MAHDIAR
1st June 2011, 09:40 PM
همچنان بر بازار قطعه ایستادهایم
توسط: موضوع: اخبار علمی و کامپیوتری
بازار سختافزار ایران معماران ریز و درشت گمنامیدارد که هرچند نام
آنها سالهاست که در راهروهای پاساژها و فروشگاهها طنینانداز میشود ولی
به ندرت زیر نورافکن رسانهای قرارگرفتهاند و یا به این ویترین خبری
بیتوجهاند یا اساسا از هرگونه توجه بیرونی گریزانند. درباره شرکت قدیمی
بردپرداز هم مشخص نیست که باید کدام یک از این پیش فرضها را محتملتر
دانست ولی قدر مسلم آن است که امیر بناساز نوری و شرکت جمع و جورش را بیش
از یک دهه است که در سر شاخههای ورود سختافزار و حتی لوازم جانبی و
ابزارکها فعالیت میکنند و زیرکی این شرکت در کسب درآمد از جریانهای ظریف
مالی در بازار IT ایران سبب شده است بسیاری از آن به عنوان دماسنج
داغترین بخشهای این بازار که لزوما بر همگان هم آشکار نیست استفاده کنند.
با نوری در صبح یک روز شلوغ پایتخت درباره برندهای ناکامش، همکاری با سریر
و گرایشش به زمینههای جدید فناوری صحبت کردیم که مشروح آن را در ادامه
میخوانید.
در طی سالهای حیات بردپرداز به نظر میرسد روابط تنگاتنگی با مجموعه
سریر داشتید؛ اما هیچگاه چگونگی این روابط مشخص نبود. در نهایت برای تفسیر
این رابطه چه واژهای را میتوان برگزید؟
داستان ارتباطی که تعریف کردید با رویکرد فعلی بردپرداز تفاوت عمدهای
دارد. فعالیت ما با گروه فعلی تحت نام بردپرداز از سال ۷۴ در بازار شروع شد
و از سال ۸۳ به دلیل اتفاقهایی که میان شرکا روی داد بردپردازرایانه به
صورت مستقل آغاز به کار کرد. در رابطه با گروه سریر باید بگویم که حدود
۹سال است که سرمایهگذاریهای مشترکی روی برند پایونیر انجام دادیم؛ به
طوریکه کلیه فعالیتهای مربوط به فروش را ما برعهده داشتیم و سریر هم
وظایف مربوط به ارایه خدمات پس از فروش را برعهده داشت.
منظورتان از ارایه خدمات پس از فروش، مستقیما به سریرسرویس باز میگردد؟
بله. همین طور است.
درخصوص مسائل بازرگانی چطور؟
از همان ابتدای این همکاری هم قرار بر این بود که کلیه وظایف فروش،
بازرگانی و تعیین حجم واردات را ما برعهده داشته باشیم. سریر تنها عهدهدار
ارایه خدمات پس از فروش بود و از طریق دفتر سنگاپور خرید کالا انجام
میشد.
این موضوع تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است؟
بله. البته تا ۶ ماه گذشته این روال وجود داشت. اما سپس به دلیل
مشکلاتی که در مجموعه سریر روی داد آنها دیگر تمایل نداشتند که
سرمایهگذاری و همکاریشان را ادامه دهند. به همین دلیل سریر از فعالیت روی
پایونیر دست کشید.
ما در حال حاضر به تنهایی درایوهای پایونیر را وارد ایران میکنیم.
قبول دارید که اتفاقات اخیری که در مجموعه سریر به وقوع پیوست، به بدنه بازار پایونیر در ایران شوک وارد کرد؟
نه. تصور نمیکنم چنین باشد. به این دلیل که در بحث ارایه خدمات پس از
فروش، ما همچنان گارانتی سریر را ادامه میدهیم. در حقیقت میتوان گفت در
حال حاضر پایونیر با گارانتی دو شرکت در ایران عرضه میشود؛ بردپرداز و
سریر. پیش از این تنها گارانتی سریر وجود داشت اما در حال حاضر بردپرداز هم
خدمات خود را عرضه میکند.
از اینرو هریک از مصرفکنندگان میتوانند شماره سریال محصولات پایونیر
را از طریق سایت هر دو شرکت بردپرداز و سریر کنترل کرده یا مطابقت دهند و
برای دریافت خدمات میتوانند به ما یا سریرسرویس مراجعه کنند.
با این تفاسیر تفاوتی ندارد که برای دریافت خدمات مشتری محصول را از کدام شرکت خریداری کرده باشد؟
نه. چون در حال حاضر تنها ما روی پایونیر فعال هستیم و این کالا را
وارد کشور میکنیم. پیش از این هم تنها ما پایونیر را میفروختیم و سریر در
حقیقت روی این برند فروش نداشت.
اما قبول دارید که در بازار پایونیر را با نام سریر میشناسند؟
بله. هنوز هم گارانتی سریر روی پایونیر وجود دارد.
پس توافقتان با سریر برای خدمات به چه شکل صورت میگیرد؟
برای دریافت خدمات به آنها هزینهای پرداخت میکنیم.
بردپرداز یکی از معدود شرکتهایی بود که در دهه هفتاد وارد بازار فروش
قطعه شد و در طی این دوره روی برندهای مختلفی فعال بود. از جمله اینکه روی
کارت گرافیک برندهایی همچون سافایر و palit کار کردید. این برندها را چگونه
انتخاب میکردید؟
در حقیقت شروع کار ما هم با کارت گرافیک بود. از همان ابتدا به کارت
گرافیکهای ATI علاقه داشتیم. تصور میکنم سال ۷۶ بود که این مرحله از کار
ما شروع شد. البته پیش از این ما روی مادربوردهای الایتگروپ فعال بودیم و
نماینده سوم آنها در منطقه بودیم. آن زمان کمپانی ATI خودش کارتهای
اوریجینال تولید میکرد و ما با هر زحمتی که بود توانستیم با آنها همکاری
کنیم. به طوریکه مستقیما از آنها کالا میخریدیم و کارت گرافیکهای اصل را
وارد بازار ایران میکردیم تا اینکه سیاست ATI تغییر کرد و مانند انویدیا
تنها شروع به فروختن چیپست کرد. این موضوع باعث شد یکسری از همراهان تجاری
این کمپانی تصمیم بگیرند کارتهای گرافیک را با طراحی دلخواه خود تولید
کنند.
در آن مقطع ما نماینده شرکت تول بودیم که محصولات پاورکالر را به بازار
عرضه میکرد. حدود ۱۰ سال با این شرکت همکاری داشتیم. سال ۹۶ تحت یک
گردهمایی در اسپانیا که با حضور همراهان تجاری ATI برگزار شد و ما با
نمایندگان شرکت پلیت آشنا شدیم.کمپانی پلیت هم در آن دوره مترصد همکاری با
ATI بود.
پلیت هم یک کمپانی چینی بود؟
پلیت تایوانی است و در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ بزرگترین تولیدکننده کارت
گرافیک دنیا شناخته شد. به طوریکه همواره در تایوان شرکت اول بود و اسوس
پس از این کمپانی در رده دوم قرار داشت.
به عنوان یک OEMساز؟
در واقع به عنوان یک سازنده کارت گرافیک در تایوان اول بود؛ چراکه در
زمینه کارت گرافیک بیشترین تعداد را تولید کرده بود. در حال حاضر پلیت
بزرگترین همراه تجاری انویدیا است.
اما اساسا پلیت با برند خودش کار نمیکند….
پلیت در بازار چین با برند خودش کار نمیکند اما در باقی کشورها با سه
برند همچون گینوارد(Gainward) کار میکرد. با این وجود پلیت در بازار چین
به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای دنیا، حدود ۴۵ درصد از سهم بازار را
داراست و محصولاتش تحت چندین برند حضور دارند. این نامها در واقع برندهای
محلی چین هستند.
پس از آن توافقتان با پلیت به کجا رسید؟
آنها به ما پیشنهاد دادند که درکنار فروش کارتهای ATI روی کارتهای
انویدیا هم کار کنیم. پس از تحلیل به این نتیجه رسیدیم که پیشنهاد خوبی است
و با وجود اینکه از گذشته روی ATI تعصب داشتیم میتوانیم روی انویدیا هم
کار کنیم. اگر خاطرتان باشد درهمان مقطع زمانی بازار ایران هم به سمت
انویدیا گرایش پیدا کرده بود و ATI کم کم در بازار ما رو به افول بود. ما
با پلیت شروع به کار کردیم. آنها واقعا کالاهای باکیفیتی داشتند. به
طوریکه درصد خرابیهای ما آن زمان روی پلیت زیر یک درصد بود. پلیت شعار
معروفی داشت مبنی بر اینکه به اندازه پولی که پرداخت میکنید بیشترین کیفیت
را تجربه میکنید.
اما قبول کنید که فروختن پلیت در ایران چندان آسان نبوده و نیست. شاید این موضوع به نوع برند پلیت بازمیگردد…
نه. در مقطعی در بازار مانند یک سال و نیم گذشته، ما بیش از ۲۰درصد از بازار را در اختیار داشتیم.
سپس چه اتفاقی روی پلیت افتاد؟
موضوع این بود که سیاستهای پلیت تا اندازهای در بازار تغییر کرد. پیش
از این تفاوت قیمت ما با برندهای دیگر در بازار خیلی خوب بود و همین موضوع
در افزایش سهم ما در بازار تاثیر ویژهای داشت. اما پس از مدتی پلیت
نتوانست با همان قیمت قبلی در بازار رقابت کند. البته شرایط بازار هم عوض
شد و بار رقابت بیشتری را پذیرفت. چون قیمتها پایین آمده بود و دیگران هم
میتوانستند از بازار سهم بگیرند. این واقعیت را بپذیرید که بازار قطعه
واقعا افت کرده و نمیتوان گفت که ما نمیخواهیم یا نمیتوانیم با همان سهم
قبلی کارت گرافیک بفروشیم. پلیت اغلب در بازار متوسط حرفهای زیادی برای
گفتن داشت. اتفاقی که در بازار روی داده این است که به تبع کوچک شدن بازار
رایانههای شخصی، تولید قطعات هم کمکم کاهش مییابد. بدون شک با آنبورد
شدن کارت گرافیک روی مادربوردها و یا افزایش تکنولوژی این قطعه درتکنولوژی
سیپییوها کلا مصرف کارتهای گرافیک در بازار کاهش مییابد.
در این میان بازار پیسیها و کارتهای گرافیک به سمت محصولات حرفهای و
بازی میرود و این همان نقطهای است که پلیت نمیتواند با عرضه کیفیت بالا
روی محصولاتش در آن ادعایی داشته باشد.
صرفنظر از گرایشهای بازار، به نظر میرسد در روابط بردپرداز و پلیت یک شوک به وجود آمد…
نه. در روابط ما با پلیت هیچ مشکلی به وجود نیامده است. مشکلی که وجود
داشت بحث کالاهای تقلبی در بازار بود. ما هم برای اینکه بتوانیم جلوی
کارتهای تقلبی را در بازار بگیریم احتیاج به وکالتنامهای از سوی پلیت
داشتیم.
یعنی نماینده رسمیپلیت شوید؟
ما سالها است که نماینده رسمیپلیت در بازار هستیم و برند پلیت را در
ایران ثبت کردیم. برای اینکه بتوانیم از این برند در ایران حمایت کنیم به
وکالت نامهای از سوی این کمپانی نیاز داریم تا بتوانیم از منافع برند پلیت
در ایران دفاع کنیم. آنها به ما وکالتنامهای دادند که در آن نقصی وجود
داشت که در چند بند این وکالت نامه حتما باید با کسب اجازه از کمپانی مادر
عمل میکردیم. در حال حاضر این وکالت نامه کامل شده و ما میتوانیم اقدامات
لازم را انجام دهیم.
البته اگر شما در حال حاضر هم به بازار مجموع کالاهای اصل و تقلبی پلیت نگاه کنید مطمئن باشید به بیست درصد از سهم بازار خواهد رسید.
میخواهید بگویید پتانسیل برند پلیت همچنان به قوت خود باقی است؟
بله. همین طور است. البته ما روی بستر ATI از پاورکالر به سافایر منتقل شدیم و دیگر روی پاورکالر کار نمیکنیم.
آیا برند پاورکالر متوقف شده است؟
نه. شرکت دیگری در ایران نمایندگی سافایر را برعهده دارد و ما در کارتهای ATI روی سافایر کار میکنیم.
البته هنوز هم دریاکامپیوتر و آسمان رایانه روی سافایر مشغول به کار هستند…
ما به همراه دریاکامپیوتر نمایندگان رسمیسافایر درایران هستیم. اما
چند شرکت دیگر هستند که به صورت غیررسمی از دوبی کالای سافایر را خریداری
میکنند و میفروشند.
تقریبا دو سال پیش در سمیناری تاکید کردید که قرار است فعالیت تازهای
را روی بلو-ری های پایونیر شروع کنید و گویا برنامهریزی مستمری روی آن
داشتید. چه شد که این موضوع متوقف شد؟
ببینید فروش بلو-ری در بازار در مقایسه با گذشته بیشتر شده است. دلیل
اینکه ما بلو-ری را در بازار ایران نمیبینیم نوع گرایش بازار ایران است.
البته زیرساخت و محتوای مصرفی بلو-ری هنوز در بازار ایران هم آماده نیست…
نکته دقیقا همین جاست.کانال و بستری که بلوری در بازار ایران به فروش برسد هنوز مهیا نیست.
فکر نمیکنید شما چندان به موقع سراغ بازار بلو-ری نرفتید؟
اتفاقا ما به موقع وارد این بازار شدیم. ما در این بحث نمیتوانیم
تکنولوژی را نادیده بگیریم. مثلا اولین دیویدی رایتری که وارد بازار
ایران کردیم ۱X بود که در حدود ۷۵۰ هزارتومان قیمت داشت. مسلما فروش
پایینی داشت اما کم کم در بازار جای خود را پیدا کرد. فکر میکنم مشکل اصلی
بلو-ری همان نبود محتوا و بستر لازم برای مصرف در بازار است.
دورهای روی رمهای کینگستون در بازار کار کردید. هنوز هم روی آن مشغول هستید؟
نه. روی این برند دیگر کار نمیکنیم.
البته فکر میکنم بردپرداز جزو اولینهایی بود که روی رم کینگستون شروع به کار کرد…
برای ما هم بازار کینگستون بازار خوبی بود اما اگر یادتان باشد دورهای
شرکتی با نام فورسا متعلق به یکی از دوستان من در دوبی وجود داشت که
میخواستند با مقاصدی متفاوت پول جابهجا کنند. البته یک شرکت هم در ایران
داشتند. آنها از نمایندگی کینگستون در دوبی رم خریداری میکردند و زیرقیمت
خریدشان در ایران میفروختند.
در همان مقاطع زمانی بود که ما را مجبور کرد که به جای خرید از
نمایندگی کینگستون از آنها خرید کنیم چون در غیراین صورت و با این شرایط در
بازار متضرر میشدیم. چند ماهی این قضیه ادامه پیدا کرد و در این برهه
زمانی بود که ارتباط ما با کینگستون کاملا از بین رفت. پس ازمدتی هم موضوع
کلاهبرداریشان در امارات فاش شد و ما هم دیگر تصمیم گرفتیم روی کینگستون
کار نکنیم.
چرا؟ چون احساس کردید دیگر امنیت لازم را برای شما در بازار ندارد؟
ببینید در بازار ایران واقعا این مباحث زیاد است. برای من پیامک میآید
که به عنوان مثال یک شرکت نماینده کینگستون در بازار ایران است؛ درصورتیکه
کینگستون اصلا در ایران نماینده ندارد و اساسا به واسطه آمریکایی بودن
نمیتواند نماینده داشته باشد.
اساسا بپذیرید که بازار رم علاوه بر این موضوع به دلیل حضور تقلبیها تنش زیادی دارد…
متاسفانه هرکالایی که در بازار ما پس از مدتی دارای سهم عمدهای میشود
اطمینان داشته باشید که تقلبی آن هم به زودی از راه میرسد. در واقع هرگاه
تقلبی یک برند را در بازار مشاهده کردید شک نکنید که آن محصول یا برند
توانسته سهم قابل توجهی از بازار را بهدست آورد و برند موفقی بوده است.
باعث تاسف است زمانیکه از ایران به نمایشگاههای چین میروید از شما سوال میکنند آیا تقلبی این برند را نمیخواهید؟
دورهای که شما روی پاورکالر کار میکردید شنیده میشد که چیپهای آن را در ایران با تقلبیها تعویض میکنند؟
روی پاورکالر تقلب نبوده اما همیشه موضوع تقلب روی کارت گرافیک در
بازار ایران وجود داشته است. به طوریکه میآیند بایوس چیپستهایی که از
رده خارج شدند را تغییر میدهند به گونهای که زمان اجرا از نظر نرمافزاری
چیپ دیگری را نشان میدهد؛ به عنوان مثال چیپست اصلی به کار رفته در کارت
انویدیا است اما بایوس، کارت ATI را نشان میدهد. ببینید بحث تقلب همیشه
در بازار کامپیوتر وجود داشته است.
البته به نظر میرسد هیچ اقدامیهم نمیتوان درباره آن انجام داد…
ممکن است بتوان کاری انجام داد اما شما مقوله کپی رایت در حوزه
نرمافزار را در نظر بگیرید. دورهای اصلا در بازار ما حقوق مالکیت معنوی
وجود نداشت. در حال حاضر وجود دارد اما کامل اجرا نمیشود. فکر میکنم فقط
قوانین هستند که میتوانند جلوی تقلب را بگیرند.
بررسی سبد کالای شما نتایج عجیبی در بر دارد به عنوان مثال شما روی
اسپیکرهای ALTEC LANSING که یک برند حرفهای آمریکای است کار کردید. کلا
برند گرانی است و بدون شک فروختن کالای آن تا حدودی دشوار است. به نظر
نمیآید همچنان روی آن جدی کار کنید…
بله. ما روی این برند فعال بودیم اما در حال حاضر دورهای است که آن را
متوقف کردیم. ما ALTEC را در بازار توزیع کردیم و از فروش آن هم راضی
بودیم. اما مشکلی که وجود داشت متفاوت بودن کانالهای واردات در کشور بود؛
همه از یک کانال کالا وارد کشور نمیکنند. در زمینه واردات اسپیکر در
مقایسه با سایر قطعات کامپیوتری تعرفه گمرکی واقعا بالاست.
بالا بودن تعرفه به این دلیل است که اسپیکر در داخل کشور تولید میشود.
ببینید من فکرمیکنم اصلا تولید داخل معنا ندارد چراکه اصولا تولید به
شکل فعلی در کشور دارای ارزش افزوده نیست. زمانیکه تورم سالانه ما در کشور
رقمیمابین ۲۵ تا۳۰ درصد است پس از چند سال ارزش افزوده کالای تولید شده
از بین میرود. در صورتیکه قیمت همان کالا درجهان طی این مدت کاهش یافته
است. درست زمانی که مفهوم تغییر تکنولوژی به میان میآید تولید در ایران
اصلا مفهوم معناداری نیست.
فکر میکنید راهش این است که در کشور تولید نکنیم؟
من معتقدم که در زمینه کالاهای با تکنولوژی پیشرفته نباید تولید کرد چون به صرفه نیست.
البته اسپیکرهم کالای چندان حرفهای و یا پیشرفته نیست…
فکر میکنم پاسخ این سوال را باید از کسی که در این زمینه تولید داشته
بپرسید چراکه بیشتر به جوانب کار آشناست. با این وجود شما هرگز نمیتوانید
در ایران اسپیکر حرفهای تولید کنید. چون باید میزان تولید آن کم باشد به
همین دلیل اصلا ارزش تولید نخواهد داشت.
در بحث واردات ما همیشه قانونی عمل کردیم و در واقع همین افزایش یا
بالا بودن تعرفه باعث شد که نتوانیم در مقابل واردات غیرقانونی این کالا در
بازار رقابت کنیم. در این میان التک هم همیشه کالای گران قیمتی بوده و
تعرفه ۴۵ درصدی هم باعث شد که تفاوت قیمت فروش در بازار چندان منطقی به نظر
نیاید. مطمئن باشید اگر تعرفه گمرکی تا این حد بالا نبود تفاوت قیمت برند
التک با سایر برندها برای ما چندان محسوس نبود.
تصور میکنم طی این سالها هیچ شرکتی جز بردپرداز به صورت انبوه التک لنسینگ نفروخته است…
بله.
مدتی در بازار شنیده میشد که بردپرداز مودمهای راکول را در کشور تولید میکند…
نه. ما هرگز روی این برند تولید نداشتیم.
روی راکول اصلا کار نکردید؟
مدتی روی مودمهای آن فروش داشتیم.
در این میان گویا دورهای هم روی پردازندههای AMD فعال بودید؟
بله. ما روی برخی از برندها مانند AMD تلاش کردیم اما برای اخذ
نمایندگی موفق نبودیم. به این دلیل که AMD آمریکایی بود و ما هر اندازه هم
که محصولات این شرکت را در بازار خوب میفروختیم نمیتوانستیم نماینده
رسمیباشیم. ما و آنها حتی نمیتوانند در ایمیلهایی که به ما ارسال
میکنند نام ایران را بیاورند. حتی جالب است بدانید یکی از کارمندان شرکت
التک لنسینگ به دلیل همین موضوع از شرکتش اخراج شد. همین موضوع برای
کارمندان سیگیت هم اتفاق افتاد که اسم ایران را در ایمیلهایشان آوردند و
اخراج شدند. داستان AMD هم به این گونه بود؛ ما و تمام کسانیکه روی این
برند کار میکنند با یک واسطه سروکار دارند و هیچ کدام مستقیما واردات
ندارند.
دورهای هم روی آیپاد کار کردید.چه شد که باز هم یک برند آمریکایی را انتخاب کردید؟
بله اما باز هم به دلیل شیوع واردات غیرقانونی آن در بازار نتوانستیم ادامه دهیم.
همچنان اصرار دارید روی برندهایی کار کنید که برای شما دردسر و محدودیت دارند؟
نه. ما چندان روی این قضیه اصرار نداریم. البته بیشتر مواقع چارهای
نداریم و فکر میکنم خیلی از همکاران هم به این نتیجه رسیدند. زمانیکه
پیسی کم کم سهم خود را در بازار به لپتاپ میدهد و اغلب برندهای معتبر
لپتاپ هم که آمریکایی هستند نمیتوان کاری جز این روند پی گرفت.
در طی این سالها اغلب به نظر رسیده که بردپرداز همواره از بازارسازی برای برندهای خود در بازار احتراز کرده است.
شما هیچ گاه نخواستید نام بردپرداز را با نامیهمچون پایونیر گره
بزنید. به عنوان مثال همیشه پایونیر با گارانتی سریر در بازار شناخته شده
است…
نه. اینطور نیست. فکر میکنم تنها پایونیر با گارانتی سریر عرضه شده و نام بردپرداز همیشه روی برندهایش مشهود بوده است.
قبول کنید که پایونیر یکی از محوریترین کالاهای شما بوده است. چرا
بردپرداز با سابقه ۱۵ساله خود نخواسته رویکرد بیرونی خود را تقویت کند؟ آیا
عمدی در کار بوده؟
من فکر میکنم صحبت شما درست است. ما چندان روی وجهه بیرونی شرکت و
تبلیغات کالا تلاش نکردیم. البته این موضوع دلیل خاصی هم نداشته؛ شاید زیاد
علاقه نداشتیم که در چشم بازار باشیم. البته ما هیچ گاه هم نخواستیم در
پشت نام شرکت دیگر قرار بگیریم. اگر شما تنها منظورتان پایونیر است باید
بگویم که تقریبا تمام فعالیتها و فرایند مربوط به این برند را ما انجام
دادیم و تنها سریر مساله گارانتی پایونیر را جلو برده است.
شاید یکی از عواملی که باعث شده نام بردپرداز کمتر در بازار به چشم
بخورد نوع کالاهایی است که ما روی آن کار میکنیم. بردپرداز همواره روی
قطعه کار کرده و بازار قطعه هم رو به کوچک شدن است. در مقابل بازار لپتاپ
در حال بزرگ شدن است. فعالیتی که ما از سال اخیر تا به امروز پیگیری کردیم
فعالیت روی هاردهای فریکام بوده است و مصریم که این هاردها را در بازار جا
بیندازیم.
البته فریکام هم بدون شک چندان در بازار دیده نخواهد شد…
بله. چون فریکام هم هاردی نیست که شما بخواهید آن را زیاد در بازار
مشاهده کنید. فریکام یک برند آلمانی است و از همتایانی همچون سیگیت قیمت
بالایی دارد.
پس قرار است چگونه و در کجا دیده شود؟
ببینید تعداد کالای ما روی این برند در حال افزایش است اما نباید انتظار داشت به توزیع انبوهی همچون سیگیت برسد.
با توجه به فعالیتی که روی تیوی تیونرها دارید خیلیها در بازار اعتقاد دارند که دیگر تمرکز شما روی بازار IT نیست…
نه. کار و تمرکز ما روی این بازار است و فکر میکنم داستان به کوچک شدن حوزه قطعه باز میگردد وگرنه ما سر جای خود ایستادهایم.
با وجود اینکه میدانید بازار قطعه رو به افول گذاشته آیا قصد ندارید مانند همتایان خود به سمت بازار لپتاپ بروید؟
ببینید دو دیدگاه در این بخش وجود دارد؛ یکی اینکه شرکتها با این
تفاسیر به سمت بازار لپتاپ و تبلت تغییر مسیر میدهند. دوم اینکه برخی هم
تصور میکنند که بر بازار قطعهای که در کشور ساختند باقی بمانند و در عوض
سبد کالای خود را بزرگ میکنند. زمانیکه تعداد برندهای شما کم شود شانس
حضور خود را در بازار از دست میدهید. یکی از کالاهایی که میتواند به این
سبد اضافه شود لپتاپ است. مشکلی که بازار لپتاپ در کشور با آن روبهرو
است موضوع نبود متولی است. برندها اغلب آمریکایی است و متولی ندارند.
البته شما که به برندهای آمریکایی عادت دارید…
ما کم کم داریم با خرید اولین محموله دل وارد این بازار میشویم البته
نمیخواهیم در ابعاد بزرگ روی لپتاپ کار کنیم. چراکه برندهایی مانند دل و
اپل متولی رسمیندارند و به همین دلیل نمیتوان روی آن سیاستگذاری درستی
انجام داد.
منظورتان این است که واردات لپتاپ برای شرکتهای بزرگ جذابیت ندارد؟
توسط: موضوع: اخبار علمی و کامپیوتری
بازار سختافزار ایران معماران ریز و درشت گمنامیدارد که هرچند نام
آنها سالهاست که در راهروهای پاساژها و فروشگاهها طنینانداز میشود ولی
به ندرت زیر نورافکن رسانهای قرارگرفتهاند و یا به این ویترین خبری
بیتوجهاند یا اساسا از هرگونه توجه بیرونی گریزانند. درباره شرکت قدیمی
بردپرداز هم مشخص نیست که باید کدام یک از این پیش فرضها را محتملتر
دانست ولی قدر مسلم آن است که امیر بناساز نوری و شرکت جمع و جورش را بیش
از یک دهه است که در سر شاخههای ورود سختافزار و حتی لوازم جانبی و
ابزارکها فعالیت میکنند و زیرکی این شرکت در کسب درآمد از جریانهای ظریف
مالی در بازار IT ایران سبب شده است بسیاری از آن به عنوان دماسنج
داغترین بخشهای این بازار که لزوما بر همگان هم آشکار نیست استفاده کنند.
با نوری در صبح یک روز شلوغ پایتخت درباره برندهای ناکامش، همکاری با سریر
و گرایشش به زمینههای جدید فناوری صحبت کردیم که مشروح آن را در ادامه
میخوانید.
در طی سالهای حیات بردپرداز به نظر میرسد روابط تنگاتنگی با مجموعه
سریر داشتید؛ اما هیچگاه چگونگی این روابط مشخص نبود. در نهایت برای تفسیر
این رابطه چه واژهای را میتوان برگزید؟
داستان ارتباطی که تعریف کردید با رویکرد فعلی بردپرداز تفاوت عمدهای
دارد. فعالیت ما با گروه فعلی تحت نام بردپرداز از سال ۷۴ در بازار شروع شد
و از سال ۸۳ به دلیل اتفاقهایی که میان شرکا روی داد بردپردازرایانه به
صورت مستقل آغاز به کار کرد. در رابطه با گروه سریر باید بگویم که حدود
۹سال است که سرمایهگذاریهای مشترکی روی برند پایونیر انجام دادیم؛ به
طوریکه کلیه فعالیتهای مربوط به فروش را ما برعهده داشتیم و سریر هم
وظایف مربوط به ارایه خدمات پس از فروش را برعهده داشت.
منظورتان از ارایه خدمات پس از فروش، مستقیما به سریرسرویس باز میگردد؟
بله. همین طور است.
درخصوص مسائل بازرگانی چطور؟
از همان ابتدای این همکاری هم قرار بر این بود که کلیه وظایف فروش،
بازرگانی و تعیین حجم واردات را ما برعهده داشته باشیم. سریر تنها عهدهدار
ارایه خدمات پس از فروش بود و از طریق دفتر سنگاپور خرید کالا انجام
میشد.
این موضوع تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است؟
بله. البته تا ۶ ماه گذشته این روال وجود داشت. اما سپس به دلیل
مشکلاتی که در مجموعه سریر روی داد آنها دیگر تمایل نداشتند که
سرمایهگذاری و همکاریشان را ادامه دهند. به همین دلیل سریر از فعالیت روی
پایونیر دست کشید.
ما در حال حاضر به تنهایی درایوهای پایونیر را وارد ایران میکنیم.
قبول دارید که اتفاقات اخیری که در مجموعه سریر به وقوع پیوست، به بدنه بازار پایونیر در ایران شوک وارد کرد؟
نه. تصور نمیکنم چنین باشد. به این دلیل که در بحث ارایه خدمات پس از
فروش، ما همچنان گارانتی سریر را ادامه میدهیم. در حقیقت میتوان گفت در
حال حاضر پایونیر با گارانتی دو شرکت در ایران عرضه میشود؛ بردپرداز و
سریر. پیش از این تنها گارانتی سریر وجود داشت اما در حال حاضر بردپرداز هم
خدمات خود را عرضه میکند.
از اینرو هریک از مصرفکنندگان میتوانند شماره سریال محصولات پایونیر
را از طریق سایت هر دو شرکت بردپرداز و سریر کنترل کرده یا مطابقت دهند و
برای دریافت خدمات میتوانند به ما یا سریرسرویس مراجعه کنند.
با این تفاسیر تفاوتی ندارد که برای دریافت خدمات مشتری محصول را از کدام شرکت خریداری کرده باشد؟
نه. چون در حال حاضر تنها ما روی پایونیر فعال هستیم و این کالا را
وارد کشور میکنیم. پیش از این هم تنها ما پایونیر را میفروختیم و سریر در
حقیقت روی این برند فروش نداشت.
اما قبول دارید که در بازار پایونیر را با نام سریر میشناسند؟
بله. هنوز هم گارانتی سریر روی پایونیر وجود دارد.
پس توافقتان با سریر برای خدمات به چه شکل صورت میگیرد؟
برای دریافت خدمات به آنها هزینهای پرداخت میکنیم.
بردپرداز یکی از معدود شرکتهایی بود که در دهه هفتاد وارد بازار فروش
قطعه شد و در طی این دوره روی برندهای مختلفی فعال بود. از جمله اینکه روی
کارت گرافیک برندهایی همچون سافایر و palit کار کردید. این برندها را چگونه
انتخاب میکردید؟
در حقیقت شروع کار ما هم با کارت گرافیک بود. از همان ابتدا به کارت
گرافیکهای ATI علاقه داشتیم. تصور میکنم سال ۷۶ بود که این مرحله از کار
ما شروع شد. البته پیش از این ما روی مادربوردهای الایتگروپ فعال بودیم و
نماینده سوم آنها در منطقه بودیم. آن زمان کمپانی ATI خودش کارتهای
اوریجینال تولید میکرد و ما با هر زحمتی که بود توانستیم با آنها همکاری
کنیم. به طوریکه مستقیما از آنها کالا میخریدیم و کارت گرافیکهای اصل را
وارد بازار ایران میکردیم تا اینکه سیاست ATI تغییر کرد و مانند انویدیا
تنها شروع به فروختن چیپست کرد. این موضوع باعث شد یکسری از همراهان تجاری
این کمپانی تصمیم بگیرند کارتهای گرافیک را با طراحی دلخواه خود تولید
کنند.
در آن مقطع ما نماینده شرکت تول بودیم که محصولات پاورکالر را به بازار
عرضه میکرد. حدود ۱۰ سال با این شرکت همکاری داشتیم. سال ۹۶ تحت یک
گردهمایی در اسپانیا که با حضور همراهان تجاری ATI برگزار شد و ما با
نمایندگان شرکت پلیت آشنا شدیم.کمپانی پلیت هم در آن دوره مترصد همکاری با
ATI بود.
پلیت هم یک کمپانی چینی بود؟
پلیت تایوانی است و در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ بزرگترین تولیدکننده کارت
گرافیک دنیا شناخته شد. به طوریکه همواره در تایوان شرکت اول بود و اسوس
پس از این کمپانی در رده دوم قرار داشت.
به عنوان یک OEMساز؟
در واقع به عنوان یک سازنده کارت گرافیک در تایوان اول بود؛ چراکه در
زمینه کارت گرافیک بیشترین تعداد را تولید کرده بود. در حال حاضر پلیت
بزرگترین همراه تجاری انویدیا است.
اما اساسا پلیت با برند خودش کار نمیکند….
پلیت در بازار چین با برند خودش کار نمیکند اما در باقی کشورها با سه
برند همچون گینوارد(Gainward) کار میکرد. با این وجود پلیت در بازار چین
به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای دنیا، حدود ۴۵ درصد از سهم بازار را
داراست و محصولاتش تحت چندین برند حضور دارند. این نامها در واقع برندهای
محلی چین هستند.
پس از آن توافقتان با پلیت به کجا رسید؟
آنها به ما پیشنهاد دادند که درکنار فروش کارتهای ATI روی کارتهای
انویدیا هم کار کنیم. پس از تحلیل به این نتیجه رسیدیم که پیشنهاد خوبی است
و با وجود اینکه از گذشته روی ATI تعصب داشتیم میتوانیم روی انویدیا هم
کار کنیم. اگر خاطرتان باشد درهمان مقطع زمانی بازار ایران هم به سمت
انویدیا گرایش پیدا کرده بود و ATI کم کم در بازار ما رو به افول بود. ما
با پلیت شروع به کار کردیم. آنها واقعا کالاهای باکیفیتی داشتند. به
طوریکه درصد خرابیهای ما آن زمان روی پلیت زیر یک درصد بود. پلیت شعار
معروفی داشت مبنی بر اینکه به اندازه پولی که پرداخت میکنید بیشترین کیفیت
را تجربه میکنید.
اما قبول کنید که فروختن پلیت در ایران چندان آسان نبوده و نیست. شاید این موضوع به نوع برند پلیت بازمیگردد…
نه. در مقطعی در بازار مانند یک سال و نیم گذشته، ما بیش از ۲۰درصد از بازار را در اختیار داشتیم.
سپس چه اتفاقی روی پلیت افتاد؟
موضوع این بود که سیاستهای پلیت تا اندازهای در بازار تغییر کرد. پیش
از این تفاوت قیمت ما با برندهای دیگر در بازار خیلی خوب بود و همین موضوع
در افزایش سهم ما در بازار تاثیر ویژهای داشت. اما پس از مدتی پلیت
نتوانست با همان قیمت قبلی در بازار رقابت کند. البته شرایط بازار هم عوض
شد و بار رقابت بیشتری را پذیرفت. چون قیمتها پایین آمده بود و دیگران هم
میتوانستند از بازار سهم بگیرند. این واقعیت را بپذیرید که بازار قطعه
واقعا افت کرده و نمیتوان گفت که ما نمیخواهیم یا نمیتوانیم با همان سهم
قبلی کارت گرافیک بفروشیم. پلیت اغلب در بازار متوسط حرفهای زیادی برای
گفتن داشت. اتفاقی که در بازار روی داده این است که به تبع کوچک شدن بازار
رایانههای شخصی، تولید قطعات هم کمکم کاهش مییابد. بدون شک با آنبورد
شدن کارت گرافیک روی مادربوردها و یا افزایش تکنولوژی این قطعه درتکنولوژی
سیپییوها کلا مصرف کارتهای گرافیک در بازار کاهش مییابد.
در این میان بازار پیسیها و کارتهای گرافیک به سمت محصولات حرفهای و
بازی میرود و این همان نقطهای است که پلیت نمیتواند با عرضه کیفیت بالا
روی محصولاتش در آن ادعایی داشته باشد.
صرفنظر از گرایشهای بازار، به نظر میرسد در روابط بردپرداز و پلیت یک شوک به وجود آمد…
نه. در روابط ما با پلیت هیچ مشکلی به وجود نیامده است. مشکلی که وجود
داشت بحث کالاهای تقلبی در بازار بود. ما هم برای اینکه بتوانیم جلوی
کارتهای تقلبی را در بازار بگیریم احتیاج به وکالتنامهای از سوی پلیت
داشتیم.
یعنی نماینده رسمیپلیت شوید؟
ما سالها است که نماینده رسمیپلیت در بازار هستیم و برند پلیت را در
ایران ثبت کردیم. برای اینکه بتوانیم از این برند در ایران حمایت کنیم به
وکالت نامهای از سوی این کمپانی نیاز داریم تا بتوانیم از منافع برند پلیت
در ایران دفاع کنیم. آنها به ما وکالتنامهای دادند که در آن نقصی وجود
داشت که در چند بند این وکالت نامه حتما باید با کسب اجازه از کمپانی مادر
عمل میکردیم. در حال حاضر این وکالت نامه کامل شده و ما میتوانیم اقدامات
لازم را انجام دهیم.
البته اگر شما در حال حاضر هم به بازار مجموع کالاهای اصل و تقلبی پلیت نگاه کنید مطمئن باشید به بیست درصد از سهم بازار خواهد رسید.
میخواهید بگویید پتانسیل برند پلیت همچنان به قوت خود باقی است؟
بله. همین طور است. البته ما روی بستر ATI از پاورکالر به سافایر منتقل شدیم و دیگر روی پاورکالر کار نمیکنیم.
آیا برند پاورکالر متوقف شده است؟
نه. شرکت دیگری در ایران نمایندگی سافایر را برعهده دارد و ما در کارتهای ATI روی سافایر کار میکنیم.
البته هنوز هم دریاکامپیوتر و آسمان رایانه روی سافایر مشغول به کار هستند…
ما به همراه دریاکامپیوتر نمایندگان رسمیسافایر درایران هستیم. اما
چند شرکت دیگر هستند که به صورت غیررسمی از دوبی کالای سافایر را خریداری
میکنند و میفروشند.
تقریبا دو سال پیش در سمیناری تاکید کردید که قرار است فعالیت تازهای
را روی بلو-ری های پایونیر شروع کنید و گویا برنامهریزی مستمری روی آن
داشتید. چه شد که این موضوع متوقف شد؟
ببینید فروش بلو-ری در بازار در مقایسه با گذشته بیشتر شده است. دلیل
اینکه ما بلو-ری را در بازار ایران نمیبینیم نوع گرایش بازار ایران است.
البته زیرساخت و محتوای مصرفی بلو-ری هنوز در بازار ایران هم آماده نیست…
نکته دقیقا همین جاست.کانال و بستری که بلوری در بازار ایران به فروش برسد هنوز مهیا نیست.
فکر نمیکنید شما چندان به موقع سراغ بازار بلو-ری نرفتید؟
اتفاقا ما به موقع وارد این بازار شدیم. ما در این بحث نمیتوانیم
تکنولوژی را نادیده بگیریم. مثلا اولین دیویدی رایتری که وارد بازار
ایران کردیم ۱X بود که در حدود ۷۵۰ هزارتومان قیمت داشت. مسلما فروش
پایینی داشت اما کم کم در بازار جای خود را پیدا کرد. فکر میکنم مشکل اصلی
بلو-ری همان نبود محتوا و بستر لازم برای مصرف در بازار است.
دورهای روی رمهای کینگستون در بازار کار کردید. هنوز هم روی آن مشغول هستید؟
نه. روی این برند دیگر کار نمیکنیم.
البته فکر میکنم بردپرداز جزو اولینهایی بود که روی رم کینگستون شروع به کار کرد…
برای ما هم بازار کینگستون بازار خوبی بود اما اگر یادتان باشد دورهای
شرکتی با نام فورسا متعلق به یکی از دوستان من در دوبی وجود داشت که
میخواستند با مقاصدی متفاوت پول جابهجا کنند. البته یک شرکت هم در ایران
داشتند. آنها از نمایندگی کینگستون در دوبی رم خریداری میکردند و زیرقیمت
خریدشان در ایران میفروختند.
در همان مقاطع زمانی بود که ما را مجبور کرد که به جای خرید از
نمایندگی کینگستون از آنها خرید کنیم چون در غیراین صورت و با این شرایط در
بازار متضرر میشدیم. چند ماهی این قضیه ادامه پیدا کرد و در این برهه
زمانی بود که ارتباط ما با کینگستون کاملا از بین رفت. پس ازمدتی هم موضوع
کلاهبرداریشان در امارات فاش شد و ما هم دیگر تصمیم گرفتیم روی کینگستون
کار نکنیم.
چرا؟ چون احساس کردید دیگر امنیت لازم را برای شما در بازار ندارد؟
ببینید در بازار ایران واقعا این مباحث زیاد است. برای من پیامک میآید
که به عنوان مثال یک شرکت نماینده کینگستون در بازار ایران است؛ درصورتیکه
کینگستون اصلا در ایران نماینده ندارد و اساسا به واسطه آمریکایی بودن
نمیتواند نماینده داشته باشد.
اساسا بپذیرید که بازار رم علاوه بر این موضوع به دلیل حضور تقلبیها تنش زیادی دارد…
متاسفانه هرکالایی که در بازار ما پس از مدتی دارای سهم عمدهای میشود
اطمینان داشته باشید که تقلبی آن هم به زودی از راه میرسد. در واقع هرگاه
تقلبی یک برند را در بازار مشاهده کردید شک نکنید که آن محصول یا برند
توانسته سهم قابل توجهی از بازار را بهدست آورد و برند موفقی بوده است.
باعث تاسف است زمانیکه از ایران به نمایشگاههای چین میروید از شما سوال میکنند آیا تقلبی این برند را نمیخواهید؟
دورهای که شما روی پاورکالر کار میکردید شنیده میشد که چیپهای آن را در ایران با تقلبیها تعویض میکنند؟
روی پاورکالر تقلب نبوده اما همیشه موضوع تقلب روی کارت گرافیک در
بازار ایران وجود داشته است. به طوریکه میآیند بایوس چیپستهایی که از
رده خارج شدند را تغییر میدهند به گونهای که زمان اجرا از نظر نرمافزاری
چیپ دیگری را نشان میدهد؛ به عنوان مثال چیپست اصلی به کار رفته در کارت
انویدیا است اما بایوس، کارت ATI را نشان میدهد. ببینید بحث تقلب همیشه
در بازار کامپیوتر وجود داشته است.
البته به نظر میرسد هیچ اقدامیهم نمیتوان درباره آن انجام داد…
ممکن است بتوان کاری انجام داد اما شما مقوله کپی رایت در حوزه
نرمافزار را در نظر بگیرید. دورهای اصلا در بازار ما حقوق مالکیت معنوی
وجود نداشت. در حال حاضر وجود دارد اما کامل اجرا نمیشود. فکر میکنم فقط
قوانین هستند که میتوانند جلوی تقلب را بگیرند.
بررسی سبد کالای شما نتایج عجیبی در بر دارد به عنوان مثال شما روی
اسپیکرهای ALTEC LANSING که یک برند حرفهای آمریکای است کار کردید. کلا
برند گرانی است و بدون شک فروختن کالای آن تا حدودی دشوار است. به نظر
نمیآید همچنان روی آن جدی کار کنید…
بله. ما روی این برند فعال بودیم اما در حال حاضر دورهای است که آن را
متوقف کردیم. ما ALTEC را در بازار توزیع کردیم و از فروش آن هم راضی
بودیم. اما مشکلی که وجود داشت متفاوت بودن کانالهای واردات در کشور بود؛
همه از یک کانال کالا وارد کشور نمیکنند. در زمینه واردات اسپیکر در
مقایسه با سایر قطعات کامپیوتری تعرفه گمرکی واقعا بالاست.
بالا بودن تعرفه به این دلیل است که اسپیکر در داخل کشور تولید میشود.
ببینید من فکرمیکنم اصلا تولید داخل معنا ندارد چراکه اصولا تولید به
شکل فعلی در کشور دارای ارزش افزوده نیست. زمانیکه تورم سالانه ما در کشور
رقمیمابین ۲۵ تا۳۰ درصد است پس از چند سال ارزش افزوده کالای تولید شده
از بین میرود. در صورتیکه قیمت همان کالا درجهان طی این مدت کاهش یافته
است. درست زمانی که مفهوم تغییر تکنولوژی به میان میآید تولید در ایران
اصلا مفهوم معناداری نیست.
فکر میکنید راهش این است که در کشور تولید نکنیم؟
من معتقدم که در زمینه کالاهای با تکنولوژی پیشرفته نباید تولید کرد چون به صرفه نیست.
البته اسپیکرهم کالای چندان حرفهای و یا پیشرفته نیست…
فکر میکنم پاسخ این سوال را باید از کسی که در این زمینه تولید داشته
بپرسید چراکه بیشتر به جوانب کار آشناست. با این وجود شما هرگز نمیتوانید
در ایران اسپیکر حرفهای تولید کنید. چون باید میزان تولید آن کم باشد به
همین دلیل اصلا ارزش تولید نخواهد داشت.
در بحث واردات ما همیشه قانونی عمل کردیم و در واقع همین افزایش یا
بالا بودن تعرفه باعث شد که نتوانیم در مقابل واردات غیرقانونی این کالا در
بازار رقابت کنیم. در این میان التک هم همیشه کالای گران قیمتی بوده و
تعرفه ۴۵ درصدی هم باعث شد که تفاوت قیمت فروش در بازار چندان منطقی به نظر
نیاید. مطمئن باشید اگر تعرفه گمرکی تا این حد بالا نبود تفاوت قیمت برند
التک با سایر برندها برای ما چندان محسوس نبود.
تصور میکنم طی این سالها هیچ شرکتی جز بردپرداز به صورت انبوه التک لنسینگ نفروخته است…
بله.
مدتی در بازار شنیده میشد که بردپرداز مودمهای راکول را در کشور تولید میکند…
نه. ما هرگز روی این برند تولید نداشتیم.
روی راکول اصلا کار نکردید؟
مدتی روی مودمهای آن فروش داشتیم.
در این میان گویا دورهای هم روی پردازندههای AMD فعال بودید؟
بله. ما روی برخی از برندها مانند AMD تلاش کردیم اما برای اخذ
نمایندگی موفق نبودیم. به این دلیل که AMD آمریکایی بود و ما هر اندازه هم
که محصولات این شرکت را در بازار خوب میفروختیم نمیتوانستیم نماینده
رسمیباشیم. ما و آنها حتی نمیتوانند در ایمیلهایی که به ما ارسال
میکنند نام ایران را بیاورند. حتی جالب است بدانید یکی از کارمندان شرکت
التک لنسینگ به دلیل همین موضوع از شرکتش اخراج شد. همین موضوع برای
کارمندان سیگیت هم اتفاق افتاد که اسم ایران را در ایمیلهایشان آوردند و
اخراج شدند. داستان AMD هم به این گونه بود؛ ما و تمام کسانیکه روی این
برند کار میکنند با یک واسطه سروکار دارند و هیچ کدام مستقیما واردات
ندارند.
دورهای هم روی آیپاد کار کردید.چه شد که باز هم یک برند آمریکایی را انتخاب کردید؟
بله اما باز هم به دلیل شیوع واردات غیرقانونی آن در بازار نتوانستیم ادامه دهیم.
همچنان اصرار دارید روی برندهایی کار کنید که برای شما دردسر و محدودیت دارند؟
نه. ما چندان روی این قضیه اصرار نداریم. البته بیشتر مواقع چارهای
نداریم و فکر میکنم خیلی از همکاران هم به این نتیجه رسیدند. زمانیکه
پیسی کم کم سهم خود را در بازار به لپتاپ میدهد و اغلب برندهای معتبر
لپتاپ هم که آمریکایی هستند نمیتوان کاری جز این روند پی گرفت.
در طی این سالها اغلب به نظر رسیده که بردپرداز همواره از بازارسازی برای برندهای خود در بازار احتراز کرده است.
شما هیچ گاه نخواستید نام بردپرداز را با نامیهمچون پایونیر گره
بزنید. به عنوان مثال همیشه پایونیر با گارانتی سریر در بازار شناخته شده
است…
نه. اینطور نیست. فکر میکنم تنها پایونیر با گارانتی سریر عرضه شده و نام بردپرداز همیشه روی برندهایش مشهود بوده است.
قبول کنید که پایونیر یکی از محوریترین کالاهای شما بوده است. چرا
بردپرداز با سابقه ۱۵ساله خود نخواسته رویکرد بیرونی خود را تقویت کند؟ آیا
عمدی در کار بوده؟
من فکر میکنم صحبت شما درست است. ما چندان روی وجهه بیرونی شرکت و
تبلیغات کالا تلاش نکردیم. البته این موضوع دلیل خاصی هم نداشته؛ شاید زیاد
علاقه نداشتیم که در چشم بازار باشیم. البته ما هیچ گاه هم نخواستیم در
پشت نام شرکت دیگر قرار بگیریم. اگر شما تنها منظورتان پایونیر است باید
بگویم که تقریبا تمام فعالیتها و فرایند مربوط به این برند را ما انجام
دادیم و تنها سریر مساله گارانتی پایونیر را جلو برده است.
شاید یکی از عواملی که باعث شده نام بردپرداز کمتر در بازار به چشم
بخورد نوع کالاهایی است که ما روی آن کار میکنیم. بردپرداز همواره روی
قطعه کار کرده و بازار قطعه هم رو به کوچک شدن است. در مقابل بازار لپتاپ
در حال بزرگ شدن است. فعالیتی که ما از سال اخیر تا به امروز پیگیری کردیم
فعالیت روی هاردهای فریکام بوده است و مصریم که این هاردها را در بازار جا
بیندازیم.
البته فریکام هم بدون شک چندان در بازار دیده نخواهد شد…
بله. چون فریکام هم هاردی نیست که شما بخواهید آن را زیاد در بازار
مشاهده کنید. فریکام یک برند آلمانی است و از همتایانی همچون سیگیت قیمت
بالایی دارد.
پس قرار است چگونه و در کجا دیده شود؟
ببینید تعداد کالای ما روی این برند در حال افزایش است اما نباید انتظار داشت به توزیع انبوهی همچون سیگیت برسد.
با توجه به فعالیتی که روی تیوی تیونرها دارید خیلیها در بازار اعتقاد دارند که دیگر تمرکز شما روی بازار IT نیست…
نه. کار و تمرکز ما روی این بازار است و فکر میکنم داستان به کوچک شدن حوزه قطعه باز میگردد وگرنه ما سر جای خود ایستادهایم.
با وجود اینکه میدانید بازار قطعه رو به افول گذاشته آیا قصد ندارید مانند همتایان خود به سمت بازار لپتاپ بروید؟
ببینید دو دیدگاه در این بخش وجود دارد؛ یکی اینکه شرکتها با این
تفاسیر به سمت بازار لپتاپ و تبلت تغییر مسیر میدهند. دوم اینکه برخی هم
تصور میکنند که بر بازار قطعهای که در کشور ساختند باقی بمانند و در عوض
سبد کالای خود را بزرگ میکنند. زمانیکه تعداد برندهای شما کم شود شانس
حضور خود را در بازار از دست میدهید. یکی از کالاهایی که میتواند به این
سبد اضافه شود لپتاپ است. مشکلی که بازار لپتاپ در کشور با آن روبهرو
است موضوع نبود متولی است. برندها اغلب آمریکایی است و متولی ندارند.
البته شما که به برندهای آمریکایی عادت دارید…
ما کم کم داریم با خرید اولین محموله دل وارد این بازار میشویم البته
نمیخواهیم در ابعاد بزرگ روی لپتاپ کار کنیم. چراکه برندهایی مانند دل و
اپل متولی رسمیندارند و به همین دلیل نمیتوان روی آن سیاستگذاری درستی
انجام داد.
منظورتان این است که واردات لپتاپ برای شرکتهای بزرگ جذابیت ندارد؟