ghalam313
23rd April 2011, 10:28 PM
استاد امرائی:
قانون هدفمندسازي يازانه ها توجيه علمي و شرعي ندارد!؟
آنچه در زیر می خوانید مختصری از دیدگاه استاد امرائی می باشد که از دیدگاه آسیب شناسی سیاسی بیان شده است.
در جامعه پيچيده ي انسان كه با روند روبه رشد معادله هاي اقتضايي ناشي از پويش طبيعي همراه است،رويكرد علمي به سياست و راهكارهاي مديريت زمان يك ضرورت كاملا ناگريز و ناگزيراست.
دراين بستر پويا كه عنصر اصلي و البته معادله ساز آن انسان است ،مديريت علاوه بر شكل علمي خود بايد مطابق با جهان بيني پذيرفته شده از سوي آن جامعه باشد يعني سازوكار مديريتي، ناچارخود را با آن جهان بيني تطيق دهد والبته اين يك امر كامل بديهي است.
در نظام جمهوري اسلامي ايران كه از بزرگترين نظام سياسي – مديريتي و قابل دفاع به لحاظ پاسخگويي به مطالبات اجتماعي و اعتقادي بهرمند است ،در عرصه عمل مواردي پيش مي آيد كه در گردابي از شبهبات ، هم به حق مي ماند و هم به ناحق كه البته ناگفته نماند اين امر با شناخت كامل ازتاريخ،فرهنگ،موقعيت،اعتق اد،اقتضائات زماني وبا شناخت از مهندسي گذاز از ايستگاه هاي مختلف تاريخي،پديده اي است كاملا طبيعي كه راه مديرت آن فقط شناخت و شناخت شناسي درست نسبت به كليت هارمونيك آن مي باشد.
بحث قانون هدفمند سازي يارانه ها در ايران اسلامي يكي از اين موارد مي باشد كه داراي ظواهر حق نما و شبه ناكي است و همين امر باعث موضع گيري هاي بسيار گسترده اي در مقابل و يا در دفاع از آن ،چه از سوي مسؤلين وچه از سوي عامه ي مردم شده است.
با به كارگيري نگاه علمي و اكادميك به موضوع و نيز تطبيق دانشي آن با دستگاه وحياني ،اين طرح هيچ گونه توجيه علمي و آكادميك ندارد.
- دانش بومي و جايگاه قانون هدف مند سازي يارانه ها:
اصولا يكي از عللي كه باعث تصميم گيري هاي آنچناني و نسنجيده در مديريت نهاد هاي جامعه ي ايران شده است عدم دانش تدوين شده در مديريت سياسي مي باشد.
با عنايت به شبهه آفريني در بسياري مسائل كه اقتضايي است و نيز هدف بودن نظام ايراني براي دشمنان خارجي ،اين خلاء بنيادي براي مملكت ما بسار گران تمام شده است. نبود يك اصول به روز و كارآمد در مديريت پديده هاي نوظهور،حل مسائل رو به سوي تفسير به رأي و اعمال نظر از جايگاه قدرت و تفكر استبدادي مي رود و گاه يك امر با استفاده از تبليغات و تلاش هاي غير عالمانه بر محور لجاجت ،بر اثر قانون حاكم بر روان محوري تبليغات ،امري قابل پذيرش جلوه مي كند تا جايي كه حتي نمي توان دليلي براي رد و نپذيرفتن آن پيدا نمود. قانون هدف مند سازي يارانه ها يكي از اين موارد است كه ظاهري قابل پذيرش و اميد وار كننده دارد اما اين طرح در كالبد شكافي علمي فاقد هرگونه توجيه علمي مي باشد .
محور هاي بررسي:
1- پرداخت يارانه اصولاً از نظر دانش بومي انساني(كه ايران فاقد آن مي باشد) امري است كه از اساس اشتباه مي باشد.
2- بر فرض قبول اين قانون،باز اجراي آن به اين شكل كاملا غير علمي است.
3- مواردي از اين قبيل(هدفمند سازي يارانه ها) نشان از ريشه دار بودن تأثير علوم غيربومی بر نظام مديريتي جامعه ي ايران است.
(1)- در يك نظام (هرنظامي كه باشد) كه حكومتي برآن حاكم است پديده اي به نام پرداخت يارانه يا هر امر مشابهي كه به صورت قانون در آمده باشد نشانه ي ضعف بنيادي آن نظام در مديريت آكادميك است(در ضعيف ترين حالت كه مبتني بر مقبوليت است)
في نفسه پذيرش اين اعتقاد كه نظامي بوجود بيايد كه به مردم يارانه بدهد از نظر رويكرد علمي ،اين قانون فقط در صورت مقطعي بودن قابل دفاع است و آن مقطع گذرا هم نشان از يك ضعف اقتصادي است حال اگر اين امر به صورت يك قانون هم در بيايد در اين اتفاق غير معقول قشر حمايت شده كه از نظر عقلي و شرعي صاحبان منابع آن مملكت به شمار مي آيند بيشترين تحقير را به نام خود سند شده مي بينند و دولت از موضع حامي و "منجي صاحب مكنت" خود را قابل شتايش مي داند حال اينكه اين مسأله اساً ساً حاكي از ضعف دولت در مديريت جامعه و منابع آن است كه با در نظر داشتن نوع جهان بيني اعتقادي و نشست آن در زمين با پردازش در قالب مديريت علمي ، عمق انحراف و خُرد بيني حقوق ملت بيشتر آشكار مي شود.
(2)- با پذيرش مقطعي بودن اين امر(هدف مند سازي يارانه ها) باز اجراي آن به اين شكل در نظام جمهوري اسلامي ايران غير كارشناسانه است. قانون طرح هدف مند سازي يارانه ها يك طرح صرفاً اقتصادي نيست افراد آگاه و بينشمند مي دانند كه هيچ اقتصادي به طور كامل از ساير اجزاي جامعه مستقل نيست حال اين وابستگي در جامعه ي اسلامي ايران به دلايل كاملاً مشهود ،درهم تنيدگي بيشتري دارد كه بدون در نظر گرفتن اين ويژگي اجراي آن با اين سياق معمول خسارات زيادي از نظر اقتصادي،اعتقادي،سياسي،فره نگي،علمي و مديريتي ،هم به مردم و هم به نظام وارد مي نمايد و طبيعتاً آثار مخرب آن را با تبليغات حمايتي اين طرح براي مدت زمان طولاني نمي توان پنهان نمود. عموماً عواقب اين گونه طرح هاي بنيادي كه نسنجيده اجرا مي شوند به صورت هاي ديگر و در زمان هاي ديگري بروز مي يابند(پاتولوژي سياسي) و وقوع آنها ديگر جلوه هاي اقتصادي ندارد بلكه بيشتر به صورت عقده هاي سياسي و در گستره اي وسيع نمود پيدا مي كنند كه در اين گونه موارد معمولا ضعف در آسيب شناسي سياسي قادر به ريشه يابي مسأله نيست
سوالات بنيادي:
قبل از هرچيز بايد به اين سؤالات بنيادي پاسخ داد كه:
1-اساساً يارانه يعني چه؟
2- اصولاً چرا يارانه پرداخت مي شود؟ (چه هدفمند،چه غيره هدفمند)
جواب:
پرداخت يارانه معلول ضعف بنيادي در يك نظام اقتصادي و مديريتي كلان است كه در ايران اين قضيه توجيه ديگري دارد وآن اين كه،در نظام جمهوري اسلامي ايران پرداخت يارانه يك الگوبرداري از نظام اقتصادي غرب است.
البته واقعيت امر به اين ايجاز گويي نيست بلكه بحثي گسترده دارد.
پس از پاسخ به اين سؤال و توضيح پيرامون آن،نوبت به اين سؤال مي رسد كه پس:
تكليف حمايت دولت از قشر ضعيف و كم درآمد چه مي شود؟
پاسخ:
دولت موظف است كه بيت المال را براي حمايت و كمك به قشر كم درآمد و آسيب پذير به شكل عادلانه مديريت كند.(البته كم درآمد و آسيب پذير داراي توضيح خاص مي باشد).
اين مديريت بايد محصول تفقّه و تدبر باشد كه از دو دستگاه فقه و دانش سياست صادر شود. در دانش سياست اين امراز روانشناسي سياسي،فرهنگ،جامعه شناسي و...عبور كرده ودر ساختارشناسي سياسي تدبيرشده آنگاه به ساختارشناسي اقتصادي وارد و انتاج مي شود و...
شبهه:
حال اين شبه پيش مي آيد كه چطور پرداخت هاي حمايتي دولت به قوت خود باقي باشد اما يارانه ها پرداخت نشود؟ به نظر مي رسد كه با يك تضاد روبرو هستيم!
توضيح:
پرداخت يارانه ها در نظام هاي فعلي دنيا يك قانون بنيادي است كه از بنياد، غير علمي مي باشد.
حال مي ماند حمايت دولت از قشر كم درآمد و آسيب پذير:
براي پاسخ به اين پرسش از اصلي به نام "اصل دولت مرجع قصور[1] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn1)" استفاده مي كنيم. اين اصل فرض اُولي مي باشد كه جداي از علمي بودن،سنديت شرعي دارد.
درگام بعد،شكل حمايت دولت از "ملت[2] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn2)"،اجرايي كردن "اصل مشاركت[3] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn3)" است. در اجرايي شدن اصل مشاركت،"اصل عدالت[4] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn4)" اجراي ضمني پيدا مي كند كه نتيجه ي آن محو شدن دست"مسكين نوازي" دولت است(روانشناسي سياسي،جامعه شناسي سياسي،فرهنگ،دين شناسي رواني و...).
"دولت[5] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn5)"يك نهاد اعتباري است كه حق رفتار ترحم آميز نسبت به ملت را ندارد. اين امر در انديشه ي امام خميني(ره) يعني اسلام آمريكايي[6] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn6)
بارزترين شاخصه ي اصل مشاركت،"ساختاراشتغال[7] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn7)" است.
نكته:
محور اجرايي شدن اصل مشاركت،"بستر تكوين[8] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn8)" است.
عدالت:
اصولا "عدالت[9] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn9)" اجرا كردني نيست بلكه يك ذات و يك سنجه ي صواب و يك حد مطلوب است كه نزديكي به آن مراد است
الف: "جمهوري اسلامي"
ب: "اصل مشاركت"
ج: "ساختار اشتغال[10] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn10)"
جمهوري اسلامي كه بعنوان يك نظام توسط حضرت امام(ره)تأسيس شد،مفهومي بسيار متراكم دارد كه زير فصل هاي زيادي را شامل مي شود. بزرگترين و كليدي ترين مبحثي كه در زير فصل "جمهوري" قرار مي گيرد،مشاركت است. پس از اين تأسيس،بخش علمي كشور مي بايست درون مايه و محتواي آن را پردازش آكادميك نمايند تا اين مفهوم در همراهي با اقتضائات پاسخگويي خود را نمايان كند. متأسفانه به علت ضعف بنيادي كشور در توليد دانش هاي بومي در حوزه انساني،اين مفهوم بلند(جمهوري اسلامي)همچنان در حد يك نام باقي ماند و دانشگاه هاي ايران در پردازش علمي محتواي آن فلج ماندند اگرچه تعبيرهايي احساسي و گاه به زعم برخي علمي و دانشگاهي از آن ارائه مي شد اما در نهايت بخاطر غير علمي بودن،فقط در حد تعاريف عرفي و عاميانه باقي ماند. اين امر تا پايان جنگ تحميلي مي تواند امري كاملاً طبيعي باشد اما پس از آن ضرورت داشت كه براي شكافتن اين مفهوم و استفاده از جزئيات آن براي ابزارسازي علمي در مديريت،آزاد سازي انرژي آن را آغاز مي نموديم اما اينگونه نشد چرا؟
هرچند اين عقب ماندگي از آرمان بزرگ امام (ره) زيان هاي بسياري در حوزه هاي سياسي،اقتصادي،فرهنگي و... براي جامعه ي ما به دنبال داشته است اما پاسخ اين پرسش مجالي ديگر مي طلبد.
اصل مشاركت يك اصل راهبردي است كه در زير مجموعه ي "جمهوري" قرار مي گيرد و اساسي ترين زير فصل آن است. در جامعه ي فعلي ما مشاركت در "انتخابات" خلاصه شده در حالي كه انتخابات جزئي ناچيز(البته كليدي) از اصل مشاركت است.
وسيع ترين زير فصل مشاركت "ساختاراشتغال" بوده كه قوام دهنده ي تمام پيكره ي "جمهوري" مي باشد.
"اصل مشاركت"كه براي اولين بار در كتاب مهندسي سياست ارائه گرديده،يك اصل جامع و راهبردي است كه در راستاي آكادميك كردن سرفصل هاي نظام و اركان كليدي انقلاب امام و امت تدوين شده است.
اين صل بنياد مديريت را توسعه مي دهد.
ساختار اشتغال:
ساختار اشتغال مفهومي است بنيادي در جهت امري بنيادي.
لزا هدفمند سازي يارانه ها فقط یک ذوق و شوق است که در پس خود تاسف به دنبال دارد.
1- اینکه بسیاری بسترهای بنیادی درست مدیریت نشده اند چه ربطی به هدفمند سازی یارانه ها دارد.
2- اگر فرهنگ مصرف در اثر ضعف مدیریت وضعیت خوبی ندارد چه ربطی می تواند با یارانه داشته باشد؟
3- اگر یک نانوا کیفیت را به دلیل ضعف نظارت نادیده می گیرد آیا این نهایت بیسوادی نیست که آن را به هدفمند سازی یارانه نسبت دهیم ؟
4- و نه ده ها بلکه هزاران سوال دیگر که :
اگرچه به ظاهر می توان آنها را ربط داد اما هیچ ارتباط داتی ای وجود ندارد.
فرهنگ مصرف مردم یک امر کاملا بهنجار و طبیعی است که نتیجه مدیریت ناهمگون و غیر کارشناسانه کلیه بخش های مدیریتی است اما اینکه یک مقصر به نام یارانه ها راه گریزی باشد برای عدم توانایی در مدیریت بستر های بنیادی، فقط نشانه یک ضعف بزرگ و یک خلاء شناخت نشده می باشد.
اين يك مخالفت نيست بلكه يك گفتمان است كه استاد امرائی همگان را برای پاسخگویی علمی به آن دعوت می کند.
ایشان(استاد امرائی) معتقد است که اگر کسی توانایی پاسخ و توجیه علمی برای این قانون(هدفمند سازی یارانه ها) را داشته باشد، علامه دهراست و باید به سواد او آفرین گفت.
هرکس می تواند پاسخ دهد. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قابل ذکر است که تشریح جزئیات این بحث بسیار مفصل بوده که در قالب این مطلب کوتاه جای نمی گرفت.
[1] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref1) - مراجعه شود به،مهندسي سياست/نشرشوكا/1388
[2] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref2) - همان/تعريف "ملت"
[3] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref3) - همان/"اصل مشاركت" 3- participation
[4] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref4) - همان"اصل عدالت"
[5] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref5) - همان تعريف"دولت"
[6] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref6) - اسلام آمريكايي بزرگترين هشدار حضرت امام(ره) در آسيب شناسي نظام و انقلاب بود.
[7] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref7) - همان "ساختار اشتغال"
[8] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref8) - همان"بستر تكوين"
[9] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref9) - همان"اصل عدالت"
[10] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref10) -همان "ساختار اشتغال" 10- business structure
قانون هدفمندسازي يازانه ها توجيه علمي و شرعي ندارد!؟
آنچه در زیر می خوانید مختصری از دیدگاه استاد امرائی می باشد که از دیدگاه آسیب شناسی سیاسی بیان شده است.
در جامعه پيچيده ي انسان كه با روند روبه رشد معادله هاي اقتضايي ناشي از پويش طبيعي همراه است،رويكرد علمي به سياست و راهكارهاي مديريت زمان يك ضرورت كاملا ناگريز و ناگزيراست.
دراين بستر پويا كه عنصر اصلي و البته معادله ساز آن انسان است ،مديريت علاوه بر شكل علمي خود بايد مطابق با جهان بيني پذيرفته شده از سوي آن جامعه باشد يعني سازوكار مديريتي، ناچارخود را با آن جهان بيني تطيق دهد والبته اين يك امر كامل بديهي است.
در نظام جمهوري اسلامي ايران كه از بزرگترين نظام سياسي – مديريتي و قابل دفاع به لحاظ پاسخگويي به مطالبات اجتماعي و اعتقادي بهرمند است ،در عرصه عمل مواردي پيش مي آيد كه در گردابي از شبهبات ، هم به حق مي ماند و هم به ناحق كه البته ناگفته نماند اين امر با شناخت كامل ازتاريخ،فرهنگ،موقعيت،اعتق اد،اقتضائات زماني وبا شناخت از مهندسي گذاز از ايستگاه هاي مختلف تاريخي،پديده اي است كاملا طبيعي كه راه مديرت آن فقط شناخت و شناخت شناسي درست نسبت به كليت هارمونيك آن مي باشد.
بحث قانون هدفمند سازي يارانه ها در ايران اسلامي يكي از اين موارد مي باشد كه داراي ظواهر حق نما و شبه ناكي است و همين امر باعث موضع گيري هاي بسيار گسترده اي در مقابل و يا در دفاع از آن ،چه از سوي مسؤلين وچه از سوي عامه ي مردم شده است.
با به كارگيري نگاه علمي و اكادميك به موضوع و نيز تطبيق دانشي آن با دستگاه وحياني ،اين طرح هيچ گونه توجيه علمي و آكادميك ندارد.
- دانش بومي و جايگاه قانون هدف مند سازي يارانه ها:
اصولا يكي از عللي كه باعث تصميم گيري هاي آنچناني و نسنجيده در مديريت نهاد هاي جامعه ي ايران شده است عدم دانش تدوين شده در مديريت سياسي مي باشد.
با عنايت به شبهه آفريني در بسياري مسائل كه اقتضايي است و نيز هدف بودن نظام ايراني براي دشمنان خارجي ،اين خلاء بنيادي براي مملكت ما بسار گران تمام شده است. نبود يك اصول به روز و كارآمد در مديريت پديده هاي نوظهور،حل مسائل رو به سوي تفسير به رأي و اعمال نظر از جايگاه قدرت و تفكر استبدادي مي رود و گاه يك امر با استفاده از تبليغات و تلاش هاي غير عالمانه بر محور لجاجت ،بر اثر قانون حاكم بر روان محوري تبليغات ،امري قابل پذيرش جلوه مي كند تا جايي كه حتي نمي توان دليلي براي رد و نپذيرفتن آن پيدا نمود. قانون هدف مند سازي يارانه ها يكي از اين موارد است كه ظاهري قابل پذيرش و اميد وار كننده دارد اما اين طرح در كالبد شكافي علمي فاقد هرگونه توجيه علمي مي باشد .
محور هاي بررسي:
1- پرداخت يارانه اصولاً از نظر دانش بومي انساني(كه ايران فاقد آن مي باشد) امري است كه از اساس اشتباه مي باشد.
2- بر فرض قبول اين قانون،باز اجراي آن به اين شكل كاملا غير علمي است.
3- مواردي از اين قبيل(هدفمند سازي يارانه ها) نشان از ريشه دار بودن تأثير علوم غيربومی بر نظام مديريتي جامعه ي ايران است.
(1)- در يك نظام (هرنظامي كه باشد) كه حكومتي برآن حاكم است پديده اي به نام پرداخت يارانه يا هر امر مشابهي كه به صورت قانون در آمده باشد نشانه ي ضعف بنيادي آن نظام در مديريت آكادميك است(در ضعيف ترين حالت كه مبتني بر مقبوليت است)
في نفسه پذيرش اين اعتقاد كه نظامي بوجود بيايد كه به مردم يارانه بدهد از نظر رويكرد علمي ،اين قانون فقط در صورت مقطعي بودن قابل دفاع است و آن مقطع گذرا هم نشان از يك ضعف اقتصادي است حال اگر اين امر به صورت يك قانون هم در بيايد در اين اتفاق غير معقول قشر حمايت شده كه از نظر عقلي و شرعي صاحبان منابع آن مملكت به شمار مي آيند بيشترين تحقير را به نام خود سند شده مي بينند و دولت از موضع حامي و "منجي صاحب مكنت" خود را قابل شتايش مي داند حال اينكه اين مسأله اساً ساً حاكي از ضعف دولت در مديريت جامعه و منابع آن است كه با در نظر داشتن نوع جهان بيني اعتقادي و نشست آن در زمين با پردازش در قالب مديريت علمي ، عمق انحراف و خُرد بيني حقوق ملت بيشتر آشكار مي شود.
(2)- با پذيرش مقطعي بودن اين امر(هدف مند سازي يارانه ها) باز اجراي آن به اين شكل در نظام جمهوري اسلامي ايران غير كارشناسانه است. قانون طرح هدف مند سازي يارانه ها يك طرح صرفاً اقتصادي نيست افراد آگاه و بينشمند مي دانند كه هيچ اقتصادي به طور كامل از ساير اجزاي جامعه مستقل نيست حال اين وابستگي در جامعه ي اسلامي ايران به دلايل كاملاً مشهود ،درهم تنيدگي بيشتري دارد كه بدون در نظر گرفتن اين ويژگي اجراي آن با اين سياق معمول خسارات زيادي از نظر اقتصادي،اعتقادي،سياسي،فره نگي،علمي و مديريتي ،هم به مردم و هم به نظام وارد مي نمايد و طبيعتاً آثار مخرب آن را با تبليغات حمايتي اين طرح براي مدت زمان طولاني نمي توان پنهان نمود. عموماً عواقب اين گونه طرح هاي بنيادي كه نسنجيده اجرا مي شوند به صورت هاي ديگر و در زمان هاي ديگري بروز مي يابند(پاتولوژي سياسي) و وقوع آنها ديگر جلوه هاي اقتصادي ندارد بلكه بيشتر به صورت عقده هاي سياسي و در گستره اي وسيع نمود پيدا مي كنند كه در اين گونه موارد معمولا ضعف در آسيب شناسي سياسي قادر به ريشه يابي مسأله نيست
سوالات بنيادي:
قبل از هرچيز بايد به اين سؤالات بنيادي پاسخ داد كه:
1-اساساً يارانه يعني چه؟
2- اصولاً چرا يارانه پرداخت مي شود؟ (چه هدفمند،چه غيره هدفمند)
جواب:
پرداخت يارانه معلول ضعف بنيادي در يك نظام اقتصادي و مديريتي كلان است كه در ايران اين قضيه توجيه ديگري دارد وآن اين كه،در نظام جمهوري اسلامي ايران پرداخت يارانه يك الگوبرداري از نظام اقتصادي غرب است.
البته واقعيت امر به اين ايجاز گويي نيست بلكه بحثي گسترده دارد.
پس از پاسخ به اين سؤال و توضيح پيرامون آن،نوبت به اين سؤال مي رسد كه پس:
تكليف حمايت دولت از قشر ضعيف و كم درآمد چه مي شود؟
پاسخ:
دولت موظف است كه بيت المال را براي حمايت و كمك به قشر كم درآمد و آسيب پذير به شكل عادلانه مديريت كند.(البته كم درآمد و آسيب پذير داراي توضيح خاص مي باشد).
اين مديريت بايد محصول تفقّه و تدبر باشد كه از دو دستگاه فقه و دانش سياست صادر شود. در دانش سياست اين امراز روانشناسي سياسي،فرهنگ،جامعه شناسي و...عبور كرده ودر ساختارشناسي سياسي تدبيرشده آنگاه به ساختارشناسي اقتصادي وارد و انتاج مي شود و...
شبهه:
حال اين شبه پيش مي آيد كه چطور پرداخت هاي حمايتي دولت به قوت خود باقي باشد اما يارانه ها پرداخت نشود؟ به نظر مي رسد كه با يك تضاد روبرو هستيم!
توضيح:
پرداخت يارانه ها در نظام هاي فعلي دنيا يك قانون بنيادي است كه از بنياد، غير علمي مي باشد.
حال مي ماند حمايت دولت از قشر كم درآمد و آسيب پذير:
براي پاسخ به اين پرسش از اصلي به نام "اصل دولت مرجع قصور[1] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn1)" استفاده مي كنيم. اين اصل فرض اُولي مي باشد كه جداي از علمي بودن،سنديت شرعي دارد.
درگام بعد،شكل حمايت دولت از "ملت[2] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn2)"،اجرايي كردن "اصل مشاركت[3] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn3)" است. در اجرايي شدن اصل مشاركت،"اصل عدالت[4] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn4)" اجراي ضمني پيدا مي كند كه نتيجه ي آن محو شدن دست"مسكين نوازي" دولت است(روانشناسي سياسي،جامعه شناسي سياسي،فرهنگ،دين شناسي رواني و...).
"دولت[5] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn5)"يك نهاد اعتباري است كه حق رفتار ترحم آميز نسبت به ملت را ندارد. اين امر در انديشه ي امام خميني(ره) يعني اسلام آمريكايي[6] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn6)
بارزترين شاخصه ي اصل مشاركت،"ساختاراشتغال[7] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn7)" است.
نكته:
محور اجرايي شدن اصل مشاركت،"بستر تكوين[8] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn8)" است.
عدالت:
اصولا "عدالت[9] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn9)" اجرا كردني نيست بلكه يك ذات و يك سنجه ي صواب و يك حد مطلوب است كه نزديكي به آن مراد است
الف: "جمهوري اسلامي"
ب: "اصل مشاركت"
ج: "ساختار اشتغال[10] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_edn10)"
جمهوري اسلامي كه بعنوان يك نظام توسط حضرت امام(ره)تأسيس شد،مفهومي بسيار متراكم دارد كه زير فصل هاي زيادي را شامل مي شود. بزرگترين و كليدي ترين مبحثي كه در زير فصل "جمهوري" قرار مي گيرد،مشاركت است. پس از اين تأسيس،بخش علمي كشور مي بايست درون مايه و محتواي آن را پردازش آكادميك نمايند تا اين مفهوم در همراهي با اقتضائات پاسخگويي خود را نمايان كند. متأسفانه به علت ضعف بنيادي كشور در توليد دانش هاي بومي در حوزه انساني،اين مفهوم بلند(جمهوري اسلامي)همچنان در حد يك نام باقي ماند و دانشگاه هاي ايران در پردازش علمي محتواي آن فلج ماندند اگرچه تعبيرهايي احساسي و گاه به زعم برخي علمي و دانشگاهي از آن ارائه مي شد اما در نهايت بخاطر غير علمي بودن،فقط در حد تعاريف عرفي و عاميانه باقي ماند. اين امر تا پايان جنگ تحميلي مي تواند امري كاملاً طبيعي باشد اما پس از آن ضرورت داشت كه براي شكافتن اين مفهوم و استفاده از جزئيات آن براي ابزارسازي علمي در مديريت،آزاد سازي انرژي آن را آغاز مي نموديم اما اينگونه نشد چرا؟
هرچند اين عقب ماندگي از آرمان بزرگ امام (ره) زيان هاي بسياري در حوزه هاي سياسي،اقتصادي،فرهنگي و... براي جامعه ي ما به دنبال داشته است اما پاسخ اين پرسش مجالي ديگر مي طلبد.
اصل مشاركت يك اصل راهبردي است كه در زير مجموعه ي "جمهوري" قرار مي گيرد و اساسي ترين زير فصل آن است. در جامعه ي فعلي ما مشاركت در "انتخابات" خلاصه شده در حالي كه انتخابات جزئي ناچيز(البته كليدي) از اصل مشاركت است.
وسيع ترين زير فصل مشاركت "ساختاراشتغال" بوده كه قوام دهنده ي تمام پيكره ي "جمهوري" مي باشد.
"اصل مشاركت"كه براي اولين بار در كتاب مهندسي سياست ارائه گرديده،يك اصل جامع و راهبردي است كه در راستاي آكادميك كردن سرفصل هاي نظام و اركان كليدي انقلاب امام و امت تدوين شده است.
اين صل بنياد مديريت را توسعه مي دهد.
ساختار اشتغال:
ساختار اشتغال مفهومي است بنيادي در جهت امري بنيادي.
لزا هدفمند سازي يارانه ها فقط یک ذوق و شوق است که در پس خود تاسف به دنبال دارد.
1- اینکه بسیاری بسترهای بنیادی درست مدیریت نشده اند چه ربطی به هدفمند سازی یارانه ها دارد.
2- اگر فرهنگ مصرف در اثر ضعف مدیریت وضعیت خوبی ندارد چه ربطی می تواند با یارانه داشته باشد؟
3- اگر یک نانوا کیفیت را به دلیل ضعف نظارت نادیده می گیرد آیا این نهایت بیسوادی نیست که آن را به هدفمند سازی یارانه نسبت دهیم ؟
4- و نه ده ها بلکه هزاران سوال دیگر که :
اگرچه به ظاهر می توان آنها را ربط داد اما هیچ ارتباط داتی ای وجود ندارد.
فرهنگ مصرف مردم یک امر کاملا بهنجار و طبیعی است که نتیجه مدیریت ناهمگون و غیر کارشناسانه کلیه بخش های مدیریتی است اما اینکه یک مقصر به نام یارانه ها راه گریزی باشد برای عدم توانایی در مدیریت بستر های بنیادی، فقط نشانه یک ضعف بزرگ و یک خلاء شناخت نشده می باشد.
اين يك مخالفت نيست بلكه يك گفتمان است كه استاد امرائی همگان را برای پاسخگویی علمی به آن دعوت می کند.
ایشان(استاد امرائی) معتقد است که اگر کسی توانایی پاسخ و توجیه علمی برای این قانون(هدفمند سازی یارانه ها) را داشته باشد، علامه دهراست و باید به سواد او آفرین گفت.
هرکس می تواند پاسخ دهد. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قابل ذکر است که تشریح جزئیات این بحث بسیار مفصل بوده که در قالب این مطلب کوتاه جای نمی گرفت.
[1] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref1) - مراجعه شود به،مهندسي سياست/نشرشوكا/1388
[2] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref2) - همان/تعريف "ملت"
[3] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref3) - همان/"اصل مشاركت" 3- participation
[4] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref4) - همان"اصل عدالت"
[5] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref5) - همان تعريف"دولت"
[6] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref6) - اسلام آمريكايي بزرگترين هشدار حضرت امام(ره) در آسيب شناسي نظام و انقلاب بود.
[7] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref7) - همان "ساختار اشتغال"
[8] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref8) - همان"بستر تكوين"
[9] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref9) - همان"اصل عدالت"
[10] (http://www.njavan.com/forum/newthread.php?do=newthread&f=248#_ednref10) -همان "ساختار اشتغال" 10- business structure