونم دیگه باید چه جوری جزوشو بخونم!!!!خوردمش دیگه!!!!!http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/17.gif

setayesh shb
11th November 2013, 07:05 PM
منو سلیناز امروز یه گند مشترک زدیم احتمالا هم در یک زمان بوده[nishkhand]فرقمون فقط در این بود که اون لو نرفت من لو رفتم شانسه دیگه[nishkhand][sootzadan][sar dard]یعنی اصلا یه ذره شانس ندارم[narahatish][sar dard]امروز منو سلیناز کلاسمون طولانی بود اون تا 4 مدرسه بود من تا 6 بعدش با هم تصمیم گرفتیم گوشی ببریم[nishkhand]داشتیم به هم اس ام اس میدادیم که از این طرف دست من خورد رفت رو موزیک و گوشیم وسط زنگ عربی موزیک پخش کرد[nadidan]یعنی من سکته زدم معلممون مرد بود به روی خوش نیاورد منم زود قطعش کردم از اون ورم سلیناز داشته به من اس میداده که ناگهان در حالی که گوشی در دستش بوده ناظم وارد کلاس میشه[nishkhand][nadidan]منتها سلیناز خیلی هنرمندانه گوشی رو به زیر میز پرت میکنه واز این ماجرا فرار میکنه.

setayesh shb
11th November 2013, 09:13 PM
ما واقعا به سرمون زده[nishkhand]منو سلیناز همین حالا به این نتیجه رسیدیم که بعد ار اون همه بدبختی فردا هم گوشی ببریم[khande]واقعا دوست دارم نظرتون رو درمورد من و سلیناز بگید خوشگل قاطی کردیم از فشار درسه[nishkhand]تازه باز من بهترم سلیناز بدبختو بگو انقدر از این که فردا امتحان نداره خوشحاله که وقتی بهش گفتم فردا رو دعا کن تعطیل شه برگشته به من میگه برای چی[nishkhand]یه بار امتحان نداشتما اگه گزاشتی برم مدرسه[khande]
در کل فردا منو سلیناز اخراج نشیم صلوات[nishkhand][sootzadan]

masoume.a.92
12th November 2013, 02:34 PM
امروز واقعا روز خوبی بود...
توپ [labkhand]
مریض کم داشتیم...
استادمون مهربون شد به جای رسیدگی به کارها رفتیم مرنینگ... صفا داشت... کلی چیز یاد گرفتیم
بعدشم باز استادمون مهربونی کرد تو کلاس رزیدنت ها نشستیم باز کلی چیز یاد گرفتیم
بعدشم اومدیم یکم معاینه و اینا...
بعدش امتحان تئوری دادیم بالاترین نمره رو خودم آوردم [nishkhand] sh_omomi88
روز آخر این بیمارستان بود راحت شدم از اینجا، عوض میشه بیمارستان از هفته بعد یکم تنوع میشه [nishkhand]
خعلی روز خوبی بود [labkhand]

ریپورتر
12th November 2013, 09:09 PM
چند روز پیش از شرکت برمیگشتم ساعت 5 نهار هم نخورده بود قاطی بودم عین لشکر چنگیز به سمت خونه میرفتم تا غذا بخورم[khande] تو راه یک یارو اومد جلو گفت از تلویزیون هستیم اگر میشه گزارش ازتون بگیریم گفتم نه کار دارم هی سیریش شد یهو گفتم اقا برو اونور گازت میگیرما طرف اینو شنید با دوستش خشکش زد و منم مثل ادم متشخص به سمت خونه راهی شدم[khande]

shiny7
12th November 2013, 09:31 PM
یه روز زیبای پاییزی + گرد همایی 2 نفره دخترونه من و دوست صمیمیم!!![shaad][alaghemand]

solinaz
13th November 2013, 12:07 PM
منو سلیناز امروز یه گند مشترک زدیم احتمالا هم در یک زمان بوده[nishkhand]فرقمون فقط در این بود که اون لو نرفت من لو رفتم شانسه دیگه[nishkhand][sootzadan][sar dard]یعنی اصلا یه ذره شانس ندارم[narahatish][sar dard]امروز منو سلیناز کلاسمون طولانی بود اون تا 4 مدرسه بود من تا 6 بعدش با هم تصمیم گرفتیم گوشی ببریم[nishkhand]داشتیم به هم اس ام اس میدادیم که از این طرف دست من خورد رفت رو موزیک و گوشیم وسط زنگ عربی موزیک پخش کرد[nadidan]یعنی من سکته زدم معلممون مرد بود به روی خوش نیاورد منم زود قطعش کردم از اون ورم سلیناز داشته به من اس میداده که ناگهان در حالی که گوشی در دستش بوده ناظم وارد کلاس میشه[nishkhand][nadidan]منتها سلیناز خیلی هنرمندانه گوشی رو به زیر میز پرت میکنه واز این ماجرا فرار میکنه.


ما واقعا به سرمون زده[nishkhand]منو سلیناز همین حالا به این نتیجه رسیدیم که بعد ار اون همه بدبختی فردا هم گوشی ببریم[khande]واقعا دوست دارم نظرتون رو درمورد من و سلیناز بگید خوشگل قاطی کردیم از فشار درسه[nishkhand]تازه باز من بهترم سلیناز بدبختو بگو انقدر از این که فردا امتحان نداره خوشحاله که وقتی بهش گفتم فردا رو دعا کن تعطیل شه برگشته به من میگه برای چی[nishkhand]یه بار امتحان نداشتما اگه گزاشتی برم مدرسه[khande]
در کل فردا منو سلیناز اخراج نشیم صلوات[nishkhand][sootzadan]




خب خیلی خوش گذشت دیروز....هیچ کس نیومده بود و منم تو کلاس یا خواب بودم یا اس ام اس بازی میکردم و بعدشم مراسم بود....خـــعــلی خوب بود![sootzadan]ایندفعه دیگه گند نزدیم[sootzadan]دیگه راه افتادم باید چه کارا کنم...[fardemohem]

سونای
13th November 2013, 12:18 PM
امروز واقعا روز خوبی بود...
توپ [labkhand]
مریض کم داشتیم...
استادمون مهربون شد به جای رسیدگی به کارها رفتیم مرنینگ... صفا داشت... کلی چیز یاد گرفتیم
بعدشم باز استادمون مهربونی کرد تو کلاس رزیدنت ها نشستیم باز کلی چیز یاد گرفتیم
بعدشم اومدیم یکم معاینه و اینا...
بعدش امتحان تئوری دادیم بالاترین نمره رو خودم آوردم [nishkhand] sh_omomi88
روز آخر این بیمارستان بود راحت شدم از اینجا، عوض میشه بیمارستان از هفته بعد یکم تنوع میشه [nishkhand]
خعلی روز خوبی بود [labkhand]


آجی بیمارستان ِمن هم انشاءالله هفته ی دیگه 5شنبه کلا تموم میشه!!! [shaadi]
بیصبرانه منتظرم وقتم ازاد بشه بشینم راحت برا ارشد بخونم!!!
مشاور بهم گفت من با کسی تعارف ندارم! با این وضعیت امید قبولی نداشته باش!!
[nadidan][negaran][afsoorde]
از کار هم استعفا دادم بلکه فرجی شه!!![nadanestan]

f.y166
13th November 2013, 01:12 PM
سلام . من همینجوری داشتم نت گردی میکردم بعد یه چیز خوب پیدا کردم [tafakor] دانشگاه های خوب میان بعضی


از درساشونو آنلاین هم روی سایتشون قرار میدن بعد من دانشگاه MIT رو دیدم . MIT OpenCourseWare


این مربوط به ساینس هستش . http://ocw.mit.edu/courses/life-sciences/ . توی خود سایت بقیه رشته ها رو


هم داره و تازه ! دانشگاه شهید بهشتی ترجمه هم کرده بعضی از فایلارو که متاسفانه توی زیست شناسی


ترجمه نشده بود[afsoorde]و خوب دوستان اگه میخوان استفاده کنن باید از زبون اصلیش استفاده کنن . خیلی عالی


هستش و خوب کلا اگه OpenCourseWare رو سرچ کنید براتون همه ی دانشگاه ها رو میاره . [shaad]

M@hdi42
13th November 2013, 02:17 PM
خستــه ام
از خودم خستــه ام
روزهای بی حوصلـــگی
شبهای کشــــــــــدارِ تنهایی
از این شعرهای تــــــکراری
عشـق ها
عاشقـانه ها
حتی شکست های تــکراری
از این حضورهای مترسک وارِ پر از تردید
از امتدادِ مستمر چهار فصلی که از کفِّ ما میروند
بدون هیــــچ چ چ چ تغییر ... بدون هیچ تغییر
خالی شــده ام
خالی مـــیروم
هیچ فکری در سرم نمیماند ... نمی آید کـــه بماند
.....
همین روز هاست که خودم را یک جایی گــم کنم ....


http://uc-njavan.ir/images/wre7fdikiqzesmx08u2.jpg (http://uc-njavan.ir/)

solinaz
13th November 2013, 02:27 PM
گاهي عجيب ، بدت مي آيد ،
از همه چيز اصلا ..
كه از خودت هم متنفر مي شوي ..
كه مي گويي چرا بدم اين همه ؟!
كه من اين همه بد بودن را كي بلد شدم ؟؟
و بدتر اينكه بالا مي آوري اين همه احساس را ،
آخ كه درد دارد ، باور كن درد دارد ،
و تو اصلا نميبيني ،نمي خواهي كه ببيني ،
و بعدترش دلت فقط تنها بودن مي خواهد ،
كه رها شوي از همه ،
از اين دنيا ،اصلا از خودت ....
كه باران باشد فقط ،
از آن باران هايي كه دوست دارم ،
كه حسابي خيس شوم ،
سبك شوم ،پرواز [afsoorde]كنم اصلا ،
كه مي دانم آخرش سقوط است ،
نه اصلا فرود ،
چه فرقي مي كند ، اخرش دوباره روي زميني ...
اه ..
گاهي چه درد مي كشم ،
اين من بودن را ؟؟!!!
(http://www.njavan.com/forum/showthread.php?183152-%E2%99%A38%E2%97%8B%E2%80%A2%E2%99%A6%E2%99%80-%E2%98%BC%D8%AE%D8%B7-%D8%AE%D8%B7%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D 9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9%80%D9% 80%D9%80%D9%80%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B0%D9%87%D9%86-%D9%85%D9%86-%E2%99%A38%E2%97%8B%E2%80%A2%E2%99%A6%E2%99%80-%E2%98%BC)

Helena.M
13th November 2013, 09:19 PM
خیلی ناراحتم :(:(:(

نمیدونم چیکارکنم

یه بغضی گلومو گرفته داره خفم میکنه:((:((:((........

*FATIMA*
15th November 2013, 05:58 PM
چند روز پیش از شرکت برمیگشتم ساعت 5 نهار هم نخورده بود قاطی بودم عین لشکر چنگیز به سمت خونه میرفتم تا غذا بخورم[khande] تو راه یک یارو اومد جلو گفت از تلویزیون هستیم اگر میشه گزارش ازتون بگیریم گفتم نه کار دارم هی سیریش شد یهو گفتم اقا برو اونور گازت میگیرما طرف اینو شنید با دوستش خشکش زد و منم مثل ادم متشخص به سمت خونه راهی شدم[khande]
اهم اهم ! [nishkhand] یعنی عجب کلامی به کار بردیااااااااااااااا ! [sootzadan]خوبه طرف سکته نزده [nishkhand]
حالا شما یه نگاه به طرف مینداختی ببینی سالمه بنده خدا ! [khanderiz]


آجی بیمارستان ِمن هم انشاءالله هفته ی دیگه 5شنبه کلا تموم میشه!!! [shaadi]
بیصبرانه منتظرم وقتم ازاد بشه بشینم راحت برا ارشد بخونم!!!
مشاور بهم گفت من با کسی تعارف ندارم! با این وضعیت امید قبولی نداشته باش!!
[nadidan][negaran][afsoorde]
از کار هم استعفا دادم بلکه فرجی شه!!![nadanestan]
این استادتون که منم ناامید کرد که ! [negaran]
اینقدر این سوژه های ناامیدی زیاد شد که من ترجیح دادم دوباره برم سرکار [nishkhand]
تازهههههههههههههه خیلی هم خوب شد ! اعتمادم زیاد شدههههههههههههههکه نگو [sootzadan]



خستــه ام
از خودم خستــه ام
روزهای بی حوصلـــگی
شبهای کشــــــــــدارِ تنهایی
از این شعرهای تــــــکراری
عشـق ها
عاشقـانه ها
حتی شکست های تــکراری
از این حضورهای مترسک وارِ پر از تردید
از امتدادِ مستمر چهار فصلی که از کفِّ ما میروند
بدون هیــــچ چ چ چ تغییر ... بدون هیچ تغییر
خالی شــده ام
خالی مـــیروم
هیچ فکری در سرم نمیماند ... نمی آید کـــه بماند
.....
همین روز هاست که خودم را یک جایی گــم کنم ....


http://uc-njavan.ir/images/wre7fdikiqzesmx08u2.jpg (http://uc-njavan.ir/)


ووووووووووووویییییییییییی ییییییییییییی ! چه شود
افسردگی ! ناراحتی !!!!!!!!!!!!!!!!! تکرار !!!!!!!!! شکست !!!!!!!!!!!!!!!!
نگو تو رو خدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! [nishkhand]
زندگی جریان دارد حتی با همین حرفای بالا !
افسردگی رو دلشاد کن ! ناراحتی رو با شادمانی عوضش کن ! با تکرار یه واژه نو بساز ! شکست رو هم یه جوری شکستش بده [cheshmak]


خیلی ناراحتم :(:(:(

نمیدونم چیکارکنم

یه بغضی گلومو گرفته داره خفم میکنه:((:((:((........
ووووووووووووووووووییییییی ییییییییییییییی نکن تو رو خدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!! دلم گرفت
دوست داری منم باهات گریه کنم ؟! اصلاً یه هم پایه میخوای ؟! [negaran]
میشه بغضتو تبدیل به گریه کنی ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شاید سبک شی [negaran]
ولی اگه راه و روش خالی کردن بغض رو تو این روزا پیدا کردی به منم بگو
من گریه هامو کردم ، فقط یه عالمه بغض دارم ، فقط خالی نمیشه ، راه گلومو بند کرده [narahatish]

Helena.M
15th November 2013, 06:31 PM
ووووووووووووووووووییییییی ییییییییییییییی نکن تو رو خدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!! دلم گرفت
دوست داری منم باهات گریه کنم ؟! اصلاً یه هم پایه میخوای ؟! [negaran]
میشه بغضتو تبدیل به گریه کنی ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شاید سبک شی [negaran]
ولی اگه راه و روش خالی کردن بغض رو تو این روزا پیدا کردی به منم بگو
من گریه هامو کردم ، فقط یه عالمه بغض دارم ، فقط خالی نمیشه ، راه گلومو بند کرده [narahatish]


سلام عزیزم......

بغضم اون شب شکست یه کمی سبک شدم [negaran]

منتها یه غمی دارم که نمی دونم کی میخواد برطرف شه دارم حسابی اذیت میشم[narahatish] نمی دونم باهاش چیکار کنم

"مهدی"
15th November 2013, 07:15 PM
گاهی اوقات هم میشه که اونقدر گند بالا میاری که نمیدونی چجوری باید جمعش کنی....[soal]

masoume.a.92
15th November 2013, 07:49 PM
خدیاا منو بکش ....خسته شدم...تو مواقع حساس همیشه من باید یه مرگم بشه!
این بار سومه دارم امسال سرما میخورم....ای خدا من که عین ادم میرم بیرون!!!چشامامم میپوشونم....خسته شدم[sar dard]
حالم بده...دارم دیوونه میشم!من بمیرم همه از دستم راحت شن!


دختر جان این چه حرفیه؟
خدانکنه...
میکذره همه چی...
سالم باشی و موفق.

سونای
15th November 2013, 08:20 PM
امروز خیلی عصبی بودم! سمان میگه برا امتحان فردامه! از فردا تا پنجشنبه هر روز صبح امتحان عملی دارم!! توو بدترین اورژانس شهرمون!! [negaran]دیوونه خونه هست انقد که شلوغه...
اینروزا همش مهمون داشتیم و مهمونی رفتیم! واسه همین خیلی بهم ریخته ام!! نمیدونم چرا نیاز به تنهایی دارم تا شارژ شم!! هیچم درس نخوندم! برگه های اورژانس رو هم توی این شلوغی ها گم کردم!! [esteress][nishkhand]تا میام مرور کنم سرو صدای خونه نمیزاره تمرکز کنم[negaran][nadidan] هرگز اینجوری نبودم نمیدونم چرا سستی اعصاب گرفتم و پرررررررررررررررررررررررر رررررررررررررر از دلشوره ام
تا میومدم درس بخونم این بچه کوچیکا یا میخواستن بازی کامپیوتری کنن یا جیغ و داد و همه چی رو بهم ریختن یا ....

توو این درگیری ها یه عزیزم بعد از تعطیلات برگشت...موقع خداحافظی خیلی ناراحت بودم اما نمیدونم چرا ناراحتیم رو به شکل هاپو بودن بروز دادم[bamazegi] و اونو هم کلی ناراحت کردم! هی میومدم یچی بگم که درستش کنم اما بدتر میشد[nadidan][negaran] خلاصه رفت و من کلی عذاب وجدان گرفتم...
اما چند دقیقه پیش زنگ زد که رسید و پرسید که خوب شدم یا نه!! من ازش بابت امروز عذرخواهی کردم... خیالم ازون بابت یکم راحت شد... خیلی شرمندش شدم...[afsoorde]
اما امتحان فردا... خدا کنه این سستی اعصابم خوب شه... نمیدونم اورژانس شلوغ فردا رو به خیری پشت سر میزارم یا نه!!! نمیدونم اون همه آرامشم چی شده....[nadidan] از استرس و دلشوره دارم خفه میشم...[esteress]

sevda_sj
15th November 2013, 08:51 PM
سلام خوبین !![labkhand]

فکر کنم اولین پستم باشه در این تاپیک[shaad] کلا ادم تو داریم و به این راحتیم که شما مشکلاتتون رو میگید نمیتونم بگم همه چیزو میریزم تو خودم!![nadidan] زیادم اهل خاطره نوشتن نیستم

ولی از یه چیزی دلم پره محرم امسال مثله هیچکدوم از محرمای سال قبل نبود خیلی بی حس و حال بودم نمیدونستم چرا گریه میکنم چرا میخندم چرا میرم چرا میام!!!

احساس سردرگمی دارم احساس میکنم در یک چاه تنهایی افتادم ولی مثله سونای که به یکمی ارامش و تنهایی نیاز داره من به شلوغیو دادو بیداد نیاز دارم

و میشه اینو فهمید که در کل هیچکس از وضیتعتی که الان هست راضی نیست امیدوارم همه به چیزی که میخوان به امید خدا برسن

ما به همین هم راضیم شکر[golrooz]

یا علی

sr hesabi
16th November 2013, 01:19 AM
سلام
امروز روز بدی نبود
رکورد جالبی زدم حدود 60 تا سوال شیمی فیزیک رو کمتر از 25 دقیقه زدم
شیمی رو 100زدم،فیزیک رو 90
چقدر حال داد ،گفت 30 دقیقه وقت دارید من اختصاصی هام تموم شده بود[nishkhand]
ولی حیف که عمومیام رو بد زدم[nadidan]
بعد یه ضرب رفتم کتاب خونه
یه سری سوال ریاضی جالب بود،که خیلی دوست داشتم حلش کنم
حلش کردم بعد به سیستم نت کتابخونه دستبرد زدم
کلی حال داد[nishkhand]
بعدشم اومدم خونه
نشستم پا فیلم
امروز رو آزادی اعلام کردم[nishkhand]

مـــــــهـــــــر
16th November 2013, 08:04 PM
امروز خیلی عصبی بودم! سمان میگه برا امتحان فردامه! از فردا تا پنجشنبه هر روز صبح امتحان عملی دارم!! توو بدترین اورژانس شهرمون!! [negaran]دیوونه خونه هست انقد که شلوغه...
اینروزا همش مهمون داشتیم و مهمونی رفتیم! واسه همین خیلی بهم ریخته ام!! نمیدونم چرا نیاز به تنهایی دارم تا شارژ شم!! هیچم درس نخوندم! برگه های اورژانس رو هم توی این شلوغی ها گم کردم!! [esteress][nishkhand]تا میام مرور کنم سرو صدای خونه نمیزاره تمرکز کنم[negaran][nadidan] هرگز اینجوری نبودم نمیدونم چرا سستی اعصاب گرفتم و پرررررررررررررررررررررررر رررررررررررررر از دلشوره ام
تا میومدم درس بخونم این بچه کوچیکا یا میخواستن بازی کامپیوتری کنن یا جیغ و داد و همه چی رو بهم ریختن یا ....

توو این درگیری ها یه عزیزم بعد از تعطیلات برگشت...موقع خداحافظی خیلی ناراحت بودم اما نمیدونم چرا ناراحتیم رو به شکل هاپو بودن بروز دادم[bamazegi] و اونو هم کلی ناراحت کردم! هی میومدم یچی بگم که درستش کنم اما بدتر میشد[nadidan][negaran] خلاصه رفت و من کلی عذاب وجدان گرفتم...
اما چند دقیقه پیش زنگ زد که رسید و پرسید که خوب شدم یا نه!! من ازش بابت امروز عذرخواهی کردم... خیالم ازون بابت یکم راحت شد... خیلی شرمندش شدم...[afsoorde]
اما امتحان فردا... خدا کنه این سستی اعصابم خوب شه... نمیدونم اورژانس شلوغ فردا رو به خیری پشت سر میزارم یا نه!!! نمیدونم اون همه آرامشم چی شده....[nadidan] از استرس و دلشوره دارم خفه میشم...[esteress]

الا بذکر الله تطمئن القلوب
آروم باش دوستم

parnian 80
16th November 2013, 08:18 PM
گیر افتادم تو دو راهی!
از دست یکی خیلی ناراحتم احتمالا اونم از دستم خیلی ناراحته.
ولی اون طرف برام خیلی ارزش داره نمیدونم چیکار کنم!یه کارایی کردم ولی نمیدونم خوب کاری کردم یانه!؟

Sa.n
16th November 2013, 08:35 PM
توی زندگی به این نتیجه رسیدم که چه ما بخوایم روز ها میگذرن و ما فقط میتونیم انتخاب کنیم که روزهای زندگی شیرینی رو داشته باشیم یا نه [golrooz]
امروز هم روز خوبی بود البته بعد از 1:45 رسم کشیدن گردنم داره میشکنه
غیر از اون یک خبر خیلی خیلی بد هم امروز مدرسه داد که درد گردنه غیر قابل تحمل تر شده ، واقعا بی انصافیه ، چون ما توی مدرسه قلم چی میدیم و حوزمون در اصل مدرسمونه اسم نفرات برترمون توی لیست قلم چی نمیره ! ما هم با این شانسمون [nishkhand]
کلا مدرسه ما در رسوندن اخبار ناراحت کننده هنر خاصی داره [afsoorde]

سونای
16th November 2013, 11:44 PM
خب امتحان امروزم گذشت...بازم بارون به دادم رسید..یه شیر تو شیری شده بود که حد نداشت! خداروشکرررررررررررررررررر رررر خوب بود!!![sootzadan][bamazegi] دیشب تا نزدیکای 2 نخوابیدم!!! کلی به خودم فشار اوردم تا بخوابم! اما واسه امتحان امروزمو اینکه اینمدت خوب نخونده بودم کلی نگران بودم!!! خلاصه خوابیدم که حدود 3-4 صبح از صداااااااااااااااااای بارون بیدار شدم ...خیلیییییییییی شدید بود! شدت باد گلدونای به اون بزرگی رو از بالا دیوار انداخت!!!!!! سقفمون انگاری داشت کنده میشد!!!!! نمیدونم توی اون خواب چرا همش یاد فیلیپینی ها میفتادم که چی کشیدن![negaran] دیگه زیادی در حال وحشتناک شدن بود که کوله بار بربستم و کوچ کردم نزد مادر.. خوابیدم[bamazegi] [sootzadan]که البته نمیشد خوابید انقد که طوفان بود!!

خلاصه حدود 7، حرکت کردم تا زانو خیس شدم!!! این بوته از بالاش توش اب رفت بعد دیگه ابش در نمیومد!!! شلق شلوق صدا میخورد[bamazegi]
به زحمت رسیدیم بیمارستان همه جا رو اب گرفته بود! حتی اتاق رختکن هم اب گرفته بود[bamazegi] ( البته توی حیاط ها ) رفتیم بخش! همه در تکاپوی بارون بودن!! حتی خیلی از بیمار ها هم همه حواسشون به این بدو بدو ها و کارها بود ..روز خوبی بود!!برا همه یه تنوعی شده بود ازون کسالت در اومده بود... بعد تقسیم شدیم قرار شد 11 به بعد هرکی بره توو بخشی.. منو ستاره افتادیم ارتوپدی مردان! ( خیلی بهتره چون مردها زیاد داد و فریاد نمیکنن مگر اینکه چی بشه!!) البته دوتا از پسرامون میگفتن این تبعیضه و اونا باید اینجا باشن! اما مسئولمون گفتن که نه شما پسر هستید باید برید اون قسمتی که شرور ها هستن[nishkhand][khanderiz] البته من متوجه نشدم شرور ها کجا هستن!!!! فردا حالا ایشالله متوجه میشیم...[cheshmak]

برسیم به بیمار ها ...یه پسره بود همچین نشسته بود رو برانکارد که انگاری تو قهوه خونه هست![sootzadan] فکر نمیکردیم چیز خاصی باشه!! اوردن... بلوزش که کنار رفت!![nadidan] به حدی بود که یکی از پزشکا گفتن چاقو خوردی یا شمشیر جومونگ![nishkhand] دم ظهر هم موقع کشیدن لوله زیر بخیش ! دوستم از حال رفت[taajob][nadanestan] باورم نمیشد! گفتم ستاره! [negaran]ستاره! [taajob]جون من نه!!! تورو خدا الان نههههه!!!!![negaran] آقای.... گفتن دیر گفتی دیگه از حال رفت!! برو به اون برس!! و آقای .. هم دست تنها شروع کردن...[nadidan]من برگشتم دیدم[nadidan] لال شده بودم![nishkhand] اوج فاجعه بود!!

ولی خوشم اومد پسره روش نمیشد داد بزنه ولی خیلیییییییییییییییییییییی درد کشید!! آقای .... هم نامردی نکرد!!و به بدترین حالت ممکن لوله رو در اورد!!! یکم مراعات نکردن!! منم خدایی زانوهام تیر میکشیدن!!! انقد که آقای ... بد لوله رو میکشیدن!! و باهاش کلنجار میرفتن.. ازونطرف باندو کشیدن بخیه ها گیر کرده بودن !!! پسره بدبخت نیم متر بلند میشد از رو تخت اما بدون کوچیکترین صدایی!!! اونقد لبشو دندون گرفت و چشماشو محکم میبست که فکر میکردم الان نفسش بند میاد!! خدایی خیلی بد کشیدن![nadidan]
بعد 2-3 ساعت خواهر پسره اومد سرشو گذاشت رو شکم داداشش چون تنها جایی بود که چیزی وصل نبود و از نظر خواهره درد نداشت .. داداششو بغل گرفت!! خیلی ناراحت شدم!! دلم میخواست بزنم تو دهن پسره یا گوششو بکشم[nishkhand] که اینجوری سر دعوا و چاقو زدن و چاقو خوردن با جوونیش بازی میکنه و عذابش برا خونوادشه!!


یه اتفاق دیگه هم اینکه تصادفی که میاوردن یه اقایی بودن من برا علایم حیاتی رفتم پیششون و همون موقع خانومش اومد پشتم! و همینطور یریییییییییییییز داشتن از خواهرای آقاهه ( خواهر شوهرشون ) برا آقاهه بد میگفتن که اینا نمیدونم عادت دارن با اژانس میرن میان حالا.... خلاصه کلی چیز میگفتن... منم بینشون بودم! یدفعه آقاهه با اون دست شکسته عصبانی شدن و از رو من پل زدن که با اونیکی دستشون خانومشونو بزنن!![nadidan]خانومه هم عقب نشینی نمیکردن!! یکم هم از ترکشاشون گرفت به من که وسطشون بودم!!!اصلا منو نمیدیدن!sh_dokhtar11 همینطور داشتن دعوا میکردن!!دیگه دیدم همینجوری بمونم واقعا خودم کتک میخورم! گفتم عه آقا یعنی چه!! خانوم شما بس کنین نباید ایشون دستشونو تکون بدن!!!!! تو دلمم خدا خدا میکردم یکی بیاد به دادم برسه!!![nishkhand] بعد دو دقیقه بعد با هم اشتی کردن!!![khanderiz]
خلاصه روزی آسون بود البته چون به کمک خدا خیلی وابسته به دانش نبود![bamazegi] همه چیزایی بود که خیلی کار کرده بودیم...


خدا جونم خیلی دوستون دارم[esteghbal][golrooz][golrooz][golrooz]

solinaz
17th November 2013, 12:36 AM
[tahavoo][tahavoo][tahavoo]
امروز مدرسه نرفتم!افتادم تو رخت خواب ...عه حالم بهم خورد دیگه از خودم...این چه جور سرما خوردگی هست که من میگیرم!روز دوم حتمااااااااااا افتادم تو رخت خواب(در طی 3 سرماخورگی متوالی روز دوم تب داشتم[negaran]) و باید غیبت داشته باشم و تب و هزار درد و مرض دیگه[nadidan]
تو خونم که میونیم یه لحظه از درس و ...ارایش نداریم!از صبح تا حالا مدرسه 3 بار زنگ زده یا خونمون یا گوشی بابام یا ....![nadidan]حالا به غیر اینکه خود بابام ساعت 9 زنگ زد گفت حالش خوبببببببببببببببب نیست،نمیتونه بیاد ولی....!ول کن نبودن!عه!دیونمون کردن!یه بار بابام گفت دیگه دوباره زنگ زدن![naomidi]
کم مونده بود پاشن بیان منو به زور بکشونن مدرسه[esteress]
بار سوم که خانم مونسان زنگ زدن.. جهت اطلاع رسانی اردو راهیان نور(شلمچه)بود![nadidan]بابام مخالفت کرد!با اینکه با قطاره و اکثر دوستام دارن میرم![nadidan]یه چیزیم هست خودمم میترسم برم شلمچه شهید شم[nishkhand]و اینکه فکر کنم پارسال اتوبوس راهیان نور(دختران تهران)تو راه چپ کرد و همشون...![nadidan]
...........
پارسال اردو مشهد رفتم کلی خوش گذشت ...روز حرکتمون برف خیلی شدیدی اومد!ا.فکر کردیم کنسل میشه ولی باز بردنمون اون موقع هم بابام و هم مامانم حسابی از رضایت دادن پشیمون بودن....کلی منو دوستام التماسشون کردیم تا گذاشتن برم...[shaad]تو قطار بودیم...مشهدم رو زمین برف نشسته بود!تو هتلم فقط به ما چهارتا(من و ستایش و حدیث و شبنم)اتاق جدا دادن...یعنی هیچچچچچچچچچچچچ دبیری باهام تو اتاق نبوددددددددد[shaad]شانس اوردیم!تو حرمم دائم گممممممممممممم میشدیم[sootzadan]
هــــــــــــــــی خدا...ولی حیف...بابام زده رو دنده لج...هیچ جوری نمیشه راضیش کرد!نه میتونم امسال راهیان نور برم و نه دیگه مشهد!یه چیزیم از خودش دراورده میگه توووووووو از وقتی رفتی اردو مشهد خیلییییییییییییییییییییی بی تربیت شدی!!!!!!!!!!!!!!بــــــابــــا!! ![taajob](نمیدونم چرا همرو ول کرده فقط چسبیده با این)[soal]

الانم صدای رعدو برق داره میاد ولی اثری از بارون نیست!!![soal][nadidan]

Sa.n
17th November 2013, 04:35 PM
امروز فهمیدم ضرب المثل دوری و دوستی در همه جای زندگی صدق میکنه [golrooz]

setayesh shb
17th November 2013, 04:57 PM
[gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye]حالم خیلی بده یعنی بیشتر از دست یکی عصبانی هستم خدا بگم چی کارش کنه

بحث
17th November 2013, 05:35 PM
امروز یه چیزایی فهمیدم هم برام جالب وخوب بودن هم شاخ دراوردم[taajob]

homeyra
19th November 2013, 04:02 PM
دلم میخواد یه چیزی بنویسم...حوصله حرف زدن ندارم،حوصله دلداری های الکی...حوصله شنیدن "میفهمم چی میگی" یا "زیاد سخت نگیر" ....
دلم میخواد یه چیزی بنویسم....همیشه نوشتن حالمو خوب میکنه ولی الان اونم حالمو خوب نمیکنه....
بعضی موقعا به این نتیجه میرسم که وقتی آدم هیییییییچ چیزی حالشو خوب نمیکنه،به این معناست که اصلا حالش بد نیست....
خواستم از حالم بگم....نه برای دیگران...که بیان بخونن و برن...بلکه برای خودم...ولی حالم نوشتنی هم نیست....

حالم چو دلیریست که از بخت بد خویش در لشکر دشمن پسری داشته باشد
سخت است پیمبر شده باشی و ببینی فرزند تو دین دگری داشته باشد
این بهترین تفسیر از حال من بود....

Sabo3eur
19th November 2013, 04:16 PM
باسه من که امروز فردا دیروز همه یکی هستن
خاطره رو با ترا فراموش میکنم
مخم پوک شده همین روزاس خاطره کنم خودم رو برای همه

سونای
19th November 2013, 05:33 PM
امروز یه دفعه 7-8 تا اورژانسی آوردن! تقسیم شدیم روشون! میگن تلخ قصه عادت!! دقیقا ماجرای امروز بود!! هرچند نفری که روی یه تخت بودن همه حواس به همون تخت بود و بدترین علایم بقیه مد نظر نبود و بهش واکنش نشون نمیدادیم! نهایت دیگه کمی توجهمون به تخت بقلی شاید میرفت!! هه! عادت!! چیز عجیبیه!!
یه پسره که از اتاق عمل اومده بود بیرون مشکل تنفسی پیدا کرد! البته دوتاشون که یکی تقریبا جوگیر شده بود اما اونیکی واقعا ...فکرشو کنین یه پیر مرد کنارش سالم تر بود تا این جوون!!اونم همزمان با این اومد! این پسر بعد از عمل ساق پا مشکل تنفسی پیدا کرد! و عوارض بیهوشیو ...بعدم متوجه شدیم چون سیگار میکشید ،دیدن این علایم طبیعی هست! به هر چیزی که دم دستش بود با اون چشمای بسته چنگ میزد!!اونقد تقلا میکرد برا نفس کشیدن که سینه هاشو کامل میاورد بالا و از تخت جدا میشد!! هر چند دقیقه یه خدایااااااااااااااااااااا اااا میگفت!! چند بار نفسش رفت!! حتی همراهاشون انقد ترسیده بودن که چند بار بهمون بدو بیراه گفتن!!
وقتی ادم اون قد و هیکلشو میدید باورش نمیشد اینجوری کم بیاره!!! به تمام معنا داشت پرپر میزد!!

با خودم فکر کردم که کاش آسیبی که سیگار به درون ادم میزنه بصورت درد قابل درک بود!! اونوقت دیگه نیازی نبود انقد منت جوونامونو بکشیم و بگیم سیگار بده! و اون دلیل بیاره! بگیم بده اون بگه تفننیه! بگیم بده بگه حواسمو پرت میکنه... بگیم بده...بگه.....

بفهم سیگار بده!!!

بفهم زندگی میخوای!!! و انقد از نا امیدی دم نزن!!! توو بدترین شرایط باز اخرش تلاش میکنی برا نفس کشیدن!!! تلاش میکنی تا زندگیت تموم نشه!!! تلاش میکنی برا زنده موندن!!! امروز اون نگاه های پر از تمنای اون پسر یادم نمیره!!! حرف نمیزد با نگاش تمنا میکرد کمکش کنیم!![negaran][nadidan]

کاش تخریب حاصل از سیگار کشیدن درد داشت تا میفهمیدن سیگار بده ... کاش جوونایی که نا امید میشنو چند روز میاوردن بیمارستان تا ارزش زندگی رو درک میکردن....

خدایا نجاتمون بده...خدایا جوونامونو حفظ کن...آمین

Sa.n
19th November 2013, 09:57 PM
امروز و دیروز روز های خوبی بودن جمعا ، کلا توی این دو روز شاد بودم من
و داستان چی بود که من شاد بودم ، حدود 1.5 سال هست که من عینک استفاده می کنم ، از عینک خسته شده بودم ، دلم رو زده بود به عبارتی خلاصه دیگه کلافه شده بودم
پزشک هم میگفتن که باید 18 سالت بشه تا من لنز بدم منم همیشه این شکلی از مطب میومدم بیرون [daava][bihes]
وقتی خواستن فرم پرکنن خانوم منشی پرسیدن چند سالته منم گفتم 15 بعد مامان گفتن14 ، تا 6-7 بار تکرار شد هر بار هم لحن من و مامان قاطع تر میشد ، چون مییدونستم که اگر بگم 14 لنز نمیدن خلاصه خانوم منشی متوجه شدن که برای چی میگم 15 به همین خاطر به حرف من گوش کردن [khanderiz][tashvigh][cheshmak]
دیروز رفتیم و من مطمئن بودم که باید لنز بگیرم و وقتی وارد مطب شدیم با هزار اصرار و تضمین راضی شدن لنز بدن [nishkhand] لنز امروز آماده میشد ، کلا دیروز هم توی خونه وامروز هم توی مدرسه و هم خونه شاد بودم برای خودم بعد از 1 سال اصرار بالاخره شد . امروز رفتیم لنز رو تحویل گرفتیم پزشک گرامی لنز رو گرفته بودن دستشون نمیدادن میگفتن بازم قول بده [nishkhand] نمی دونم من چند بار باید قول بدم ، هیچی دیگه 8-9 باری قول دادم و با تضمین مامان و بابام بالاخره لنز رو دادن آموزش های جانبیش رو هم دادن و اومدیم خونه
ولی هنوز که هنوزه باورم نمیشه من الان لنز دارم ، جوری ذوق زده ام که انگار دنیا رو بهم دادن [khanderiz]
92.8.28

parnian 80
20th November 2013, 04:25 PM
برد تیم ملی والیبال ایرانو به همممممممممممممممممممممممم ممممممممممممممممممه ی ایرانی ها تبریک میگم.وای عجب حالی داد نشستیم بازیو دیدیم این معاونای ضدحالم که هی میومدن تهدید که الان خاموشش میکنیم و(البته یه چند باری خاموش شد) ... ولی در کل روز جالبی بود!بچه های مدرسه ی ما حاضر نبودن برن کلاس میخواستن تا عصر تشویق و..... ولی اینقد سر و صدا کردیم که فکر کنم تموم اصفهان خبردار شدن.

parnian 80
21st November 2013, 07:37 PM
سلام.
نمیدونم یک انسان تا چه حد میتونه مهربون باشه فرشته های بدون بال هم روی زمین هستن....[golrooz]
امروز ساعت 9 تا 10 ورداشتم 5 صفحه مسئله فیزیک حل کردم ساعت ده و نیم باید دم در مجتمع می بودم بعد کلاس رفتم خونه ی دوستم.خیلی خوش گذشت بعدشم با آژانس برگشتم خونه.روز خوبی بود ولی واسه شنبه خیلی کار دارم خدا کنه برسم کارامو انجام بدم.[nadidan]

setayesh shb
21st November 2013, 10:10 PM
کلا این دو سه روزه روزای خوبی برام نبوده همش ناراحت بودم اگه اتفاق خوبی هم برام افتاده بعدش یه کسی یا یه چیزی حالمو گرفته نمومش همین دیروز تو حال خودم بودم که این مشاور مسقرمون اومده معدل داده دست من خدا بگم چی کارش کنه دو روزه یه چشمم اشکه یه چشمم خون(چقدر شعاری حرف زدم[nishkhand])ولی خدایی همینه حتی تو خوابم اشک میریزم یا خوابای بد میبینم تو خوابام همش دارم سوالایی که بلد نیستمو حل میکنم حل میشه ولی وقته بیدار میشم یادم نیست تو خواب چطور حل کردم دارم دیوونه میشم حالم اصلا خوش نیست انگار[sar dard]
ای کاش فقط اینا بود انقدر از همه طرف ریخته سرم این بارون امروزم حالمو گرفت بعدشم که این شعر محسن یگانه رو گوش کردم هوس کردم بازم امشب زیر بارون تو خیابون به یادت اشک بریزم.......هیچی دیگه هیچ کسم حاضر نشد منو ببره قدم بزنم زیر بارون دیگه کلی حالم گرفته شد باید تخلیه ی روحی بشم ویلا اخرش دق میکنم میمیرم انقدر گریه کردم که سرم داره منفجر میشه خدا کمکم کنه ولی بازم میگم به خدا که ازش یه دنیا ممنونم که کنارمه هر وقت تنها میشم حسش میکنم فقط ای کاش همونطور که من باهاش حرف میزنم اونم با من حرف میزد تا کمی اروم بشم[afsoorde][afsoorde]

M@hdi42
21st November 2013, 11:22 PM
سلام

خیلی دلگیرم ازتون. بی معرفت ها. همتون یه مشت بی معرفتین . بعد دوسال کنارتون بودن ارزش یه تاپیک روابط عمومی نه!! حتی یک تبریک خشک خالیشو هم نداشتیم .

"VICTOR"
21st November 2013, 11:38 PM
سلام

خیلی دلگیرم ازتون. بی معرفت ها. همتون یه مشت بی معرفتین . بعد دوسال کنارتون بودن ارزش یه تاپیک روابط عمومی نه!! حتی یک تبریک خشک خالیشو هم نداشتیم .


سلام

تو چشای من نګاه کنید : http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/begging.gif

http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/blackeye3.gif

http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/electricf.gif



http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/flat.gif

Almas Parsi
21st November 2013, 11:38 PM
سلام

خیلی دلگیرم ازتون. بی معرفت ها. همتون یه مشت بی معرفتین . بعد دوسال کنارتون بودن ارزش یه تاپیک روابط عمومی نه!! حتی یک تبریک خشک خالیشو هم نداشتیم .

با سلام خدمت آقا مهدی [golrooz]

و تبریک مجدد خدمت شما بزرگوار به مناسبت روز میلادتون [golrooz]

شما بزرگوار هستید ولی بر اساس اطلاعیه ای که دستورش از ناحیه مدیریت سایت صادر شده بود ما تا پایان ماه محرم تبریک روابط عمومی رو ارسال نمیکنیم کما اینکه هیچکدام از دوستانی که در این ایام تولدشون بوده پیامی از روابط عمومی دریافت نکردندو همه دوستان هم از این قضیه مطلع هستد

و نمونه بارز این مساله تولد مدیریت سایت جناب ادمین هم تبریک روابط عمومی ارسال نشده و صرفا دوستان در قالب تبریک در پروفیل میلاد ایشون رو تبریک گفتند و قوانین برای همه یکسان هست



موفق باشید[golrooz]


اطلاعیه تعلیق گروه تولدها و صندلی داغ به مناسبت ایام سوگواری (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?195024-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%82-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%88%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C)

z.000
21st November 2013, 11:40 PM
سلام

تو چشای من نګاه کنید : http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/begging.gif

http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/blackeye3.gif

http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/electricf.gif



http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/flat.gif
قضییه چیه؟تبریک براچی؟

"VICTOR"
21st November 2013, 11:43 PM
قضییه چیه؟تبریک براچی؟

سلام

توووووووووووووووووووووووو وولد http://oshelam.persiangig.com/image/zarde%20kochik/fairysmile.gif

sr hesabi
21st November 2013, 11:50 PM
با سلام خدمت آقا مهدی [golrooz]

و تبریک مجدد خدمت شما بزرگوار به مناسبت روز میلادتون [golrooz]

شما بزرگوار هستید ولی بر اساس اطلاعیه ای که دستورش از ناحیه مدیریت سایت صادر شده بود ما تا پایان ماه محرم تبریک روابط عمومی رو ارسال نمیکنیم کما اینکه هیچکدام از دوستانی که در این ایام تولدشون بوده پیامی از روابط عمومی دریافت نکردندو همه دوستان هم از این قضیه مطلع هستد

و نمونه بارز این مساله تولد مدیریت سایت جناب ادمین هم تبریک روابط عمومی ارسال نشده و صرفا دوستان در قالب تبریک در پروفیل میلاد ایشون رو تبریک گفتند و قوانین برای همه یکسان هست



موفق باشید[golrooz]


اطلاعیه تعلیق گروه تولدها و صندلی داغ به مناسبت ایام سوگواری (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?195024-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%82-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%88%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C)




میگم خداییش تو اون گروه ما چه میکردیم
مشروبات الکلی سرو نمیشد به خدا،بچه ها میدونند[khande]

بعد ناحیه مدیریت مگه چنده؟؟
ما ناحیه 3 هستیم[khande]

خب من کاملا شوخی کردم و منظوری به شما نداشتما[golrooz]

Almas Parsi
21st November 2013, 11:59 PM
میگم خداییش تو اون گروه ما چه میکردیم
مشروبات الکلی سرو نمیشد به خدا،بچه ها میدونند[khande]

بعد ناحیه مدیریت مگه چنده؟؟
ما ناحیه 3 هستیم[khande]

خب من کاملا شوخی کردم و منظوری به شما نداشتما[golrooz]


با سلام خدمت sr hesabi بزرگوار[golrooz]

چیزی که دوستان بایستی توجه داشته باشند اینه که کلیه اطلاعیه های صادره از روابط عمومی از ناحیه مدیریت هست و بخش روابط عمومی صرفا وظیفه اطلاع رسانی رو در این میان داره و چنانچه دوستان از شرایط رعایت برخی موارد و قوانین تالار اعتراضاتی دارند میتوانند با مدیریت سایت در میان بگذارند



با تشکر[golrooz]

بحث
22nd November 2013, 12:12 AM
[dooa][nadanestan][tafakor][negaran][entezar2][entezar2][dooa][dooa][dooa][dooa]شاید انتظار بدترین احساس باشه شایدم نگرانی بده شایدم ندونستن ولی هرسه تاش یکیه فک کنم ومن همچنان منتظرم[entezar2]

moh1370
22nd November 2013, 03:51 AM
بعضی اوقات خوبه آدم ها به فلسفه کارها ، حرفا و رفتاراشون که بر خاسته از افکار و اعمال دیگرانه فکر کنن
وقتی دارن از یه نفر الگو میگیرن،وقتی به خاطر یه بزرگ عزاداری میکنن، وقتی یه عید بزرگو جشن میگیرن، وقتی، وقتی،وقتی،و صد وقت دیگه
ببینن واقعا هدف اصلی اون الگو و بزرگ هم همون بوده؟
بعضی اوقات تعصب های بیجا و تقلید های بدون فکر تیشه به ریشه جامعه میزنه

رضوس
22nd November 2013, 10:30 AM
با سلام خدمت آقا مهدی [golrooz]

و تبریک مجدد خدمت شما بزرگوار به مناسبت روز میلادتون [golrooz]

شما بزرگوار هستید ولی بر اساس اطلاعیه ای که دستورش از ناحیه مدیریت سایت صادر شده بود ما تا پایان ماه محرم تبریک روابط عمومی رو ارسال نمیکنیم کما اینکه هیچکدام از دوستانی که در این ایام تولدشون بوده پیامی از روابط عمومی دریافت نکردندو همه دوستان هم از این قضیه مطلع هستد

و نمونه بارز این مساله تولد مدیریت سایت جناب ادمین هم تبریک روابط عمومی ارسال نشده و صرفا دوستان در قالب تبریک در پروفیل میلاد ایشون رو تبریک گفتند و قوانین برای همه یکسان هست



موفق باشید[golrooz]


اطلاعیه تعلیق گروه تولدها و صندلی داغ به مناسبت ایام سوگواری (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?195024-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%82-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D9%88%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C)


سلام روزتون بخیر

میدونم اینجا جای بحث نیست ولی اگه کسی تو این ایام به دنیا بیاد به علت ایام سوگواری نباید بگیم مبارک باشه؟؟؟؟؟[soal]

مکان واقعی نیست که بگیم جشن میخوایم بگیریم و میخوای سیستم صوتی نصب کنیم یه تبریک ساده ست!!!!

تا جایی هم که من خبر دارم از دو روز قبل از محرم این محدودیت ها شروع شده بود!!!

ممنون[golrooz]

Almas Parsi
22nd November 2013, 11:02 AM
سلام روزتون بخیر

میدونم اینجا جای بحث نیست ولی اگه کسی تو این ایام به دنیا بیاد به علت ایام سوگواری نباید بگیم مبارک باشه؟؟؟؟؟[soal]

مکان واقعی نیست که بگیم جشن میخوایم بگیریم و میخوای سیستم صوتی نصب کنیم یه تبریک ساده ست!!!!

تا جایی هم که من خبر دارم از دو روز قبل از محرم این محدودیت ها شروع شده بود!!!

ممنون[golrooz]

با سلام خدمت شما بزرگوار[golrooz]

فرمایش شما متین ولی محدودیت در قالب کارت تبریک از روابط عمومی به من اعلام شد شخص بنده در روز تولد دوستان پیام تبریکم رو به پروفایل دوستان ارسال کردم و سایر دوستان هم همین کار رو انجام میدن و رسما تولد شخص تبریک گفته میشه
تنها تفاوت این ایام با زمانهای قبل در ارسال پیام روابط عمومی بوده
و این انصاف نیست بگیم تبریک تولد به طور کل محدود شده
ما تا چند ماه پیش سیستم تبریک روابط عمومی رو کلا نداشتیم برای تولد ها و از یک مقطعی مدیریت سایت مجوز این کار رو دادندو این مورد به اجرا در آمد
و برای اون دسته از عزیزانی که در این ماه تولدشون بوده اگر دوستان کمی شکیبا باشن با اتمام این ماه ما یه برنامه گروهی تولد برای این دوستان در نظر داریم و این مورد صرفا مربوط به این عزیزان نیست ممکنه سال آینده اگر عمری باشه عده دیگه ای در این شرایط باشن
باز هم عزیزان چنانچه از شرایط اعتراضی دارن میتونند با مدیریت سایت (ادمین ) در میان بگذارند چون کلیه تصمیمات متخذه توسط ایشان و ارشدهای انجمن صورت میپذیره

با تشکر [golrooz]

رضوس
22nd November 2013, 11:15 AM
با سلام خدمت شما بزرگوار[golrooz]

فرمایش شما متین ولی محدودیت در قالب کارت تبریک از روابط عمومی به من اعلام شد شخص بنده در روز تولد دوستان پیام تبریکم رو به پروفایل دوستان ارسال کردم و سایر دوستان هم همین کار رو انجام میدن و رسما تولد شخص تبریک گفته میشه
تنها تفاوت این ایام با زمانهای قبل در ارسال پیام روابط عمومی بوده
و این انصاف نیست بگیم تبریک تولد به طور کل محدود شده
ما تا چند ماه پیش سیستم تبریک روابط عمومی رو کلا نداشتیم برای تولد ها و از یک مقطعی مدیریت سایت مجوز این کار رو دادندو این مورد به اجرا در آمد
و برای اون دسته از عزیزانی که در این ماه تولدشون بوده اگر دوستان کمی شکیبا باشن با اتمام این ماه ما یه برنامه گروهی تولد برای این دوستان در نظر داریم و این مورد صرفا مربوط به این عزیزان نیست ممکنه سال آینده اگر عمری باشه عده دیگه ای در این شرایط باشن
باز هم عزیزان چنانچه از شرایط اعتراضی دارن میتونند با مدیریت سایت (ادمین ) در میان بگذارند چون کلیه تصمیمات متخذه توسط ایشان و ارشدهای انجمن صورت میپذیره

با تشکر [golrooz]
چرا پایان این ماه؟؟؟
20 و 28 و 30 صفر رو هم در ماه بعد در پیش داریم پس کلا به اون مناسبت ها هم باید تعطیل باشه!!!!!

ما داریم مراتب اعتراض خودمون رو به روابط عمومی اعلام میکنیم چون میدونیم اینجوری بهتر مورد بررسی قرار میگیری[shaad]

با سپاس[golrooz]

Almas Parsi
22nd November 2013, 01:15 PM
چرا پایان این ماه؟؟؟
20 و 28 و 30 صفر رو هم در ماه بعد در پیش داریم پس کلا به اون مناسبت ها هم باید تعطیل باشه!!!!!

ما داریم مراتب اعتراض خودمون رو به روابط عمومی اعلام میکنیم چون میدونیم اینجوری بهتر مورد بررسی قرار میگیری[shaad]

با سپاس[golrooz]


با سلام خدمت شما [golrooz]

با توجه به این که معمولا ماه محرم رو ماه حرام مینامند و یه حرمتی برای این ماه قائل هستند این تصمیم اتخاذ شده به همون دلیلی که معمولا در این ماه ما ندیدیم کسی طبق عرف جشن و عروسی و... مناسبتی برگذار کنه
در ماه صفر مناسبت های خاص هم در روز مورد نظر یا شب عزاداری هم این مورد رعایت خواهد شد و ممنون که این مورد رو یادآوری کردید که قابل توجه اون دوستانی هست که تولدشون در این روزها ست

همه اعتراضات قابل قبول هست ولی متاسفانه برخی دوستان مسبب اصلی این تصمیمات رو روابط عمومی میدونند در حالیکه دستورات صرفا بوسیله روابط عمومی که یک پل ارتباطی هست ابلاغ و اطلاع رسانی میشه و به من ابلاغ شد که روابط عمومی در راس همه بایستی ملزم به رعایت قوانین انجمن باشه و انتظار میره عزیزان همکاری کنند تا بتونیم شرایط رو سامان دهی کنیم
و نکته دیگه اینکه ایجاد گروه تولد ها و کارت تبریک روابط عمومی فراهم کردن شرایطی مطلوب در انجمن بوده و هدف ایجاد فضایی دوستانه ولی با شرایطی که برخی دوستانمون اشاره کردند گویا این مورد ایجاد دلخوری کرده

هدف رعایت چارچوبیه که ما در فضاهای حقیقی و اجتماع هم ملزم به رعایتش هستیم و این محیط هم جدای از اجتماع نیست...

در خصوص درخواست هم چشم[golrooz] این موارد به مدیریت ارجا میشه و پس از کسب تکلیف حتما اطلاع رسانی خواهد شد

و کلام آخر اینکه:
از دوستان تقاضا دارم چنانکه اعتراض یا شکوه ای از شرایط دارند اون رو در بخش صندوق ایده های بخش روابط عمومی (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?190049-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C)
درج کنند و فضای تاپیک ها باعث بدون ارتباط شدن موارد با اصل تاپیک میشه و شرمنده تاپیک گذاران میشیم
صندوق ایده های روابط عمومی بصورت یک تریبون آزاد و راهی میانبر آمادگی دریافت انتقادات و پیشنهادات سازنده شما عزیزان هست و در کوتاهترین زمان ممکن نسبت به برطرف کردن مشکلات و برآوردن خواسته ها اقدامات لازم را صورت خواهد داد


ممنون از همکاری همه عزیزان[golrooz]

موید باشید[golrooz]

رضوس
22nd November 2013, 01:28 PM
با سلام خدمت شما [golrooz]

با توجه به این که معمولا ماه محرم رو ماه حرام مینامند و یه حرمتی برای این ماه قائل هستند این تصمیم اتخاذ شده به همون دلیلی که معمولا در این ماه ما ندیدیم کسی طبق عرف جشن و عروسی و... مناسبتی برگذار کنه
در ماه صفر مناسبت های خاص هم در روز مورد نظر یا شب عزاداری هم این مورد رعایت خواهد شد و ممنون که این مورد رو یادآوری کردید که قابل توجه اون دوستانی هست که تولدشون در این روزها ست

همه اعتراضات قابل قبول هست ولی متاسفانه برخی دوستان مسبب اصلی این تصمیمات رو روابط عمومی میدونند در حالیکه دستورات صرفا بوسیله روابط عمومی که یک پل ارتباطی هست ابلاغ و اطلاع رسانی میشه و به من ابلاغ شد که روابط عمومی در راس همه بایستی ملزم به رعایت قوانین انجمن باشه و انتظار میره عزیزان همکاری کنند تا بتونیم شرایط رو سامان دهی کنیم
و نکته دیگه اینکه ایجاد گروه تولد ها و کارت تبریک روابط عمومی فراهم کردن شرایطی مطلوب در انجمن بوده و هدف ایجاد فضایی دوستانه ولی با شرایطی که برخی دوستانمون اشاره کردند گویا این مورد ایجاد دلخوری کرده

هدف رعایت چارچوبیه که ما در فضاهای حقیقی و اجتماع هم ملزم به رعایتش هستیم و این محیط هم جدای از اجتماع نیست...

در خصوص درخواست هم چشم[golrooz] این موارد به مدیریت ارجا میشه و پس از کسب تکلیف حتما اطلاع رسانی خواهد شد

و کلام آخر اینکه:
از دوستان تقاضا دارم چنانکه اعتراض یا شکوه ای از شرایط دارند اون رو در بخش صندوق ایده های بخش روابط عمومی (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?190049-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%82-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C)
درج کنند و فضای تاپیک ها باعث بدون ارتباط شدن موارد با اصل تاپیک میشه و شرمنده تاپیک گذاران میشیم
صندوق ایده های روابط عمومی بصورت یک تریبون آزاد و راهی میانبر آمادگی دریافت انتقادات و پیشنهادات سازنده شما عزیزان هست و در کوتاهترین زمان ممکن نسبت به برطرف کردن مشکلات و برآوردن خواسته ها اقدامات لازم را صورت خواهد داد


ممنون از همکاری همه عزیزان[golrooz]

موید باشید[golrooz]


این که مشخصه روابط عمومی صرفا سخنگویه یک مجموعه ست و هیچ مسئولیت اجرایی نداره.

ممنون از لطفتون[golrooz]

* Elahe *
23rd November 2013, 06:40 PM
من نمیدونم چرا اینقدر بدشانسم[delkhoori]

امروز داشتم میرفتم باشگاه و کمی هم دیرم شده بود. خیر سرم خواستم زود برسم گفتم از توی پارک رد شم برم.

از توی پارک که داشتم میرفتم یه دفه صدای سگی به گوشم خورد...تا برگشتم دیدم یه سگ از چند کیلو متری داره بدو بدو میاد دنبالم.فاصله مونم

خیلی کم نبود. خلاصه اینقدر ترسیدم که منم بدو بدو به طرف خروجی پارک دویدم وهمین جور دویدم به باشگاه رسیدم.اینقدر نفس نفس زدم که کم

مونده بود ایست قلبی کنم... این مسیرارو که داشتم میدویدم همه مردم نگاهشون به من بود و پیش همه خیلی خجالت کشیدم[negaran][taajob]

92/8/2[asabani]

parnian 80
23rd November 2013, 08:47 PM
امروز در کل روز خیلی خوبی بود.
امتحان ادبیات جلسه قبلو گرفتیم و .........
برای فردا کاری ندارم(برای خودمم باعث تعجبه[nishkhand]).
بیفزایم که امروز دوباره مثل جهارشنبه همون تشویقا و همون کارها.....
اصن هر وقت ما تشویق می کنیم میبرن[khanderiz]
برد تیم ملی ایرانو در برابر آمریکا تبریییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییک میگم.

solinaz
23rd November 2013, 10:44 PM
چــــــــــــــــــــــــ ــه امتحان ریاضی گندی دادم امروز!میااااااااااااااااا ااااااان ترم![nadidan]
من دارم امتحانامو پشت سر هم گند میزنم!
اصلا امسال یه طوری شده!کنکور!
امروز بابام مرخصی گرفت ساعت اول اومد مدرسه با دبیر زیستم صحبت کنه![negaran]من خیلیییییییییییییییییییی واسه امتحان زیستم خونده بودم!حتی نسبت به امتحان قبلیم که بالاترین نمره ی کلاسو اوردم ...معلمم حتی یه ذره تشویقم نکرد.(خیر سرش معلم نمونه تو منطقه شده)..با اینکه امتحانش سخت بود!(تمام ذوقم کور شد)با خودم میگم شاید امتحانش اسون بوده که معلمه اینجوری باهام رفتار میکنه![esteress]ولی بچه ها یه چیز دیگه میگن...!من برای این امتحان اخریه هم دوشنبه خوندم که امتحان عقب افتاد...انداختن چهارشنبه...و من دوباره سه شنبه خوندم و تستای خیلی سبزو همشو زدم![esteress]
تا قبل امتحان من واسه دوستام توضیح میدادم هرجا مشکل داشتن!
نفهیمدم چطور شد!سر جلسه یه سریارو شک کردمو ،یاددددددددددددددددددددم رفت!!مثلا ATP رو یادم رفت....هرکاری میکردم اسمش نمیومد تو ذهنم!یاد ادنوزین تری فسفات افتادم!
با خودم گفتم:ا=A،دنوزین=Dhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gif،تری فسفات=P( از سه گروه فسفات)یعنی ADP ولی حواسم نبود انرژی این از ATPکمتره![esteress]
اینجا نصف نمره پریددددددددددددددددددددد!
و اینکه من به اندازه ی کافی قبل امتحان استرس داشتم!معلمم 20 تا سوال داده میگه تو 40 دقیقه بنویسید!سر جلسم هی زمان اعلام میکنه![esteress]و اینکه کسی که پایین 19 بشه از نمره میان ترم کسر میشه![nadidan]وقتی دیدم هنوز کلی سوال دیگه مونده و 5 مین زمان...هول هولی نوشتم!یه سریارو اون اخرو جا انداختم!(مثالا)
الان فکر میکنید 20 تا سوال کوتاه بوده!ولی نه!!!!!20 تا سوال هر کدوم الف و ب و...و باید کامل بنویسیم چون معلمه خیلی بد صحیح میکنه![nadidan]
اشکم در اومد سر جلسه!smilee_new1 (11)
این از این!خب دیگه امروز بابام با معلمم صحبت کرد.معلمم گفت: اصلااااااااااااااااا من قصدم این نبوده که از نمره میان ترم کسر کنممممممممممم!!! قصدمم از کوتاهی زمان امتحان اینه که میخوام واسه کنکور امااااااااااااااااادشون کنم!!(فقط ازار روانی دارن)!
بعدشم تست فرق داره تا سوال تشریحییییییییییییییی![esteress]حالا قرار شده میان ترممو جبران کنم!گرچه امروز وقتی برگمو داد زیادم نمرم بد نشد!فقط زیر 19 شد دیگه![nadidan]
****
امتحان ریاضی زنگ اول:
تماممممممممممممممم کلاسا ی دوم(201 ،202،203،204)زنگ اول امتحان داشتن!امتحانموننننننننننن ننن خیلی سختتتتتتتتت بود!
جالب اینجاست که طراح سوالام معلم تجربیا بود ولی .....!اشک ریاضیا با دیدن سوالا در اومد!با یانکه به اونا نکته های اضافی میگن!اونوقت با تجربیا ...![negaran]
همه به نشانه ی اعتراض رفتیم جلو ی دفتر معلما...خواهش و التماس که توروخدااااااااااااااااااا اینا تاثیر ندین!جبران میکنیم!
معلممون:نهههههههههههههههه هه....شما نمونهههههههههههههههههه هستید!بااااااااااااااااید با مدارس عادی فرق داشته باشید!نههههههههههه.....نه شما خاصصصصصصصصصصص هستین!این تازه اسون بوده...دفعه ی بعدی سخت تر میگیرم![nadidan]
من : (زیرلب)نهو نگـــــــــــــــــــــــ ـــــ مَــــــــــــــــــــــ[nishkhand]
بابام خطاب به من:این معلمتون سابقه ی تدریس ندااااااااااااااااااارها! م سن دختر منه!http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/65.gif(همون خواهر منهhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gif،بهش میخوره 4 سال ازم بزرگتر باوشهhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gif)
من و بابام وقتی دیدم اینا حالیشون نمیشه پریییییییییییدیم تو دفتر مشاور![sootzadan]با مشاور مدرسه مشورت کردیم گفتتتتت حتمااااااااااااا باید برید به مدیر بگید که یه فکری بکنه!امتحان ریاضیارو خیلی سخت میگین و همه ناراضی هستن![sootzadan]
به قول همون معلمم مااااااااااااااااااااا چون نمونه هستیم یه مشت کتاب کار مرات و...داریم و اینارم اموزش و پرورش زحمت کشیده و هرسال به زور میکنه تو حلقمون!و امتحانامون از همینننننننننننننننننننن کتابای سخت هست![nadidan]یکی باید سوالارو واسمون حل کنه خب ولی تو مدرسه معلم فوقمون خیلی عقبههههههههه![afsoorde]
مااااااااااااااااااااا نمونه هاااااااااااااااااا خیلی زیر فشاریم!یه روز بود که ما 4 تا امتحان داشتیم![nishkhand][afsoorde]از تیزهوشان انتقالی گرفتم واسه نمونه دولتی....!اینجااااااااااااا اا اوضاعش خیییییلی بدترهههههههههههههههههههه! صف عمر تو مدرسیم بعدش باید درس بخونیم میام خونه!همههههههههه چی فرق کرده! از دوم تجربی یعنی امادگی واسه کنکور(شعار)http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/65.gif

z.000
24th November 2013, 03:33 PM
http://www.patugh.ir/up/2012/11/var.jpg

http://www.njavan.com/forum/image/jpeg;base64,/9j/4AAQSkZJRgABAQAAAQABAAD/2wCEAAkGBxQSEhMUExQWFhUXFxcWFxgYGBcaGBgcFxgYFxUUGB gaHSggGBwlHBcXITEhJSkrLi4uFx8zODMsNygtLisBCgoKDg0O FxAQFyscHBwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLCwsLD csNzcsLCwsKysrLCsrKyssKywrK//AABEIALcBFAMBIgACEQEDEQH/xAAbAAACAwEBAQAAAAAAAAAAAAADBAACBQEGB//EADgQAAEDAgQEBAUDBAICAwAAAAEAAhEDIQQSMUEFUWFxIoGRo QYTMrHwQsHRFCNS4RXxgrIzcpL/xAAYAQEBAQEBAAAAAAAAAAAAAAABAAIDBP/EACIRAQEAAgEFAQEAAwAAAAAAAAABAhESAyExQVETYQQiI//aAAwDAQACEQMRAD8Ax2UQmKNIDQLjE1Raurgaw1EOE3/hMNCBQZBPYH U4wdFjaQU0xSZCrsiNdZYtJqkqVAZXaJRmxMnQLJqtJt03Tad0 BjwTPVNOIOiKXYUIUhRrrrJcc0x0VAUfEOgAIDHJAgMxy0XarU cEWMIdUg3US6hd38x6QrBi7UYWiHEHSInfUQdI91IB7JsJJV67 AHOA/TANog5dFwXItNwY27LtduUlmwMgTMSBvuoAfdRu59kSq6dkOUo K5/TaYzZhyn6NdZVKzew/NERonXTkhvKUUcywPmg0aIcQ0mAd qbqgjNLfLvuhsdTaxznS50nKznYXzT1MDeyQEKLfpaDpHidMkT Lgdhy7BK1R4dNNU9XovblDmlpgGNxmv Sl3U/Xl7rUTMxjyRlIG0Hpqg0QCYcTEG47EA9pTlZgMSNJnW sIDaBNvzt7LSIVWGx62P52StakSYAJ0A7mxjmJBWniaBgT1t /uVMFVaHA1MwADmhzdpMzppr6pTM/pzTANSYPhc0GCBJOWdrwd9FhFtr6xsO1/uvd4nDlwNxLgYcY8XMZbyYXlH0oB7Ry/NVpbLUarAPHVc0m8BgdY9VEGrTvz9lEp6pgutGgxKtH5v6J7DN J1MDkNfX FlkzRaJ9k01qHSEC1kZq51LtbIXWrtFl1bLdDQ1Fq6 8qDkpT pZK1OnZMsK4594V8oHdFS5KrC4utQlHLjGXRKohRpuI1UhK7bC 90EtTVQwbwUAPUkYCpVrONv2VBVhWcVaLlBokTF58uUqYyc530 E/x0XKOIaHH0UxuMaYiTp/CgEaaqWDe35CpiqxY4gyCNQdb3QRjYII/66p0h3NAVasReL2ST8QZhCfiDqJkD/R9k8RtqNObe5gX9kOnVNF5E6E2tCy69QluZpMz 2qUOa9jYCTcjqfWAtTEba Jrhzi4gS4yTz5egSlZ4iUq pEROgsRvMQOeyriwRmDjtOvM6dD/KeKWfWaDJO9wlXVgNbWkEc9v291ziGVvQQCCQZcMvboB5rHe5x blg635X0 xK1Ij9avcN32kpCrU8BdIknKBveTPoPdDxFNwh3QEQZII58pIS 9LDOqPZTZBfUyxJAaCXXBnS8e61otLhVbwlznUgGh0CoHm9py5 TbzWFicUQNL26b69ls8S4U/D0iGkEvM1MskFo0DXfqaDc6aLzbnuP1eKA4638QGp7ge6YlMdi XOeS4tB5AQPayiSxTYdH5rf3lRaL6OwJ3DhKTZO0AubBymEZoQ aZRQFimCsdCgvcKNS7nkTG6EZoOlHZTkpPDOTbJuQUFUPuU82q CFlNlGZJVYjTqkLra8FCDTvdR1IgA81nSFxuLnQaIFKsdUfFi0 AahJtpcko8 qX2i6XNYwQutaVxggwVJWhLrDVSsS3WxRcLUcx4LY5HzXOIscX w61vIKQLKcjMTqbcpVK1ExPmoKzsoaT4RJHRc WSRfVKLvqSZJMnmjMa0m0QBdCxOFhxvMTfZCZSMJCUW5iIBdM2 FyL9FaBTJn3680xwysKZcHkhp1jXeOq5xLLUGYGWgAAOJzGdNb kC91b7pm57W29I2QqlZkOEHMY3gSDc9RbTqmsRBYy2nhPM3lKP oEyY09gd1oF6rSSPFLidSeZsq4oZcwdrI8gE aPgMiN2nqIt7rNr0XGTrufPdKcxwDqbCHyfpy8gkWuABF83pAG mmtifVFqUSDP2U/py1wfqJv1GpB9EkvQrWdIzQ0yNgBF/S9llEOGh0895PldaeJp N8jWbae37JYYYTfYE2Pl dkxGqfxFVNF1ItbZpOcSHBv0ugAxvqvP16ZvI0ygm0cgLdIXpe G8JbU poySfESQTzFthMz0CyuJYB1ElpHh2INrEXkWOyYWBiWOmbgHxD Te yiPXp Ixveyi0tvejUDr7a/6T9Gyz8I6SXRqABzAE3I2kn0ha Dpgm651z2I1 yKxR7QLLjI3O5F48litQzS6oVegTporCqOYRm1hGoWeUjXG/AKFHqnmsCAz8umCPCi5Q6vwCm0EpltHdYPE/iGnhajGVGVIdAz5fACToSvR0K0gaEEAjzRlYpjfihhDcmCB0XA wcws88Twvx2pLh2VcG5rrzMWRCWwROqVwOFyDK07rGXU N49P6Pia1w0NsqOpwUcM5q5okx0VhnNdznhS7GXsNVathoMu33 KZZTiy5jJcOi3K52Mp3huI0IuAddUd1EZARrAPTsrPw9lz5JNr wtWsdyjxOg2Q2eFNmmQhO kiLzK1tE3nVHbh2mnna42Btl1NpHO3PouGlIJ3VhinhuUOcByB j7JBFzc520J9lWjWaAQ5mYEc3CORsb6mxsimx0S5oudMAwBJha ZUqOBygaxPa/toh4hhFnbxPrZEFLwyIkGCNzvmjlt3VXyfqn6YBPQaJDPey4AF/wB1V7AMw8x3TGIyy7LMDLE6m0HtdAeMpvrAI68r7LShOtrrN/O s9Uu4kSA3UER31TbmDNJ mbjfmR7rjaGd7AHBpcQJcYAmZk9kkbhXEhTaC8PAJLQ5uh0zNI 53F qHxvHUngNpOD4NiWkBo6kgc4QMVgX0i2cwDgXDacsgkAnQgeyy sxAOU/UPENtTbqqTuds55M8vZRGqAEmNNlFtPcs/P4XHY1rBrJ6XK8PQ4vIkuHWXD9yncPjS7Ww5c vQLz5Z347Toz63MRxio4wwZR6nzP8KYUOPPrPrKTp4pNUcVfVe fLK12xwkatMEI7KpCTZigpVxELlW2izEI1PEdVgOxkbrg4j1Vx TexuV7CDfcdDzS3AePtrZ2gOBpnKcwgE9Fjv4tE3XluBcSIxGK IMNLhz1J56bLpj09ys5Zd4 rHGjmhP4gOa8jhqtaqYpsc77eq1MFwCvUvUcKY5b/wALM6VFzkar8WN3QsziXHPluGV0808/4TaW/wDyPJ5rlT4QpOIJzGBz1W/zntn9f4Lwn4kFReiwWOp1BY30Xlh8J02yGFzTzlK0OB4ijOWqD vvdF6U9L9ZfL3VLh4BkvJ6EoeKGWwdZePY/GwYc0xsZTmDxmJIGam2dNTdGsp4P l81quxMFCGOF0sMQ4Oyupm 4umjTEiQuuN uXUxkvauHGiFSpW mTlBIv03VsZgYi2oMeXVL4ykCGjWBpyWuznsb54mJBVmvEiwvo lsFSaw5iJQq1DxEtJsZF7J0ttBzW3sLIVFrQ4OBLdLi5trFxqL apF2H8Loe6XW10vqlW0nNDvETyKdLbXq0mkzJvz180OphWumDb lveZPaw9Vk1nVAB4pVKlarc03AjwkggzBOWbbTAjqrVG40HYEX gi4jTrKXq8MJm42/AgOx1SLtaCJm5vaQenJLf8s B4e9za8eae67DVeGOuBcTJ8puUtUwLtCJHLmYgH/AGuv45E E9xHuqO4 2/hfpqQLe61urUKYjBOywWukERv5dEhWwjhNiNNlrP46zcnfY9P2 6tiOJNysOYQ7Qki8WJABJA6kDQ8lqZVaebfhzO6i1ncSp7vZ6q J5fw6eTDWnUD0R6dWEerwlzYOYEHe6NR4SDq/wBB/tee369UoTcQj0sZdNUuBUzq9/llWpheD4Zty1xPVx9bLHLFq7Y54lG6LTxVR9mse49AV6fDYfDs mmweQnvdaTccwWHt91bwc7c/jxTOG4p lJwn/Kydo/DNcxmc1vnK9CeLCbAzuSr0 JNPfunliP lZdL4Oljg sZ1ECwPbey78P/AAnTwucn 45x1cNugW9SxbNz5SjAgnUK/TH6xccy7aWX6bdlf5jyQMyLl/LH90GbrcylctWeWg7MwiYjojsedxbZI5iYk qapYi0Ejos0yq1qoa4SVdtUOJNjss q3MSUSjhRE5tDonS20GUWmwtzXa1HQhZ9as1gMZiZsUvVxtQAk be6tHcany7zuqYhpsdVmM4uYEtOb9XLpdMYXjYc7LBn19wrVHZ oVcYHNawggC0xp1CT/pwX5ATrAJHM2nknH4unlkuHI9zNvYrjCw6RG/XoUeDpmPpXI6wqF1ui1cZSD3FwETFhppFh2Sz HnYynbPEm1hyF18rZm1tpvubiyDUpwNv 1s0qM2IkkiZ5mZOt/Syz IYYtggAB145d Sd7quPbZOo0QOYnz7rLxDIc2NQe2uh8/3Wk42WfUu487ReZjddIxsYmSTF/zZAqM1t7eyZpvi8X23VAwwdDEd7qRN1ATJAIEWO4kWS9SkLg9v v8A69E9iGWH8 iWq77319kwbZuIw07fhS HoBri7K0mIvpfXvZaVY79J80Ojg3uBeGuLWySQLCN3dFpqVkv4 e0WJv2n3UWrxJjmvioKeaBInTvyKitkpTdILef32S1OpCpTqIe MMEEb/fdefKPVhfTSp4hE/qlitxC47Erlxddtl2OjdDPETzWFWxKVfi0zAXJ6N3Eb6rreI9V 5Spj4QxjjyW/yHJ7mjxTZaeH4pfXn3XziljzzWhh IrF6RmT6VhuIidU/SxwPVfPMLj1qUeIdVyuFh3vy9w2s09Oyu6mDo71Xl6HElo0MeP sjlnGb08K2DQ5KPpwIMjfukaeOTDMaOy1OtfbN6E9LVSNhKpUA gQb8kX oadQCoQw8wemnotzrYud6GU8B/LBbYef7J3C4inTbpHMxdUZShpDYJ2JtCVfRfGm/RdOWN9sccp6JcY4bSc5rqZG8xzSuFFQU308xAdGWQDAkEwTcTA 9FpPpk7EQImNkhxDilOi0OfLuUWBvFnEEHy9VvlNMzHK3s4X12 PAkgHfXtaUUcXqMLpgukAWMQRYz3myxnfFjXQflsPK7iewvfyC K74mY4A/KaXA83QNwTBgj Fm5T46Tp5N nxwgxUY5ptYQ4XdDSCNQTI8k1U4xSa5zKhgtAMEG1pF9NwvNHj tKH56YGYQ6HVBI5C6RxXHaTnODaLC5wE5i4hwbBFpFhAM9FnlP jX5ZPaipRcBmLfEJHY6Hsg1eEU3fSfOV84xfxXTzMb8um5oP JEREQWuB21W7hKL69Jr8O/5bRNy85i4wS02uBAANtVrevPZZdHU vTv4IdnA9ClqvD6gzQL7R5TPksDh2KxzahZd8T/iRpIJfoNhcrQdxzHU/rw2cblsH/1JWt2e3L89 g8Xhnt1adeXulK8Aa3k/axWi34zpw3OwtLpEciDGWDur/8AO4R4kkNzG ZpnQ/wQtS34xcP6wXM8Mlyb4ZXbkyu3JAsD9WsiZOy0amHw1QEsc2YJ Hi3vHugYbD04IHj3Gha7bxSRI7XWt7XGxicRqAOgQQBFi6LTpm URn8Ce67S2NrGNdBOyidxd3mKdT8uUSsczCNxceSQpvTLKqzY7 7JioquqKlZpDyGgmbiL6rQwXAq9T9GUc329tfZY4unKMx10NtM uIaASSYAFyew3XssH8IMF6r3O6N8I9dV6XhXC6NK9Omxp5/q//Ruta05Xqx8nxuBqscQ6k9pGssP3iEGI1t3X2h7l0AOBBaHDkQD 909mf1fFsoXRZfVcV8PYZ/wBVFo6t8J9Wws p8A0XgllR7Ohhw/Y 6mp1JXhMPiDz6rQw OK2K3wDV/RUpnvmafsUjV EcUz9LT2cL9phZuMrUzhijj95vJ 2v5yT1DiC87VwFenepSeBe8W8OvlcXQ21nNiZGh/32XO9NuZPZ0eIdUb v5FeNZjSEYcQP5 y53pNTN7FnFSN00OKRM62t367agrwn9eu/wDJHmdPXkj8jzfRaHGmjUpscep79rEXHRfL6uPsIJm88ukKzOL RGsjWdLn22R K5R7/ABnHWkxTA3u/aL2v0XhfiTEVHmXGZXP ZcQG2gEkTzMCZ1VXuqVz4RMAEDcgkC063K3hhqq5MRuaY02PTS/VNcOx3yakxmboRz5dQuYjCOBcHw3JGYZmzroL3OmiBSpEizS4z tNuYIAXo057eppupPh4qDNbWLG rHa6xoVqUuF4d1Muku8JJEtHyybw2ZdAI5nUrwhDxMtIA1kGPN aHCuHVaslrYH Rs3sDv5LGWN9LlJ5ar F4AeJ3zHuJMg1Mo9GtmNtdlqYb4mo0KYp0mtYwaC5idSSZJ7kp Sn8NUxAcQ83zGajfIAPg73hN4fhVCm4ltMHlnh0dpFln8rfNV/yMZOwNH4orVfDTBdlFsgAgdSIHmUpVp4zNJexpN/qmJO8CFsvaIOVoA6AAegVCQF0nSxjlf8nL12Y/EMI5 R1Y5iNTpIB09jdLt4UXNc8PJDSJbN8sgENH/ktt2IALzlEOGnLkUCm4MeC20CDadLZoI530XSTTlc7buicB4Cx jg5/icJ/tkxlmPq5HTYwsP4k4nUbiHtpt UxkgtY6ZOpuDG y91jK1NrJqOgubB XRjwwLNJIueq8NimNcdCG6GIJ3iZtN/ZM7070CfiWrLslVwbPhlsmIH7yPJRJ1cEyfIKLXGLkHQwtQ7R3 stbCcKES93kFemmHU4ujSuVN0GtYIaAPv3JWlQqrHpEkSj4fEI 0y2W1JTeHcsmhVndPOdlFt1mxGJnsr0quVLNr2hWLrQgDPdN1a mUICygsrQMtfdAqvMieavUMBKOrI0Whnkfm 3VcLQTJa0mMs5RMaxOsdEqxycbT8OYHyV4MInhFAtc00mAEkmG 3k/qB1HkpW4Lhy1v8AZYIcHEhoBdAgNda4TjnFonmEJuJ8OUqXLRS vwTCFoigA62a5jw6QJtO/PdVdwih4v7NPxT htrRa3h7CEx82AjYdmew13UuVpCrwLDluX5bRyc0ND9dzHkuVf hvD1Bl U1s2BaII69fOZWiKcEg2VsO YObR2gsYH pVVMrtm4n4EpUzIDi3Ugu0gtsIExr79IqOE0GiW0WC9iW5iOxd JC9DxGt/ab4h4uRvHVY75t1Ric8qth8BRzZsjWwSRDZu6xPW1r8uiJUwYa wuGUAXMQ2BsRH5dTDgNknS3kZ/PVDxFZpJjwjYa Wn3T7G 3cJwzQNBF99ARpvPohzOvJdcYA67Cw7QhvvJG1t /7rbAjKciRczEINaxgiIMbH/W65SrltwYOvoqVKxJnredypO0zsdOnfVW4rVpFxFEODG/SXanSZ5XlLVHeWsc0J0kSATdWkFiGkCYtzgq2EZLxDZmCB03td alavSNFobVIeQA9tw0WIcNYNxqBNygcJwoJqPDh4fCySbzEG1x bSyttaEr4dobkiP/F05otqb/bovN4qiWmHam9r6jRewxeKL3Na5snazjmgaN56bLNdTiPA1zgT DSCSJ/OapWtPJmnP5Ki3MXw5zXXYQSJiJjpYW7KLW1pl0Xpqo6yzGPhH Y9KrUo14EKjhG6VpvhXr1s0QgGsM4i y1fnArEouOkpyg8OB5osOm5hcPmbmm17KtR97LMw JLbSY3CfrVAQCCsCwem9W bdK03IjTJUDNR8pRwuimyC9xB6JBgFHwtcBwzzl/ISwBBAV8pmSJCKhMRiJM7bdkCkcxuYCggzsLoTfEYGil7M1gGm GmUbA2fcxa6yqz4dC0uDuJcd4AP3Cr4M8uY/Etc4xzUY8MbmMX039UriqJDtIJJjqh4mk4RMXVIL5bFCl86nMj NyAAjKIFgs54j89lrcJDWtaGuGcgFwjS1u9wVk497jUyATewG5 6c0Tycp2WqYqRfaIA080u52nVAa6RI0hMV67S1uUQRqtsuYkxA Gw/NFUYg IH9Q6ckvUebnr6rhrlxBcSYAb5DQDlv6q0kKsdBMRP7Lrab6gO UEtb7bxKXcCNssWjqNZ6pS2IhpgQba912lWc0AC4EvI1m0HsIl LB7ZGa4m//aBiKhkxYHbpyUVKtXw fp07KjHEaEiY39Cj4f8AU2BEAu5kDUAm3Xn1VKzWgWtadzHedC kyOnidVpB Y6YgHUgchKSdxB4cXZiSbmTOuuqE pKWe7fbT89/ROiffxqpOjD3Y0nzJ1XFkl5UTqLZiUZoS7UUzspo4ALdVd1ExN knBHNNZzl1t WWQGXxcJihiQ24SzTK5VpFt1E8 sXHNKZw2I5rNYJIgp5hYw3MqsTVo1o80w47iyx6WLE20WphqzH alYsGk dOqjnibIVYckBxUyfaY381r4PENNpgjmvPsfoj0al41kopnYxi XeNw5lAzxOwReI04LecJKUwOuiZbcdVq8NohxzZi0kQP3lZtJo Mjf8lEw9V1J7DvyRTBOL1HZwDtv 6Tc fJPcWxoqEENynkVnPaRr5hM8CtbB8Ta2m5pmR9MRJ1kc1k16hz SZB2Kbp4YCl8yRNiLjbUQksVii90xeIsqLuNhHulzQNRMf8A1B 6i2uumqWFQQe0juuOoknKBJOw35dyq1JaSJsfCY9/cLSrtR8CEMVJVXmBESfcKmJs63 M qg0sFxN1IuDIggEhzQb876f6QP6ouIzulpdLoGl4PewSLLkdbK z3QTefyytJao6HSNNpStSrMo1StIhLYip9Uem0Ji0rSquDhlN5 32TWKrloqQMpByuLTrJNtdLHYrPr1RAMCdCNui5SeC3xWBkwCB ECQYIvJBCdNKN7TYjz5pfEUnNif2VqdQTfeJJGaN9DumsbWpho a2oahOoyhoHIanr6JLJLlEJzlEjRsPTFGvCiiGxq2KzWjdcNhK iiEtTdur16k2UUQFKxgDKYTDMdTDDLZdzUUSncDiDBHNFo4jKY 2UURU0WVhInTdHrvafp06 6iiwHcC1s I2TuNfTEfKsQZKiiPaLOeXmT5KlZsOhRRLI EgS7YSDzTGNyQImQBB3P5CiiGvTLqqz32A1i g/Oaii0IFTZM8tUu bwoolKl8DqmMudubS8DooopEKzrmJQiTlm/L2kD0XVFAalmbDgbtLSPvN0Gs/xm83/AO1FEpPmDf8APyUvVdyUUTERqPmeQ/ey5Rqc5IvA7qKJaDNRBr1QdBFr9 a6olBsYXaKKKJL/9k=
http://t2.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSNAGmJybE0k70GUGA7m9crgeIBvvTfF nc5rQjzJbvgEjneDnXX

Sa.n
24th November 2013, 09:27 PM
گاهی میشه از یک نفر یک چیزی میشنویم که انتظار نداریم و گاهی هم میشه که خودمون میریم جای همون فرد یعنی چیزی به دیگران میگیم که انتظارش رو ندارن بشنون
همیشه فکر میکردم فقط مورد اول امکان پذیره اما قهمیدم نه خیلی حرفا رو ممکنه ما بزنیم که شاید خودمون هم متوجه نباشیم که دوستمون یا خانوادمون انتظار شنیدنش رو از ما نداشته باشن
اینم درس جدیدی بود که از زندگی گرفتم [golrooz]

sr hesabi
24th November 2013, 09:46 PM
خدارو شکر امروزم بد نبود
مخصوصا صبح که من بیدار بودم تا این نتیجه مذاکرات اعلام بشه ،خیلی حال داد،دم ظریف گرم[tashvigh]
بعدشم که ایران ،ژاپن رو له کرد،ندیدم
ولی انگار خوب برده[tashvigh]
امیدوارم تا آخر هفته ،روزای خوبی رو داشته باشم،البته آخرش که آزمون دارم[nadidan]

رضوس
25th November 2013, 08:15 AM
چقدر سخته بخوای یه تصمیمی بگیری ولی...

از اون سخت تر اینه که اجراش کنی....

ولی....

وقتی مجبوری مجبوری....

parnian 80
25th November 2013, 03:48 PM
سلام امروز امتحان داشتیم امتحان اجتماعی[tahavoo][delkhoori]
یعنی من حاضرم 10000000000000000000000000000000000000000000000000 0000000000000000000000000000 تا مسئله ریاضی حل کنم ولی یه پاراگراف حفظ نکنم
ولی 20 شدم خوب...

solinaz
25th November 2013, 06:35 PM
خدایا من یه سوال دارم؟!
از کی باید بپرسم؟!کی جوابشو میگیرم؟![soal]
خداوندااااااااااااااا مرا چرا اینقدر خر شانس افریدی؟!این نیز برای هدفیست؟![soal]اصلا هدفت از خلقت من چی بوده؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
میگن شانس ارثی!راسته؟!
اگر درست باشه که من دهنمو میبندم و هیچی نمیگم!
میدونم از دوطرف به ارث بردم،رو هم تلمبار شده، باید برم بمیرم[nadidan]http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
امروز من گوشی بردم مدرسه!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2860%29.gif----->اینجوری نکنین![nadidan]تا ساعت 4 کلاس داشتم!من فقط دوشنبه ها و بعضی چهارشنبه ها که تا شب مدرسه میمونم گوشی میبرم[sootzadan]
http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2875%29.gif
زنگ دوم(زنگ ورزش):
خانم طلائی پور(دبیر ورزش) روی صندلی نشسته بود و مشغول صحبت با یکی از بچه ها بود!
من و بقل دستییم و دوتا از بچه های نیمکت ،جلوییمم باهم گپ میزدیم!(فقط ما نه،همه)
خانم طلائی پور از رو صندلی بلند شد(مثل اینکه الکتروشوک360ژول بهش وصل کردن!)
و گفت:ساکت شین....!این صدای چی بود؟!....گفتم این صدای چی بود...(تکرار)..!؟![entezar]
بچه ها:چی خانم؟!صدایی نیومد!......اها....ن شاید این صدا رو میگید که بچه های میکوبن با دست رو میز؟!(چنتا میز اونور تر عروسی گرفته بودن!)
خانم:نه....!ببینین بچه ها من گوشام تیزه!این صدای یه چیز دیگه بود و از این ردیف اومد(درســـــــــــــــت اشاره کرد به ردیف من!)
خانم:ازلبخند های اصغری(درســــــــــــــت بقل دستیم)معلومه اونجا یه خبریـــــــــــــــــــــ ـه!(حالا اصلا سحر بیچاره داشت به بحث قبلمون فکر میکرد!)
خانم طلائی پور از نیکمت اووووووووووووووووووول بچه ها رو به نوبت بلند کرده و جیباشون و کیفاشون و زیر جامیز و...رو داره میگرده!
من رنگم،رنگ گچ دیوار....! گوشیم ،تو جیبم!....!ولی بخدا من گوشیمو یا خاموش میکنم یا رو سایلنت میذارم!
خانم طلایی پور رسید نیمکت جلویی من....!من.....!بلاتکلیف بودم!هنگ کرده بودم!قلبم از جاش میخواست کنده بشه!
به زهرا(نیمکت بقلیم)گفتم:چی کار کنم؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
زهرا:گوشی اوردی؟!وای...صبر کن!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%28116%29.gif
خودمم اومدم گوشیمو بذارم زیر جامیز نیمکت پشتی، ولی دستم نرسید!(نیمکت عقبیم خالیه)
زهرا بلند شدو به هوای اینکه پالتوشو در بیاره،یکی از سوئی شرتارو انداخت رو نیمکت پشت!منم گوشیمو از تو جیبم در اوردم و برگشتم[nadidan](کاملا ضایع) و گذاشتم زیر اون!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
خانم... رسید به نمیکت ما...!سحر کیفشو ریخت بیرون!منم هرچی تو جامیز داشتم گذاشتم رو!ولی واسه منو درست نگشت!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
نمیدونم!ولی خانم طلائی پور فهمید!از رنگم که یا عین گچ دیوار میشد یا عین لبو سرخ میشد یا زرد میشد!
بچه های اون ردیف همه گوشی اوردن!(عین من کلاس جهش داشتن)...رنگا زرررررررررررررررررد!
اونا میگفتن ما جای تو داشتیم سکته میکردیم....!
من چی بگم دیگه!؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gifچطوری میشه؟!معلم صاف بیاد اشاره کنه به ردیف من....؟!اونم بقل دستی من......؟!اونم همون روز دوشنبه...؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
اصلا....؟!طلائی پور چه وظیفه ای داره؟!بیاد جیبای مارو بگرده؟!مدرسه خودش ناظم داره؟!دوربین مدار بسته داره!(خود شیرین)
ملت گوشیشون سر کلاس زنگ میخوره دبیر هیچی نمیگه!به روی خودش نمیاره!اونوقت من.....!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
من دیگه گوشی نمیبرم!اصلا منو نباید جزء ادما به حساب اوردhttp://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2875%29.gif
دوشنبه 92/9/4

setayesh shb
25th November 2013, 06:46 PM
خدایا من یه سوال دارم؟!
از کی باید بپرسم؟!کی جوابشو میگیرم؟![soal]
خداوندااااااااااااااا مرا چرا اینقدر خر شانس افریدی؟!این نیز برای هدفیست؟![soal]اصلا هدفت از خلقت من چی بوده؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
میگن شانس ارثی!راسته؟!
اگر درست باشه که من دهنمو میبندم و هیچی نمیگم!
میدونم از دوطرف به ارث بردم،رو هم تلمبار شده، باید برم بمیرم[nadidan]http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
امروز من گوشی بردم مدرسه!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2860%29.gif----->اینجوری نکنین![nadidan]تا ساعت 4 کلاس داشتم!من فقط دوشنبه ها و بعضی چهارشنبه ها که تا شب مدرسه میمونم گوشی میبرم[sootzadan]
http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2875%29.gif
زنگ دوم(زنگ ورزش):
خانم طلائی پور(دبیر ورزش) روی صندلی نشسته بود و مشغول صحبت با یکی از بچه ها بود!
من و بقل دستییم و دوتا از بچه های نیمکت ،جلوییمم باهم گپ میزدیم!(فقط ما نه،همه)
خانم طلائی پور از رو صندلی بلند شد(مثل اینکه الکتروشوک360ژول بهش وصل کردن!)
و گفت:ساکت شین....!این صدای چی بود؟!....گفتم این صدای چی بود...(تکرار)..!؟![entezar]
بچه ها:چی خانم؟!صدایی نیومد!......اها....ن شاید این صدا رو میگید که بچه های میکوبن با دست رو میز؟!(چنتا میز اونور تر عروسی گرفته بودن!)
خانم:نه....!ببینین بچه ها من گوشام تیزه!این صدای یه چیز دیگه بود و از این ردیف اومد(درســـــــــــــــت اشاره کرد به ردیف من!)
خانم:ازلبخند های اصغری(درســــــــــــــت بقل دستیم)معلومه اونجا یه خبریـــــــــــــــــــــ ـه!(حالا اصلا سحر بیچاره داشت به بحث قبلمون فکر میکرد!)
خانم طلائی پور از نیکمت اووووووووووووووووووول بچه ها رو به نوبت بلند کرده و جیباشون و کیفاشون و زیر جامیز و...رو داره میگرده!
من رنگم،رنگ گچ دیوار....! گوشیم ،تو جیبم!....!ولی بخدا من گوشیمو یا خاموش میکنم یا رو سایلنت میذارم!
خانم طلایی پور رسید نیمکت جلویی من....!من.....!بلاتکلیف بودم!هنگ کرده بودم!قلبم از جاش میخواست کنده بشه!
به زهرا(نیمکت بقلیم)گفتم:چی کار کنم؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
زهرا:گوشی اوردی؟!وای...صبر کن!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%28116%29.gif
خودمم اومدم گوشیمو بذارم زیر جامیز نیمکت پشتی، ولی دستم نرسید!(نیمکت عقبیم خالیه)
زهرا بلند شدو به هوای اینکه پالتوشو در بیاره،یکی از سوئی شرتارو انداخت رو نیمکت پشت!منم گوشیمو از تو جیبم در اوردم و برگشتم[nadidan](کاملا ضایع) و گذاشتم زیر اون!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
خانم... رسید به نمیکت ما...!سحر کیفشو ریخت بیرون!منم هرچی تو جامیز داشتم گذاشتم رو!ولی واسه منو درست نگشت!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
نمیدونم!ولی خانم طلائی پور فهمید!از رنگم که یا عین گچ دیوار میشد یا عین لبو سرخ میشد یا زرد میشد!
بچه های اون ردیف همه گوشی اوردن!(عین من کلاس جهش داشتن)...رنگا زرررررررررررررررررد!
اونا میگفتن ما جای تو داشتیم سکته میکردیم....!
من چی بگم دیگه!؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gifچطوری میشه؟!معلم صاف بیاد اشاره کنه به ردیف من....؟!اونم بقل دستی من......؟!اونم همون روز دوشنبه...؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
اصلا....؟!طلائی پور چه وظیفه ای داره؟!بیاد جیبای مارو بگرده؟!مدرسه خودش ناظم داره؟!دوربین مدار بسته داره!(خود شیرین)
ملت گوشیشون سر کلاس زنگ میخوره دبیر هیچی نمیگه!به روی خودش نمیاره!اونوقت من.....!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
من دیگه گوشی نمیبرم!اصلا منو نباید جزء ادما به حساب اوردhttp://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2875%29.gif
دوشنبه 92/9/4

[khande][khande]اینایی که برای تو اتفاقات بده برای ما خاطره های خوشه هیچ وقت یادم نمیره سال دوم تو کلاس 20 نفره 11 تا گوشی بود ناظم و دو نفر دیگه ریختن کل کلاسم گشتن نه این که فکر کنید تو کارشون وارد نیستن واردن بدجوووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووور[nishkhand]ولی خب ما وارد تر بودیم و هیچی پیدا نکردن[nishkhand][nadidan]البته نمیگم چجوری چون از اسراره نمیشه لو دادش

solinaz
25th November 2013, 06:51 PM
[khande][khande]اینایی که برای تو اتفاقات بده برای ما خاطره های خوشه هیچ وقت یادم نمیره سال دوم تو کلاس 20 نفره 11 تا گوشی بود ناظم و دو نفر دیگه ریختن کل کلاسم گشتن نه این که فکر کنید تو کارشون وارد نیستن واردن بدجوووووووووووووووووووووو ووووووووووووووووور[nishkhand]ولی خب ما وارد تر بودیم و هیچی پیدا نکردن[nishkhand][nadidan]البته نمیگم چجوری چون از اسراره نمیشه لو دادش


اگر ببینن دست کسی اخراج میکنن!پرونده تسازی میکنن!sh_dokhtar3همینم کم مونده!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
برای کلاس مام همه ردیفای دیگه گوشی اوردن....ولی تو ردیف من فقط من بودم...فقط....!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gifبقل دستیم میخندیدhttp://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif

setayesh shb
25th November 2013, 06:55 PM
اگر ببینن دست کسی اخراج میکنن!پرونده تسازی میکنن!sh_dokhtar3همینم کم مونده!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
برای کلاس مام همه ردیفای دیگه گوشی اوردن....ولی تو ردیف من فقط من بودم...فقط....!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gifبقل دستیم میخندیدhttp://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
الهی من قربونت بشم به خدا همه ی مدارس پرونده سازی میکنن[cheshmak]من میفهمم کاملا تو چی میگی چون خودم توی این شرایط افتادم انگار یه لحظه قلبت می ایسته اصلا نمیزنه بعدش انقدر تند میزنه که نتونی نفس بکش[negaran]یادمه اون موقع که اینجوری بودم سال آخری های مدرسه میگفتن به این چیزا بخندید الکی غصه نخورید ولی خب نمیشد من بچه مثبت بودم[nishkhand]اصلا تو خونم نبود خراب شدن پیش معلما و ناظما یا کم شدن نمره ی انظباطم ولی الان به حرف اونا رسیدم و میخندم

"مهدی"
25th November 2013, 09:40 PM
در کل در مواقعی که ملودی که میزنم با چیزی که تو ذهنمه مطابقت نداشته باشه و راضیم نکنه داغون میشم!

feeling daghun va khabalaoud![khabalood]

Helena.M
25th November 2013, 11:13 PM
امروز اون چیزایی که باید راجع بهش میفهمیدم رو فهمیدم.........[shaad].

خدایاااااااااااااااااااشک رت [shaad]

اصلا فکر هم نمی کردم همچین آدمایی هم هستن..........[taajob]

اینم یه تجربه بود.....!!!!!!!!!![cheshmak]

yas-90
25th November 2013, 11:39 PM
خوبم....خوشحالم[shaad]

رضوس
26th November 2013, 11:52 PM
الان دقیقا دارم تو جاده ای راه میرم که بقیه جدول کشیش کردن.......

الان نمونه بارز یک داغونه به تمام معنام

نابودم

دعا کنین بهتر بشم

parnian 80
27th November 2013, 06:50 PM
سلام....
بد...
فقط همین..

narsis123
27th November 2013, 11:10 PM
برم بدوم به خانوم زمانی بگم؟
خیلی امتحان دوس داری انگار
مخصوصا ماله خانم زمانی

narsis123
27th November 2013, 11:19 PM
سلام.
نمیدونم یک انسان تا چه حد میتونه مهربون باشه فرشته های بدون بال هم روی زمین هستن....[golrooz]
امروز ساعت 9 تا 10 ورداشتم 5 صفحه مسئله فیزیک حل کردم ساعت ده و نیم باید دم در مجتمع می بودم بعد کلاس رفتم خونه ی دوستم.خیلی خوش گذشت بعدشم با آژانس برگشتم خونه.روز خوبی بود ولی واسه شنبه خیلی کار دارم خدا کنه برسم کارامو انجام بدم.[nadidan]
منو میگی؟

parnian 80
28th November 2013, 12:06 PM
برم بدوم به خانوم زمانی بگم؟
خیلی امتحان دوس داری انگار
مخصوصا ماله خانم زمانی
ندا جان خوب من که نگفتم امتحان گفتم سوال حل کنم.
ادامشم اینجا نده لطفا.[golrooz][cheshmak]

- - - به روز رسانی شده - - -


منو میگی؟
اعتماد به نفس نیس که اعتماد به سقفه!!!!!!!!

Ronia
28th November 2013, 01:28 PM
دارم به یه برنامه ریزی توپ واسه کنکور ارشد فکر میکنم...

parnian 80
28th November 2013, 03:07 PM
دلم واسه یکی تنگ شده
دل همه واسش تنگ شده...
امیدوارم زودتر بیاد
آزمون فردا رو ول کردم اومدم فقط همینو بگم....

آراگل
28th November 2013, 07:54 PM
امروز برای اولین بار اومدم ماکارونی درست کنم
ولی موقع دم کشیدن سوخت.ناهارم نخوردم[atash][khande]

s.s.n
28th November 2013, 09:35 PM
نمیدونم چرا هرچقدر تلاش میکنم بقیه با بی انصافی و بی عدالتی ازم جلو میزنن منم که هیچکسو ندارم موندم دیگه باید چیکار کنم واقعا که عجب زندگی ای من دارم[nadidan][afsoorde][afsoorde][afsoorde][afsoorde][afsoorde][afsoorde]
این همه میخونی میخونی بعدش هیچی[khastegi][khastegi][khastegi][khastegi][khastegi]همه هم میریزن سرت تو کم میخونی تو هیچی حالیت نیست[narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatish][narahatish][narahatish][narahatish][narahatish][narahatish][narahatish]smilee_new1 (11)smilee_new1 (11)smilee_new1 (11)smilee_new1 (11)smilee_new1 (11)smilee_new1 (11)
اونوقته که یه همچین حسی دارمsmilee_new2 (18)smilee_new2 (18)smilee_new2 (18)smilee_new2 (18)smilee_new2 (18)smilee_new2 (18)آخه دیگه باید چیکار کنم تا دست از سرم بردارین و به جای این همه تحقیر من یه کار دیگه ای بکنین/:)/:)/:)/:)/:)اینکه من این قدر متواضعم چرا فکر میکنن هیچی نمیفهمم که اینطوری باهام میکنن و چنان خودشونو جلوم میگیرن که ...............[asabani]sh_omomi112sh_omomi55sh_omomi55sh_omomi55sh_omomi5 5smilee_new1 (9)آدم میمونه مگه کی هستن که اعتماد به نفسشون سر به فلک کشیدهsmilee_new2 (4)یعنی من نمیتونم مغرور باشم![negaran][negaran][negaran]

s.s.n
28th November 2013, 09:42 PM
چــــــــــــــــــــــــ ــه امتحان ریاضی گندی دادم امروز!میااااااااااااااااا ااااااان ترم![nadidan]
من دارم امتحانامو پشت سر هم گند میزنم!
اصلا امسال یه طوری شده!کنکور!
امروز بابام مرخصی گرفت ساعت اول اومد مدرسه با دبیر زیستم صحبت کنه![negaran]من خیلیییییییییییییییییییی واسه امتحان زیستم خونده بودم!حتی نسبت به امتحان قبلیم که بالاترین نمره ی کلاسو اوردم ...معلمم حتی یه ذره تشویقم نکرد.(خیر سرش معلم نمونه تو منطقه شده)..با اینکه امتحانش سخت بود!(تمام ذوقم کور شد)با خودم میگم شاید امتحانش اسون بوده که معلمه اینجوری باهام رفتار میکنه![esteress]ولی بچه ها یه چیز دیگه میگن...!من برای این امتحان اخریه هم دوشنبه خوندم که امتحان عقب افتاد...انداختن چهارشنبه...و من دوباره سه شنبه خوندم و تستای خیلی سبزو همشو زدم![esteress]
تا قبل امتحان من واسه دوستام توضیح میدادم هرجا مشکل داشتن!
نفهیمدم چطور شد!سر جلسه یه سریارو شک کردمو ،یاددددددددددددددددددددم رفت!!مثلا ATP رو یادم رفت....هرکاری میکردم اسمش نمیومد تو ذهنم!یاد ادنوزین تری فسفات افتادم!
با خودم گفتم:ا=A،دنوزین=D[nishkhand]،تری فسفات=P( از سه گروه فسفات)یعنی ADP ولی حواسم نبود انرژی این از ATPکمتره![esteress]
اینجا نصف نمره پریددددددددددددددددددددد!
و اینکه من به اندازه ی کافی قبل امتحان استرس داشتم!معلمم 20 تا سوال داده میگه تو 40 دقیقه بنویسید!سر جلسم هی زمان اعلام میکنه![esteress]و اینکه کسی که پایین 19 بشه از نمره میان ترم کسر میشه![nadidan]وقتی دیدم هنوز کلی سوال دیگه مونده و 5 مین زمان...هول هولی نوشتم!یه سریارو اون اخرو جا انداختم!(مثالا)
الان فکر میکنید 20 تا سوال کوتاه بوده!ولی نه!!!!!20 تا سوال هر کدوم الف و ب و...و باید کامل بنویسیم چون معلمه خیلی بد صحیح میکنه![nadidan]
اشکم در اومد سر جلسه!smilee_new1 (11)
این از این!خب دیگه امروز بابام با معلمم صحبت کرد.معلمم گفت: اصلااااااااااااااااا من قصدم این نبوده که از نمره میان ترم کسر کنممممممممممم!!! قصدمم از کوتاهی زمان امتحان اینه که میخوام واسه کنکور امااااااااااااااااادشون کنم!!(فقط ازار روانی دارن)!
بعدشم تست فرق داره تا سوال تشریحییییییییییییییی![esteress]حالا قرار شده میان ترممو جبران کنم!گرچه امروز وقتی برگمو داد زیادم نمرم بد نشد!فقط زیر 19 شد دیگه![nadidan]
****
امتحان ریاضی زنگ اول:
تماممممممممممممممم کلاسا ی دوم(201 ،202،203،204)زنگ اول امتحان داشتن!امتحانموننننننننننن ننن خیلی سختتتتتتتتت بود!
جالب اینجاست که طراح سوالام معلم تجربیا بود ولی .....!اشک ریاضیا با دیدن سوالا در اومد!با یانکه به اونا نکته های اضافی میگن!اونوقت با تجربیا ...![negaran]
همه به نشانه ی اعتراض رفتیم جلو ی دفتر معلما...خواهش و التماس که توروخدااااااااااااااااااا اینا تاثیر ندین!جبران میکنیم!
معلممون:نهههههههههههههههه هه....شما نمونهههههههههههههههههه هستید!بااااااااااااااااید با مدارس عادی فرق داشته باشید!نههههههههههه.....نه شما خاصصصصصصصصصصص هستین!این تازه اسون بوده...دفعه ی بعدی سخت تر میگیرم![nadidan]
من : (زیرلب)نهو نگـــــــــــــــــــــــ ـــــ مَــــــــــــــــــــــ[nishkhand]
بابام خطاب به من:این معلمتون سابقه ی تدریس ندااااااااااااااااااارها! م سن دختر منه![sootzadan](همون خواهر منه[nishkhand]،بهش میخوره 4 سال ازم بزرگتر باوشه[nishkhand])
من و بابام وقتی دیدم اینا حالیشون نمیشه پریییییییییییدیم تو دفتر مشاور![sootzadan]با مشاور مدرسه مشورت کردیم گفتتتتت حتمااااااااااااا باید برید به مدیر بگید که یه فکری بکنه!امتحان ریاضیارو خیلی سخت میگین و همه ناراضی هستن![sootzadan]
به قول همون معلمم مااااااااااااااااااااا چون نمونه هستیم یه مشت کتاب کار مرات و...داریم و اینارم اموزش و پرورش زحمت کشیده و هرسال به زور میکنه تو حلقمون!و امتحانامون از همینننننننننننننننننننن کتابای سخت هست![nadidan]یکی باید سوالارو واسمون حل کنه خب ولی تو مدرسه معلم فوقمون خیلی عقبههههههههه![afsoorde]
مااااااااااااااااااااا نمونه هاااااااااااااااااا خیلی زیر فشاریم!یه روز بود که ما 4 تا امتحان داشتیم![nishkhand][afsoorde]از تیزهوشان انتقالی گرفتم واسه نمونه دولتی....!اینجااااااااااااا اا اوضاعش خیییییلی بدترهههههههههههههههههههه! صف عمر تو مدرسیم بعدش باید درس بخونیم میام خونه!همههههههههه چی فرق کرده! از دوم تجربی یعنی امادگی واسه کنکور(شعار)[sootzadan]


ظاهرا باهم هم دردیم[tafakor]

آراگل
30th November 2013, 03:47 PM
امتحان زیستو از ده شدم هشت و هفتاد و پنج
ضریب دو میشه میشم هفده و نیم تا الانم داشتم گریه میکردم. خیلی بده تو کارنامت ریاضی و فیزیک رو بیست بشی یه دفعه زیست رو هفده و نیمhttp://www.forum.98ia.com/images/smilies/2/-2-30-.gifhttp://www.forum.98ia.com/images/smilies/2/-2-30-.gif
یه سوال هفتاد و پنج صدمی رو جا انداختمhttp://www.forum.98ia.com/images/smilies/2/-2-30-.gif
واقعا نمیدونم چرا از بیست نمره امتحان نمیگیرن
شش تا سوال بیشتر نوشتن انقدر سخته؟؟؟
انقدرم تو هم تو هم مینویسن که صفحه ی پشت برگه کاملا خالی میمونهsmilee_new2 (23)
خب اینم از شانس من(با بی دقتی یک و نیم نمره از دست دادم) معلممونم ماهی یه بار امتحان میگیره چجوری جبران کنم آخه؟http://www.forum.98ia.com/images/smilies/2/-2-30-.gif
اعتماد به نفسم کاملا از بین رفت

setayesh shb
30th November 2013, 04:15 PM
اصلا خوشم نمیاد از این زندگی ای که پیدا کردم امروز سر کلاسم گریه کردمsmilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)smilee_new1 (13)sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omo mi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omo mi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omo mi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37[gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye][gerye]smilee_new2 (18)smilee_new2 (18)sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh _dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokht ar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_ dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar2sh_dokhta r2sh_dokhtar2sh_dokhtar2sh_dokhtar2sh_dokhtar2sh_d okhtar2sh_dokhtar2sh_dokhtar2sh_dokhtar2sh_dokhtar 2sh_dokhtar2sh_dokhtar2sh_dokhtar2sh_dokhtar2sh_do khtar2smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)smilee_new2 (5)هیییییییییییییییییییییی یییییییی خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااا اخه چرااااااااااااااااااااااا ااااااا من یعنی انقدر بدبخت شدم که از همه عقب افتادم اصلا فکر نمیکردم یه روز به اینجا برسم خیلیییی حالم بده
https://encrypted-tbn1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRO_Jba32OeWJTAerI5ZKYkWVkOIgXj5 z8D76wiXDVEUj3kvCqFxA
آخرشم سر جلسه کنکور من این شکلی میشم هیچ وقت هم به آرزوم نمیرسم[nadidan][afsoorde][afsoorde]
http://www.minos.ir/uploads/01cfa5aa06259e0a9dc2ddcb5b9466f0.jpg

MILAD KHAN
30th November 2013, 04:39 PM
ای خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااا پدرم دراومد حدود 100 خط فقط درمورد یه مطلب دارم مینویسم که پست بزارم بعد که گزینه ارسال رو میزنم تازه میفهمم دیسکانکت شدم و اینترنت قطعهههههههههههههههههههههه هه دارم دیوونه میشم اون تبی که مطلب رو توش نوشته بودم هم پرید تازه خر کیف هم شده بودم که به به چه مطلبی نوشتم حالا ارسال کنم که این بلای آسمونی شلوارمو[nishkhand]گرفت یعنی دارم دق میکنم اییییییییی خدااااااااااااااااا[tahavoo][tahavoo][tahavoo]

A M S E T I S
30th November 2013, 07:22 PM
بسی خسته هستم
اتاق تکونی عظیمی داشتم[nishkhand]

masoume.a.92
30th November 2013, 08:55 PM
انسان های بی نزاکت چقدر زود خودشون رو نشون میدهند!
واقعا مدارا تا کجا؟

[tafakor]

solinaz
30th November 2013, 09:00 PM
امروز برگه های امتحان ریاضیمونو دادددددددددددددددددددددن! ه نمره ی شاهکاری بود تو برگه![nadidan]حدودا 10 بیستا تک داشتیم...منم لبببببببببببببببب مرززززززززززززززززز............ .....[nadidan][nishkhand]اصلا....!
بیخیال.....!هـــــــــــــــ ـــــــــی.....جبران میکنم[sootzadan]هی میگم جبران میکنم اما هیـــــــــــــــــــــــ ــچ اتفاقی نمیافته[afsoorde]
امروز قرار بود امتحان زیست میان ترم داشته باشم پریددددددددددددد....فردام قرار بود شیمی میان ترم داشته باشم اونم پریدددددددددد[esteghbal]باورم نمیشه[nadanestan]
فقط بخاطر بچه هایی که رفتن اردوی راهیان نور شلمچه[shaad]
حتی فردام قراره با دوستم رها برم تئاترhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/36.gifیادش بخیر منم یه روزی خییییییییییییلی تئاترو دوست داشتم ولی از بس درس خوندم این ذوق هنریم کور شدhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/65.gifمنو رها از ابتدایی باهم قرار گذاشته بودیم جفتمون بازیگر شمhttp://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gifولی من میچوندم...اون رفت هنر ولی منو عشق پزشکی گرفتتتتتتتتتتتتت!http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/65.gifهی هی هی...!
ولی یه خبر نسبتا خوبم گرفتم امروز....انشاء نمازی که نوشتم تو منطقه رتبه اولو اوردم![shaadi]ولی خیـــــــــــــــــلی میترسم از اجرای عملیش![nadidan]
سال دوم راهنمایی تا مرحله ی استانی پیش رفتم ولی از مرحله ی استانی، اجرای عملی نمازم هست...![nadidan]منم...![esteress]
بهمون گفتـــــــــــــــــــن نماز صبحو بخونید....منم حمدو جااااااااااااااا انداختم....اخر سر که نمازم تموم شد با خودم گفتم چقدر زود خوندماااا...خوش گذشت بازم میام[nishkhand]آآآآآآآآآآآآآما بعدش یکی از ناظرا اومد جلو بهم گفت:دخترممممممممممم حمدو برای ما بخون ببینم[sootzadan][nadidan]ابروم رفت!ملت میخندیدن!هرکی رفت و اومد یه سوتی داد[sootzadan]استرس داشتم خب[negaran]100 نفر نشستن روبروت دارن تورو نگاه میکنن[gerye]امسالم به اجبار عمم دوباره شرکت کردم![sootzadan]
تصمیم دارم دیـــــــــــــــــــــــ ــگه تو این دفترخاطرات ننویسم![tahavoo]
9/9 /92

آراگل
30th November 2013, 09:05 PM
امروز برگه های امتحان ریاضیمونو دادددددددددددددددددددددن! ه نمره ی شاهکاری بود تو برگه![nadidan]حدودا 10 بیستا تک داشتیم...منم لبببببببببببببببب مرززززززززززززززززز............ .....[nadidan][nishkhand]اصلا....!
بیخیال.....!هـــــــــــــــ ـــــــــی.....جبران میکنم[sootzadan]هی میگم جبران میکنم اما هیـــــــــــــــــــــــ ــچ اتفاقی نمیافته[afsoorde]
امروز قرار بود امتحان زیست میان ترم داشته باشم پریددددددددددددد....فردام قرار بود شیمی میان ترم داشته باشم اونم پریدددددددددد[esteghbal]باورم نمیشه[nadanestan]
فقط بخاطر بچه هایی که رفتن اردوی راهیان نور شلمچه[shaad]
ولی یه خبر نسبتا خوبم گرفتم امروز....انشاء نمازی که نوشتم تو منطقه رتبه اولو اوردم![shaadi]ولی خیـــــــــــــــــلی میترسم از اجرای عملیش![nadidan]
سال دوم راهنمایی تا مرحله ی استانی پیش رفتم ولی از مرحله ی استانی، اجرای عملی نمازم هست...![nadidan]منم...![esteress]
بهمون گفتـــــــــــــــــــن نماز صبحو بخونید....منم حمدو جااااااااااااااا انداختم....اخر سر که نمازم تموم شد با خودم گفتم چقدر زود خوندماااا...خوش گذشت بازم میام[nishkhand]آآآآآآآآآآآآآما بعدش یکی از ناظرا اومد جلو بهم گفت:دخترممممممممممم حمدو برای ما بخون ببینم[sootzadan][nadidan]ابروم رفت!ملت میخندیدن!هرکی رفت و اومد یه سوتی داد[sootzadan]استرس داشتم خب[negaran]100 نفر نشستن روبروت دارن تورو نگاه میکنن[gerye]امسالم به اجبار عمم دوباره شرکت کردم![sootzadan]
تصمیم دارم دیـــــــــــــــــــــــ ــگه تو این دفترخاطرات ننویسم![tahavoo]
9/9 /92
سلام دوستم
چرا آخه؟شما که خیلی قشنگ خاطره مینویسین!

Sa.n
30th November 2013, 09:08 PM
عصر حجر ... عصر اطلاعات ... عصر ارتباطات ... عصر فن آوری ... عصر دیجیتال ... همه اینا ثابت میکنن که پیشرفت بشر همیشه در عصر صورت گرفته ... و از صبح زود بیدار شدن آدمی به جایی نمیرسه .[nishkhand]
این است زندگی . . .
امروز روز خیلی خیلی خسته کننده بود ، مثلا ما رو برده بودن اردو یک ساعت سر بالایی رفتیم [afsoorde]
شیب سربالایی هم خیلی تند بود . جوری که برگشتن ما 5 دقیقه طول کشید بیایم پایین اما بالارفتن یک ساعت بود .
توی اتوبوس که همه از حال رفته بودن منم خوابم میومد شدید ، خونه هم که رسیدم کی خوابم برد فقط فهمیدم از ساعت 3 تا 6 خواب بودم [nishkhand]
خیلی خیلی روز خسته کننده ای بود...

* Elahe *
30th November 2013, 09:19 PM
بله[tafakor]

امیدوارم اتفاقی که درطول این سه روز برام افتاد برای هیچ احدی نیفته چون خیلی بده فقط همین[negaran][negaran][nadidan]

خدایا !!!! اخه چرا... [dooa]

92/9/9

M@hdi42
3rd December 2013, 09:58 AM
سلام

یعنی میشه انجمن رو دوباره همینجور گرم کنیم؟ : میتونیم اگه همه کمک کنن

http://uc-njavan.ir/images/b6xjhftewp8r231kke5l.jpg (http://uc-njavan.ir/)

aty.a
3rd December 2013, 08:31 PM
چه قدر امروز روز تلخی بود
خدا کنه دیگه هیچ وقت برام این طور روزها تکرار نشه

payamdaneshgah
4th December 2013, 01:03 PM
salalm dostsn!man ozve jadid saytetonam, az onjaee ke reshteam mohandesi narm afzare dost daram har fekr ya edehie raj be movaffaghiatam be zehneton mirese rahnamaiem ; konin. mamnoon.

parnian 80
4th December 2013, 08:32 PM
ههههههههههههههییییییی روزگار!!!!!!
[nadidan]
این چند روز نتونستم بیام(عذرخواهی از همه)[golrooz]
ولی حالا اومدم ولی خوب فردا و پس فردا هم نمیتونم بیام.چرا؟
چون دو تا امتحان مستمر دارم پشت سر هم[nadidan]
البته این مستمرا آسونن ولی من به شخصه خیلی بی دقتی می کنم.

A M S E T I S
4th December 2013, 08:41 PM
امرو میانترم تاریخ فرهنگ و تمدن داشتیم
ینی 50تا برگه مثه هم!!!!!
خیلی سرد شده!

*nura*
4th December 2013, 08:53 PM
دوستان سلام
خسته نباشید ،خداحافظ [nishkhand]
"در پناه حق"

masoume.a.92
4th December 2013, 09:14 PM
امروز صبح بالا سر ویزیت داخلی بودیم....
آی خندیدیم ....
یک نمونه:
مریض اومده میگه تنگی نفس دارم و... خلاصه تو احشای داخلیش هزار جور درد و مرض جور کرد که قرص بگیره وقتی موفق نشد کیسه قرصاشو پر کنه یهو گفت دکتر گوشه پام زخمه!!! پوست پوست شده! ما اینطوری! [soal] [taajob]
بعد چشمتون روز بد نبینه! یهو دیدیم کفششو درآورد پاشو آورد بالا شروع کرد به تلاش فراوون و سخت برا درآوردن جورابش!!! ما اینطوری شدیم! sh_omomi112[bihes] [nishkhand]
وقتی بعد از کلی حبس کردنش نفسش و زور زدن موفق شد دیدیم پاشو گرومپ! گذاشت بالا میز دکتر!!! درفاصله دو وجبی صورت دکتر! اینجا دیگه ما اینطوری شدیم!!! [khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid]

بدبختی نمیشد بخندیم داشتیم منفجر میشدیم! من دویدم رفت پشت پاراوان نشستم شکممو گرفتم خندیدم! [khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid][khandeshadid]


بقیه مواردو نمیشه گفت! ولی کلا درکنار خستگی منفجر شدیم از خنده!



ولی عصر زیاد خوب نبود! یعنی ناراحت کننده!

sr hesabi
4th December 2013, 11:32 PM
سلام
امروز واقعا خسته کننده بود
ولی تموم شد
گردنم داغونه،اصلا یه وضعی
ولی خب نکته خوبم داشت امروز،
اونم مرام یه فردی بود که اول بد برداشت کردم بعدش دیدم نه خداییش خیلی با مرامه
دمش گرم[nishkhand][golrooz]

رضوس
5th December 2013, 01:47 AM
الان داشتم پیغام بازدید کننده هام رو چک میکردم!!!

اولین نفراتی که بهم پیام دادن یا بهشون پیام دادم دیگه نیستن

کسانی که حضورشون یه زمانی یه وزنه بود برای سایت

و در این فضای پوچ فعلی نبودشون برای خلیا نا محسوسه

اینجا میخوام به همشون بگم که همیشه به یادشونیم

بالاخص خانم باستان شناس عزیز که الان دقیقا یک سال و یک هفته ست که به سایت نیمدن[golrooz]


پاک کردم اولین پیام ها رو به امید ............


رضوس
14.9.92

SaSaMc2
5th December 2013, 02:10 AM
الان داشتم پیغام بازدید کننده هام رو چک میکردم!!!

اولین نفراتی که بهم پیام دادن یا بهشون پیام دادم دیگه نیستن

کسانی که حضورشون یه زمانی یه وزنه بود برای سایت

و در این فضای پوچ فعلی نبودشون برای خلیا نا محسوسه

اینجا میخوام به همشون بگم که همیشه به یادشونیم

بالاخص خانم باستان شناس عزیز که الان دقیقا یک سال و یک هفته ست که به سایت نیمدن[golrooz]


پاک کردم اولین پیام ها رو به امید ............


رضوس
14.9.92

[afsoorde]

حسین متقی
5th December 2013, 04:59 AM
روز بدی نبود
با اینحال با دیدن دوستی جدید به این نتیجه رسیدم که وضعم انقدرا هم بد نیست
درواقع مشکلم از دید و نگاهم به زندگیه که اتفاقا از قبل روش تاکید داشتم - باید اونطوری که به زندگی نگاه میکنم زندگی کنم
باید خودمو به خودم بیشتر نزدیک کنم
باید تلاش بیشتری کنم تا به هدف برسم و بهترین ایجاد کننده ی انگیزه اینه که خودتو در مرحله ای ببینی که به هدفت رسیدی و ازش لذت ببری
اما هنوز تا ابتدا راه زیادی دارم
کمک و هدایت میخوام از خدا
و التماس دعا از دوستان

راستی با توجه به 2پست قبل
آره خیلی سایت خالی شده
واقعا خالی -خیلیا دیگه نمیان - ادمایی که تو دنیای واقعی میبینم اما دیگه اینجا نیستن
دلایلی داره که بهتره نگیم[afsoorde]

رضوس
5th December 2013, 08:41 AM
[afsoorde]
با ناز نگاه و لب خندیده برفت

با موی سیاه و رخ تابیده برفت

او رفت ولی برای دیوانه ی عشق

از دل نرود هر آنکه از دیده برفت

mamadshumakher
5th December 2013, 10:36 AM
دلم برای خودم تنگ شده [nishkhand]

اینجا هم باحالا.زیاد خاطره نویس نیستم.

امروز کلی مهمان عزیز داریم.خانواده ای بسیار دوست داشتنی.

امروز صبح خیلی سرد بود.خیلی.بارون هم میومد.هر چی سر جاده ایستادم هیشکی دلش به حالم نسوخت.
تا اینکه یکی دلش به حالم سوخت [nishkhand]
رفتم دانشگاه استاد نیومده بود [daava]

هیچی برگشتم خونه دیدم تلفنمون غاطی قاطی کرد اهنگ زنگش هندی میخوند [khande]
مادرم گفت تا این زنگ رو درست نکنی اجازه نداری بری بیرون از خونه

هر چی تلفن رو نگاه میکنم یادم نمیاد چجوری بود [nishkhand]
هیچی دیگه خدا پدر اینترنت رو بیامرزه.ازش پرسیدم چجوریه اینم بهم جواب داد.

ساعت 11 دوباره کلاس دارم.الان دیگه کم کم باید برم.
با اجازه.[golrooz]

m@some
5th December 2013, 11:56 AM
امروز نرفتم سرکار سرماخوردم سردرد شدید دارم #-o

ولی خیلی خوشحالم هیچ وقت تو زندگیم انقد خوب نبودم چون وجود یه چیزی تو زندگی بهم امید وانرژی میده از خدای بزرگ ممنونم[esteghbal]


بااینکه بدجور سرماخوردم ولی حس بدی ندارم صبح رفتم آزمایشگاه بعد رفتم آموزشگاه بعد خونه [nishkhand]

اینجا بارون شدیده جون میده واسه قدم زدن[khanderiz]

وقتی سرکارنمیری چقد خوبه البته برامن فرق نداره صبح ساعت6دیگه بیدارم[sootzadan]

حس آرامش عجیبی دارم که هیچ وقت نداشتم خدایا بخاطر همه چیز ممنونم بهترین هدیه زندگیمو بهم دادی[golrooz]

Almas Parsi
5th December 2013, 12:36 PM
امروز صبح وقتی رفتم کنار پنجره صحنه زیبای برف پاییزی حس قشنگی بهم داد ...[esteghbal]
خیلی وقت بود دلم هوای یه آسمون برفی کرده بود ...
در عرض مدت کوتاهی همه جا سفید پوش شد ...[shaad]
فکرشو که میکنم برف پاییزی هم خودش صفایی داره ...
دلم عجیب بهونه روزای بچگیمو کرد ...[entezar2]
واقعا راسته که کودک درون آدما گاهی هوس طغیان میکنه
روزایی که با عشق میرفتم و تو حیاط خونه یه آدم برفی درست میکردم و همیشه دلم میخواست آدم برفیم از قد خودم بلند تر بشه....[entezar2]
یادش بخیر حیف که اون روزا دیگه تکرار نمیشه .......... [afsoorde]

http://uc-njavan.ir/images/k4fomd26lquqjqi03bi2.jpg (http://uc-njavan.ir/images/k4fomd26lquqjqi03bi2.jpg)

kamel.gholami
5th December 2013, 12:38 PM
امروز صبح وقتی رفتم کنار پنجره صحنه زیبای برف پاییزی حس قشنگی بهم داد ...[esteghbal]
خیلی وقت بود دلم هوای یه آسمون برفی کرده بود ...
در عرض مدت کوتاهی همه جا سفید پوش شد ...[shaad]
فکرشو که میکنم برف پاییزی هم خودش صفایی داره ...
دلم عجیب بهونه روزای بچگیمو کرد ...[entezar2]
واقعا راسته که کودک درون آدما گاهی هوس طغیان میکنه
روزایی که با عشق میرفتم و تو حیاط خونه یه آدم برفی درست میکردم و همیشه دلم میخواست آدم برفیم از قد خودم بلند تر بشه....[entezar2]
یادش بخیر حیف که اون روزا دیگه تکرار نمیشه ..........

http://uc-njavan.ir/images/k4fomd26lquqjqi03bi2.jpg (http://uc-njavan.ir/images/k4fomd26lquqjqi03bi2.jpg)




خوش بحالتون الآن 4 ساله برف دست و حسابی ندیدیم: (

همش بارون / خدا کنه امسال برف بیاد:x

Almas Parsi
5th December 2013, 12:54 PM
خوش بحالتون الآن 4 ساله برف دست و حسابی ندیدیم: (

همش بارون / خدا کنه امسال برف بیاد:x

سلام [golrooz]
ممنون [golrooz]

من هم آرزو میکنم یه برفی حسابی بباره ...

شاید برف پاییزی نشونه ای از یه زمستون پر برف باشه ....

البته امیدوارم اینطور باشه[golrooz]

kamel.gholami
5th December 2013, 12:59 PM
سلام [golrooz]
ممنون [golrooz]

من هم آرزو میکنم یه برفی حسابی بباره ...

شاید برف پاییزی نشونه ای از یه زمستون پر برف باشه ....

البته امیدوارم اینطور باشه[golrooz]


علیک سلام![nishkhand]

ایشاا...
واسه شما که آره / الآن برف اومده تا 2 ماه دیگه فک کنم نتونین از خونه بیرون بیین:D

ولی ما چی[negaran]
سرما همونه ها ولی دریغ از یه دونه برف / ولی امسال سرما بیشتره شاید برف بیاد/

نیوم هم دیگه نیومد دیگه / شما جایِ ما[golrooz]

ریپورتر
5th December 2013, 01:07 PM
از بس برکت داریم اینجا تگرگ ریز اومده یهو [khande][khande] خوبه سنگ نیومد اما شکر[nishkhand]

parnian 80
5th December 2013, 04:22 PM
سلام.
امروز من به صبحانه هم نرسیدم و رفتم کلاس[daava]
10 دقیقه مانده به کلاس تازه یادمون اومده بله کلاس هست!!!!!
خلاصه وقتی اومدم نهارم نخوردم[daava]
امروز در کل روز خوبی نبود ولی عصر کلاس زبان دارم امیدوارم خوب پیش بره.[golrooz]

MILAD KHAN
5th December 2013, 06:09 PM
داغون داغونم

SaSaMc2
6th December 2013, 04:10 AM
سلام...[golrooz]

امروز بعد چند ماه مادر پدرم و براي دو ساعت ديدم...[esteghbal]

دلشون خوشه بچه بزرگ كردن...[bitavajohi]

ايشالله والدينتون هميشه راضي باشن ازتون...[golrooz]

حسین متقی
6th December 2013, 06:05 AM
انقدر که از 3شنبه تا الان تو جامعه و بین ادمای جدید بودم تا این سن و قبل از 3شنبه نبودم!!
و تو این مدت انقدر به زندگیم امیدوار شدم که نگو
تازه از سرما هم زیر برف و بارون یخ زدم انگشتام سر شد!!
ولی جالب بود
انگار مشکلم تو اجتماع نبودن بود و من زمین و زیر و رو کرده بودم واسه پیدا کردن راه حل ...
حواسم نبود مثل مسئله های دیگه که حل میکنم باید به خود مسئله توجه کرد - نه راه حلش
تشنه ی ارتباط با مردم شدم!
امیدوارم مشکل فقط همین بوده باشه!

Ronia
6th December 2013, 08:25 AM
بلاخره امروز توانستم صبح زود بیدار بشم،خیییییییییییییلی سخته ولی توی این روزایی که هر روز کوتاه تر میشه خیلی مفیده چون وقت برای کارایی که داری پیدا میشه[khabalood]

farhad_jomand
6th December 2013, 11:15 AM
وقتی پرنده ای زنده است مورچه ها را می خورد
وقتی می میرد مورچه ها او را می خورند
زمانه و شرایط در هر موقعی می تواند تغییر کند
در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید
شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد
زمان از شما قدرتمند تر است
یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد
اما وقتی زمانش برسد :
فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیونها درخت کافی است!
پس خوب باشیم و خوبی کنیم.

z.000
6th December 2013, 06:25 PM
ما در قبال تمام كساني كه راه را كج ميروند مسووليم.
حق نداريم باانها برخورد تند كنيم.
ازكجامعلوم كه ما درانحراف اينها نقش نداشته باشيم.
شهيد همت

A S I R
6th December 2013, 09:24 PM
هی روزگار ما یک معلم شگفت انگیز داریم [bamazegi]

قراره فردا این دبیر کل کتابو امتحان تئوری بگیره در صورتی که کتاب ما عملیه، تازه قراره امتحان تئوریش نمره امتحان عملی ترم باشه ، مشکل اینجاس که همش تشریحیه [sar dard]

حالا منم فقط دو تا فصل خوندم [khabalood]

از بس مطالبش مزخرفه که ادم از درس سیر میشه [asabani]

maryam kia
7th December 2013, 12:31 AM
سلام دوستانه خوبم
از چی بگم...[sootzadan]
یکم زندگیم متحول شده[bihes]خیلی سرم شلوغ شده...
یا همش کنفرانس دارم یا درس میخونم یا کلاس زبان میرم یا ورزش میکنم یا جلسه میرم (دبیرستان /برای بچه های کنکوری)و یا...[nishkhand]
خیلی خسته کننده ست[delkhoori][khabalood]
روزی 6ساعت بیشتر نمیخوابم ولی بازم به کارام نمیرسم[ghahr]
ولی گذشته از همه ی اینا خیلی انرژی دارم[nishkhand][shademani]
[movafaghiyat][movafaghiyat][movafaghiyat][movafaghiyat][movafaghiyat][movafaghiyat][movafaghiyat][movafaghiyat]همچنین ارزوی پیروزی میکنم برای تمام بچه های سایت[movafaghiyat][movafaghiyat][movafaghiyat][movafaghiyat]

mamadshumakher
8th December 2013, 08:02 AM
آخیش .یه مدتی بود حال و هوای زمستون نمیزاشت بعد از نماز بیدار بمونم.اصلا کل شب یه طرف.خواب بعد از نماز یه طرف [nishkhand]

دیگه این هفته چندبار جلو خودمو گرفتم.امروزم که دیگه رسما تعطیلش کردم و صبح پاشدم کمی درس خوندم و یه صبحانه درست و حسابی خوردم و دیگه کلا خواب پرید.

امیدوارم بتونم دیگه قید غید خواب صبح رو بزنم [nishkhand]

وییییییییییژ[golrooz]

Ronia
8th December 2013, 08:20 AM
ووووووووووای دوباره امتحان دارم[nadidan]
واااااااااااااای دوباره همون درسی که خیلییییییی سخته[gerye]

m@some
8th December 2013, 08:32 AM
چند روزه مریضم این همه دکتر هیچ کدومشوم داروهاش ون برام خوب نبود این هوای سردم عجب حال آدمو میگیره[narahat]

دکتر میگه باید چندروز استراحت کنی هوای سرد کمتر بهت بخوره تا خوب بشی رئیسمون اجازه نمیده[narahatishadid]منم مجبورم هرروز تواین سرما بیام وبدتر بشم[sar dard]

parnian 80
8th December 2013, 03:54 PM
خدایا....
هدفت دقیقا از خلق من چی بود...؟
تو رو به بزرگیت قسم یه کاری کن زود تر خلاص شم
آدم اصلا انتظار بعضی چیز ها رو از بعضی افراد نداره....اصلا...

سروه74
8th December 2013, 04:00 PM
سلام امروز بادخترخالم اومدیم توکافینت نشستیم نوبتمون بشه واسه ثبت نام کنکور2 خترخالم یه ریز داره حرف میزنه
اینجام خیلی شلوقه [khanderiz][khanderiz]

s.s.n
8th December 2013, 04:06 PM
[SIZE=4]همش هر روز هر ثانیه و.....از خودم میپرسم چرا؟چرا من؟چرا اینقدر سعی میکنم بهتر و بهتر شم با این اعتماد به نفس زیر صفرم ولی سایرین بااین اخلاق های زشت و افتضاح مغرور و از خود راضی اند و اعتماد به نفسشون که نگووووووووووووووووو!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!تازه حاضر به اصلاح خوشونم نیستن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!![-([-(%-(%-(%-({waiting}{waiting}:-

masoume.a.92
8th December 2013, 09:08 PM
دیروز روز جالبی بود! 6 صبح رفتم بیرون 12:30 شب برگشتم خونه!!! [sar dard] در عین حال بسیار روز خوش یمن و توام با موفقیت و اتفاق های جدید و هیجان فراوان بود... [labkhand]

امروز بد نبود! [bitavajohi]

دیگه از دوشنبه ها خوشم نمیاد! از بس که در این روز مزخرف امتحان داشتم خسته شدم! [bihes]
فردا هم طبق معمول امتحان دارم! خداکنه خوب بدم [negaran]

setayesh shb
9th December 2013, 12:18 AM
این دو روز بهترین روزای زندگیم بوده با این که مدرسه هم بودم ولی بعدش تونستم 8 ساعت درس بخونم اصلا انقدر خوشحالم باورم نمیشه[nishkhand]

setayesh shb
9th December 2013, 06:35 PM
یعنی امروز معنی له شدن رو فهمیدم دیگه حتی چشمام نمیبینه امروز 11 ساعت مدرسه بودم[narahat]آخه این انصافه مگه من چقدر تحمل دارم[narahat]هییییییییییییییی خدا کمکم کن[narahat]تازه الان باید کنکور ثبت نام کنم[narahat]نمیخوام[narahat]یعنی چی میشه[dooa][narahat]

zoh_reh
10th December 2013, 01:08 AM
خدایا....
هدفت دقیقا از خلق من چی بود...؟
تو رو به بزرگیت قسم یه کاری کن زود تر خلاص شم
آدم اصلا انتظار بعضی چیز ها رو از بعضی افراد نداره....اصلا...



دلگیر نشو از حرف آدما.[narahat]نیش زدن طبیعت آن هاست.سال هاست که به هوای بارانی می گویند هوای خراب...

رضوس
10th December 2013, 12:59 PM
تلاش برای سکوت سخت تر از ساکت شدنه
در تلاشم سکوت کنم ولی هیچ قولی نمیدم

Ronia
10th December 2013, 07:32 PM
روز جمعه که تعطیل بود خودما کشتم که صبح زود بلندشم،حالا امروز که صبح کلاس داشتم خیلی بی خیال خوابیدم ...
فک کنم حالم خوب نیست[tafakor]

M@hdi42
11th December 2013, 08:59 AM
سلام


24ساعت واندی عکس رو گذاشتم رو آواتار الان هم برداشتم. قصد فقط این بود فکر نکنید چیزی پنهونی داریم. خوشحال شدم از نظرات دوستان. همگی لطف دارن به داداششون[golrooz]


پایدار وماناباشید

fati3370
11th December 2013, 09:59 AM
خدایا من یه سوال دارم؟!
از کی باید بپرسم؟!کی جوابشو میگیرم؟![soal]
خداوندااااااااااااااا مرا چرا اینقدر خر شانس افریدی؟!این نیز برای هدفیست؟![soal]اصلا هدفت از خلقت من چی بوده؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
میگن شانس ارثی!راسته؟!
اگر درست باشه که من دهنمو میبندم و هیچی نمیگم!
میدونم از دوطرف به ارث بردم،رو هم تلمبار شده، باید برم بمیرم[nadidan]http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
امروز من گوشی بردم مدرسه!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2860%29.gif----->اینجوری نکنین![nadidan]تا ساعت 4 کلاس داشتم!من فقط دوشنبه ها و بعضی چهارشنبه ها که تا شب مدرسه میمونم گوشی میبرم[sootzadan]
http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2875%29.gif
زنگ دوم(زنگ ورزش):
خانم طلائی پور(دبیر ورزش) روی صندلی نشسته بود و مشغول صحبت با یکی از بچه ها بود!
من و بقل دستییم و دوتا از بچه های نیمکت ،جلوییمم باهم گپ میزدیم!(فقط ما نه،همه)
خانم طلائی پور از رو صندلی بلند شد(مثل اینکه الکتروشوک360ژول بهش وصل کردن!)
و گفت:ساکت شین....!این صدای چی بود؟!....گفتم این صدای چی بود...(تکرار)..!؟![entezar]
بچه ها:چی خانم؟!صدایی نیومد!......اها....ن شاید این صدا رو میگید که بچه های میکوبن با دست رو میز؟!(چنتا میز اونور تر عروسی گرفته بودن!)
خانم:نه....!ببینین بچه ها من گوشام تیزه!این صدای یه چیز دیگه بود و از این ردیف اومد(درســـــــــــــــت اشاره کرد به ردیف من!)
خانم:ازلبخند های اصغری(درســــــــــــــت بقل دستیم)معلومه اونجا یه خبریـــــــــــــــــــــ ـه!(حالا اصلا سحر بیچاره داشت به بحث قبلمون فکر میکرد!)
خانم طلائی پور از نیکمت اووووووووووووووووووول بچه ها رو به نوبت بلند کرده و جیباشون و کیفاشون و زیر جامیز و...رو داره میگرده!
من رنگم،رنگ گچ دیوار....! گوشیم ،تو جیبم!....!ولی بخدا من گوشیمو یا خاموش میکنم یا رو سایلنت میذارم!
خانم طلایی پور رسید نیمکت جلویی من....!من.....!بلاتکلیف بودم!هنگ کرده بودم!قلبم از جاش میخواست کنده بشه!
به زهرا(نیمکت بقلیم)گفتم:چی کار کنم؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
زهرا:گوشی اوردی؟!وای...صبر کن!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%28116%29.gif
خودمم اومدم گوشیمو بذارم زیر جامیز نیمکت پشتی، ولی دستم نرسید!(نیمکت عقبیم خالیه)
زهرا بلند شدو به هوای اینکه پالتوشو در بیاره،یکی از سوئی شرتارو انداخت رو نیمکت پشت!منم گوشیمو از تو جیبم در اوردم و برگشتم[nadidan](کاملا ضایع) و گذاشتم زیر اون!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
خانم... رسید به نمیکت ما...!سحر کیفشو ریخت بیرون!منم هرچی تو جامیز داشتم گذاشتم رو!ولی واسه منو درست نگشت!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
نمیدونم!ولی خانم طلائی پور فهمید!از رنگم که یا عین گچ دیوار میشد یا عین لبو سرخ میشد یا زرد میشد!
بچه های اون ردیف همه گوشی اوردن!(عین من کلاس جهش داشتن)...رنگا زرررررررررررررررررد!
اونا میگفتن ما جای تو داشتیم سکته میکردیم....!
من چی بگم دیگه!؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gifچطوری میشه؟!معلم صاف بیاد اشاره کنه به ردیف من....؟!اونم بقل دستی من......؟!اونم همون روز دوشنبه...؟!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
اصلا....؟!طلائی پور چه وظیفه ای داره؟!بیاد جیبای مارو بگرده؟!مدرسه خودش ناظم داره؟!دوربین مدار بسته داره!(خود شیرین)
ملت گوشیشون سر کلاس زنگ میخوره دبیر هیچی نمیگه!به روی خودش نمیاره!اونوقت من.....!http://www.njavan.com/forum/images/smilies/dokhtarane%20%283%29.gif
من دیگه گوشی نمیبرم!اصلا منو نباید جزء ادما به حساب اوردhttp://www.njavan.com/forum/images/smilies/other%20%2875%29.gif
دوشنبه 92/9/4

فداتشم خانومی.یادش بخیر ما اوموقع که مدرسه بودیم سال89فک کنم/سرکلاس فیزیک از دبیرمون فیلموعکسمیگرفتیم مسخره بازی هایی داشتیم.واقعا یادش بخیر چی بودیماااا[bamazegi]

parnian 80
11th December 2013, 06:50 PM
های.
امروز قرار بود نتیجه ی 3 تا امتحانو بهمون بدن.
یکیشو دادن[negaran]
زیست بود که بیست شدم.
خانوم زمانی رو خیلی دوس دارم.دبیر ریاضین.
کاملا از شیوه ی رفتارشون معلومه خوب دادیم یا خراب کردیم!!!!!!!!
برا همین دو جلسس داریم هی میپرسیم خانوم خوشحالین یا ناراحت[nishkhand]میگن صحیح نکردم[khande][negaran]
امروز توی کتابمون یه مسئله بود من گفتم خانوم من اینو توی کتاب تست کنکور معماری دیدم[nadidan][nishkhand]
بچه ها هم شروع کردن به دست گرفتن[khande]
آره تو خیلی خرخونی و .....[khande]

M@hdi42
11th December 2013, 09:27 PM
سلام

شب بخير

گاهي اوقات گمان مي كردم انسانيت در فضاي مجازي قابل عرضه نيست اما هستند انسانهايي هنوز كه به صورت خصوصي پيغام ارسال مي كنند و جهت همكاري در ايجاد تاپيك هايي با مضامين قشنگ خيرخواهانه اعلام امادگي ميكنن و در عين حال اصرار دارن نامي از اونها برده نشه،

حس قشنگي دارم چون...

من انسانم....

ايراني ام....

به خودم ، انسانيتم و ايرانيتم به واسطه انسانها و ايراني هاي ديگر بينهايت افتخار ميكنم....

يكتا پروردگار را سپاس

٢٠/٠٩/١٣٩٢

M@hdi42

A M S E T I S
11th December 2013, 09:32 PM
امروز بازدید داشتیم
بعد شاندیز بئد
اصن یه وضی بود
باعث تاسف
من میخوام هیچی نگم ها
ولی زباله هارو ریخته بودن تو مسیر عبور آب!!!
بوی نامطبوع
اونطرفم قنات بود
من دیگه حرفی ندارم
ولی خوش گذش

parnian 80
12th December 2013, 04:03 PM
سلام.
بلاخره جیگلمو دیدم.
پسر داییم.
خیییییییییییییییییییییییی یییییییییییییییلی دوسش دارم.
6 ماهشه[labkhand][alaghemand]
پسر دایی عزیزم خیییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییل ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییی
دوست دارم[golrooz]

pegah*_
12th December 2013, 04:11 PM
الان هواسردوبرفیه...
منم دندونموپرکردم..میخوام بخوابم

رضوس
12th December 2013, 06:08 PM
یعنی من عاشق اینجام

خنک ترین حالتش از گرمترین حالت 90% از شهرا گرم تره[khande]

بحث
12th December 2013, 07:03 PM
چتفاهمی اخه منم دندونمو پرکردم آخ آخ آخ کلیم برف اومده

kamel.gholami
12th December 2013, 09:22 PM
ســـــلام ...

یـکی بـود که گـیـر بـودن اون یـکـی بـود و اون یـکـی،بـود ونـبـود ایـن یـکی اصـلن بـراش مـهـم نـبود ...

اَی بـــابـا !
خــاطـره نـمی خـوام بـگم / ولی شاید بعد ها خاطره بشه !

این هفته خیلی اینجا اومدم "خــــوش گذشت: ) !!!" _ خیلی کم درس خوندم : (

من کلا عُرضه ی استفاده یِ درست از اینترنت رو ندارم - بی جنبه ام!

میام نیم ساعت واسه استراحت و عوض کردنِ روحیه ، ولی میبینم 2 ساعت پشت کامپیوتر نشسته ام!

خو کسی که عُــرضه یِ استفاده از چیزی رو نداره یا نباید ازش استفاده کنه "که تو این زمینه میلنگم!!!" یا نباید بهش اجازه بدَن که ازش

استفاده کنه -----> واسه من گزینه 2 صادقه!

یه برنامه ریزی کردم واسه اومدن یا نیومدن :

شــــنـــبــه -------------> نمیام !
یـکــشـنبـه -------------> نمیام !!
دوشـــنـبـه -------------> نمیام!!!
سه شـنبه -------------> نمیام!!!!
چهارشنبـه -------------> نمیام!!!!!!
پـنـجشنبه -------------> شاید اومدم !!
جــمــعــــه -------------> نمیام!!!!!!!!

در ضمن دوستان اگه دیدین چراغ پروفایل تو روزی غیر از پنجشنبه روشنه خواهشا امتیاز منفی بدین !
"ولی بیشتر از منفیِ 10 نه ها:)"

اصلن هم ناراحت نمیشم /

ایشالله 6 ماه دیگه میام یعنی پررنگ تر میام جبران میکنم [golrooz]

چاکر همه نخبه ها:x

فعلا:-h

m.g.s.t.r
12th December 2013, 11:32 PM
ایشالله 6 ماه دیگه میام یعنی پررنگ تر میام جبران میکنم ایشالا

f.y166
13th December 2013, 11:38 AM
در راستای پر کردن اوقات فراغت با استفاده از نت گردی های مفید :-" یه سایت مفید برای آموزش زبان دیدم

این سایت در سه سطح beginner,intermediate,advance هستش.ویدیو اموزشی

writing,listening,speaking,... داره . ویدیو هایی هم که از معلما گذاشته متنوع هستش . جالب اینه که

برای هر ویدیو یه کوییز هم هستش که مشخص میکنه چقدر از ویدیو رو فهمیدین . (به شخصه برام جالب بود

بقیه رو نمیدونم :-")سایت خوبیه یه سر بهش بزنید .

http://www.engvid.com (http://www.engvid.com/)


eng : English

vid : vidio

parnian 80
13th December 2013, 10:35 PM
سلام...
میدونید حس عجیبیه.
گاهی اوقات از خودتم بدت میاد.
کلی کار ریخته سرم تازه الان یادم اومه.
و از دست یکی هم ناراحتم.
شب خوش[golrooz]

* Elahe *
13th December 2013, 11:05 PM
سلام

یک ساعت پیش دوستم زنگ زد و یه خبر خیلیییییی خوب بهم داد...
گفت که مدرسه فردا به خاطر بارش برف تعطیلهsh_omomi88 واقعا این دفه رو خوش شانسی آوردم...آخه فردا امتحان فیزیک و دینی از اول کتاب تا جایی که

درس دادن، داشتیم[khanderiz]

92/09/22

parnian 80
14th December 2013, 10:10 PM
سلام.
یک شباهتی بین یکی ازز بچه های سایت و یکی از دوستام وجود داره.
اینکه اگر صد سال هم تو پروفشون نری نمیان یه سر بهت بزنن که زنده ای آیا؟
شاید به زور تونستی بحثو باز کنی[negaran]
به هر حال من هم برای دوستم و هم برای اون عزیز در سایت احترام ویژه ای قائلم.
برای همین دیگه تووی پروف کسی که حس میکنم مزاحمشم نمیرم.
شب خوش.[golrooz]

Ronia
15th December 2013, 09:02 PM
آیا به نظر شما سالاد ماکارانی فست فوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه آره باید بگم کاملا در اشتباهید [hoshdar] خیلی خیلی هم اسلو فوده چون من نصف روز در حال تهیه اش بودم و جونم درآمد تا درست شد در آخر هم تمام ظرف های موجود در آشپزخونه کثیف شده بود و نصف دیگه روز هم داشتم اونا رو میشستم[khastegi]

mamadshumakher
20th December 2013, 03:57 PM
منم هر وقت میام تو دفتر این تاپیک یه اتفاقی افتاده که اومدم.

یکی از اقوام فوت کرد بعد از سال های سال رنج بیماری کشیدن و خستگی فرزندانش.خدا بیامرزتش.راحت شد.هم خودش هم بچه هاش.

ولی یکمم خاطره خوب بگم.

دیشب یه پیامی واسم اومد که خیلی باحال بود.کلی خندیدم.علتشم امروز فهمیدم.البته یکی از دوستان اصلی هم امروز اومد تو یاهو و حسابی به موقع بود.کلی خندیدیم.

دوستم قرار بود امروز بیاد خونمون نامرد نیومد.گفت من برم.منم نرفتم.غروب حالشو میگیرم یه 10 مین بهم مشت و لگد میزنیم حالمون جا میاد [nishkhand] لگد تو سر مجاز هست اما مشت تو صورت نه [nishkhand][bamazegi]

مادرای هر دوتامونم ناهار برای یک نفر اضافی پختن [nishkhand] هیچی دیگه مجبور شدیم هر کدوم به جای اون یکی هم بخوریم.

تا حالا استاد دانشگاه شمارو غال قال گذاشته؟3روزه قراره بیاد هی امروز فردا میکنه[tafakor] برادر وقت نداری چرا قول الکی میدی.[nadanestan]

شیطونه میگه همه چیو بهم بزنم.اما خب شیطون کلا حرف مفت میزنه.بهم بزنم به ضرر ما میشه.
اوه اوه چندتا ایمیل باید بزنم الان یادم اومد....

parnian 80
20th December 2013, 09:28 PM
فردا قراره با دوستام یه جشن کوچیک بگیریم خونه ی ما.
یه حسی بهم میگه خوش میگذره.
بعدشم میریم خونه ی خالم اینا برای دوباره برگزار کردن شب یلدا[nishkhand]
ایشالله که به همه خوش بگذره[golrooz][cheshmak]

z@hra98
20th December 2013, 09:40 PM
وایییییی فردا امتحان فیزیک دارم اه یلدای آدمو خراب میکنن ،نمیذارن یه نفس راحت بکشیم فرض کنین از 6مهر تا حالا یه سره دارم امتحان میدم![soal][negaran][tamaa]
ولی همه اینا ب کنار فردا رو عشق است خونه ی مامبزرگ!!!!!!![nishkhand][nishkhand][tamaa][tamaa][shaad][bamazegi]

Sa.n
20th December 2013, 11:20 PM
زندگی همیشه با تلخی و شیرینیاش قشنگه [shaad]
گاهی مسرور و گاهی محزون
ــــــــــ
کلا امروز روز بدی نبود ، کلی دینی خوندم برای فردا . اما میانگین مطالعه این هفتم رو نتونستم به 35 ساعت برسونم
و مهم تر از همه اینکه از فردا ساعت 12 تعطیل میشیم ، آخ جون ، یک هفتس منتظره این هفته ام و خبر خوشحال کننده تر اینکه روزهایی که امتحان نداریم مدرسه نمیریم . [shaadi]
راستی یلدا همه مبارک . [golrooz]

sr hesabi
20th December 2013, 11:35 PM
سلام
اول شب یلداتون گرم و خوش و مبارک
دوم اینکه مثل همیشه وای خسته ام
یعنی مشکلات تمومی نداره،و دوباره رسیدیم به هفته مرگبار کانون
تازه اینهفته 4 شنبه میان ترم زبان هم دارم،بزارید خاطره براتون بگم باحال
پریروز سر کلاس قرار بود من درباره شخصیت یه آدم معروف صحبت کنم،خب نرسیدم آماده کنم
تو تاکسی میخواستم یه چیی سرهم کنم که راننده گیر داده با من داشت صحبت میکرد[delkhoori]
هیچی دیگه رفتیم سرکلاس
فکر کن سر کلاسی که 7 تا دختر هست و من تک پسر و همه اونا کاراشون رو تنظیم کرده باشند و نوشته باشند تازه[nadidan]
من بیام و فلبداهه حرف بزنم،تازه کی ؟؟
من[negaran][nadidan]
شب قبلشم نخوابیده بودم
رفتم وایسادم که یعنی شروع کنم
خدا پدر مادر استیو رو بیامرزه که شخصیت سر راستی داره[nishkhand]
ولی رسید به سوال کردن و من هم که کلا همه رو از خودم گفته بودم یادم نمیومد
دیگه استرس گرفتم،یادم رفته دوست داشتن به انگلیسی چی میشه
کلی آبروم رفت[khejalat][negaran][nadidan]

خدا بهم رحم کنه این هفته رو

masoume.a.92
20th December 2013, 11:40 PM
مادرزن پدربزرگ من مریض شده! [taajob] (زنه فسیلیه برا خودش [nishkhand])
فرداشب مراسمات یلدامون تعطیله! [khabalood]
موندیم کجا بریم و چیکار کنیم!

رضوس
21st December 2013, 12:28 AM
اومدم خاطره بنویسم دیدم چی بهتر از این آهنگ

http://www.njavan.com/forum/showthread.php?72420-%E2%99%AB-%E2%9D%A4-%E2%99%AA-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DA%86%D9%87-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%DA%AF%D9%88%D8%B4-%D9%85%DB%8C-%D8%AF%DB%8C-%D8%9F-%E2%99%AA-%E2%9D%A4-%E2%99%AB&p=562089#post562089

parnian 80
21st December 2013, 08:39 PM
زندگی همیشه با تلخی و شیرینیاش قشنگه [shaad]
گاهی مسرور و گاهی محزون
ــــــــــ
کلا امروز روز بدی نبود ، کلی دینی خوندم برای فردا . اما میانگین مطالعه این هفتم رو نتونستم به 35 ساعت برسونم
و مهم تر از همه اینکه از فردا ساعت 12 تعطیل میشیم ، آخ جون ، یک هفتس منتظره این هفته ام و خبر خوشحال کننده تر اینکه روزهایی که امتحان نداریم مدرسه نمیریم . [shaadi]
راستی یلدا همه مبارک . [golrooz]
آره عزیزم.
ما وقتی امتحان داریم 8 تا 10 فقط میریم مدرسه بعدش تعطیل تا امتحان بعدی.
یکی از بچه هامون که فکر میکرد ما تا عید همچنان تعطیلیم[nishkhand]
آرزو بر جوانان عیب نیست.[nishkhand]

parnian 80
21st December 2013, 08:45 PM
سلام.
امروز جشن یلدا گرفتیم با کیک با دوستام[golrooz]
خیلی خوش گذشت کلی مسخره بازی[nishkhand][nadidan]
البته مونده هنوزا....
الان میریم خونه ی خالم یه شب یلدا میگیریم
بعدشم عموم اینا میان[labkhand]
یلدای همگی خوش

یاسمین5454
21st December 2013, 08:59 PM
امروز حال یکی از دوستان را گرفتم اساسی[khande]
یه نقشه ریخته بودیم فکر هم نمیکردم تمیز از آب دربیاد ولی شد
حقش بود خیلی داشت خودشو میگرفت واسه نمرش که از ما بالاتر شده بود اونم با تقلب
اینش خیلی زور میگفت که با کلی تقلب نمره یکم بالاتر از ما میگرفت میومد میگفت من نمره هام فلان [khanderiz]

شنبه 30 آذر

"مهدی"
21st December 2013, 09:00 PM
7 صبح از خونه رفتم بیرون. 8 رسیدم خونه. اگه با این ترافیک پیاده می اومدم از اتوبوس زودتر میرسیدم.[khabalood]

به هر چیزی امشب شباهت دارم برام جز یلدا- باز خوبیش اینه 1 دقیقه بیشتر میخوابیم

masoume.a.92
22nd December 2013, 01:25 AM
امشب حافظ برام این اومد:

آن يار كزو خانه‏ء ما جاي پري بود _____ سر تا قدمش چون پري از عيب بري بود
دل گفت فروكش كنم اين شهر به بويش _____ بيچاره ندانست كه يارش سفري بود
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد _____ تا بود فلك شيوه‏ء او پرده‏دري بود
منظور خردمند من آن ماه كه او را _____ با حسن ادب شيوه صاحب نظري بود
از چنگ منش اختر بد مهر بدر برد _____ آري چه كنم دولت دور قمري بود
اوقات خوش آن بود كه با دوست به سر رفت _____ باقي همه بيحاصلي و بي‏خبري بود
خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرين _____ افسوس كه آن گنج روان رهگذري بود
عذري بنه اي دل كه تو درويشي و او را _____ در مملكت حسن سر تاجوري بود
خود را بكش اي بلبل ازين رشك كه گل را _____ با باد صبا وقت سحر جلوه‏گري بود
هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ _____ از يمن دعاي شب و ورد سحري بود


من به فال شب یلدام اعتقاد دارم... امیدوارم برام توش خیر باشه... [shaad]

رضوس
22nd December 2013, 02:37 AM
میگن حافظ جواب بعضیا رو خوب میده
واقعا جوابمو داد
هرچی بیشتر از خدا عمر میگیرم اعتقادم به حافظ بیشتر میشه
امشب خیلی فال گرفته شد از همه قشنگ تر این بود




1 گـرچـه بـر واعظ شهر این سخن آسان نشود تـا یـار وَرزد وسالوس مسلمان نشود
2 رندی آموز وکرم کن که نه چندان هنر است َحـیَـوانی که ننوشد می وانسان نشود
3 گـوهـر پـاک بباید کـه شـود قـابل فیض ورنه هر سنگ و گلی لولو ومرجان شود
4 اسـم اعـظم بـکند کار خود ایدل خوش باش کـه به تلبیس وحیل دیو سلیمان نشود*
5 عـشـق میـورزم و امـید که این فن شـریف چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
6 دوش مـیگـفت کـه فـردا بـدهم کام دولت سبـبـی سـاز خدا یا که پشیمان نشود
7 حـسن خـلقی ز خـدا مـی طلبم خوی تورا تـا دگـر خـاطر ما از تو پریشان نشود
8 ذره را نـبـود هـمّـت عـالـی حـافـظ طـالب چشمه خورشید در خشان نشود




بالاخص بیت آخر

ولی اصل خاطرات امشب رو فردا مینویسم

fati3370
22nd December 2013, 09:37 AM
اینم از شانس من توشب یلدا.توخابگا نشستیم دورهم بادام میخوردیموفال میگرفتیم(یکی از بچه ها به نوبت میگرف واسمون)نوبت من میشه کلی تمرکز میکنمونیت اساسی.فالم برگ سفید درمیاد!!خالی خالی بود![nadanestan][sootzadan][khandeshadid]انقدخندیدیممممممممممممممم م

farhad_jomand
22nd December 2013, 10:00 AM
اینم از شانس من توشب یلدا.توخابگا نشستیم دورهم بادام میخوردیموفال میگرفتیم(یکی از بچه ها به نوبت میگرف واسمون)نوبت من میشه کلی تمرکز میکنمونیت اساسی.فالم برگ سفید درمیاد!!خالی خالی بود![nadanestan][sootzadan][khandeshadid]انقدخندیدیممممممممممممممم م

اینجای شما خوب بوده اصلان دوران خوابگاه خیلی حال میده خصوصا اگه بچه ها هم دل باشند تو اتاق جای من خالی[cheshmak][golrooz][alaghemand][khanderiz]

farhad_jomand
22nd December 2013, 10:08 AM
خاطره ای از دوستی که تعریف می کرد واسم:ما بچه که بودیم مامانمون یه دمپایی داشت
که اگه تو دعوا پرت میکرد طرفت
و جاخالی نمیدادی مرگ مغزی میشدی!
حالا ماماناى امروزى میخوان تنبیه کنن میگن:
آیپد جدید که اومد دیگه برات نمیخریم پسر بی تربیت
باید با همون آیپد قبلیت بسازى...[khande][khanderiz][khandeshadid][khandeshadid]

fati3370
22nd December 2013, 10:27 AM
خاطره ای از دوستی که تعریف می کرد واسم:ما بچه که بودیم مامانمون یه دمپایی داشت
که اگه تو دعوا پرت میکرد طرفت
و جاخالی نمیدادی مرگ مغزی میشدی!
حالا ماماناى امروزى میخوان تنبیه کنن میگن:
آیپد جدید که اومد دیگه برات نمیخریم پسر بی تربیت
باید با همون آیپد قبلیت بسازى...[khande][khanderiz][khandeshadid][khandeshadid]

هههههههههههههههههههههه.وا عاااااااااا..

رضوس
22nd December 2013, 10:39 AM
اینم از شانس من توشب یلدا.توخابگا نشستیم دورهم بادام میخوردیموفال میگرفتیم(یکی از بچه ها به نوبت میگرف واسمون)نوبت من میشه کلی تمرکز میکنمونیت اساسی.فالم برگ سفید درمیاد!!خالی خالی بود![nadanestan][sootzadan][khandeshadid]انقدخندیدیممممممممممممممم م

خودت باید یه غزل اونجا مینوشتی برای خودت[nishkhand]

nedasoltani
22nd December 2013, 11:46 AM
سلام.
دیشب شب خیلیییییییی خوبی بودsh_omomi22 امیدوارم همه شب خوبی رو سپری کرده باشن. sh_dokhtar22 کلی هندونه خوردیمsh_omomi4
دیشب تا 3 بیدار بودیم بعد صبح ساعت 6 بیدار شدم رفتم سرکلاس اندیشه. وااااای فکرشم دیوونم میکنه.smilee_new1 (13)
همش 10 نفر بودیم ولی در عوض گفت به نمره ی پایان ترمتون 2 نمره اضافه میکنم.[movafaghiyat] هورااااا.
الانم خیلی خوابم میاد [khabalood][khabalood][khabalood]

رضوس
22nd December 2013, 12:02 PM
سلام.
دیشب شب خیلیییییییی خوبی بودsh_omomi22 امیدوارم همه شب خوبی رو سپری کرده باشن. sh_dokhtar22 کلی هندونه خوردیمsh_omomi4
دیشب تا 3 بیدار بودیم بعد صبح ساعت 6 بیدار شدم رفتم سرکلاس اندیشه. وااااای فکرشم دیوونم میکنه.smilee_new1 (13)
همش 10 نفر بودیم ولی در عوض گفت به نمره ی پایان ترمتون 2 نمره اضافه میکنم.[movafaghiyat] هورااااا.
الانم خیلی خوابم میاد [khabalood][khabalood][khabalood]

سلام

کله پاچه میبردی با خودت سر کلاس[khande]

راستی الان که گفتی یه چیزی یادم اومد[negaran][nadidan]
چرا ما دیشب هندونه نخوردیم؟؟؟؟[taajob][nadidan]

nedasoltani
22nd December 2013, 12:15 PM
سلام

کله پاچه میبردی با خودت سر کلاس[khande]

راستی الان که گفتی یه چیزی یادم اومد[negaran][nadidan]
چرا ما دیشب هندونه نخوردیم؟؟؟؟[taajob][nadidan]



سعید جان یه ذره زود یادت افتاد[khande]
عیبی نداره الان برو بخور. [cheshmak] یه قاچ هم جای من بخور.
کلاسم 7و45 شروع میشه اما من از 6 بیدار میشم تا آماده بشم و برم طول میکشه دیگه.[sootzadan]
ما مثل شما نیستیم که 3 سوته حاضر میشید.

رضوس
22nd December 2013, 12:22 PM
سعید جان یه ذره زود یادت افتاد[khande]
عیبی نداره الان برو بخور. [cheshmak] یه قاچ هم جای من بخور.
کلاسم 7و45 شروع میشه اما من از 6 بیدار میشم تا آماده بشم و برم طول میکشه دیگه.[sootzadan]
ما مثل شما نیستیم که 3 سوته حاضر میشید.

آخه میدونی مشکل چیه؟؟؟؟
این که بقیا مواد لازم برای شب یلدا رو بقیه گرفته بودن هندونه رو خودم گرفته بودم[negaran][sootzadan]

بله بله پس تا 7و 30 برنامه آماده سازی بوده[nishkhand]

homeyra
22nd December 2013, 12:35 PM
آخیییییییییییش
یه کار نیمه تموم که دوسال درگیرش بودم...تموم شد....
یه نفس رااااااااااااحت کشیدم....
یه چند باری هم شبا از خواب پاشدم....ببینم واقعا قضیه حله یا نه
اینجاس که شاعر میگه "من و این همه خوشبختی محاله "...

m@some
22nd December 2013, 01:42 PM
سلام

دیشب خیلی خوب بود وقتی آدم خدا خیلی دوسشداره اون چیزایو که دوست داره بهش میده مث من اولین یلدای زیبای زندگیم بود[labkhand]

ولی نمیدونم چرا گوشی دستم بود داشتم پیام میدادم چطور خوابم برد[nadanestan]خیلی برام عجیب بود هنوز 11نشده بود[taajob]

همش خوابای وحشتناک میدیدم [negaran]خیلی ترسیده بودم[esteress]دیگه ساعت6ازخواب پریدم ودیگه خوابم نبرد[afsoorde]

Ronia
22nd December 2013, 03:44 PM
منم دیشب خواب بد دیدم...
خواب دیدم مدیر گروهمون بهم میگه که تو یه درس دیگه هم تو انتخاب واحد گرفته بودی چرا سر کلاساش نرفتی؟
منم با حیرت و وحشت میگفتم نهههههههههههه من درسی به جز این هفتا نداشتم[taajob][taajob][negaran]
حالا هی از مدیر گروه اصرار از من انکار ،آخر خوابم هم بهم گفت دیگه تو سیستم ثبت شده باید بیای امتحان بدی[gerye]

parnian 80
22nd December 2013, 05:31 PM
های.
امروز روزی بس عالی بود.
امتحان عربی داریم 20 میشم انشالله.
پس فردا فم امتحان زیست داریم فردا هم تعطیییییییییییییییییییل[shaadi]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد