ghalam313
24th April 2011, 04:16 PM
نقل از:ویکی نیوز
استاد امرائی: دکتر سروش چند قدم عقب تر از من قرار دارد.
در حوزه تولید اندیشه با موضوع علوم انسانی حرف و نظر بسیار است البته این امر در ایران از آن جهت که علوم انسانی بومی وجود ندارد حالتی خاص به شمار می رود و البته اگر موضوع را گسترده تر ببینیم این امر در کل جهان اسلام صادق است.
نکته ای که نمی توان آنرا انکار کرد عدم نظریه پردازی عمده در این حوزه و افراد نظریه پرداز است که معضل بسیار بزرگی محسوب می شود.اگرچه اشخاص زیادی تحصیل کرده این عرصه می باشند و بسیاری از آنها در این مورد فعالیت می نمایند اما شاید به راحتی نتوان دو نفر نظریه پرداز نام برد و این خود دلیلی بر پیچیدگی موضوع می باشد.
در این میان افراد معدودی هستند که به ارائه نظریات قابل تامل و تعمق همت گماشته اند که هر کدام ضمن دارا بودن تشابهات،اختلافات عمیق و دامنه داری با هم دارند. از جمله افرادی که در این کشاکش فکری می توان نام برد می توان به استاد امرائی و دکتر سروش اشاره نمود که نظریاتی بسیار دور و در پاره ای نکات نزدیک به هم دارند.
استاد امرائی که خود را اولین وتنها صاحب نظر نزدیک به یقین در این موضوع می داند در تبیین اشاره وار این امر ،تنها شخصی را که نزدیک به خود می داند دکتر سروش است والبته ایشان دکتر سروش را ضمن این استثناء بودن ،در مسیری انحرافی قلمداد می کند.
وی معتقد است که دکتر سروش اگر چه تا حدودی به روند تولید دانش در عرصه علوم انسانی نزدیک شده است اما هنوز چند درس را در این زمینه نیاموخته است و او را چند قدم دور تر از خود می داند.
این اندیشمند جوان که بر یکه تاز بودن خود در این میدان صحه می گذارد ،تفکر دکتر سروش را در فرایند تولید اندیشه ،جمع بسته در یک سیستم رتبه پایین می داند ایشان ضمن اعتقاد به اینکه دکتر سروش یک روشنفکر است که تلاش و فعالیت زیادی در این مورد داشته اما علت انحراف او را عدم توانایی در شناخت به رتبه های بالای سیستمی می داند که از جمله مصادیق مورد بحث در آسیب شناسی این جریان است.
استاد امرائی در تشریح رتبه های سیستمی تعمد در کلی گویی دارند که بیشتر می تواند متاثر از وضعیت نامطلوب این جریا در ایران باشد که به گفته ایشان در شرایط ناشایستی قرار دارد.
نکته دیگری که نمی توان به سادگی از کنار آن عبور کرد فاصله و اختلاف سط که بین صحبت های امرائی و جریان فعالیت های موسوم به این موضوع در داخل کشور است که اصلا قابل مقایسه نیست. در نگاهی گذرا به فعالیت های انجام شده و نظریات استاد امرائی هیچ تشابه و تقاربی وجود ندارد و باید این حقیقت را پذیرفت که جریانی که در حال حاضر در داخل کشور وجود دارد اصالتا از نظر علمی قابل توجیه نیست در واقع افرادی که در راس این جریان قرار گرفته اند فاقد شناخت علمی و آکادمیک به موضوع هستند این واقعیت را می توان در محتویات فعالیت ها به وضوح مشاهده نمود و اینکه استاد امرائی تنها شخص را دکتر سروش می داند که تا حدودی به پله های نزدیک به او پیش آمده است اشاره به فقر بزرگی در تولید اندیشه انسانی دارد که در ایران وجود دارد. هرچند وی سروش را در مسیری می داند که به بن بست سیسمتی رسیده، اما نباید از این نکته غافل شد این سخن اشاره دارد به اینکه بومی سازی علوم انسانی در کشور هنوز فقط در حد یک شعار است.
این خبر در سایت غیر رسمی استاد امرائی (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.siasatpardaz.v cp.ir) نیز منتشر شده است.
استاد امرائی: دکتر سروش چند قدم عقب تر از من قرار دارد.
در حوزه تولید اندیشه با موضوع علوم انسانی حرف و نظر بسیار است البته این امر در ایران از آن جهت که علوم انسانی بومی وجود ندارد حالتی خاص به شمار می رود و البته اگر موضوع را گسترده تر ببینیم این امر در کل جهان اسلام صادق است.
نکته ای که نمی توان آنرا انکار کرد عدم نظریه پردازی عمده در این حوزه و افراد نظریه پرداز است که معضل بسیار بزرگی محسوب می شود.اگرچه اشخاص زیادی تحصیل کرده این عرصه می باشند و بسیاری از آنها در این مورد فعالیت می نمایند اما شاید به راحتی نتوان دو نفر نظریه پرداز نام برد و این خود دلیلی بر پیچیدگی موضوع می باشد.
در این میان افراد معدودی هستند که به ارائه نظریات قابل تامل و تعمق همت گماشته اند که هر کدام ضمن دارا بودن تشابهات،اختلافات عمیق و دامنه داری با هم دارند. از جمله افرادی که در این کشاکش فکری می توان نام برد می توان به استاد امرائی و دکتر سروش اشاره نمود که نظریاتی بسیار دور و در پاره ای نکات نزدیک به هم دارند.
استاد امرائی که خود را اولین وتنها صاحب نظر نزدیک به یقین در این موضوع می داند در تبیین اشاره وار این امر ،تنها شخصی را که نزدیک به خود می داند دکتر سروش است والبته ایشان دکتر سروش را ضمن این استثناء بودن ،در مسیری انحرافی قلمداد می کند.
وی معتقد است که دکتر سروش اگر چه تا حدودی به روند تولید دانش در عرصه علوم انسانی نزدیک شده است اما هنوز چند درس را در این زمینه نیاموخته است و او را چند قدم دور تر از خود می داند.
این اندیشمند جوان که بر یکه تاز بودن خود در این میدان صحه می گذارد ،تفکر دکتر سروش را در فرایند تولید اندیشه ،جمع بسته در یک سیستم رتبه پایین می داند ایشان ضمن اعتقاد به اینکه دکتر سروش یک روشنفکر است که تلاش و فعالیت زیادی در این مورد داشته اما علت انحراف او را عدم توانایی در شناخت به رتبه های بالای سیستمی می داند که از جمله مصادیق مورد بحث در آسیب شناسی این جریان است.
استاد امرائی در تشریح رتبه های سیستمی تعمد در کلی گویی دارند که بیشتر می تواند متاثر از وضعیت نامطلوب این جریا در ایران باشد که به گفته ایشان در شرایط ناشایستی قرار دارد.
نکته دیگری که نمی توان به سادگی از کنار آن عبور کرد فاصله و اختلاف سط که بین صحبت های امرائی و جریان فعالیت های موسوم به این موضوع در داخل کشور است که اصلا قابل مقایسه نیست. در نگاهی گذرا به فعالیت های انجام شده و نظریات استاد امرائی هیچ تشابه و تقاربی وجود ندارد و باید این حقیقت را پذیرفت که جریانی که در حال حاضر در داخل کشور وجود دارد اصالتا از نظر علمی قابل توجیه نیست در واقع افرادی که در راس این جریان قرار گرفته اند فاقد شناخت علمی و آکادمیک به موضوع هستند این واقعیت را می توان در محتویات فعالیت ها به وضوح مشاهده نمود و اینکه استاد امرائی تنها شخص را دکتر سروش می داند که تا حدودی به پله های نزدیک به او پیش آمده است اشاره به فقر بزرگی در تولید اندیشه انسانی دارد که در ایران وجود دارد. هرچند وی سروش را در مسیری می داند که به بن بست سیسمتی رسیده، اما نباید از این نکته غافل شد این سخن اشاره دارد به اینکه بومی سازی علوم انسانی در کشور هنوز فقط در حد یک شعار است.
این خبر در سایت غیر رسمی استاد امرائی (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.siasatpardaz.v cp.ir) نیز منتشر شده است.