غزل بارون
7th April 2011, 10:56 AM
ذهن پریشان و سرگردان با افکار درهم ریخته می تواند سبب غمگینی و افسردگی شود.
برخی از کارشناسان و متخصصان می گویند: تمرکز ذهنی کلید موفقیت در کارها است و این بار روانپزشکان تاکید کردند که تمرکز ذهن علاوه بر موفقیت، جاده و شاه راهی بسیاری شادمانی و خرسندی است.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرزبه نقل از سی بی اس ، در عوض افرادی که ذهنی سرگردان و پریشان دارند از یک غمگینی و افسردگی عمومی رنج می برند.
این روانپزشکان می گویند: ذهن حیوانات به طور کامل تمرکز روی هدفی است که در نظر دارند و از هدفشان دور نمی شود، اما برعکس انسان ها در کارهای روزانه حداقل ۴۷ درصد از ذهنشان پریشان و سرگردان است و روی کاری که انجام می دهند، متمرکز نیست.
به نظر می رسد که این سرگردانی ذهنی تاثیر بسیار شدیدی روی سلامت احساسی انسان ها دارد.
روانپزشکان هاروارد تاکید کردند: ذهن انسان یک ذهن سرگردان است و ذهن سرگردان غمگین است.
آن ها تصریح کردند: افراد در هنگام عشق ورزیدن، ورزش کردن و گفت وگو شاد هستند و برعکس هنگام استفاده از رایانه و استراحت غمگین ترین حالت را دارند. اگر به ذهن اجازه پرسه زدن بدهید، باعث نگرانی شما می شود و شادی را از شما سلب می کند.
تمرکز حواس همان قدر می تواند واقعی باشد که عوامل حواس پرتی واقعیت دارند. یعنی: شما باید بپذیرید که به هرحال، همیشه عواملی حواس شما را پرت می کنند که بعضی از آن ها منشأ ذهنی و درونی دارند و از اندیشه ی خود شما ناشی می شوند و بعضی دیگر منشأ محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف شما نشأت می گیرند.
عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون و تجزیه و تحلیل مسائلی خارج از چار چوب موضوع مطالعه، از عوامل حواس پرتی درونی و عواملی مانند سر و صدا، حضور مزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه از عوامل بیرونی به حساب می آیند.
شاید بتوان ذهن انسان را به یک سیستم ارتباطی بسیار پیچیده تشبیه کرد. در هر لحظه هزاران پیام ازمحیط داخلی بدن و از محیط اطراف به آن مخابره می شود و در عین حال هزاران پیام از این مرکز به محیط داخلی بدن و محیط اطراف ارسال می گردد.
اگر چه بسیاری از این مبادله ها درحوزه ی ناخودآگاه ما صورت می گیرد، بعضی از این پیام ها وارد حوزه ی آگاهی ما می شوند و ذهن ما را از موضوع مطالعه منحرف می کنند. برای دستیابی به تمرکز حواس عالی، باید آن را درست تعریف کرد.
برای تعریف درست هم ابتدا باید حواس پرتی را به عنوان یک واقعیت انکار نشدنی بپذیریم و بعد بگوییم: تمرکزحواس یعنی”عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن”.
مهم است که بدانید استعداد بالقوه ی تمرکز حواس در همگان وجود دارد و مانند هر استعداد دیگر می توان آن را درخود رشد داد و پروراند.
انسانها می توانند این خصلت همگانی را در خود تربیت کنید و به عالی ترین مراتب خویش برسانید.
همه توانایی های همگانی را به عضله ای تشبیه می کنند.
قوی ترین و عضلانی ترین افراد را هم که در نظر بگیرید، وقتی به دنیا آمدند از عضلاتی ساده و نرم و طبیعی مانند دیگران برخوردار بودند اما تمرین و ممارست و به کارگرفتن عضلات باعث شده که آن ها به مرور در رشد عضلانی خود پیشرفت کنند و به بالاترین مرتبه ی آن که مهارت های ویژه در استفاده از عضلات است، برسند.
تمام استعدادهای بالقوه ی انسانی را می توان به صورت بالفعل درآورد و پرورش داد و به عالی ترین درجه ی خود را رساند.
برخی از کارشناسان و متخصصان می گویند: تمرکز ذهنی کلید موفقیت در کارها است و این بار روانپزشکان تاکید کردند که تمرکز ذهن علاوه بر موفقیت، جاده و شاه راهی بسیاری شادمانی و خرسندی است.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرزبه نقل از سی بی اس ، در عوض افرادی که ذهنی سرگردان و پریشان دارند از یک غمگینی و افسردگی عمومی رنج می برند.
این روانپزشکان می گویند: ذهن حیوانات به طور کامل تمرکز روی هدفی است که در نظر دارند و از هدفشان دور نمی شود، اما برعکس انسان ها در کارهای روزانه حداقل ۴۷ درصد از ذهنشان پریشان و سرگردان است و روی کاری که انجام می دهند، متمرکز نیست.
به نظر می رسد که این سرگردانی ذهنی تاثیر بسیار شدیدی روی سلامت احساسی انسان ها دارد.
روانپزشکان هاروارد تاکید کردند: ذهن انسان یک ذهن سرگردان است و ذهن سرگردان غمگین است.
آن ها تصریح کردند: افراد در هنگام عشق ورزیدن، ورزش کردن و گفت وگو شاد هستند و برعکس هنگام استفاده از رایانه و استراحت غمگین ترین حالت را دارند. اگر به ذهن اجازه پرسه زدن بدهید، باعث نگرانی شما می شود و شادی را از شما سلب می کند.
تمرکز حواس همان قدر می تواند واقعی باشد که عوامل حواس پرتی واقعیت دارند. یعنی: شما باید بپذیرید که به هرحال، همیشه عواملی حواس شما را پرت می کنند که بعضی از آن ها منشأ ذهنی و درونی دارند و از اندیشه ی خود شما ناشی می شوند و بعضی دیگر منشأ محیطی و بیرونی دارند و از محیط اطراف شما نشأت می گیرند.
عواملی مثل یادآوری خاطرات و تخیلات گوناگون و تجزیه و تحلیل مسائلی خارج از چار چوب موضوع مطالعه، از عوامل حواس پرتی درونی و عواملی مانند سر و صدا، حضور مزاحم دیگران و آشفتگی مکان مطالعه از عوامل بیرونی به حساب می آیند.
شاید بتوان ذهن انسان را به یک سیستم ارتباطی بسیار پیچیده تشبیه کرد. در هر لحظه هزاران پیام ازمحیط داخلی بدن و از محیط اطراف به آن مخابره می شود و در عین حال هزاران پیام از این مرکز به محیط داخلی بدن و محیط اطراف ارسال می گردد.
اگر چه بسیاری از این مبادله ها درحوزه ی ناخودآگاه ما صورت می گیرد، بعضی از این پیام ها وارد حوزه ی آگاهی ما می شوند و ذهن ما را از موضوع مطالعه منحرف می کنند. برای دستیابی به تمرکز حواس عالی، باید آن را درست تعریف کرد.
برای تعریف درست هم ابتدا باید حواس پرتی را به عنوان یک واقعیت انکار نشدنی بپذیریم و بعد بگوییم: تمرکزحواس یعنی”عوامل حواس پرتی را به حداقل رساندن”.
مهم است که بدانید استعداد بالقوه ی تمرکز حواس در همگان وجود دارد و مانند هر استعداد دیگر می توان آن را درخود رشد داد و پروراند.
انسانها می توانند این خصلت همگانی را در خود تربیت کنید و به عالی ترین مراتب خویش برسانید.
همه توانایی های همگانی را به عضله ای تشبیه می کنند.
قوی ترین و عضلانی ترین افراد را هم که در نظر بگیرید، وقتی به دنیا آمدند از عضلاتی ساده و نرم و طبیعی مانند دیگران برخوردار بودند اما تمرین و ممارست و به کارگرفتن عضلات باعث شده که آن ها به مرور در رشد عضلانی خود پیشرفت کنند و به بالاترین مرتبه ی آن که مهارت های ویژه در استفاده از عضلات است، برسند.
تمام استعدادهای بالقوه ی انسانی را می توان به صورت بالفعل درآورد و پرورش داد و به عالی ترین درجه ی خود را رساند.