PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی کشتی‌های نظامی و ناوها



Isengard
7th April 2011, 11:38 PM
کشتی‌های نظامی و ناوها




ناوشکن هـــا
ناوشکن (به انگلیسی: Destroyer) یک کشتی جنگی سریع، با توان مانور بالا و همزمان پایداری زیاد است که برای مقاصد اسکورت شناورهای بزرگتر در ناوگان‌های دریایی و یا گروه نبرد بکار می‌رود (در اصل قایق‌های اژدرافکن، بعدها زیردریایی‌ها و هواپیماها).
پیش از جنگ جهانی دوم ناوشکن‌ها شناورهای سبکی با توان پایداری پایین بودند برای عملیات‌های غیر محافظتی اقیانوسی. معمولا ناوشکن‌ها با یکدیگر به ماموریت فرساده می‌شوند. در جریان و پس از جنگ جهانی دوم، ناوشکن‌ها بزرگتر و بسیار قویتری با توانایی شرکت در عملیات‌های منفرد ساخته‌شدند، به‌ویژه به عنوان ناو که در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ساخته شدند.
در آغاز سدهٔ ۲۱، ناوشکن‌ها سنگین‌ترین واحدهای جنگ سطحی برای استفاده عمومی هستند. تنها ۴ کشور (آمریکا، روسیه، فرانسه و پرو) ناوهای سنگینتر در خدمت دارند و هیچ کشوری نبردناو در خدمت ندارد. ناوشکن‌های مدرن، که همچنین به عنوان ناوشکن موشک‌انداز شناخته می‌شوند، از دید تُناژ (وزنی) با ناوهای جنگ جهانی دوم یکی هستند ولی از دید قدرت آتش خیلی با آنان متفاوتند.


دیدارشدن ناوشکن‌هاو بهینه‌سازی آنان تا جنگ جهانی دوم، با اختراع اژدر در ارتباط بوده‌است. اختراع اژدرهای ملخ‌دار خودپیشران (به انگلیسی: Self-propelled torpedo) در دهه ۱۸۶۰ به یک طرف درگیر این امکان را داد که تنها با یک پرتاب‌کننده که اژدر از آن رها می‌شد یک ناوگان قوی دشمن را نابود کند.
قایق‌های تند برای حمل اژدر ساخته‌شدند که قایق اژدرافکن نام دارند. این قایق‌ها در دهه ۱۸۸۰ به کشتی‌های کوچک ۵۰-۱۰۰ تُنی تبدیل شدند که به اندازه کافی تند و سریع بودند که از دست قایق‌های مراقبتی دشمن بگریزند.
نخستین پاسخ به پدیدارشدن قایق‌های اژدرافکن، ساخت قایق‌های محافظتی سریعتر با آتشبار سنگین‌تر بود که شکارچی (به انگلیسی: Catchers) نام گرفتند.

در ابتدا تهدید با اژدرها تنها زمانی بود که ناوها در بندر لنگر انداخته بودند؛ ولی به مرور ساخت اژدرها با برد بیشتر و سریعتر سبب تهدید ناوبری در دریا نیز شد. پس از اینکه نیاز به اسکورت ناوگان‌ها توسط شکارچی در دریای نیز احساس شد، این قایق‌ها می‌بایست تحمل و توانایی سفرهای دریایی را نیز می‌داشتند، در نتیجه به طول آنان افزوده‌شد و بزودی بطور رسمی قایق اژدرافکن‌شکن نام گرفتند و پس از آن شکننده (ناوشکن) نامیده‌شدند.




زمانی رسید که ناوشکن‌ها خیلی بیشتر از یک شکارچی حفاظتی بودند، این ایده مطرح شد که خود آنان می‌توانند نقش اژدرافکن را نیز داشته‌باشند، بنابراین لوله‌های پرتاب اژدر به آنان افزوده‌شد. در آن زمان و حتی در زمان جنگ جهانی اول تنها عملکرد ناوشکن‌ها حفاظت از ناوگان خودی از حمله اژدرافکن‌ها و انجام حمله متقابل به رزم‌ناوهای دشمن بود. وظیفه اسکورت کشتی‌های بازرگانی در آینده به آنان افزوده‌شد.



http://iranmarine.ir/images/stories/text_pics/vessels/Destroyer_large.jpg


ایران مارین

Isengard
7th April 2011, 11:40 PM
رزم ناو (Battlecruiser) نوعی از ناوهای زره‌دار هستند که هزینه ساخت بالا همچون نبردناو دارند ولی در ساخت آنها از قدرت آتش و زره به نفع سرعت بالا کاسته شده است. اولین رزم ناو اینوینسبل انگلیسی بود که به سال ۱۹۰۷ به آب انداخته شد. در جنگ جهانی دوم انگلستان آلمان و ژاپن به ساخت رزم ناو پرداختند و در بسیاری از نبردهای دریایی این رزم ناوها شرکت داشتند. پس از شروع جنگ جهانی دوم به بعد دیگر هیچ رزم ناوی ساخته نشد چرا که نیاز به ساخت هواپیمای بیشتر ساخت این ناوها را در اولویت قرار نمی‌داد.

در انتهای قرن نوزدهم ناوهای مدرن زره‌دار قدرت سریع و توانایی بود که به راحتی می‌توانست مسیرهای تجاری جهانی را تهدید کند. لذا نیروی دریایی انگلستان و آدمیرال فیشر به این فکر افتادند که برای مقابله با این خطر ساخت ناوهای پرسرعت و زره‌داری را در برنامه قرار دهند. در آن زمان (۱۹۰۲-۱۹۰۴) تفکر غالب نیروی دریایی ساخت رزم‌ناوهای قدرمند بود، فیشر ایده مسلح سازی نبردناو با توپهای دوازده اینچ (همانند رزم‌ناوها) را اجرا کرد و به این ترتیب این کلاس از با سه نبردناو کلاس ایوینسبل خلق شد. ساخت آنها تا 1908 به طول انجامید. سرعت آنها 25 گره دریایی بود و هر یک هشت توپ دوازده اینچی (در مقایسه ده تا روی رزم‌ناو دردنات) داشتند. زره بدنه آنها 6 تا 7 اینچ ضخامت داشت (در برابر یازده اینچ زره دردنات). نقش آنها عملیات شناسایی سنگین و ردگیری گروه‌ناوهای دشمن بود، سرعت بالای آنها این اجازه را می‌داد که از آتش دشمن بگریزد و قدرت بالای توپهای آن در نبرد بر علیه یک رزم‌ناو درگیر با رزم‌ناو خودی کارآمد بود. همچین در تعقیب دشمن درحال عقب نشینی کارآمد بود.



http://iranmarine.ir/images/stories/text_pics/vessels/Battlecruiser.jpg

Isengard
7th April 2011, 11:43 PM
نبردناو (Battleship) یک کشتی بزرگ با زره سنگین و یک یا چند توپ‌خانه اصلی است که دارای توپهای با کالیبر بالا می‌باشد. نبردناوها، بزرگتر، با قدرت آتش و زره بهتری نسبت به ناوها و ناوشکن‌ها هستند.
طراحی نبردناوها به مرور در طول زمان با فناوری دگرگون شده‌است. در سال ۱۹۰۶، نبردناو بریتانیایی هرالدد ( HMS Dreadnaught Heralded) انقلابی بود در طراحی نبردناوها، و برای سالیان دراز نبردناوهای نوین با نام بی پروا (Dreadnought) مورد خطاب قرار می‌گرفتند.
نبردناوها برای دهه‌ها نماد افتخار و قدرت نیروهای دریایی و شکوه و توان ملی بودند. نبردناوها یک عامل مهم در نیروهای نظامی و سیاست بودند به طوری که رقابت تسلیحاتی آغاز سدهٔ بیستم بر سر ساختن نبردناوها یکی از دلایل اصلی آغاز جنگ جهانی اول بود، که در آن یکی از بزرگترین برخوردهای ناوگان‌های دریایی در نبرد جوتلند ( Battle of Jutland) اتفاق افتاد. پیمان‌های دریایی دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ تعداد نبردناوها را محدود کرد ولی باعث پایان تحول در طراحی آنها نشد.
در جریان جنگ جهانی دوم هر دو گروه متحدین و متفقین از نبردناوهای جدید و قدیمی استفاده می‌کردند.
با این حال برخی از تاریخدانان و نظریه‌پردازان علوم دریایی ارزش نبردناوها را زیر سوال می‌بردند. به غیر از نبرد جوتلند، برخورد بین نبردناوها بسیار اندک بوده‌است. با وجود قدرت آتش و زراده فوق‌العاده آنها، اغلب رزم‌ناوها در مقابل شناورهای بسیار ارزانتر و کوچکتر و به ویژه اژدرها و مین‌های دریایی و بعدها هواپیماها و موشکهای هدایت شونده بسیار آسیب‌پذیر بوده و هستند. با افزایش برد نبردها در طول جنگ جهانی دوم، نبردناوها جای خود را به عنوان رکن اصلی ناوگان‌های دریایی به ناوهای هواپیمابر دادند.
نبردناوها در نیروی دریایی ایالات متحده در دوران جنگ سرد تنها برای مقاصد پشتیبانی توپخانه به کار رفتند و سرانجام آخرین نبردناو دنیا در مارس سال ۲۰۰۶ از فهرست کشتیهای ایالات متحده خارج شد.



http://iranmarine.ir/images/stories/text_pics/vessels/Battleship.jpg

Isengard
7th April 2011, 11:44 PM
یک ناوچه سبک (Corvette) یک کشتی جنگی کوچک، با قابلیت مانور بالا و آتشبار سبک است، از ناوچه کوچکتر و از قایق گشت ساحلی بزرگتر است.
در عصر دریانوردی (Age of saile) ناوچه‌های سبک از ناوچه‌ها کوچکتر و از کرجی جنگی (Sloop-Of-War) بزرگتر بودند، بطور معمول تنها با یک طبقه توپ. تغریبا تمام نیروهای دریایی نوین از کشتیهای کوچکتر از ناوچه برای وظایف ساحلی استفاده می‌کنند، ولی تمامی آنها از واژه ناوچه سبک استفاده نمی‌کنند.

در عصر دریانوردی، ناوچه‌های سبک، یکی از انواع کشتیهای جنگی کوچک بودند، آنها از لحاظ دسته بندی بسیار نزدیک به کرجی‌های جنگی بودند. نقش ناوچه‌های سبک اغلب دربرگیرنده وظایف گشت ساحلی، جنگهای کوچک، پشتیبانی ناوگانهای بزرگ و یا شرکت در عملیات نشان دادن پرچم(Show-the-flage Mission) بود. ناوگان سلطنتی از دهه ۱۶۵۰ آغاز به استفاده از کشتیهای کوچک کرد ولی بطور معلوم از آنها به عنوان کرجی جنگی نام می‌بردند تا ناوچه‌های سبک. نخستین منابع دال بر استفاده از نام ناوچه سبک به نیروی دریایی فرانسه در دهه ۱۶۷۰ برمی‌گردد که اصل واژه به احتمال قوی از همینجا بوجود آمده‌است. ناوگان سلطنتی از این لفظ استفاده نمی‌کرد تا بعد از جنگهای ناپلئون برای توصیف کشتیهای رده بندی نشده کوچک که به کرجی شباهت داشتند.


بیشتر ناوچه‌های سبک و کرجی‌ها در سدهٔ ۱۷ در حدود ۴۰ تا ۶۰ فوت (۱۲ تا ۱۸ متر) طول و ۴۰ تا ۷۰ تن (۳۶ تا ۶۴ تن متریم) وزن داشتند، آنها ۴ تا ۸ توپ بر روی یک طبقه با خود حمل می‌کردند. ظرفیت و ابعاد ناوچه‌های سبک به آرامی زیاد شد تا جایی که در قرن ۱۸ طول آنها به حدود ۱۰۰ فوت (۳۰ متر) رسید و وزنشان بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ تن (۳۶۵ تا ۸۴۴ تن متریک) رسید. یکی از بزرگترین کشتیهای عصر دریانوردی کشتی آمریکایی کانستلیشن (Constellation) بود که در ۱۸۵۵ ساخته شد. کشتی ۷۶ فوت (۵۴ متر) طول داشت و ۲۴ توپ حمل می‌کرد، اندازه آن بقدری بزرگ بود که بعضی از صاحبنظران امور دریانوردی آن را یک ناوچه می‌دانند. البته از آن همچنین به عنوان کرجی جنگی نام برده شده‌است.

کشتیهای عصر بخار نسبت به اجداد خود سریع‌تر و با قابلیت مانور بالاتر بودند. ناوچه‌های سبک در این دوره در کنار قایق‌های توپدار برای مأموریت‌های مستعمراتی مورد استفاده قرار می‌گرفتند. استفاده از رزم‌ناو و دیگر کشتیهای بزرگ در مقابل مردم محلی در آفریقا و خاور دور که معمولا مطیع بودند غیر ضروری بود.

ناوچه‌های سبک مدرن در جریان جنگ جهانی دوم به عنوان کشتی گشتی و کشتی محافظتی برای کاروان‌های دریایی در آمدند زیرا به آسانی ساخته می‌شدند. طراح بریتانیایی ویلیام رید (William Reed) کشتی کوچکی بر اساس کشتی یک ملخه شکار نهنگ کمپانی اسمیت داک (Smith Dock) طراحی کرد، طراحی بسیار ساده و استاندارد آسان ساختن محلی آن به تولید سریع آن در اسکله‌ها و کارگاههای کوچک به مقدار انبوه کمک کرد. وزیر وقت، وینستون چرچیل، که بعدها فرمانده کل شد، در استفاده از نام ناوچه سبک سهم به‌سزایی ایفا کرد اولین ناوچه‌های کلاس گل (Flower Class) بودند(کشتیهای ناوگان سلطنتی با نام انواع گلها نامگذاری می‌شدند، در ناوگان سلطنتی کانادا اسامی شهرهای کوچک را انتخاب می‌کردند).

ماموریت اصلی اولین ناوچه‌های سبک در جریان جنگ جهانی دوم حفاظت از کشتیهای تجاری در آتلانتیک شمالی در راه آنها برای رساندن تدارکات از بریتانیا به اتحاد جماهیر شوروی بود. ناوچه‌های سبک گل-کلاس در اصل برای عملیاتهای محافظتی در مناطق نه چندان دور از ساحل طراحی شده بودند، و طراحی ایده آلی برای اسکورت ضد زیردیایی نبودند، طول آنها برای عملیات در اقیانوس باز بسیار کم بود، تجهیزات ضد هوایی سبکی داشتند، کمی از کشتیهای تجاری که اسکورت می‌کردند سریعتر بودند (یک مشکل بسیار بزرگ ظهور زیردریایی‌های آلمانی (به آلمانی: U Boat) بود که عملا سریعتر بودند)، با اینکه قابلیت مانور بالا داشتند و در دریا خوب عمل می‌کردند، ولی وضعیت زندگی خدمه برای سفرهای طولانی در اقیانوش واقعاً وحشتناک بود. به همین دلیل، ناوچه‌های سبک برای عملیاتهای اسکورت در ناوگان سلطنتی جای خود را به ناوچه‌ها دادند که بزرگتر، سریعتر، آتشبار بهتر و دارای دو محور (دو ملخه) بودند. به هر حال، بسیاری از کارگاه‌های ساخت کشتی امکانات ساخت کشتیها با اندازه ناوچه را نداشتند، به همین دلیل ناوچه‌های سبک قلعه-کلاس( Castle Class) که طراحی بهتری داشتند در اواخر جنگ معرفی شدند که بعضی از آنها تا میانه‌های ده ۱۹۵۰ در خدمت بودند.





ناوگان سلطنتی استرالیا ۶۰ فروند ناوچه کلاس باترست (Bathurst Class) ساخت، شامل ۲۰ ناوچه سبک برای ناوگان سلطنتی انگلستان با خدمه استرالیایی، و ۴ ناوچه سبک برای ناوگان سلطنتی هندوستان. این ناوچه‌های سبک که رسما از آنها با عنوان ناوچه‌های سبک مین‌جمع‌کن استرالیایی و یا کرجی مین‌جمع‌کن توسط ناوگان سلطنتی نام برده می‌شود، نام‌های خود را از روی شهرهای استرالیا گرفته‌اند.

اکثر نیروهای دریایی در قرن ۲۰ و ۲۱ به سمت شناورهای سطحی کوچکتر که قابلیت مانور بالا دارند متمایل شدند. این شناورها با وزنی بین ۵۴۰ تا ۲۷۵۰ تن (۵۵۰ تا ۲۸۰۰ تن متریک‌) و اندازه بین ۱۸۰ تا ۳۳۰ فوت (۵۵ تا ۱۰۰ متر) در طول معمولا به توپهای با کالیبر کوچک و متوسط، موشکهای سطح به سطح، موشکهای زمین به هوا، و سلاح‌های جنگ‌های زیر سطحی مجهزند. بسیاری توانایی جای دادن یک بالگرد کوچک تا متوسط را دارند.

کلاس ناوچه‌های سبک حال حاضر

خیلی از کشورها امروزه از ناوچه‌های سبک استفاده می‌کنند. برخی از آنها شامل، سوئد، آلمان، آفریقای جنوبی، هند، چین، اسرائیل، لهستان، ترکیه، یونان و روسیه و کشورهایی که با دریاهای کوچک هم مرز هستند، همانند دریای بالتیک، خلیج فارس تمایل بیشتری برای ساخت ناوچه‌های سبک کوچکتر با قابلیت مانور بالا را دارند.
ناوچه اسپانیایی دسکیوبیترا ( Descubietra) که در حال حاضر در نیروی دریایی مراکش و مصر خدمت می‌کند در حقیقت ناوچه سبک ۱۴۰۰ تن می‌باشد. با در نظر گرفتن امکان بحث، یکی از پیشرفته ترین ناوچه‌های سبک حال حاضر دنیا ناوچه سبک ویزبی-کلاس (Visby Class)است که در خدمت نیروی دریایی سوئد است. اولین کشتی جنگی عملیاتی دنیا که بطور کامل از تکنولوژی رادار گریز استفاده می‌کند. ایالات متحده آمریکا نیز در حال توسعه کشتی جنگی ساحلی (Littoral Combat Ship) است که بسیار به ناوچه سبک شباهت دارد. (به انگلیسی: LCS)ها قرار است جایگزین ناوچه‌های سبک الیور هزارد پاری ـ کلاس ( Olive Hazard Pary Class) در نیروی دریایی آمریکا شوند.

کشتی جدید آلمانی براوشویگ (به آلمانی: Brauschweig) که برای کمک به شناورهای واکنش سریع آلمان طراحی شده‌است هم به فناوری رادارگریز مجهز است و توانایی حمله از زمین را دارد.

ترکیه در ژوئیه ۲۰۰۵ آغاز به ساخت اولین از ۱۲ ناوچه سبک میگلم - کلاس (Milgem Class) کرده‌است که اولین کشتی با نام هیبلیادا (Heybeliada) در سال ۲۰۱۰ وارد خدمت خواهد شد. طراحی مفهومی و شرح نوع عملیات آن بسیار به‌ها شباهت دارد. نیروی دریایی هلنیک (Hellenic) (یونان) در حال حاضر از کشتیهای سوپر ویتا ( Super-Vita) استفاده می‌کند. که وزن آنها حداکثر ۵۸۰ تن است. البته نیروی دریایی هلنیک این کشتیها را در کلاس شناورهای موشک انداز تندرو (Fast Attact missle craft) طبقه بندی می‌کند. شناور مشابه کیلیک (Kilic) قایق تندروی موشک انداز نیروی دریایی ترکیه‌است که توسط لورسن ورنت (Lurssen Werft) طراح آلمانی کشتی در کلاس ناوچه‌های سبک رده بندی شده‌است. نیروی دریایی اندونزی ناوچه‌های سبک تولید داخلی را دریافت خوهد کرد با نام ۱۰۴ ام ( M۱۰۴)، این احتمال وجود دارد که این ناوچه‌ها سبک با موشکهای سی - ۸۰۲ (C-۸۰۲) مجهز شوند که در حال حاضر بر روی قایق‌های تندروی گشتی داخلی اف پی بی - ۵۷ ( FPB-۵۷) سوار است.



http://iranmarine.ir/images/stories/text_pics/vessels/corvette_large.jpg

Isengard
7th April 2011, 11:46 PM
ناو هواپیمابر یک کشتی جنگی است که برای حمل کردن و پوشش دادن هواپیما‌ها و هلیکوپترهای جنگی طراحی شده‌است و به عنوان یک فرودگاه شناور عمل می‌کند، و اینگونه هواپیماها می‌توانند بدون سوخت‌گیری و توقف، عملیات در مسافت‌های دور را انجام دهند.

ناوهای هواپیما بر امروزی معمولاً دارای نیروگاه هسته‌ای برای تامین انرژی مورد نیازشان هستند، که به آنها اجازه می‌دهد مدت‌ها دور از آشیانه بی نیاز از سوخت گیری بمانند.

ناو هواپیمابر یک جنگ‌افزار بسیار گران‌قیمت است که بهای آن گاه تا ۴٫۵ میلیارد دلار می‌رسد. از این رو تنها چند کشور دارای این وسیله هستند که در بین آنها ایالات متحده آمریکا بیشترین سهم را دارد ولی کشورهایی چون روسیه، بریتانیا، چین، فرانسه، هند، ایتالیا، و اسپانیا از دارندگان ناو هواپیمابر به‌شمار می‌آیند.
در اوایل سدهٔ ۲۱ ناوهای هواپیمابر در سرتاسر جهان گنجایش حمل ۱۲۵۰ هواپیما را داشتند که ۱۰ عدد آن متعلق به ایالات متحده آمریکا بود.

ناوهای هواپیمابر معمولاً با چند کشتی دیگر به صورت گروهی حرکت می‌کنند. این کشتی‌ها می‌توانند تجهیزات پدافندی یا لوازم یدکی برای هواپیماها را تأمین کنند. معمولاً چند کشتی دیگر وظیفه محافظت از ناو اصلی را دارند مانند سامانه‌های پیش‌اخطار یا دفاع موشکی.

ناو میدوی آمریکا، بزرگترین ناو هواپیمابر است و اکنون در موزه قرار دارد.

عرشه پرواز ناوهای هواپیمابر به طور کلی به دو صورت زیر است:

*نوع اول که توسط ایالات متحده آمریکا استفاده می‌شود به صورت زیر کار می‌کند:

بیشتر ناوهای موجود دارای عرشه تختی هستند که به عنوان محل فرود و پرواز هواپیماها عمل می‌کند.

هواپیما‌ها برای به پرواز در آمدن باید به سرعت معینی برسند ولی باندهای پرواز در ناوهای هواپیما بر به نسبت کوتاه هستند و این امکان را برای هواپیماها فراهم نمی‌آورند. از این رو در ناوهای هواپیما بر از وسیله‌ای به نام منجنیق استفاده می‌شود. منجنیق‌ها که با موتور بخار کار می‌کنند به هواپیما شتاب لازم برای پرواز را می‌دهند. قدرت این منجنیق‌ها به قدری است که در طول تنها ۲ ثانیه سرعت هواپیما را از ۰ به ۱۶۵ مایل در ساعت می‌رسانند. این کار باعث می‌شود که هواپیما سرعت لازم برای پرواز را کسب کند همچنین برای فرود آمدن هواپیمایی که ۱۵۰ مایل بر ساعت سرعت دارد مجهز به یک دم زنجیری است که باید آن را به یکی از ۴ کابل موجود روی باند گیر بیندازد که بعد از ۹۶ متر مسافت متوقف می‌شود در ناوهای هواپیما بر برعکس فرودگاه‌ها برای فرود آمدن هواپیما نباید سرعت خود را به کمترین حالت برساند بلکه باید دارای سرعت کافی باشد که در صورت ناتوانی خلبان در درگیر کردن دم زنجیری و کابل‌ها هواپیما با سرعتش بتواند از سوی دیگر ناو دوباره به پرواز در آید به علت مشکل بودن این کار معمولاً از برجسته ترین خلبانان برای ناوهای هواپیما بر استفاده می‌شود.


*نوع دوم ناوهای هواپیمابر که ایالات متحده از آن استفاده نمی‌کند به گونه‌ای طراحی شده‌است که به منجنیق نیازی ندارد. در عوض دارای یک سکوی پرواز است. این نوع ناوها بیشتر هواپیماهای عمودپرواز VTOL یا STOVL (هواپیماهایی که به صورت عمود فرود می‌آیند و با طی مسافت کمی پرواز می‌کنند) را حمل می‌کند.




http://iranmarine.ir/images/stories/text_pics/vessels/aircraft_carrier_large.jpg

Isengard
7th April 2011, 11:48 PM
ناوچه (به انگلیسی: frigate) به یکی از انواع کشتی‌های جنگی اطلاق می‌شود که البته نوع این کشتیها در گذر زمان تغییر کرده است.
ناوچه در علوم نیروی دریایی جدید برای حفاظت از دیگر کشتیها بخصوص به عنوان یک ضد زیردریایی بکار می‌رود ،البته کلاس کشتی در مواقع بسیاری با ناوچه‌های سبک ، ناوشکنها ، ناوها و حتی رزمناوها اشتباه می‌شود. ناوچه به دید مدرن توسط ناوگان سلطنتی بریتانیا در میانه جنگ جهانی دوم به کشتیهایی اطلاق می‌شد که کمی از ناوچه‌های سبک بزرگ‌تر بودند و کمی از ناوشکن‌ها کوچک‌تر. اولین کاربرد ناوچه به عنوان ضد زیردریایی بود.


اصلیت
اصلیت واژه ناوچه در معنای اروپایی آن به مدیترانهْ سدهٔ ۱۵ برمی‌گردد که به کشتیهای بادبان‌دار کلاس-پارو به همراه بادبان و اسلحله سبک اطلاق می‌شد. در قرن ۱۷ ٫ واژه ناوچه در انگلستان برای تعریف نوعی کشتی که کوچک ٫ دراز ٫ جنگی و با اسلحه کوچک و تعداد زیادی خدمه داشت توسط دونکرک پرایوتیرز (به انگلیسی: Dunkirk Privateers) برای کشتی با برد کم در اقیانوس اطلس شمالی و شرقی و کانال دوور اطلاق می‌شد. بزودی واژه ناوچه به تمام خانواده کشتیهای جنگی سبک و سریع اطلاق شد ٫ اولین کشتی در خدمت بریتانیا کانستنت وارویک (به انگلیسی: Constant warwick) بود که در ۱۶۴۵ وارد خدمت شد.

به این دلیل که نیروی دریایی بریتانیا احتیاج به کشتیهایی با پایداری بیشتر از آنچه دانریک می‌توانست تولید کند بود ٫ واژه ناوچه به زودی به تمام خانواده کشتیهای سبک و زیبا نیز اطلاق شد. حتی سورن دریای عظیم به عنوان یک ناوچه بعد از تغییرات در آن در ۱۶۵۱ توصیف شد

ناوگان ساخته شده در کشورهای همسود در دهه ۱۶۵۰ بطور کل در بر گیرنده کشتیهایی بود که به عنوان ناوچه توصیف می‌شدند، که بزرگترینشان دارای دو عرشه بودند ٫ ناوچه‌های بزرگ، رده سوم، آنها ۶۰ توپ داشتند، این شناورها توانایی و عظمت کشتیهای بزرگ زمان را داشتند، البته بیشتر کشتی‌های آن زمان به عنوان ناو استفاده می‌شدند، کشتی سریع و مستقل.

بر پایهٔ سامانهٔ رده‌بندی ناوگان سلطنتی بریتانیا، اجرا شده در درهه ۱۶۶۰، ناوچه‌ها معمولا در ۵ رده بندی قرار می‌گرفتند، در حالی که ناوچه‌ها با داشتن ۲۸ توپ در رده بنده شش قرار می‌گرفتند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد