Rez@ee
21st May 2011, 08:16 AM
خلاقیت کودکان در هنر 1
خلاقیت یک فرایند، روش و چگونگی به دست آوردن یک محصول و فرآورده است تا خود محصول و فرآورده. ممکن است که یک نقاشی جالب و زیبا یا یک نوشتهی متفکرانه یا یک ایدهی منحصر به فرد نمونههایی از کار خلاق باشند اما اساس کار در این فرایند افرادی هستند که در هستهی مرکزی فرایند خلاقیت قرار دارند و این آثار را به وجود میآورند. هنر موسیقی نمونهها و مثالهای مشترکی از خلاقیت هستند اما ایدههای خلاق تقریباً در تمام وجوه و جنبههای زندگی تجلی مییابند. کودکانی که معلمان یا والدین خود را با پاسخهای عجیب و غیر عادی شان شگفتزده میکنند یا آنهایی که حس شوخ طبعی بالایی دارند، همهی این موارد نمونههایی از تفکر خلاق به شمار میآیند. حتی کودکانی که احتمالاً ناسازگار و غیرقابل پیشبینی هستند گویی که به طور خلاقانهای میاندیشند چرا که اصولآً افکار و ایدههای خلاق به نوعی در تعارض با اصول و قوانین خشک و معمولی و روزانهای است که بزرگسالان وضع کردهاند. (این بدان معنا نیست که هرگونه ناسازگاری کودکان ممکن است نشانهای از خلاق بودن باشد بلکه منظور این است که قواعد خشک و غیر منعطف سبب میشود که افراد تیزهوش تر به راحتی آنها را نپذیرند).
خیلی از بزرگسالان ارزش خلاقیت و داشتن کودک خلاق را درک نمیکنند . به هر حال باید پذیرفت که کودکان امروزه در آینده بزرگسالان فردا تبدیل خواهند شد و ممکن است دنیای متفاوتی، متفاوت از آن چه اکنون ساختهایم بنا کنند. (از اینرو بزرگسالان میباید وضع فعلی آنان را درک کنند و در برابر تغییرات آنان مقاومت نکرده بلکه در راه رسیدن آنان به تغییرات جدی تلاش کنند).
- خلاقیت را تشویق کنید:
بزرگسالان، معلمان و والدین با آزادیهایی که به کودکان میدهند، با پذیرفتن اشتباهات آنان و با احترام گذاشتن به ایدهها و افکار کودکان، میتوانند روشهای حل مسالهی خلاق و فرایند خلاقیت را در کودکان رشد و پرورش دهند. از این رو به آنان اجازه بدهید که بدون ترس از شکست و ناکامی تجربه کنند. برای آنان مدلی از خلاقیت باشید و با مهارتهای کلامی آنان را تشویق به خلاق بودن کنید.
برای این که کودکان بتوانند یک مساله را به صورت خلاقانهای حل کنند آنها نیاز دارند که نظرات گوناگونی رابشنوند و بزرگسالان موظف هستند که آنها را در هنگام یاری رساند و شرایط آزمایش و وارسی کردن امور مختلف را برای آنها فراهم آورند. اگر کودکان سرنخهایی برای حل یک مساله پیدا کنند طبعاً از آن طریق زودتر به نتیجه خواهند رسید این سرنخها را بزرگسالان باید فراهم کنند و به آنها کمک کنند تا با وارسی محیط اطرافشان و از طریق آموزشهایی که میبینند به این اهداف دست یابند. البته در این مورد باید به دو نکته توجه نمایند:
1.
تمام سرنخ ها و راهنمایی ها و انتخاب ها را به کودک نگویند چرا که در آن صورت کودک به فکرکردن وادار نشده و کودکانی که راهنماییهای زیادتری می گیرند قطعاًکمتر از کودکانی که بخشی از سرنخها را میگیرند خلاقتر خواهند شد.
2.
محیط فیزیکی و مادی برای کودک باید به گونهای طراحی شود که خود به خود موجب برانگیخته شدن خلاقیت ذهن وی شود. برای مثال اگر شما یک شکلی را نشان دهید که یکچهارم ماه را نمایش میدهد (تربیع) این حالت موجب تحریک تفکر او خواهد شد. از او بپرسید: این شکل مربوط به چیست؟ این را برای چه چیزی به کار میبریم؟ طبیعی است که در این شرایط، کودک به فکر میافتد و به محیط اطرافش مینگرد تا از آنها ایدهای بگیرد. اگر شکل ماه را بر روی دیوار یا جایی دیگر ببیند بالاخره به جواب خواهد رسید. از او بخواهید که به خوبی به محیط اطراف اش نگاه کند. تحقیقات نشان می دهد کودکانی که در کلاس، اتاق بازی یا یا سایر مکانها به اطرافشان نگاه میکنند، روش خلاقتری را برای پاسخگویی به کار می برند محیطی را فراهم کنید که نو، بدیع و دارای مجموعهی متنوعی باشد تا به خلاقیت کودکان کمک کند.
- زمانی را برای بازی و خیالپردازی کودکان اختصاص دهید.
قبل از این که کاری را از کودک بخواهید، اجازه بدهید که کودک بازی کند، خیالپردازی کند و اگر او با فکری باز بیندیشد قطعاً به نتایج مطلوبتری دست خواهد یافت.
- جلوتر از واقعیتها حرکت کنید:
اگر ما بتوانیم اجزای یک موضوع را که به ظاهر ارتباطی به هم ندارند به یکدیگر مرتبط کنیم در واقع از فرایند ترکیب استفاده کردهایم. برای این که کودکان بتوانند به این فرایند دست یابند و به تفکر خلاق برسند لازم است به موارد ذیل عمل کنیم:
1- استقلال در کارها با مسوولیتهای محدود:
والدین و معلمان باید کودک را تشویق به فکرکردن و اندیشیدن و عمل کردن بدون راهنماییهای زیاد وادارند. راهنمایی مستقیم در کارها خوب نیست اما از سوی دیگر اگر استقلالی در کارها میدهیم باید به طور محدودی مسوولیتها را به کودکان واگذار کنیم.
2- آشنایی با جوامع گوناگون:
به کودکان این فرصت را بدهید که از زندگی سایر اقوام و ملل اطلاع پیدا کنند. آنها باید با شیوهی زندگی مردمان دیگر، خرده فرهنگها و فرهنگهای آنان و نحوهی عمل کردن آنها آشنا شوند. به آنها یاد بدهید که چگونه باید به تصمیمات و راه و روش زندگی دیگران احترام بگذارند.
3- جلسات بارش فکری:
کودکان را ترغیب کنید که برای حل مسایل در گروهها شرکت کنند و نظرات و ایدههای خود را بدون ترس
خلاقیت یک فرایند، روش و چگونگی به دست آوردن یک محصول و فرآورده است تا خود محصول و فرآورده. ممکن است که یک نقاشی جالب و زیبا یا یک نوشتهی متفکرانه یا یک ایدهی منحصر به فرد نمونههایی از کار خلاق باشند اما اساس کار در این فرایند افرادی هستند که در هستهی مرکزی فرایند خلاقیت قرار دارند و این آثار را به وجود میآورند. هنر موسیقی نمونهها و مثالهای مشترکی از خلاقیت هستند اما ایدههای خلاق تقریباً در تمام وجوه و جنبههای زندگی تجلی مییابند. کودکانی که معلمان یا والدین خود را با پاسخهای عجیب و غیر عادی شان شگفتزده میکنند یا آنهایی که حس شوخ طبعی بالایی دارند، همهی این موارد نمونههایی از تفکر خلاق به شمار میآیند. حتی کودکانی که احتمالاً ناسازگار و غیرقابل پیشبینی هستند گویی که به طور خلاقانهای میاندیشند چرا که اصولآً افکار و ایدههای خلاق به نوعی در تعارض با اصول و قوانین خشک و معمولی و روزانهای است که بزرگسالان وضع کردهاند. (این بدان معنا نیست که هرگونه ناسازگاری کودکان ممکن است نشانهای از خلاق بودن باشد بلکه منظور این است که قواعد خشک و غیر منعطف سبب میشود که افراد تیزهوش تر به راحتی آنها را نپذیرند).
خیلی از بزرگسالان ارزش خلاقیت و داشتن کودک خلاق را درک نمیکنند . به هر حال باید پذیرفت که کودکان امروزه در آینده بزرگسالان فردا تبدیل خواهند شد و ممکن است دنیای متفاوتی، متفاوت از آن چه اکنون ساختهایم بنا کنند. (از اینرو بزرگسالان میباید وضع فعلی آنان را درک کنند و در برابر تغییرات آنان مقاومت نکرده بلکه در راه رسیدن آنان به تغییرات جدی تلاش کنند).
- خلاقیت را تشویق کنید:
بزرگسالان، معلمان و والدین با آزادیهایی که به کودکان میدهند، با پذیرفتن اشتباهات آنان و با احترام گذاشتن به ایدهها و افکار کودکان، میتوانند روشهای حل مسالهی خلاق و فرایند خلاقیت را در کودکان رشد و پرورش دهند. از این رو به آنان اجازه بدهید که بدون ترس از شکست و ناکامی تجربه کنند. برای آنان مدلی از خلاقیت باشید و با مهارتهای کلامی آنان را تشویق به خلاق بودن کنید.
برای این که کودکان بتوانند یک مساله را به صورت خلاقانهای حل کنند آنها نیاز دارند که نظرات گوناگونی رابشنوند و بزرگسالان موظف هستند که آنها را در هنگام یاری رساند و شرایط آزمایش و وارسی کردن امور مختلف را برای آنها فراهم آورند. اگر کودکان سرنخهایی برای حل یک مساله پیدا کنند طبعاً از آن طریق زودتر به نتیجه خواهند رسید این سرنخها را بزرگسالان باید فراهم کنند و به آنها کمک کنند تا با وارسی محیط اطرافشان و از طریق آموزشهایی که میبینند به این اهداف دست یابند. البته در این مورد باید به دو نکته توجه نمایند:
1.
تمام سرنخ ها و راهنمایی ها و انتخاب ها را به کودک نگویند چرا که در آن صورت کودک به فکرکردن وادار نشده و کودکانی که راهنماییهای زیادتری می گیرند قطعاًکمتر از کودکانی که بخشی از سرنخها را میگیرند خلاقتر خواهند شد.
2.
محیط فیزیکی و مادی برای کودک باید به گونهای طراحی شود که خود به خود موجب برانگیخته شدن خلاقیت ذهن وی شود. برای مثال اگر شما یک شکلی را نشان دهید که یکچهارم ماه را نمایش میدهد (تربیع) این حالت موجب تحریک تفکر او خواهد شد. از او بپرسید: این شکل مربوط به چیست؟ این را برای چه چیزی به کار میبریم؟ طبیعی است که در این شرایط، کودک به فکر میافتد و به محیط اطرافش مینگرد تا از آنها ایدهای بگیرد. اگر شکل ماه را بر روی دیوار یا جایی دیگر ببیند بالاخره به جواب خواهد رسید. از او بخواهید که به خوبی به محیط اطراف اش نگاه کند. تحقیقات نشان می دهد کودکانی که در کلاس، اتاق بازی یا یا سایر مکانها به اطرافشان نگاه میکنند، روش خلاقتری را برای پاسخگویی به کار می برند محیطی را فراهم کنید که نو، بدیع و دارای مجموعهی متنوعی باشد تا به خلاقیت کودکان کمک کند.
- زمانی را برای بازی و خیالپردازی کودکان اختصاص دهید.
قبل از این که کاری را از کودک بخواهید، اجازه بدهید که کودک بازی کند، خیالپردازی کند و اگر او با فکری باز بیندیشد قطعاً به نتایج مطلوبتری دست خواهد یافت.
- جلوتر از واقعیتها حرکت کنید:
اگر ما بتوانیم اجزای یک موضوع را که به ظاهر ارتباطی به هم ندارند به یکدیگر مرتبط کنیم در واقع از فرایند ترکیب استفاده کردهایم. برای این که کودکان بتوانند به این فرایند دست یابند و به تفکر خلاق برسند لازم است به موارد ذیل عمل کنیم:
1- استقلال در کارها با مسوولیتهای محدود:
والدین و معلمان باید کودک را تشویق به فکرکردن و اندیشیدن و عمل کردن بدون راهنماییهای زیاد وادارند. راهنمایی مستقیم در کارها خوب نیست اما از سوی دیگر اگر استقلالی در کارها میدهیم باید به طور محدودی مسوولیتها را به کودکان واگذار کنیم.
2- آشنایی با جوامع گوناگون:
به کودکان این فرصت را بدهید که از زندگی سایر اقوام و ملل اطلاع پیدا کنند. آنها باید با شیوهی زندگی مردمان دیگر، خرده فرهنگها و فرهنگهای آنان و نحوهی عمل کردن آنها آشنا شوند. به آنها یاد بدهید که چگونه باید به تصمیمات و راه و روش زندگی دیگران احترام بگذارند.
3- جلسات بارش فکری:
کودکان را ترغیب کنید که برای حل مسایل در گروهها شرکت کنند و نظرات و ایدههای خود را بدون ترس