Mr.Engineer
17th April 2011, 01:49 AM
وقتی تو شب .....
وقتی تو شب گم می شدم
ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها
کسی به فکر من نبود
وقتی تو شب گم می شدم
هم خونه خواب گل می دید
همسایه از خو شه ی خواب
سبد سبد خنده می چید
آواز خون کوچه ها
شعراشو از یاد برده بود
چراغا خوابیده بودند
شعلشونو باد برده بود
آخ اگه شب شیشه ای بود
گل به ستاره می زدم
شکسته آینه ی شب و
نیزه ی خورشید می شدم
آخ اگه مرگ امون می داد
دوباره باغ می شدم
تو رگ یخ بسته ی شب
نبض چراغ می شدم
وقتی تو شب گم می شدم
ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها
کسی به فکر من نبود
آخ که تو اقیانوس شب
سوختنم روکسی ندید
تو برزخ بیداد شب
کسی به دادم نرسید
وقتی تو شب گم می شدم
دلم می خواست شعله بشم
رو سایه های یخ زده
دست نوازش بکشم
دلم می خواست آشتی بدم
تگرگ رو با اقاقیا
خورشید مهربونی رو
مهمون کنم به خونه ها
آخ اگه مرگ امون می داد
دوباره باغ می شدم
تو رگ یخ بسته ی شب
نبض چراغ می شدم
وقتی تو شب گم می شدم
ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها
کسی به فکر من نبود
وقتی تو شب گم می شدم
هم خونه خواب گل می دید
همسایه از خو شه ی خواب
سبد سبد خنده می چید
وقتی تو شب گم می شدم
ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها
کسی به فکر من نبود
وقتی تو شب گم می شدم
هم خونه خواب گل می دید
همسایه از خو شه ی خواب
سبد سبد خنده می چید
آواز خون کوچه ها
شعراشو از یاد برده بود
چراغا خوابیده بودند
شعلشونو باد برده بود
آخ اگه شب شیشه ای بود
گل به ستاره می زدم
شکسته آینه ی شب و
نیزه ی خورشید می شدم
آخ اگه مرگ امون می داد
دوباره باغ می شدم
تو رگ یخ بسته ی شب
نبض چراغ می شدم
وقتی تو شب گم می شدم
ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها
کسی به فکر من نبود
آخ که تو اقیانوس شب
سوختنم روکسی ندید
تو برزخ بیداد شب
کسی به دادم نرسید
وقتی تو شب گم می شدم
دلم می خواست شعله بشم
رو سایه های یخ زده
دست نوازش بکشم
دلم می خواست آشتی بدم
تگرگ رو با اقاقیا
خورشید مهربونی رو
مهمون کنم به خونه ها
آخ اگه مرگ امون می داد
دوباره باغ می شدم
تو رگ یخ بسته ی شب
نبض چراغ می شدم
وقتی تو شب گم می شدم
ستاره شب شکن نبود
میون این شب زده ها
کسی به فکر من نبود
وقتی تو شب گم می شدم
هم خونه خواب گل می دید
همسایه از خو شه ی خواب
سبد سبد خنده می چید