diamonds55
25th December 2008, 02:56 AM
دعاى حضرت زكريا
درباره چگونگى دعاى حضرت زكريا در سوره انبياء مىخوانيم:
" براى او اجابت كرديم و يحيى را به او بخشيديم و همسرش را براى او اصلاحكرديم، آنها در كارهاى خير مىشتافتند و ما را از سر بيم و اميد مىخواندند و براى ما خاشع بودند."
سوره انبياء، آيه 90
از صفات مومنان آن است كه از سر ترس از عذاب و اميد به رحمت، خدا رامىخوانند.
پس بايد در حالت دعا از رحمت خدا نااميد نبود و نيز نبايد مطمین بودكه اين رحمت، حتما"، و بزودى شامل حال انسان مىشود.
اگر انسان نااميد باشد دعايش مستجاب نمىشود
و بسيارى از دعاهاى ما همراه با ياس و نااميدى است،
پس دعا بايد همراه حالتى اميد وارانه باشد آنچنانكه گويى اجابت در آستانه خانهاست و نيز در همان وقت نبايد مطمین بود و اجابت را بر خدا محتوم و واجبدانست، زيرا خداى سبحان برتر و عظيمتر از آن است كه انسان چيزى را بر او واجب كند و انتظار وقوع حتمى آن را از او داشته باشد.
انسان نمىتواند مطمئن باشد كه با يكبار دعا كردن، از همه رنجها و مشكلاتش نجات مىيابد و همچنین درست نيست كه از نجات، نااميد باشد و تسليم وضع دردناك خود گردد، بلكه انسان مومن بايد در ميان بيم و اميد باشد.
ودعاى حضرت زكريا و همسرش نيز اين چنين بود، همچنانكه خداوند مىفرمايد:
"و ما را از سر بيم و اميد مىخواندند و براى ما خاشع بودند."
آنجا كه دعا از سر ميل و بيم، ميان اميد و ترس است احتمال استجابت افزايش مىيابد و اين است بهترين روشى كه مؤمنان در دعاهاى خويش، پىمىگيرند.
http://www.arvah.org/Smileys/classic/rose.gif
دعا و روشن بينى
دعا بر روشن بينى وسعه صدر انسان مىافزايد و باعث بلند همتى اومىگردد.
دعا باعث مىشود كه انسان خود را در چارچوبهاى تنگ، محصور نكند،
دعا انسان را به حقيقت خود باز مىگرداند
و حقيقت انسان آن است كه وى-علىرغم آنكه خود را وجودى كوچك مىپندارد- جهانى بزرگ است،
دعافراروى انسان بر اين حقيقت پرتو مىافكند..
رابطه انسان با دعا و استجابت همانند رابطه زمين با باران است،
بارانى كه ازآسمان فرو مىبارد از آن همه مردم است،
اما هر انسانى به اندازه زمينى كه دارد ازاين باران بهره مىگيرد،
آنكه يك هكتار زمين دارد از باران به اندازه يك هكتار و آنكه ده هكتار دارد به اندازه ده هكتار استفاده مىكند،
آيا چنين نيست؟
رحمت خدا نيز همچنین است، بدون شك رحمت خدا گسترده است؛ اما شرط آن، بزرگى وجود و شخصيت و اندازه گنجايش آدمى است.
پس اگر ظرف وجود تو تنگ و آرزويت محدود و روشن بينى و آگاهيت ضعيف باشد، رحمتى كه به تو تعلق مىگيرد نيزضعيف خواهد بود،
نه براى آنكه رحمت خدا اندك است، بلكه به دليل آنكه تو گنجايش آن را ندارى.
بنابراين،
شايسته است كه خدا را در حاليكه سراسر وجودمان آروزى اجابتاست بخوانيم و از او چيزهاى بسيار بخواهيم و نيازهاى پر شمار خود را به درگاه او بريم،
اگر دعاى ما شروط استجابت را با خود داشت پس آنگاه خدا آنچه رامىجوييم به ما عطا مىكند و اگر در دنيا به ما ندهد در آخرت خواهد داد.
پس،
دعا همت آدمى را بلند مىدارد و بر روشن بينى او مىافزايد تا آنجا كه دنيا و آخرت را در برگيرد. انسان مومن از عبادت و نيايش خدا سر نمىپيچد، زيراسرپيچى باعث آن مىشود كه به خوارى وارد دوزخ شود و تيره بختى اخروى و دنيايى در او فراهم آيد.
انسان هنگامى كه با خدا به زارى راز و نياز مىكند،خداوند دعايش را در دنيا مستجاب مىفرمايد و او را در آخرت پاداش مىدهد.
درباره چگونگى دعاى حضرت زكريا در سوره انبياء مىخوانيم:
" براى او اجابت كرديم و يحيى را به او بخشيديم و همسرش را براى او اصلاحكرديم، آنها در كارهاى خير مىشتافتند و ما را از سر بيم و اميد مىخواندند و براى ما خاشع بودند."
سوره انبياء، آيه 90
از صفات مومنان آن است كه از سر ترس از عذاب و اميد به رحمت، خدا رامىخوانند.
پس بايد در حالت دعا از رحمت خدا نااميد نبود و نيز نبايد مطمین بودكه اين رحمت، حتما"، و بزودى شامل حال انسان مىشود.
اگر انسان نااميد باشد دعايش مستجاب نمىشود
و بسيارى از دعاهاى ما همراه با ياس و نااميدى است،
پس دعا بايد همراه حالتى اميد وارانه باشد آنچنانكه گويى اجابت در آستانه خانهاست و نيز در همان وقت نبايد مطمین بود و اجابت را بر خدا محتوم و واجبدانست، زيرا خداى سبحان برتر و عظيمتر از آن است كه انسان چيزى را بر او واجب كند و انتظار وقوع حتمى آن را از او داشته باشد.
انسان نمىتواند مطمئن باشد كه با يكبار دعا كردن، از همه رنجها و مشكلاتش نجات مىيابد و همچنین درست نيست كه از نجات، نااميد باشد و تسليم وضع دردناك خود گردد، بلكه انسان مومن بايد در ميان بيم و اميد باشد.
ودعاى حضرت زكريا و همسرش نيز اين چنين بود، همچنانكه خداوند مىفرمايد:
"و ما را از سر بيم و اميد مىخواندند و براى ما خاشع بودند."
آنجا كه دعا از سر ميل و بيم، ميان اميد و ترس است احتمال استجابت افزايش مىيابد و اين است بهترين روشى كه مؤمنان در دعاهاى خويش، پىمىگيرند.
http://www.arvah.org/Smileys/classic/rose.gif
دعا و روشن بينى
دعا بر روشن بينى وسعه صدر انسان مىافزايد و باعث بلند همتى اومىگردد.
دعا باعث مىشود كه انسان خود را در چارچوبهاى تنگ، محصور نكند،
دعا انسان را به حقيقت خود باز مىگرداند
و حقيقت انسان آن است كه وى-علىرغم آنكه خود را وجودى كوچك مىپندارد- جهانى بزرگ است،
دعافراروى انسان بر اين حقيقت پرتو مىافكند..
رابطه انسان با دعا و استجابت همانند رابطه زمين با باران است،
بارانى كه ازآسمان فرو مىبارد از آن همه مردم است،
اما هر انسانى به اندازه زمينى كه دارد ازاين باران بهره مىگيرد،
آنكه يك هكتار زمين دارد از باران به اندازه يك هكتار و آنكه ده هكتار دارد به اندازه ده هكتار استفاده مىكند،
آيا چنين نيست؟
رحمت خدا نيز همچنین است، بدون شك رحمت خدا گسترده است؛ اما شرط آن، بزرگى وجود و شخصيت و اندازه گنجايش آدمى است.
پس اگر ظرف وجود تو تنگ و آرزويت محدود و روشن بينى و آگاهيت ضعيف باشد، رحمتى كه به تو تعلق مىگيرد نيزضعيف خواهد بود،
نه براى آنكه رحمت خدا اندك است، بلكه به دليل آنكه تو گنجايش آن را ندارى.
بنابراين،
شايسته است كه خدا را در حاليكه سراسر وجودمان آروزى اجابتاست بخوانيم و از او چيزهاى بسيار بخواهيم و نيازهاى پر شمار خود را به درگاه او بريم،
اگر دعاى ما شروط استجابت را با خود داشت پس آنگاه خدا آنچه رامىجوييم به ما عطا مىكند و اگر در دنيا به ما ندهد در آخرت خواهد داد.
پس،
دعا همت آدمى را بلند مىدارد و بر روشن بينى او مىافزايد تا آنجا كه دنيا و آخرت را در برگيرد. انسان مومن از عبادت و نيايش خدا سر نمىپيچد، زيراسرپيچى باعث آن مىشود كه به خوارى وارد دوزخ شود و تيره بختى اخروى و دنيايى در او فراهم آيد.
انسان هنگامى كه با خدا به زارى راز و نياز مىكند،خداوند دعايش را در دنيا مستجاب مىفرمايد و او را در آخرت پاداش مىدهد.