dj milad
23rd December 2008, 10:09 PM
درباره ي بيماري هاي شديد رواني چه مي دانيد؟
بسياري از افراد تا پيش از اين كه يكي از افراد خانواده شان گرفتار بيماري رواني شود هيچ اطلاعاتي در اين باره ندارند . تحقيقات نشان مي دهد كه اين بيماري ها بسيار شايع تر از آن است كه تصور مي شود . اگر هر يك از كساني كه دچار يكي از بيماري هاي رواني مي شود حداقل 3 نفر را در زندگي داشته باشد كه به سرنوشت او اهمـيت بدهد ، در اين صورت تقريبا 60 ميليون نفر (مبتلايان / بيماران ، خانواده آنها و دوستانشان ) در زندگي خود با بيماري رواني شديد روبرو مي شوند .
فشارهاي ناشي از بيماري رواني كدام است ؟
اين بيماري ها فشار زيادي به بيماران و نزديكان آنها وارد مي آورد . اكثر بيماري هاي رواني ، مزمن شده و اغلب براي نخستين بار در حوالي بيست سالگي و آغاز دوره جواني ظاهر مي شود. اغلب بيماران و خانواده ي آنها سال ها درگير اين نكته اند كه چگونه از عهده بيماري خود بر آيند و زندگي راحتي داشته باشند .
بيماري هاي رواني هزينه هاي زيادي به همراه دارد. اين هزينه ها شامل مخارج مراجعه به متخصصين ، اقامت در بيمارستان ، دارو و انتقال به يك مؤسسه بهداشتي رواني است. افراد خانواده ممكن است متحمل مخارج اضافي شوند مانند خسارات ناشي از مرخصي بدون حقوق و نيز پول تو جيبي يا هزينه زندگي بيمار كه خود نمي تواند از عهده تأمين آن برآيد .
خسارات رواني از اين هم سنگين تر است . بيمار و خانواده او بايد خود را با نوعي زندگي سازگار كنند كه از آنچه آرزو داشتند و يا برنامه ريزي كرده بودند بسيار متفاوت است. موقعيت شغلي ، آموزش ، خانواده و زندگي اجتماعي ، همه اينها ممكن است مختل شود .
حتي پس از رسيدن به بزرگسالي ، بيماران رواني ممكن است احتياج به نظارت و حمايت ويژه داشته باشند .
آيا اميدي نيست ؟
تحقيقاتي كه خلاصه ي آن در زير آمده است به روشني نشان مي دهد كه در بسياري از افراد مبتلا به بيماري رواني درمان مؤثربوده ، و بيماران مي توانند به زندگي خود ادامه دهند . برآمدن از عهده يك بيماري مزمن رواني ممكن است به خانواده كمك كند كه به نقاط قوت خود پي ببرند ؛ مانند ظرفيت كاركردن با يكديگر و توانايي لذت بردن از چيزهاي ساده.
درباره بيماري شديد رواني چه مي دانيد ؟
1- بيماري هاي شديد رواني در واقع اختلال در عملكرد سيستم شيميايي مغز است . ماهيت دقيق بيماري مغز در حال حاضر شناخته شده نيست اما گمان مي رود كه عدم تعادل در ناقلين عصبي يا پيام رسان هاي شيميايي كه ميلياردها سلول را در مغز به هم مربوط مي كنند سبب اين مسئله مي شود.
2- بيماري شديد رواني به علت تربيت غلط كودكي يا وقايع ناگوار به وجود نمي آيد. علت آنها اختلال در ساختار و عملكرد مغز است ولي فشارهاي زندگي مي تواند بيماري را شديدتر كند .
3- مصرف دارو، علائم بيماري را در بيشتر افرادي كه دچار بيماري شديد رواني هستند به مقدار بسيار ، كاهش مي دهد ، گرچه بيماري را به طور كامل درمان نمي كند .
بيشتر افراد مبتلا به بيماري شديد رواني بايد براي مدت هاي طولاني هر روز دارو مصرف كنند و از اين لحاظ درست مانند كسي هستند كه دچار بيماري ديابت يا فشار خون مي باشد .
4- افراد مبتلا به بيماري هاي شديد رواني نسبت به فشارهاي رواني بسيار حساس هستند. پايين نگهداشتن ميزان فشار رواني ممكن است علائم بيماري را تخفيف دهد .
5- اغلب اين بيماري ها داراي سير دوره اي هستند ، و دوره هاي تشديد بيماري كوتاه و نيز دوره هاي طولاني تر زندگي عادي دارند .
6- مصرف مشروبات الكلي و مواد مخدرغالباً عامل بيماري هاي رواني را تشديد نموده و به وخامت حال بيمار منجر مي شود.
7- نتايج درازمدت در بيماران مبتلا به اسكيزوفرنيا از ساير بيماري هاي رواني بدتر است . در اختلال دو قطبي (Biopolar disorder) كمي بهتر ، و در افسردگي شديد بهتر است . تحقيقات نشان مي دهد كه در اسكيزوفرنيا با افزايش سن ، علائم كاهش مي يابند و توانايي فرد براي زندگي مستقل بيشتر مي شود. بسياري از مبتلايان به اسكيزوفرنيا درحدود 50 ، 60 سالگي به طور مستقل زندگي رضايت بخشي دارند و علائم بيماري در آنها خيلي كم وجود دارد . به نظر مي رسد كه بيماري با گذشت زمان فروكش مي كند .
با درمان مناسب 50% بيماران مبتلا به اسكيزوفرنيا مي توانند ظرف ده سال بهبود يابند. هر چه درمان زودتر شروع شود نتيجه بهتر است .
اسكيزوفرنيا در تمام دنيا در نژادها در فرهنگ ها و طبقات اجتماعي ديده مي شود . اين بيماري يك نفر از هر 100 نفر را در سراسر جهان مبتلا مي كند . يك شكل كودكي اين بيماري نيز وجود دارد كه نادر است . هزينه هايي كه جامعه بابت بستري شدن ، از كار افتادگي و مخارج توانبخشي اين بيماري متحمل مي شود ، ساليانه ميلياردها تومان برآورد شده و بهاي درد و رنجي كه خانواده مي پردازند غير قابل اندازه گيري است .
علائم اسكيزوفرنيا
مشخصه اين بيماري تغييرات برجسته در شخصيت است . اين تغييرات گاهي با مشكلات سازگاري در نوجواني اشتباه شده و باعث عصبانيت خانواده مي شود . كناره گيري اجتماعي ، نوسانات خُلقي و رفتار انزواطلبانه ، افسردگي ، تفكر مختل ، عدم تمركز و افكار آشفته از علائم بيماري است. ساير علائم عبارت اند : از ناتواني در مقابله با مشكلات جزئي ، حساسيت به صداي بلند و رنگ هاي كمرنگ ، بدبيني همراه با فكر تحت تعقيب قرار داشتن يا تحت نظر پليس بودن، خوردن غذاهاي مسموم شده و دريافت پيام هايي از راديو ، بشقاب پرنده و تلويزيون از ديگرعلائم رايج آن مي باشد . گاهي بيماران فكر مي كنند كه پيام هاي الهام دهنده از افراد مشهور، دريافت مي دارند. بسياري از اوقات حالت خصمانه نسبت به خانواده نشان مي دهند كه درك آن غالباً براي آنها دشوار است.
اين حالات صدمه زننده و تهديد كننده هستند. نمرات مدرسه افت مي كند ، فعاليت هاي خارج از مدرسه و ارتباط با دوستان كنار گذاشته مي شود و بيمار از دست دادن اراده ، احساس تزلزل و عدم وجود را تجربه مي كند .
فرد بيمار براي فرار از اين احساسات ويرانگر ، اغلب كوشش مي كند كه فرار كند، با اين اميد كه يك تغيير جغرافيايي ، اوضاع را براي او بهتر خواهد كرد . با پيشرفت بيماري ، تغييرات ادراكي روي مي دهد و آنها چيزهايي مي بينند و صداهايي مي شنوند كه واقعي نيستند . حالات بدني غير عادي به خود گرفتن و پوشيدن لباس هاي عجيب و غريب نيز برحسب موقعيت ديده شده است. مصرف مواد الكلي نيز ممكن است وجود داشته باشد .
وقتي براي اولين بار اسكيزوفرنيا ظهور مي كند ، فرد سعي مي كند همه چيز را به صورت يك راز نگه دارد. بنابراين همه ي آنچه را كه اتفاق مي افتد انكار مي كند . اين بيماران وحشتزده ، و مملو از اضطراب و بي قراري هستند. با ادامه روند اسكيزوفرنيا يك حالت آشفتگي دروني و آشوب نيز تجربه مي شود .
علت بيماري اسكيزوفرنيا
اسكيزوفرنيا يك بيماري مغزي است كه در آن انتقال دهنده هاي عصبي شيميايي مغز دچار عدم تعادل مي شوند . نام يكي از اين انتقال دهنده ها كه نقش مهمي در بيماري دارد " دوپامين " (Dopamine) است .
معمولا فرض شده كه علت نهايي بايد ارثي باشد ، مانند يك اختلال ارثي سوخت و ساز مغز كه منجر به نقص زيستي ، شيميايي مي شود .
نظريه تغذيه اي يا نظريه مولكولي
در اوايل دهه 1950 شروع به درمان بيماران اسكيزوفرنيك با دوزهاي بالاي نياسين (ويتامين3B) نمود. اين درمان اوليه توسعه پيدا كرد و ساير ويتامين ها مانند تيامين (B1) ، پيريدوكسين (B6) ، اسيدفوليك ،E،C، 12B، و مواد معدني مانند روي و منگنز را نيز شامل شد . از ديگر اقدامات ، كنترل رژيم غذايي ، محدود كردن مصرف مواد قندي ، كافئين ، الكل و تنباكو بوده است . افراد مجبور بودند به طور منظم ورزش كنند . ابتدا ادعا مي شد كه اين رويكرد درماني موفقيت آميز باشد ، معهذا هنوز توسط استانداردهاي علمي تأييد نشده است .
نظريه ويروسي
ويروس ها مي توانند عملكرد سلولهاي مغزي را بدون تغيير شكل ساختمان مغز ، تغيير دهند و كماكان به حيات خود ادامه دهند . ويروس ها مي توانند سال ها مخفي بمانند .
لازم به ذكر است بعضي از ويروس ها تغييراتي در انتقال دهندگان عصبي مغز ايجاد مي كنند . اين موضوع مي تواند علت بعضي از تغييرات زيستي ، شيميايي را كه در اسكيزوفرنيا توصيف شده است ، توجيه كند .
نظريه فشار محيطي
فشار رواني مي تواند يك علت اصلي بيماري هايي چون زخم معده باشد . بنابراين گمان وجود آن در اسكيزوفرنيا منطقي به نظر مي رسد . مشاهده شده در صورتي كه افراد را در معرض ميزان هاي بسيار بالاي فشار رواني قرار دهند ، رفتارهاي عجيبي از خود نشان مي دهند كه مي تواند شبيه اسكيزوفرنيا باشند .
بسياري از افراد تا پيش از اين كه يكي از افراد خانواده شان گرفتار بيماري رواني شود هيچ اطلاعاتي در اين باره ندارند . تحقيقات نشان مي دهد كه اين بيماري ها بسيار شايع تر از آن است كه تصور مي شود . اگر هر يك از كساني كه دچار يكي از بيماري هاي رواني مي شود حداقل 3 نفر را در زندگي داشته باشد كه به سرنوشت او اهمـيت بدهد ، در اين صورت تقريبا 60 ميليون نفر (مبتلايان / بيماران ، خانواده آنها و دوستانشان ) در زندگي خود با بيماري رواني شديد روبرو مي شوند .
فشارهاي ناشي از بيماري رواني كدام است ؟
اين بيماري ها فشار زيادي به بيماران و نزديكان آنها وارد مي آورد . اكثر بيماري هاي رواني ، مزمن شده و اغلب براي نخستين بار در حوالي بيست سالگي و آغاز دوره جواني ظاهر مي شود. اغلب بيماران و خانواده ي آنها سال ها درگير اين نكته اند كه چگونه از عهده بيماري خود بر آيند و زندگي راحتي داشته باشند .
بيماري هاي رواني هزينه هاي زيادي به همراه دارد. اين هزينه ها شامل مخارج مراجعه به متخصصين ، اقامت در بيمارستان ، دارو و انتقال به يك مؤسسه بهداشتي رواني است. افراد خانواده ممكن است متحمل مخارج اضافي شوند مانند خسارات ناشي از مرخصي بدون حقوق و نيز پول تو جيبي يا هزينه زندگي بيمار كه خود نمي تواند از عهده تأمين آن برآيد .
خسارات رواني از اين هم سنگين تر است . بيمار و خانواده او بايد خود را با نوعي زندگي سازگار كنند كه از آنچه آرزو داشتند و يا برنامه ريزي كرده بودند بسيار متفاوت است. موقعيت شغلي ، آموزش ، خانواده و زندگي اجتماعي ، همه اينها ممكن است مختل شود .
حتي پس از رسيدن به بزرگسالي ، بيماران رواني ممكن است احتياج به نظارت و حمايت ويژه داشته باشند .
آيا اميدي نيست ؟
تحقيقاتي كه خلاصه ي آن در زير آمده است به روشني نشان مي دهد كه در بسياري از افراد مبتلا به بيماري رواني درمان مؤثربوده ، و بيماران مي توانند به زندگي خود ادامه دهند . برآمدن از عهده يك بيماري مزمن رواني ممكن است به خانواده كمك كند كه به نقاط قوت خود پي ببرند ؛ مانند ظرفيت كاركردن با يكديگر و توانايي لذت بردن از چيزهاي ساده.
درباره بيماري شديد رواني چه مي دانيد ؟
1- بيماري هاي شديد رواني در واقع اختلال در عملكرد سيستم شيميايي مغز است . ماهيت دقيق بيماري مغز در حال حاضر شناخته شده نيست اما گمان مي رود كه عدم تعادل در ناقلين عصبي يا پيام رسان هاي شيميايي كه ميلياردها سلول را در مغز به هم مربوط مي كنند سبب اين مسئله مي شود.
2- بيماري شديد رواني به علت تربيت غلط كودكي يا وقايع ناگوار به وجود نمي آيد. علت آنها اختلال در ساختار و عملكرد مغز است ولي فشارهاي زندگي مي تواند بيماري را شديدتر كند .
3- مصرف دارو، علائم بيماري را در بيشتر افرادي كه دچار بيماري شديد رواني هستند به مقدار بسيار ، كاهش مي دهد ، گرچه بيماري را به طور كامل درمان نمي كند .
بيشتر افراد مبتلا به بيماري شديد رواني بايد براي مدت هاي طولاني هر روز دارو مصرف كنند و از اين لحاظ درست مانند كسي هستند كه دچار بيماري ديابت يا فشار خون مي باشد .
4- افراد مبتلا به بيماري هاي شديد رواني نسبت به فشارهاي رواني بسيار حساس هستند. پايين نگهداشتن ميزان فشار رواني ممكن است علائم بيماري را تخفيف دهد .
5- اغلب اين بيماري ها داراي سير دوره اي هستند ، و دوره هاي تشديد بيماري كوتاه و نيز دوره هاي طولاني تر زندگي عادي دارند .
6- مصرف مشروبات الكلي و مواد مخدرغالباً عامل بيماري هاي رواني را تشديد نموده و به وخامت حال بيمار منجر مي شود.
7- نتايج درازمدت در بيماران مبتلا به اسكيزوفرنيا از ساير بيماري هاي رواني بدتر است . در اختلال دو قطبي (Biopolar disorder) كمي بهتر ، و در افسردگي شديد بهتر است . تحقيقات نشان مي دهد كه در اسكيزوفرنيا با افزايش سن ، علائم كاهش مي يابند و توانايي فرد براي زندگي مستقل بيشتر مي شود. بسياري از مبتلايان به اسكيزوفرنيا درحدود 50 ، 60 سالگي به طور مستقل زندگي رضايت بخشي دارند و علائم بيماري در آنها خيلي كم وجود دارد . به نظر مي رسد كه بيماري با گذشت زمان فروكش مي كند .
با درمان مناسب 50% بيماران مبتلا به اسكيزوفرنيا مي توانند ظرف ده سال بهبود يابند. هر چه درمان زودتر شروع شود نتيجه بهتر است .
اسكيزوفرنيا در تمام دنيا در نژادها در فرهنگ ها و طبقات اجتماعي ديده مي شود . اين بيماري يك نفر از هر 100 نفر را در سراسر جهان مبتلا مي كند . يك شكل كودكي اين بيماري نيز وجود دارد كه نادر است . هزينه هايي كه جامعه بابت بستري شدن ، از كار افتادگي و مخارج توانبخشي اين بيماري متحمل مي شود ، ساليانه ميلياردها تومان برآورد شده و بهاي درد و رنجي كه خانواده مي پردازند غير قابل اندازه گيري است .
علائم اسكيزوفرنيا
مشخصه اين بيماري تغييرات برجسته در شخصيت است . اين تغييرات گاهي با مشكلات سازگاري در نوجواني اشتباه شده و باعث عصبانيت خانواده مي شود . كناره گيري اجتماعي ، نوسانات خُلقي و رفتار انزواطلبانه ، افسردگي ، تفكر مختل ، عدم تمركز و افكار آشفته از علائم بيماري است. ساير علائم عبارت اند : از ناتواني در مقابله با مشكلات جزئي ، حساسيت به صداي بلند و رنگ هاي كمرنگ ، بدبيني همراه با فكر تحت تعقيب قرار داشتن يا تحت نظر پليس بودن، خوردن غذاهاي مسموم شده و دريافت پيام هايي از راديو ، بشقاب پرنده و تلويزيون از ديگرعلائم رايج آن مي باشد . گاهي بيماران فكر مي كنند كه پيام هاي الهام دهنده از افراد مشهور، دريافت مي دارند. بسياري از اوقات حالت خصمانه نسبت به خانواده نشان مي دهند كه درك آن غالباً براي آنها دشوار است.
اين حالات صدمه زننده و تهديد كننده هستند. نمرات مدرسه افت مي كند ، فعاليت هاي خارج از مدرسه و ارتباط با دوستان كنار گذاشته مي شود و بيمار از دست دادن اراده ، احساس تزلزل و عدم وجود را تجربه مي كند .
فرد بيمار براي فرار از اين احساسات ويرانگر ، اغلب كوشش مي كند كه فرار كند، با اين اميد كه يك تغيير جغرافيايي ، اوضاع را براي او بهتر خواهد كرد . با پيشرفت بيماري ، تغييرات ادراكي روي مي دهد و آنها چيزهايي مي بينند و صداهايي مي شنوند كه واقعي نيستند . حالات بدني غير عادي به خود گرفتن و پوشيدن لباس هاي عجيب و غريب نيز برحسب موقعيت ديده شده است. مصرف مواد الكلي نيز ممكن است وجود داشته باشد .
وقتي براي اولين بار اسكيزوفرنيا ظهور مي كند ، فرد سعي مي كند همه چيز را به صورت يك راز نگه دارد. بنابراين همه ي آنچه را كه اتفاق مي افتد انكار مي كند . اين بيماران وحشتزده ، و مملو از اضطراب و بي قراري هستند. با ادامه روند اسكيزوفرنيا يك حالت آشفتگي دروني و آشوب نيز تجربه مي شود .
علت بيماري اسكيزوفرنيا
اسكيزوفرنيا يك بيماري مغزي است كه در آن انتقال دهنده هاي عصبي شيميايي مغز دچار عدم تعادل مي شوند . نام يكي از اين انتقال دهنده ها كه نقش مهمي در بيماري دارد " دوپامين " (Dopamine) است .
معمولا فرض شده كه علت نهايي بايد ارثي باشد ، مانند يك اختلال ارثي سوخت و ساز مغز كه منجر به نقص زيستي ، شيميايي مي شود .
نظريه تغذيه اي يا نظريه مولكولي
در اوايل دهه 1950 شروع به درمان بيماران اسكيزوفرنيك با دوزهاي بالاي نياسين (ويتامين3B) نمود. اين درمان اوليه توسعه پيدا كرد و ساير ويتامين ها مانند تيامين (B1) ، پيريدوكسين (B6) ، اسيدفوليك ،E،C، 12B، و مواد معدني مانند روي و منگنز را نيز شامل شد . از ديگر اقدامات ، كنترل رژيم غذايي ، محدود كردن مصرف مواد قندي ، كافئين ، الكل و تنباكو بوده است . افراد مجبور بودند به طور منظم ورزش كنند . ابتدا ادعا مي شد كه اين رويكرد درماني موفقيت آميز باشد ، معهذا هنوز توسط استانداردهاي علمي تأييد نشده است .
نظريه ويروسي
ويروس ها مي توانند عملكرد سلولهاي مغزي را بدون تغيير شكل ساختمان مغز ، تغيير دهند و كماكان به حيات خود ادامه دهند . ويروس ها مي توانند سال ها مخفي بمانند .
لازم به ذكر است بعضي از ويروس ها تغييراتي در انتقال دهندگان عصبي مغز ايجاد مي كنند . اين موضوع مي تواند علت بعضي از تغييرات زيستي ، شيميايي را كه در اسكيزوفرنيا توصيف شده است ، توجيه كند .
نظريه فشار محيطي
فشار رواني مي تواند يك علت اصلي بيماري هايي چون زخم معده باشد . بنابراين گمان وجود آن در اسكيزوفرنيا منطقي به نظر مي رسد . مشاهده شده در صورتي كه افراد را در معرض ميزان هاي بسيار بالاي فشار رواني قرار دهند ، رفتارهاي عجيبي از خود نشان مي دهند كه مي تواند شبيه اسكيزوفرنيا باشند .