avtkurd
5th June 2011, 08:45 AM
http://blogfa.com/images/smileys/24.gif مصاحبه با نگار نیک نفس مدیر فنز پرشین بلاگ (( بخش اول )) http://blogfa.com/images/smileys/24.gif
وقتی نام نگار نیک نفس میآید، در ذهنم دختر وبلاگی با عینک های عجیب و غریب دوست داشتنی نقش میبندد. درست حدس زدید؛ این مصاحبه با نگار نیک نفسه
شاید بتوان به یقین گفت: «نگار ما ، دختری از وبلاگستان فارسی است که در ترویج فرهنگ وبلاگ نویسی در ایران و شاید فارسی زبانان خارج از کشور خیلی تاثیر گذاشته .»
چندین بار قرار مصاحبهمان جابجا شده است و بعد از یک روز کاری، تصمیم میگیریم حتی اگر سنگ هم از آسمان ببارد، این مصاحبه انجام شود.
معرفی کوتاه وبلاگ :
http://negarniknafs.persianblog.ir (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fnegarniknafs.persi anblog.ir%2F)
سلام نگارجان ( اوشین جان ) خوبی تو؟
سلامم به گرمای نامت تو ای دوست
دلم لحظه ای با دلت روبروست
بگو عاشقی تا سلامت کنم
تمام دلم را به نامت کنم
سلام عرض میکنم خدمت تمامی دوستان عزیز پرشینی خودم
همچنین خدمت شما آقای اکبر وکیلی تجره ( حاجی اکی ) ، مدیر محترم وبلاگ مصاحبه با وبلاگنویسان پرشین بلاگ و همچنین همه عزیزانی که این مصاحبه رو میخونن خیلی ممنونم ، از محبتتون سپاسگذارم و در خدمت شما .
از اینکه تولدم رو تبریک گفتین خیلی تشکر میکنم .
خواهش می کنم بابا یه سلامی کردیم چقدر طولانی شد جواب سلام
نگارجان مشتاقم که مختصری از زندگیتان را از زبان خودتان بشنوم.
من نگار نیک نفس ، متولد 10 خرداد 1366 صادره از تهران ، فارغ التحصیل رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی از دانشگاه آزاد و پشت کنکوری ارشد :دی
نگار جان ازکی وبلاگ نویسی رو شروع کردی ؟یعنی جرقه وبلاگ نویسی رو چه کسی یا چیزیزد؟
وبلاگ نویس شدن من هم جریان داشت ، سال 85 که دانشجو شدم برای تحقیق های دانشگاه وقتی توی گوگل سرچ میزدیم بیشترین رفرنس گوگل وبلاگها بود و ما بیشتر تحقیق هارو از روی وبلاگها استفاده میکردیم ( با رعایت حق کپی رایت و ذکر منبع :دی ) و اتفاقا خودمم خیلی دوست داشتم که یک وبلاگ داشته باشم .
تا اینکه عید سال 86 بود که یکی از دخترای فامیلمون ( آزاده )اومده بودن خونمون برای عید دیدنی وقتی سر صحبت باز شد به من گفت نگار مگه تو وبلاگ نداری ؟
منم گفتم نه اما دوست دارم که وبلاگنویس بشم ، آزاده هم گفت اگر میخوای وبلاگنویس بشی فقط و فقط سایت پرشین بلاگ رو انتخاب کن و سریع آدرس سایت پرشین بلاگ رو برام نوشت و گفت که به جمع وبلاگنویسان بپیوندم . یه کف دست به افتخار آزاده خانم
( البته آزاده خودش دیگه کمتر وبلاگشو مینویسه ، اما هر موقع آزاده رو میبینم میگه وبلاگت رو همیشه میخونم و دنبال میکنم )
تا اینکه بالاخره در تاریخ 9 اردیبهشت 1386 وبلاگم رو در پرشین بلاگ افتتاح کردم .
نگارجان چه احساسی داشتی وقتی که وبلاگ نویسی رو شروع کردی؟
کلا آشنایی با دنیای وبلاگ نویسی و خصوصا سایت پرشین بلاگ و پیدا کردن دوستان وبلاگنویس خیلی خیلی خوب بود و هنوزم هست و واقعا احساس بسیار خوبی دارم .
هدفت از وبلاگ نویسی چه بود؟
ابتدا قرار بود وبلاگ من یه وبلاگ هواداری باشه ، اما خب نشد و اتفاقا تا خرداد سال 87 هم بیشتر روند گذاشتن شعر و ترانه و عکس رو روی وبلاگم داشتم اما از خرداد 87 به بعد دقیقا روش نوشتنم رو عوض کردم و تصمیم گرفتم خیلی راحت تر مطالبی که دستونشته خودم هستش رو بنویسم و هدفم رو کلا عوض کردم .
نظر شما درباره ی وبلاگ چیست ؟
جدای تعریفی که از وبلاگ و وبلاگنویسی ارائه میشه که خیلی از دوستان اون رو مثل یک دفترچه خاطرات برای خودشون تصور میکنن اما به نظر من وبلاگ دنیای نویسنده اش هست .
دنیایی که نویسنده وبلاگ اون رو میسازه و روز به روز با نوشتن مطالبش و کارهایی که در وبلاگش انجام میده این دنیا رو گسترش میده و پربارش میکنه .
چه وبلاگهایی را میپسندی؟ برایت مهم است چه چیزی بنویسند؟
من بیشتر وبلاگهایی که دستنوشته نویسنده وبلاگ باشه رو می پسندم .
حال این دستنوشته ها میتونه زندگی روزمره فرد باشه ، میتونه تجربیات و خاطرات و تخصص فرد باشه .
در واقع میتونم بگم وبلاگهایی که دنیای نویسنده اش رو منعکس می کنه رو دوست دارم .
اینکه یک نفر یک وبلاگ رو میسازه و قصد داره که بنویسه قطعا بسیار مهم هستش . چون شما فقط تنها کسی نیستید که وبلاگ رو میسازید بلکه شما از همون لحظه ای که وبلاگنویسی رو شروع می کنید وارد دنیای دیگه ای از زندگیتون شدید و در این دنیا شما با خیل عظیمی از افرادی روبرو هستید که با تفکرات گوناگون به طور مجازی در کنار شما هستند .
پس اینکه چه چیزی رو مینویسید تا مخاطبانتون بخونن قطعا در درجه اول اهمیت قرار داره .
بابا ای ول این آخر جواب های با کلاس بود
آیا این کامنتهایت تأثیر مطلوب تو را داشته است؟
صد در صد همینطور بوده و هست و خواهد بود .
من همیشه میگم : نظر یادتون نره چون نظرات شما برام سازنده هستش .
ببینید وقتی من مطلبی رو روی وبلاگم میزارم ، نه تنها برای خودم بلکه برای مخاطبانی که وبلاگ من رو دنبال میکنن مطلبی رو میزارم که بیان و نظرشون رو در اون مورد به من بگن .
برای یک نویسنده وبلاگ مهمترین بخش وبلاگش نظراتی هستش که براش گذاشته میشه .
این نظرات میتونه نویسنده رو راهنمایی کنه و قطعا نظر شما میتونه سازنده باشه .
در مورد من هم همینطوره ، دوستان من که لطف میکنن و نظر برام میزارن قطعا با نظرشون تاثیر خودشون رو میزارن .
مثال ساده اش میتونه این باشه که دوستی در وبلاگ شما نظر میزاره و حال به نوشته شما یا انتقاد میکنه یا تعریف .
این انتقاد باعث به وجود اومدن یک چالش میشه که شما با اون روبرو میشید و بعد دیگه از مسئله برای شما نشون داده میشه که باید به اون فکر کنید و در پی حل کردن اون چالش باشید ، در این جا کامنت گذاشته شده تاثیر خودش رو گذاشته و اینجا شما هستید که باید به بهترین نحو ممکن از کامنت استفاده ببرید .
اگر یک پستت بعد از دو روز هیچ کامنتی نداشته باشد، دچار یأس میشوی؟
نه اصلا ، اگر توجه کرده باشید همیشه تعداد بازدید وبلاگ و کامنتهای گذاشته شده برابر نیست . منظورم این هستش که اگر شما پستی رو میزارید و اون روز وبلاگ شما 50 تا بازدید داشته دلیل نداره که به تعداد نفراتی که اومدن به وبلاگتون سر زدن عینا کامنت گذاشته بشه .
خب شما پستی رو گذاشتید مخاطبان شما اومدن و پست رو خوندن اما نظری نداشتن که بدن ، پس اصلا نباید دچار یاس و نا امیدی شد .
چرا کامنتها نیاز به تأیید دارد؟
آقای وکیلی بسیار سوال و مسئله خوبی رو مطرح کردید .
اگر توجه کرده باشید تا حدود 1 ماه قبل من بخش نظرات وبلاگم آزاد بود ، اما متاسفانه دوستانی !! هستن که با نوشتن فحش و ناسزا در وبلاگم باعث شدن که من بخش نظرات وبلاگم رو با تایید بزارم .
و صد البته این روند ادامه نخواهد داشت ، فقط تا زمانی که این دوستان به راه راست هدایت بشن مجبورم که کامنت هارو با تایید بزارم .
قطعا صورت خوشی نداره که عزیزانی میان مطلب رو میخونن وقتی به قسمت نظرات میان با حرفهای رکیکی مواجه بشن که بعضی حال از روی دوستی یا دشمنی برای من کامنت گذاشتن .
اما باید بگم که این افراد با فرهنگ وبلاگ و وبلاگنویسی آشنا نیستن و امیدوارم که با این فرهنگ آشنا بشن .
منم به نوبه خودم آرزو می کنم فرهنگ صحیح وبلاگ نویسی در جامعه امروز ایران جا باز کنه و اخلاق نیک در راس این فرهنگ و عرصه قرار بگیره
به نظرت رفتار وبلاگی نگار تابع چه اصلی است؟
قطعا رفتار وبلاگی نگار ، آینه ی تمام نمای رفتار خود نگار هستش و من همیشه در رفتارم با دیگران سعی میکنم که ازاصل دوستی و محبت پیروی کنم ، پس رفتار وبلاگی نگار هم باید تابع اصل دوستی و محبت باشه که البته هست و خواهد بود .
چه کاری برای بالا رفتن مشارکت خوانندهها در وبلاگ کردهای؟ در نوشتههایت کار خاصی میکنی، یا با کامنت گذاشتنهای این طرف و آن طرف، یا چیز دیگر؟
یه مثال بزنم : همیشه میگن هر دیدی یه بازدیدی داره !
دقیقا وبلاگ شما هم همینطور هستش ، وقتی دوستی به وبلاگ شما میاد مطلب شما رو میخونه و کامنت میزاره پس شما هم باید به وبلاگش رفته و رسم ادب و احترام این دیدن رو به جا بیارید .
یعنی مطلبش رو بخونید و براش کامنت بزارید .
در خلال همین دید و بازدید از وبلاگهای همدیگه این مشارکت و همدلی ناخودآگاه بوجود میاد .
من هم همینطورم و به وبلاگ دوستانم سر میزنم ، مطالبشون رو میخونم و نظرم رو در وبلاگشون میگم .
قبول داری که دخترها به خاطر دختر بودنشان، توی کانون توجه قرار میگیرند؟
این مسئله خیلی جای بحث داره آقای وکیلی که من به طور خلاصه میگم .
ببینید قبلا هم گفتم وبلاگ شما دنیای شماست و شما انعکاس دهنده اتفاقات این دنیا هستید . اینکه وبلاگ یک خانم مورد توجه قرار میگیره قطعا به همون اندازه اس که وبلاگ یک آقا مورد توجه قرار میگیره .
حالا این وسط خانمها چون توی وبلاگهاشون راحت تر و حتی خصوصی تر از آقایون مینویسن و این برای مخاطب بسیار جالب هستش در نتیجه مورد توجه قرار میگیرن .
یادمه در اولین مراسم انتخاب بانوان برتر وبلاگنویس ، خانم پولادزاده وقتی داشتن یه آماری از رای هارو میخوندن ، گفتن که بیشترین رای هایی که به وبلاگ خانمها داده شده توسط آقایون بوده .
قطعا اگر نظرسنجی برای آقایون صورت بگیره خواهید دید که بیشترین مخاطبان وبلاگشون خانمها خواهند بود و این امر یک امر کاملا طبیعی هستش .
مخاطب نوشتههایت چه کسانی هستند؟ درک روشنی از مخاطبهایت داری؟
یه واقعیتی رو باید بگم اینکه خب در سال اول وبلاگنویسی ام مخاطبام خیلی کم بودن و تعداد کمی دوست وبلاگنویس داشتم که به وبلاگهای همدیگه سر میزدیم و در همون حد محدود میشد .
اما از وقتی که با باشگاه هواداران (فنز) پرشین بلاگ آشنا شدم دوستان بسیار زیادی پیدا کردم که هر کدوم از این عزیزان وبلاگهای خاص خودشون رو دارن ، خب بعضی دوستان تخصصی مینویسن ، بعضی دوستان هم روزنوشت ، بعضی دستنوشته و ...
حالا مخاطبان من از تمامی اقشار هستن و محدود نیستن ، مثلا از بچه های کوچولوی وبلاگنویس گرفته تا استاد دانشگاه مخاطب وبلاگم دارم .
تقریبا از تمام کسانی که به وبلاگم میان و مخاطب من هستند ، درکی از دنیاشون دارم و میدونم که چگونه باید با هر کدومشون ارتباط داشته باشم .
با انگیزهی حفظ مخاطب هم کار خاصی انجام دادهای؟ شده غیر از آن طوری که میخواهی، یک رفتاری بکنی یا یک رفتاری نکنی، فقط برای حفظ مخاطب؟
ببینید آقای وکیلی مثال واضح این سوال شما زندگی واقعی ما هستش ، در واقع شما یکسری دوست و آشنا دارید که همیشه با شما در ارتباط هستند حالا چرا این افراد همیشه با شما هستند ؟
پر واضحه به دلیل رفتار و خصوصیات شما .
اگر شما رفتاری از خودتون نشون بدین که مورد پسند نباشه قطعا این دوستان از کنار شما پراکنده میشن .
وبلاگ شما هم دقیقا همینطوره ، شما با رفتار وبلاگی خودتون مخاطبان خودتون رو جذب می کنید و برای همیشه باهاشون در ارتباطید .
اگر شما در وبلاگتون رفتار وبلاگی خوبی نداشته باشید قطعا مخاطب هم ندارید ، در نتیجه باید دنبال مخاطب بگردید .
مطمئن باشید که وبلاگ شما مخاطبان همیشگی و خاص خودش رو داره که به طور همیشگی و مداوم به وبلاگ شما سر میزنن بدون اینکه نیازی داشته باشید که دنبالشون برید .
اما اگر میخواهید که این دوستان به طور مداوم و همیشگی با شما در ارتباط باشند رفتار وبلاگی شما در درجه اول اهمیت قرار میگیره .
من هم میدونم که دوستان و مخاطبان خاص خودم رو دارم که به طور مداوم به وبلاگ من سر میزنند و من هم به وبلاگهاشون سر میزنم و باهاشون در تماسم .
اما اینکه بخوام رفتاری رو از خودم نشون بدم که حفظ مخاطب بکنم ، به هیچ عنوان انجام نمیدم .
چرا نگار اینقدر در سطوح پراکنده مطلب مینویسد؟ توی وبلاگهای خودت این پراکندگیو حس کردم ؟ قبول داری؟
آقای وکیلی شما از یک انسان خردادی که در هر لحظه یک جوره
چه انتظاری داری ؟ :دی
شوخی میکنم اما دقیقا ، قبول دارم حرفتون رو .
من توی وبلاگم از مسائلی که ذهنم رو مشغول میکنه مینویسم تا گزارش قرارهای وبلاگی و جشن تولد و ...
البته من وبلاگهای زیادی دارم که سعی میکنم خط فکری خاص خودم رو در اونها مشخص شده ادامه بدم .
اما وبلاگ نگار که وبلاگ اصلیم هستش رو به طور مختلف مینویسم اما کلا میتونم بگم که وبلاگ نگار انعکاس دغدغه های من هستش .
با این همه دغدغه سکته نکنی بیفتی رو دستمون اول پیری و معرکه گیری
شغل، تحصیلات، بازدید وبلاگ در روز؟
شغل که فعلا باید بگم بیکار هستم ، اما در جامعه مجازی در خدمت باشگاه هواداران پرشین بلاگ هستم و برای من افتخار بسیار بسیار بزرگی هستش .
تحصیلات هم فارغ التحصیل رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی از دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب .
بازدید وبلاگم خب موقعی که پست جدیدی رو میزارم خیلی بالا میره اما روزانه و به طور مشخص فکر کنم 10 تا رو ثابت دارم :دی
چرا اسم وبلاگت را گذاشتی نگار ؟ چرا مثل بعضیها نگذاشتی مثلاً عسل؟! یا دختر مشرق مثلاً؟!
من ابتدا آدرس و اسم وبلاگم negar555200385 بود تا اینکه از امکانات جدیدی که پرشین بلاگ اضافه کرد و بسیار هم عالی بود امکان تغییر آدرس وبلاگ بود که من به آدرس فعلی تغییر دادم اما باز آدرس قبلی رو چون دوست داشتم دوباره ثبت کردم و ادامه اش دادم اما به طور دیگه .
وقتی که خواستم دنبال اسم جدید برای وبلاگم انتخاب کنم میخواستم که نگارستان بزارم ، اما باز دیدم که وبلاگم یک وبلاگ کاملا شخصی هستش در نتیجه اسم خودم رو برای وبلاگ خودم و در واقع برای دنیای خودم انتخاب کردم .
( آقای وکیلی اسم به این قشنگی مگه چشه ؟ :دی )
اینم یه حرفیه از بهنام بپرس اسم نگار چقدر قشنگه بهت جواب خوبی میده بابا اسم
چقدر از عمرت را در فرندفید میگذرانی؟
راستش من فقط اکانت فرند فید دارم اما فرند فیدینیستم .
آقای وکیلی شبکه های اجتماعی همونطور که میدونید رو به گسترش هستش و هر کدوم از این شبکه ها کاربران خاص خودشون رو دارن ، مثلا خب یه عده به طور مداوم از توییتر استفاده میکنن ، یه سری ها فقط فیس بوک و یا شاید هم بعضی در همه شبکه ها اکانت داشته باشن و استفاده بکنن .
من هم همینطورم در شبکه های اجتماعی اکانت دارم اما اینکه بگم به طور خاص مثلا فرند فیدی هستم یا مثلا توییتری باید بگم نه اینجوری نیستم .
کارهای فنی وبلاگت را خودت انجام میدهی؟
زمانی که وبلاگنویسی رو آغاز کردم خب چیز زیادی بلد نبودم ، وقتی به وبلاگهای دوستانم میرفتم میدیدم که روی وبلاگشون آهنگ گذاشتن و از این جور کارها و وبلاگهای زیبایی دارن .
من هم سعی کردم که این کارهارو یاد بگیرم و از وبلاگهای هلپ و آموزش پرشین بلاگ این کارهارو یاد گرفتمو الان انجام میدم ، حالا مثلا قالب عوض کردن و آهنگ گذاشتن و لوگو گذاشتن و ...
اتفاقا الآن با توجه به اینکه پرشین بلاگ امکانات بسیار بسیار زیادی رو اضافه کرده و به بهتر شدن وبلاگ کمک میکنه سعی میکنم که حتما این کارهارو آموزش ببینم از طریق وبلاگ هلپ و روی وبلاگم هم اعمال کنم .
توی چند درصد از نوشتههایت خودت هستی؟!
شما نوشته های منو خوندین و دیدین که خیلی مطالبم رو راحت مینویسم و دقیقا معتقدم این راحت بودن و این گونه با مخاطب صحبت کردن بسیار بازخورد مثبتی رو داره .
اینکه شما به زبون خودمونی با مخاطب صحبت کنید بسیار مهم هستش و باعث این میشه که مخاطب شما نیز با شما راحت تر ارتباط بر قرار کنه .
اما یک مسئله ای که وجود داره و دقیقا سوالیه که خودتون مطرح کردید این هستش که در عین حال که راحت و روان مطالب رو مینویسیم باید خودمون باشیم .
آقای وکیلی شما میتونید مطلبی رو روان و ساده بنویسید و کلی هم مخاطب داشته باشید به خاطر همین سادگی و راحتی و روان بودنتون اما ممکنه پشت چهره ای که داره مطلب رو مینویسه کلا شخص دیگه ای نشسته باشه ، اینکه اگر الان شما نگار نیک نفسی رو میبینید که تو وبلاگش روون مینویسه و راحته آیا وقتی که خارج از چامعه مجازی شما باهاش روبرو میشید هم همون فرد پشت نوشته هاش هست ؟ یا نه ؟ وقتی که باهاش روبرو میشید کاملا فرد دیگه ای رو میبینید که شاید تو وبلاگش نقش بازی کرده و داره هنوز هم نقش بازی میکنه ؟
پس میتونیم بگیم یکی دیگه از اصول وبلاگنویسی همین خودمان بودن و در واقع یکی بودن خودمون و نوشته هامون باید باشه .
من هم در نوشته هام سعی کردم و خواهم کرد که خود واقعیم باشم تا مخاطبانم حتی کسانی که من رو هیچ وقت ممکنه نبینن این حس رو داشته باشن که اگر من روزی هم نگار نیک نفس رو چه ببینم و چه نبینم خود واقعیش رو میشناسم و میدونم که همیشه همین جور هست .
اولین مطلب وبلاگی که خواندی کجا بود؟
یادمه اولین مطالب وبلاگی دقیقا همون رفرنس های گوگل برای وبلاگهای تخصصی مدیریت بود و به غیر از اونها هم یکسری وبلاگهای عکس و شعر و عاشقانه .
اولین پست وبلاگت به یاد داری ؟
بله دقیقا به غیر از پستی که به طور ثابت با راه اندازی وبلاگ از سوی پرشین بلاگ روی وبلاگها قرار داره و خوش آمدگویی هستش ، پست معرفی خودم بود :دی بابا خودشیفته
اما به طور اصلی اولین پست وبلاگم در مورد یکی از عجایب هفت گانه جهان که روی اسکرین سیور ویندوز های کامپیوتر هستش به نام stonhenge بود .
الآن فکر کنم تصور کردید که رفتم روی اولین پست وبلاگم و دقیقا از روی آرشیو دارم میگم اما باید بگم که این مطلب انقدر برای خود من جالب بود که همیشه بدون اینکه بخوام آرشیو وبلاگم رو نگاه کنم یادم هستش و میتونم دقیق توضیح بدم .
بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟
آقای وکیلی قطعا هیچ کسی نمیتونه جواب این سوال رو به طور دقیق بگه ، چون همونطور که میدونید ما حوزه های وبلاگنویسی زیادی داریم ، حال مثلا حوزه های علمی تخصصی ، حوزه های هنری ، فرهنگی ، روزنوشت ، دستنوشته و ...
اینکه بخوایم از تمام این وبلاگها یک وبلاگ رو به عنوان بهترین وبلاگ انتخاب کنیم قطعا امکان پذیر نیستش .
اینکه در هر حوزه بخوایم یک وبلاگ رو معرفی کنیم باز منطقی تر هستش که اون هم نیاز به بررسی زیادی داره .
من هم مثل بقیه نمیتونم به طور قطعی بهترین وبلاگ رو معرفی کنم اما میتونم بگم وبلاگی که در سرویس پرشین بلاگ هستش و به روز میشه قطعا بهترین وبلاگ هستش .
دوستان عزیز سرویس های دیگه یه وقت فکر نکنن من منظوری دارم ، نه ، اما خب سوال بهترین وبلاگ پرشین بلاگ هستش :دی
بهترین کامنتی که داشتید؟
قطعا تمام دوستانی که وقت میزارن و میان و مطلبی رو میخونن و کامنت میزارن ، کامنتشون بهترین کامنت هستش چون برای نویسنده احترام قائل شده و در راستای خط فکری نویسنده نظرشون رو بیان کردن .
این خط فکری عجب خطیه
اما یک خاطره ای که برام همیشه موندگار شده از یک کامنت ، زمانی بود که یکسال از وبلاگنویسی من گذشته بود و من اصلا حواسم نبود و دوست عزیزی که آدرس وبلاگشون رو نزاشته بودن به اسم مرد خانواده به وبلاگ من اومدن و تولد وبلاگم رو تبریک گفتن و متاسفانه هیچ وقت نتونستم وبلاگشون رو پیدا کنم و ازشون تشکر کنم .
اگر این دوست عزیز الآن این مصاحبه رو میخونن ازشون تشکر میکنم چون هنوز بعد از 4سال هرسال در روز تاریخ تولد وبلاگم یادم میفته که برای اولین بار این دوست عزیز تولد وبلاگم رو به من یادآوری و در واقع گوشزد کرد .
سه نفر از آدمهای بزرگ دنیای وبلاگ و همچنین سه وبلاگ که به آنها علاقه دارید نام ببرید؟
خیلی سوال سختی رو پرسیدین آقای وکیلی اجازه بدین که فقط یکیش رو پاسخ بدم چون واقعا خیلی برام مشکله پاسخ دادن به این سوال اما به جرات میتونم بگم قطعا اولین نفر در دنیای وبلاگ نویسی فارسی جناب آقای دکتر بوترابی مدیریت محترم سایت پرشین بلاگ هستند .
به خاطر این حرفت به دکتر می گم یه چک ١٠٠ تومانی از طرف خودش + ٢ عدد تخم مرغ از طرف من بهت بده
http://mosahebe.persianblog.ir/post/52/
وقتی نام نگار نیک نفس میآید، در ذهنم دختر وبلاگی با عینک های عجیب و غریب دوست داشتنی نقش میبندد. درست حدس زدید؛ این مصاحبه با نگار نیک نفسه
شاید بتوان به یقین گفت: «نگار ما ، دختری از وبلاگستان فارسی است که در ترویج فرهنگ وبلاگ نویسی در ایران و شاید فارسی زبانان خارج از کشور خیلی تاثیر گذاشته .»
چندین بار قرار مصاحبهمان جابجا شده است و بعد از یک روز کاری، تصمیم میگیریم حتی اگر سنگ هم از آسمان ببارد، این مصاحبه انجام شود.
معرفی کوتاه وبلاگ :
http://negarniknafs.persianblog.ir (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fnegarniknafs.persi anblog.ir%2F)
سلام نگارجان ( اوشین جان ) خوبی تو؟
سلامم به گرمای نامت تو ای دوست
دلم لحظه ای با دلت روبروست
بگو عاشقی تا سلامت کنم
تمام دلم را به نامت کنم
سلام عرض میکنم خدمت تمامی دوستان عزیز پرشینی خودم
همچنین خدمت شما آقای اکبر وکیلی تجره ( حاجی اکی ) ، مدیر محترم وبلاگ مصاحبه با وبلاگنویسان پرشین بلاگ و همچنین همه عزیزانی که این مصاحبه رو میخونن خیلی ممنونم ، از محبتتون سپاسگذارم و در خدمت شما .
از اینکه تولدم رو تبریک گفتین خیلی تشکر میکنم .
خواهش می کنم بابا یه سلامی کردیم چقدر طولانی شد جواب سلام
نگارجان مشتاقم که مختصری از زندگیتان را از زبان خودتان بشنوم.
من نگار نیک نفس ، متولد 10 خرداد 1366 صادره از تهران ، فارغ التحصیل رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی از دانشگاه آزاد و پشت کنکوری ارشد :دی
نگار جان ازکی وبلاگ نویسی رو شروع کردی ؟یعنی جرقه وبلاگ نویسی رو چه کسی یا چیزیزد؟
وبلاگ نویس شدن من هم جریان داشت ، سال 85 که دانشجو شدم برای تحقیق های دانشگاه وقتی توی گوگل سرچ میزدیم بیشترین رفرنس گوگل وبلاگها بود و ما بیشتر تحقیق هارو از روی وبلاگها استفاده میکردیم ( با رعایت حق کپی رایت و ذکر منبع :دی ) و اتفاقا خودمم خیلی دوست داشتم که یک وبلاگ داشته باشم .
تا اینکه عید سال 86 بود که یکی از دخترای فامیلمون ( آزاده )اومده بودن خونمون برای عید دیدنی وقتی سر صحبت باز شد به من گفت نگار مگه تو وبلاگ نداری ؟
منم گفتم نه اما دوست دارم که وبلاگنویس بشم ، آزاده هم گفت اگر میخوای وبلاگنویس بشی فقط و فقط سایت پرشین بلاگ رو انتخاب کن و سریع آدرس سایت پرشین بلاگ رو برام نوشت و گفت که به جمع وبلاگنویسان بپیوندم . یه کف دست به افتخار آزاده خانم
( البته آزاده خودش دیگه کمتر وبلاگشو مینویسه ، اما هر موقع آزاده رو میبینم میگه وبلاگت رو همیشه میخونم و دنبال میکنم )
تا اینکه بالاخره در تاریخ 9 اردیبهشت 1386 وبلاگم رو در پرشین بلاگ افتتاح کردم .
نگارجان چه احساسی داشتی وقتی که وبلاگ نویسی رو شروع کردی؟
کلا آشنایی با دنیای وبلاگ نویسی و خصوصا سایت پرشین بلاگ و پیدا کردن دوستان وبلاگنویس خیلی خیلی خوب بود و هنوزم هست و واقعا احساس بسیار خوبی دارم .
هدفت از وبلاگ نویسی چه بود؟
ابتدا قرار بود وبلاگ من یه وبلاگ هواداری باشه ، اما خب نشد و اتفاقا تا خرداد سال 87 هم بیشتر روند گذاشتن شعر و ترانه و عکس رو روی وبلاگم داشتم اما از خرداد 87 به بعد دقیقا روش نوشتنم رو عوض کردم و تصمیم گرفتم خیلی راحت تر مطالبی که دستونشته خودم هستش رو بنویسم و هدفم رو کلا عوض کردم .
نظر شما درباره ی وبلاگ چیست ؟
جدای تعریفی که از وبلاگ و وبلاگنویسی ارائه میشه که خیلی از دوستان اون رو مثل یک دفترچه خاطرات برای خودشون تصور میکنن اما به نظر من وبلاگ دنیای نویسنده اش هست .
دنیایی که نویسنده وبلاگ اون رو میسازه و روز به روز با نوشتن مطالبش و کارهایی که در وبلاگش انجام میده این دنیا رو گسترش میده و پربارش میکنه .
چه وبلاگهایی را میپسندی؟ برایت مهم است چه چیزی بنویسند؟
من بیشتر وبلاگهایی که دستنوشته نویسنده وبلاگ باشه رو می پسندم .
حال این دستنوشته ها میتونه زندگی روزمره فرد باشه ، میتونه تجربیات و خاطرات و تخصص فرد باشه .
در واقع میتونم بگم وبلاگهایی که دنیای نویسنده اش رو منعکس می کنه رو دوست دارم .
اینکه یک نفر یک وبلاگ رو میسازه و قصد داره که بنویسه قطعا بسیار مهم هستش . چون شما فقط تنها کسی نیستید که وبلاگ رو میسازید بلکه شما از همون لحظه ای که وبلاگنویسی رو شروع می کنید وارد دنیای دیگه ای از زندگیتون شدید و در این دنیا شما با خیل عظیمی از افرادی روبرو هستید که با تفکرات گوناگون به طور مجازی در کنار شما هستند .
پس اینکه چه چیزی رو مینویسید تا مخاطبانتون بخونن قطعا در درجه اول اهمیت قرار داره .
بابا ای ول این آخر جواب های با کلاس بود
آیا این کامنتهایت تأثیر مطلوب تو را داشته است؟
صد در صد همینطور بوده و هست و خواهد بود .
من همیشه میگم : نظر یادتون نره چون نظرات شما برام سازنده هستش .
ببینید وقتی من مطلبی رو روی وبلاگم میزارم ، نه تنها برای خودم بلکه برای مخاطبانی که وبلاگ من رو دنبال میکنن مطلبی رو میزارم که بیان و نظرشون رو در اون مورد به من بگن .
برای یک نویسنده وبلاگ مهمترین بخش وبلاگش نظراتی هستش که براش گذاشته میشه .
این نظرات میتونه نویسنده رو راهنمایی کنه و قطعا نظر شما میتونه سازنده باشه .
در مورد من هم همینطوره ، دوستان من که لطف میکنن و نظر برام میزارن قطعا با نظرشون تاثیر خودشون رو میزارن .
مثال ساده اش میتونه این باشه که دوستی در وبلاگ شما نظر میزاره و حال به نوشته شما یا انتقاد میکنه یا تعریف .
این انتقاد باعث به وجود اومدن یک چالش میشه که شما با اون روبرو میشید و بعد دیگه از مسئله برای شما نشون داده میشه که باید به اون فکر کنید و در پی حل کردن اون چالش باشید ، در این جا کامنت گذاشته شده تاثیر خودش رو گذاشته و اینجا شما هستید که باید به بهترین نحو ممکن از کامنت استفاده ببرید .
اگر یک پستت بعد از دو روز هیچ کامنتی نداشته باشد، دچار یأس میشوی؟
نه اصلا ، اگر توجه کرده باشید همیشه تعداد بازدید وبلاگ و کامنتهای گذاشته شده برابر نیست . منظورم این هستش که اگر شما پستی رو میزارید و اون روز وبلاگ شما 50 تا بازدید داشته دلیل نداره که به تعداد نفراتی که اومدن به وبلاگتون سر زدن عینا کامنت گذاشته بشه .
خب شما پستی رو گذاشتید مخاطبان شما اومدن و پست رو خوندن اما نظری نداشتن که بدن ، پس اصلا نباید دچار یاس و نا امیدی شد .
چرا کامنتها نیاز به تأیید دارد؟
آقای وکیلی بسیار سوال و مسئله خوبی رو مطرح کردید .
اگر توجه کرده باشید تا حدود 1 ماه قبل من بخش نظرات وبلاگم آزاد بود ، اما متاسفانه دوستانی !! هستن که با نوشتن فحش و ناسزا در وبلاگم باعث شدن که من بخش نظرات وبلاگم رو با تایید بزارم .
و صد البته این روند ادامه نخواهد داشت ، فقط تا زمانی که این دوستان به راه راست هدایت بشن مجبورم که کامنت هارو با تایید بزارم .
قطعا صورت خوشی نداره که عزیزانی میان مطلب رو میخونن وقتی به قسمت نظرات میان با حرفهای رکیکی مواجه بشن که بعضی حال از روی دوستی یا دشمنی برای من کامنت گذاشتن .
اما باید بگم که این افراد با فرهنگ وبلاگ و وبلاگنویسی آشنا نیستن و امیدوارم که با این فرهنگ آشنا بشن .
منم به نوبه خودم آرزو می کنم فرهنگ صحیح وبلاگ نویسی در جامعه امروز ایران جا باز کنه و اخلاق نیک در راس این فرهنگ و عرصه قرار بگیره
به نظرت رفتار وبلاگی نگار تابع چه اصلی است؟
قطعا رفتار وبلاگی نگار ، آینه ی تمام نمای رفتار خود نگار هستش و من همیشه در رفتارم با دیگران سعی میکنم که ازاصل دوستی و محبت پیروی کنم ، پس رفتار وبلاگی نگار هم باید تابع اصل دوستی و محبت باشه که البته هست و خواهد بود .
چه کاری برای بالا رفتن مشارکت خوانندهها در وبلاگ کردهای؟ در نوشتههایت کار خاصی میکنی، یا با کامنت گذاشتنهای این طرف و آن طرف، یا چیز دیگر؟
یه مثال بزنم : همیشه میگن هر دیدی یه بازدیدی داره !
دقیقا وبلاگ شما هم همینطور هستش ، وقتی دوستی به وبلاگ شما میاد مطلب شما رو میخونه و کامنت میزاره پس شما هم باید به وبلاگش رفته و رسم ادب و احترام این دیدن رو به جا بیارید .
یعنی مطلبش رو بخونید و براش کامنت بزارید .
در خلال همین دید و بازدید از وبلاگهای همدیگه این مشارکت و همدلی ناخودآگاه بوجود میاد .
من هم همینطورم و به وبلاگ دوستانم سر میزنم ، مطالبشون رو میخونم و نظرم رو در وبلاگشون میگم .
قبول داری که دخترها به خاطر دختر بودنشان، توی کانون توجه قرار میگیرند؟
این مسئله خیلی جای بحث داره آقای وکیلی که من به طور خلاصه میگم .
ببینید قبلا هم گفتم وبلاگ شما دنیای شماست و شما انعکاس دهنده اتفاقات این دنیا هستید . اینکه وبلاگ یک خانم مورد توجه قرار میگیره قطعا به همون اندازه اس که وبلاگ یک آقا مورد توجه قرار میگیره .
حالا این وسط خانمها چون توی وبلاگهاشون راحت تر و حتی خصوصی تر از آقایون مینویسن و این برای مخاطب بسیار جالب هستش در نتیجه مورد توجه قرار میگیرن .
یادمه در اولین مراسم انتخاب بانوان برتر وبلاگنویس ، خانم پولادزاده وقتی داشتن یه آماری از رای هارو میخوندن ، گفتن که بیشترین رای هایی که به وبلاگ خانمها داده شده توسط آقایون بوده .
قطعا اگر نظرسنجی برای آقایون صورت بگیره خواهید دید که بیشترین مخاطبان وبلاگشون خانمها خواهند بود و این امر یک امر کاملا طبیعی هستش .
مخاطب نوشتههایت چه کسانی هستند؟ درک روشنی از مخاطبهایت داری؟
یه واقعیتی رو باید بگم اینکه خب در سال اول وبلاگنویسی ام مخاطبام خیلی کم بودن و تعداد کمی دوست وبلاگنویس داشتم که به وبلاگهای همدیگه سر میزدیم و در همون حد محدود میشد .
اما از وقتی که با باشگاه هواداران (فنز) پرشین بلاگ آشنا شدم دوستان بسیار زیادی پیدا کردم که هر کدوم از این عزیزان وبلاگهای خاص خودشون رو دارن ، خب بعضی دوستان تخصصی مینویسن ، بعضی دوستان هم روزنوشت ، بعضی دستنوشته و ...
حالا مخاطبان من از تمامی اقشار هستن و محدود نیستن ، مثلا از بچه های کوچولوی وبلاگنویس گرفته تا استاد دانشگاه مخاطب وبلاگم دارم .
تقریبا از تمام کسانی که به وبلاگم میان و مخاطب من هستند ، درکی از دنیاشون دارم و میدونم که چگونه باید با هر کدومشون ارتباط داشته باشم .
با انگیزهی حفظ مخاطب هم کار خاصی انجام دادهای؟ شده غیر از آن طوری که میخواهی، یک رفتاری بکنی یا یک رفتاری نکنی، فقط برای حفظ مخاطب؟
ببینید آقای وکیلی مثال واضح این سوال شما زندگی واقعی ما هستش ، در واقع شما یکسری دوست و آشنا دارید که همیشه با شما در ارتباط هستند حالا چرا این افراد همیشه با شما هستند ؟
پر واضحه به دلیل رفتار و خصوصیات شما .
اگر شما رفتاری از خودتون نشون بدین که مورد پسند نباشه قطعا این دوستان از کنار شما پراکنده میشن .
وبلاگ شما هم دقیقا همینطوره ، شما با رفتار وبلاگی خودتون مخاطبان خودتون رو جذب می کنید و برای همیشه باهاشون در ارتباطید .
اگر شما در وبلاگتون رفتار وبلاگی خوبی نداشته باشید قطعا مخاطب هم ندارید ، در نتیجه باید دنبال مخاطب بگردید .
مطمئن باشید که وبلاگ شما مخاطبان همیشگی و خاص خودش رو داره که به طور همیشگی و مداوم به وبلاگ شما سر میزنن بدون اینکه نیازی داشته باشید که دنبالشون برید .
اما اگر میخواهید که این دوستان به طور مداوم و همیشگی با شما در ارتباط باشند رفتار وبلاگی شما در درجه اول اهمیت قرار میگیره .
من هم میدونم که دوستان و مخاطبان خاص خودم رو دارم که به طور مداوم به وبلاگ من سر میزنند و من هم به وبلاگهاشون سر میزنم و باهاشون در تماسم .
اما اینکه بخوام رفتاری رو از خودم نشون بدم که حفظ مخاطب بکنم ، به هیچ عنوان انجام نمیدم .
چرا نگار اینقدر در سطوح پراکنده مطلب مینویسد؟ توی وبلاگهای خودت این پراکندگیو حس کردم ؟ قبول داری؟
آقای وکیلی شما از یک انسان خردادی که در هر لحظه یک جوره
چه انتظاری داری ؟ :دی
شوخی میکنم اما دقیقا ، قبول دارم حرفتون رو .
من توی وبلاگم از مسائلی که ذهنم رو مشغول میکنه مینویسم تا گزارش قرارهای وبلاگی و جشن تولد و ...
البته من وبلاگهای زیادی دارم که سعی میکنم خط فکری خاص خودم رو در اونها مشخص شده ادامه بدم .
اما وبلاگ نگار که وبلاگ اصلیم هستش رو به طور مختلف مینویسم اما کلا میتونم بگم که وبلاگ نگار انعکاس دغدغه های من هستش .
با این همه دغدغه سکته نکنی بیفتی رو دستمون اول پیری و معرکه گیری
شغل، تحصیلات، بازدید وبلاگ در روز؟
شغل که فعلا باید بگم بیکار هستم ، اما در جامعه مجازی در خدمت باشگاه هواداران پرشین بلاگ هستم و برای من افتخار بسیار بسیار بزرگی هستش .
تحصیلات هم فارغ التحصیل رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی از دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب .
بازدید وبلاگم خب موقعی که پست جدیدی رو میزارم خیلی بالا میره اما روزانه و به طور مشخص فکر کنم 10 تا رو ثابت دارم :دی
چرا اسم وبلاگت را گذاشتی نگار ؟ چرا مثل بعضیها نگذاشتی مثلاً عسل؟! یا دختر مشرق مثلاً؟!
من ابتدا آدرس و اسم وبلاگم negar555200385 بود تا اینکه از امکانات جدیدی که پرشین بلاگ اضافه کرد و بسیار هم عالی بود امکان تغییر آدرس وبلاگ بود که من به آدرس فعلی تغییر دادم اما باز آدرس قبلی رو چون دوست داشتم دوباره ثبت کردم و ادامه اش دادم اما به طور دیگه .
وقتی که خواستم دنبال اسم جدید برای وبلاگم انتخاب کنم میخواستم که نگارستان بزارم ، اما باز دیدم که وبلاگم یک وبلاگ کاملا شخصی هستش در نتیجه اسم خودم رو برای وبلاگ خودم و در واقع برای دنیای خودم انتخاب کردم .
( آقای وکیلی اسم به این قشنگی مگه چشه ؟ :دی )
اینم یه حرفیه از بهنام بپرس اسم نگار چقدر قشنگه بهت جواب خوبی میده بابا اسم
چقدر از عمرت را در فرندفید میگذرانی؟
راستش من فقط اکانت فرند فید دارم اما فرند فیدینیستم .
آقای وکیلی شبکه های اجتماعی همونطور که میدونید رو به گسترش هستش و هر کدوم از این شبکه ها کاربران خاص خودشون رو دارن ، مثلا خب یه عده به طور مداوم از توییتر استفاده میکنن ، یه سری ها فقط فیس بوک و یا شاید هم بعضی در همه شبکه ها اکانت داشته باشن و استفاده بکنن .
من هم همینطورم در شبکه های اجتماعی اکانت دارم اما اینکه بگم به طور خاص مثلا فرند فیدی هستم یا مثلا توییتری باید بگم نه اینجوری نیستم .
کارهای فنی وبلاگت را خودت انجام میدهی؟
زمانی که وبلاگنویسی رو آغاز کردم خب چیز زیادی بلد نبودم ، وقتی به وبلاگهای دوستانم میرفتم میدیدم که روی وبلاگشون آهنگ گذاشتن و از این جور کارها و وبلاگهای زیبایی دارن .
من هم سعی کردم که این کارهارو یاد بگیرم و از وبلاگهای هلپ و آموزش پرشین بلاگ این کارهارو یاد گرفتمو الان انجام میدم ، حالا مثلا قالب عوض کردن و آهنگ گذاشتن و لوگو گذاشتن و ...
اتفاقا الآن با توجه به اینکه پرشین بلاگ امکانات بسیار بسیار زیادی رو اضافه کرده و به بهتر شدن وبلاگ کمک میکنه سعی میکنم که حتما این کارهارو آموزش ببینم از طریق وبلاگ هلپ و روی وبلاگم هم اعمال کنم .
توی چند درصد از نوشتههایت خودت هستی؟!
شما نوشته های منو خوندین و دیدین که خیلی مطالبم رو راحت مینویسم و دقیقا معتقدم این راحت بودن و این گونه با مخاطب صحبت کردن بسیار بازخورد مثبتی رو داره .
اینکه شما به زبون خودمونی با مخاطب صحبت کنید بسیار مهم هستش و باعث این میشه که مخاطب شما نیز با شما راحت تر ارتباط بر قرار کنه .
اما یک مسئله ای که وجود داره و دقیقا سوالیه که خودتون مطرح کردید این هستش که در عین حال که راحت و روان مطالب رو مینویسیم باید خودمون باشیم .
آقای وکیلی شما میتونید مطلبی رو روان و ساده بنویسید و کلی هم مخاطب داشته باشید به خاطر همین سادگی و راحتی و روان بودنتون اما ممکنه پشت چهره ای که داره مطلب رو مینویسه کلا شخص دیگه ای نشسته باشه ، اینکه اگر الان شما نگار نیک نفسی رو میبینید که تو وبلاگش روون مینویسه و راحته آیا وقتی که خارج از چامعه مجازی شما باهاش روبرو میشید هم همون فرد پشت نوشته هاش هست ؟ یا نه ؟ وقتی که باهاش روبرو میشید کاملا فرد دیگه ای رو میبینید که شاید تو وبلاگش نقش بازی کرده و داره هنوز هم نقش بازی میکنه ؟
پس میتونیم بگیم یکی دیگه از اصول وبلاگنویسی همین خودمان بودن و در واقع یکی بودن خودمون و نوشته هامون باید باشه .
من هم در نوشته هام سعی کردم و خواهم کرد که خود واقعیم باشم تا مخاطبانم حتی کسانی که من رو هیچ وقت ممکنه نبینن این حس رو داشته باشن که اگر من روزی هم نگار نیک نفس رو چه ببینم و چه نبینم خود واقعیش رو میشناسم و میدونم که همیشه همین جور هست .
اولین مطلب وبلاگی که خواندی کجا بود؟
یادمه اولین مطالب وبلاگی دقیقا همون رفرنس های گوگل برای وبلاگهای تخصصی مدیریت بود و به غیر از اونها هم یکسری وبلاگهای عکس و شعر و عاشقانه .
اولین پست وبلاگت به یاد داری ؟
بله دقیقا به غیر از پستی که به طور ثابت با راه اندازی وبلاگ از سوی پرشین بلاگ روی وبلاگها قرار داره و خوش آمدگویی هستش ، پست معرفی خودم بود :دی بابا خودشیفته
اما به طور اصلی اولین پست وبلاگم در مورد یکی از عجایب هفت گانه جهان که روی اسکرین سیور ویندوز های کامپیوتر هستش به نام stonhenge بود .
الآن فکر کنم تصور کردید که رفتم روی اولین پست وبلاگم و دقیقا از روی آرشیو دارم میگم اما باید بگم که این مطلب انقدر برای خود من جالب بود که همیشه بدون اینکه بخوام آرشیو وبلاگم رو نگاه کنم یادم هستش و میتونم دقیق توضیح بدم .
بهترین وبلاگی که توی پرشین بلاگ دیدی؟
آقای وکیلی قطعا هیچ کسی نمیتونه جواب این سوال رو به طور دقیق بگه ، چون همونطور که میدونید ما حوزه های وبلاگنویسی زیادی داریم ، حال مثلا حوزه های علمی تخصصی ، حوزه های هنری ، فرهنگی ، روزنوشت ، دستنوشته و ...
اینکه بخوایم از تمام این وبلاگها یک وبلاگ رو به عنوان بهترین وبلاگ انتخاب کنیم قطعا امکان پذیر نیستش .
اینکه در هر حوزه بخوایم یک وبلاگ رو معرفی کنیم باز منطقی تر هستش که اون هم نیاز به بررسی زیادی داره .
من هم مثل بقیه نمیتونم به طور قطعی بهترین وبلاگ رو معرفی کنم اما میتونم بگم وبلاگی که در سرویس پرشین بلاگ هستش و به روز میشه قطعا بهترین وبلاگ هستش .
دوستان عزیز سرویس های دیگه یه وقت فکر نکنن من منظوری دارم ، نه ، اما خب سوال بهترین وبلاگ پرشین بلاگ هستش :دی
بهترین کامنتی که داشتید؟
قطعا تمام دوستانی که وقت میزارن و میان و مطلبی رو میخونن و کامنت میزارن ، کامنتشون بهترین کامنت هستش چون برای نویسنده احترام قائل شده و در راستای خط فکری نویسنده نظرشون رو بیان کردن .
این خط فکری عجب خطیه
اما یک خاطره ای که برام همیشه موندگار شده از یک کامنت ، زمانی بود که یکسال از وبلاگنویسی من گذشته بود و من اصلا حواسم نبود و دوست عزیزی که آدرس وبلاگشون رو نزاشته بودن به اسم مرد خانواده به وبلاگ من اومدن و تولد وبلاگم رو تبریک گفتن و متاسفانه هیچ وقت نتونستم وبلاگشون رو پیدا کنم و ازشون تشکر کنم .
اگر این دوست عزیز الآن این مصاحبه رو میخونن ازشون تشکر میکنم چون هنوز بعد از 4سال هرسال در روز تاریخ تولد وبلاگم یادم میفته که برای اولین بار این دوست عزیز تولد وبلاگم رو به من یادآوری و در واقع گوشزد کرد .
سه نفر از آدمهای بزرگ دنیای وبلاگ و همچنین سه وبلاگ که به آنها علاقه دارید نام ببرید؟
خیلی سوال سختی رو پرسیدین آقای وکیلی اجازه بدین که فقط یکیش رو پاسخ بدم چون واقعا خیلی برام مشکله پاسخ دادن به این سوال اما به جرات میتونم بگم قطعا اولین نفر در دنیای وبلاگ نویسی فارسی جناب آقای دکتر بوترابی مدیریت محترم سایت پرشین بلاگ هستند .
به خاطر این حرفت به دکتر می گم یه چک ١٠٠ تومانی از طرف خودش + ٢ عدد تخم مرغ از طرف من بهت بده
http://mosahebe.persianblog.ir/post/52/