*yas*
16th May 2011, 06:29 PM
خاتون بخارا با خرد ورزی زنانه سی سال بر بخارا حکم راند
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/25779.jpg
خاتون بخارا با تسامح و گفتگو سی سال بر بخارا حكمرانی كرد. علیرغم تمامی داستان پردازیهای ناموسی كه جامعه مردانه به وی نسبت داده بودند...
پیشینه پادشاهی و فرمانروایی زنان در ایران به دوران پیش از اسلام باز میگردد. پادشاهی زنانی چون پوراندخت و آذرمیدخت دختران خسرو پرویز ساسانی كه بر اریكه تخت شاهی تكیه زدند، اگر چه كوتاه بود اما نشانگر تسامحی بود كه در پذیرش زنان در عرصههای پادشاهی در ایران آن دوران وجود داشته است.
پس از ورود اسلام به ایران، در بخارا ملكهای حکومت كرد كه در كتاب تاریخ بخارا از وی به عنوان «خاتونی» ذكر شده است كه با اقتدار و شكوه مدت سی سال فرمانروایی كرد.
«در سرزمین بخارا سلسله فرمانروایان محلی به نام «بخار خدات» حاكمیت داشتند كه تا دوره اسلامی حکومت آنها ادامه یافت.» (فرای، 1348). در پروسه تطابق ایرانیان با آیین جدید، حكمرانان و فرمانروایان محلی مقاومت هایی كردند، اما خاتون بخارا از راه مصالحه، سیاست تلطیف آمیز و دادن خراج توانست با تسامح و مدارا به حكمرانی خود ادامه دهد.
«نرشخی» مینویسد: ملكه به واسطه خردسال بودن فرزندش طغشاده، نایبالسلطنه شد. زیرا همسرش بندون، فرمانروای بخارا فوت كرده بود و ملكه ختك به نیابت سلطنت رسید.
ملكه شخص بسیار مقتدری بود و درباری باشكوه داشت. چنانكه هر روز جوانان، كمربند زرین بسته و شمشیر حمایل كرده و ملك زادگان و دهقانان و غلامان و خواجه سرایان به خدمت وی میرسیدند. هنگامی که اعراب در سال 54 هـ./ 673 م. به فرماندهی عبیدالله بن زیاد حاکم خراسان برای نخستین بار به بیرون دروازههای بخارا رسیدند، خاتون از یک سو، برای تركان پیکی فرستاد و از آنان كمك خواست و از سوی دیگر نیز، پیکی برای عبیدالله بن زیاد فرستاد و هفت روز مهلت خواست و همراه پیك هدایای زیادی برای دشمن فرستاد كه این اقدام از سیاست ورزی زنانه او بود.
به دنبال جنگی كه بین تركان و مسلمانان درگرفت، مسلمانان كشتار زیادی از تركان كردند و پیروز شدند و غنایم فراوان از سلاح و زر و برده بدست آوردند. نرشخی مینویسد: «یك پای موزه خاتون، باجورب گرفتند، و جورب و موزه از زر بود، مرصع به جواهر. چنانكه قیمت كردند، دویست هزار درهم.»
بانوی بخارا با دیدن خرابیهایی كه اعراب بوجود آورده بودند، كسانی فرستاد و امان خواست و تن به صلح داد. نرشخی در شرح خرابیها مینویسد: «عبیدالله بن زیاد فرمود تا درختان میكندند و دیهها را خراب میكردند و شهر را نیز خطر بود، خاتون كس فرستاد و امان خواست صلح افتاد بر هزار بار هزار درم» (یك میلیون سكه نقره )
دو سال بعد در سال 56 ﻫ./ 675م. سعیدبن عثمان از جیحون گذشت و به بخارا آمد. با ملاقات ملكه، عاشق او شد. زیرا خاتون زنی زیبا و با كمال بود، اما عملكرد سعید بن عثمان در بخارا در جریان اسارت گرفتن جوانان بخارایی و انتقال آنان به مدینه منجر به قتل وی توسط بردگان تحقیر شده گردید. چند سال بعد در دوران خلافت یزید بن معاویه، مسلم بن زیاد امیر خراسان شد و به بخارا آمد. باری دیگر، خاتون بخارا با سیاست تلطیف آمیز خود برای جلوگیری از جنگ و خونریزی راه صلح و گفتگو را باز گذاشت. چنانكه نرشخی مینویسد: «... كس فرستاد و قید خواست و مسلم با وی صلح كرد و مال عظیم بستد...»
خاتون بخارا در شرایطی كه فرمانروایان عرب به طور متوالی به بخارا آمد و شد میكردند، همچنان مقاومت میكرد و با راهكار از تسلط آنان بر سرزمینش جلوگیری میكرد. كار بخارا بدانجا كشید كه نرشخی مینویسد: "در هر سال دویست هزار درم خلیفه را دهند و ده هزار درم امیر خراسان را و از خانهها و ضیاع ها، یك نیمه بر مسلمانان دهند و علف ستوران عرب و هیزم و آنچه خرج گردد...»
خاتون بخارا با تسامح و گفتگو سی سال بر بخارا حكمرانی كرد. علیرغم تمامی داستان پردازیهای ناموسی كه جامعه مردانه به وی نسبت داده بودند (وامبری، 1380) با اقتدار تمام توانست در برابر دشمنان پایداری و مقاومت كند. با درگذشت این بانو، حکومت نخستین خاندان فرمانروای بخارا پایان یافت و فرمانروایی اسلامی برای كسانی كه از این خاندان به جا مانده بودند، لقب امیر را نگاه داشت، بی آنكه نفوذ یا اقتداری داشته باشند. بخارا در سال 89 ﻫ./709م. توسط قتیبه ابن مسلم به تصرف كامل درآمد.
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/25779.jpg
خاتون بخارا با تسامح و گفتگو سی سال بر بخارا حكمرانی كرد. علیرغم تمامی داستان پردازیهای ناموسی كه جامعه مردانه به وی نسبت داده بودند...
پیشینه پادشاهی و فرمانروایی زنان در ایران به دوران پیش از اسلام باز میگردد. پادشاهی زنانی چون پوراندخت و آذرمیدخت دختران خسرو پرویز ساسانی كه بر اریكه تخت شاهی تكیه زدند، اگر چه كوتاه بود اما نشانگر تسامحی بود كه در پذیرش زنان در عرصههای پادشاهی در ایران آن دوران وجود داشته است.
پس از ورود اسلام به ایران، در بخارا ملكهای حکومت كرد كه در كتاب تاریخ بخارا از وی به عنوان «خاتونی» ذكر شده است كه با اقتدار و شكوه مدت سی سال فرمانروایی كرد.
«در سرزمین بخارا سلسله فرمانروایان محلی به نام «بخار خدات» حاكمیت داشتند كه تا دوره اسلامی حکومت آنها ادامه یافت.» (فرای، 1348). در پروسه تطابق ایرانیان با آیین جدید، حكمرانان و فرمانروایان محلی مقاومت هایی كردند، اما خاتون بخارا از راه مصالحه، سیاست تلطیف آمیز و دادن خراج توانست با تسامح و مدارا به حكمرانی خود ادامه دهد.
«نرشخی» مینویسد: ملكه به واسطه خردسال بودن فرزندش طغشاده، نایبالسلطنه شد. زیرا همسرش بندون، فرمانروای بخارا فوت كرده بود و ملكه ختك به نیابت سلطنت رسید.
ملكه شخص بسیار مقتدری بود و درباری باشكوه داشت. چنانكه هر روز جوانان، كمربند زرین بسته و شمشیر حمایل كرده و ملك زادگان و دهقانان و غلامان و خواجه سرایان به خدمت وی میرسیدند. هنگامی که اعراب در سال 54 هـ./ 673 م. به فرماندهی عبیدالله بن زیاد حاکم خراسان برای نخستین بار به بیرون دروازههای بخارا رسیدند، خاتون از یک سو، برای تركان پیکی فرستاد و از آنان كمك خواست و از سوی دیگر نیز، پیکی برای عبیدالله بن زیاد فرستاد و هفت روز مهلت خواست و همراه پیك هدایای زیادی برای دشمن فرستاد كه این اقدام از سیاست ورزی زنانه او بود.
به دنبال جنگی كه بین تركان و مسلمانان درگرفت، مسلمانان كشتار زیادی از تركان كردند و پیروز شدند و غنایم فراوان از سلاح و زر و برده بدست آوردند. نرشخی مینویسد: «یك پای موزه خاتون، باجورب گرفتند، و جورب و موزه از زر بود، مرصع به جواهر. چنانكه قیمت كردند، دویست هزار درهم.»
بانوی بخارا با دیدن خرابیهایی كه اعراب بوجود آورده بودند، كسانی فرستاد و امان خواست و تن به صلح داد. نرشخی در شرح خرابیها مینویسد: «عبیدالله بن زیاد فرمود تا درختان میكندند و دیهها را خراب میكردند و شهر را نیز خطر بود، خاتون كس فرستاد و امان خواست صلح افتاد بر هزار بار هزار درم» (یك میلیون سكه نقره )
دو سال بعد در سال 56 ﻫ./ 675م. سعیدبن عثمان از جیحون گذشت و به بخارا آمد. با ملاقات ملكه، عاشق او شد. زیرا خاتون زنی زیبا و با كمال بود، اما عملكرد سعید بن عثمان در بخارا در جریان اسارت گرفتن جوانان بخارایی و انتقال آنان به مدینه منجر به قتل وی توسط بردگان تحقیر شده گردید. چند سال بعد در دوران خلافت یزید بن معاویه، مسلم بن زیاد امیر خراسان شد و به بخارا آمد. باری دیگر، خاتون بخارا با سیاست تلطیف آمیز خود برای جلوگیری از جنگ و خونریزی راه صلح و گفتگو را باز گذاشت. چنانكه نرشخی مینویسد: «... كس فرستاد و قید خواست و مسلم با وی صلح كرد و مال عظیم بستد...»
خاتون بخارا در شرایطی كه فرمانروایان عرب به طور متوالی به بخارا آمد و شد میكردند، همچنان مقاومت میكرد و با راهكار از تسلط آنان بر سرزمینش جلوگیری میكرد. كار بخارا بدانجا كشید كه نرشخی مینویسد: "در هر سال دویست هزار درم خلیفه را دهند و ده هزار درم امیر خراسان را و از خانهها و ضیاع ها، یك نیمه بر مسلمانان دهند و علف ستوران عرب و هیزم و آنچه خرج گردد...»
خاتون بخارا با تسامح و گفتگو سی سال بر بخارا حكمرانی كرد. علیرغم تمامی داستان پردازیهای ناموسی كه جامعه مردانه به وی نسبت داده بودند (وامبری، 1380) با اقتدار تمام توانست در برابر دشمنان پایداری و مقاومت كند. با درگذشت این بانو، حکومت نخستین خاندان فرمانروای بخارا پایان یافت و فرمانروایی اسلامی برای كسانی كه از این خاندان به جا مانده بودند، لقب امیر را نگاه داشت، بی آنكه نفوذ یا اقتداری داشته باشند. بخارا در سال 89 ﻫ./709م. توسط قتیبه ابن مسلم به تصرف كامل درآمد.