* Robo milad *
29th March 2011, 08:57 PM
گر پرسی ز من
، درس دوستی ز که آموختی؟
خواهم گفت: تو حکیم مکتب عشقم بودی...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لحظه ای مکث نما؛
آرزویم اینست:
نرود دلخوشی از عمق وجودت هرگز..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گر بدانم روز مردن از مزارم میگذری
سال و ماه و روز و
شب
در انتظار مردنم...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب
پر از خستگی،
من
پر از ابر بودم
شب
به پایان
من
به باران
مگر می رسیدم؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در را باز کن خبری دارم ، قلبم را بشکاف نامه ای دارم ، نامه را باز کن ، دوستت دارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
الهی روزگارت آفتابی / الهی شامگاهت ماهتابی / الهی در همه دوران عمرت / به قلب هرکه خواهی راه یابی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل آفتابگردان در روزهای ابری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از مضارع ها و ماضی ها خسته شده ام ، دلم برای یک حال ساده تو را دیدن تنگ است . . . !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من
در این شهر غریبم و در این خاک فقیر / به ک
من
د تو گرفتار و به دام تو اسیر
عشق چنان در دلم افروخته بود / دیده گر آب نمی ریخت جگر سوخته بود . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با جمله ی رندان جهان هم کیشم / خیام ترانه های پر تشویشم
انگار شراب از آسمان می بارد / وقتی که به چشمان تو می اندیشم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دی
شب
خواستم واسه دل خودم فال بگیرم
وقتی فالنامه را باز کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دلم نداشت
تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هربار که تو میخندی ، تعادل این شهر بهم میخورد ، اما تو بخند
زندگی را برای از نو ساختن ، بهانه ای باید . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری / پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری
گفتی نمی خواهی ببارم عشق / اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آسمونتم ، می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی
زمین مال زمین خوارها ، فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال
من
. . . !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عاشقانه دوستت خواهم داشت بی آنکه بخواهم دوستم داشته باشی
و عاشقانه در غمت خواهم مرد بی آنکه بخواهم در مرگم اشک بریزی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مشترک گرامی ورود شما به قلب فرستنده ی پیام با موفقیت انجام شد .
خروج امکان پذیر نمیباشد !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای بهانه ی زندگی ام
تو را دوست دارم به اندازه ای که نه می توانم بنویسم و نه ابرازش کنم
پس تو با قلبت که دریایی بی کران است احساسش کن
دوستت دارم تا زمانی که دوست داشتن معنا دارد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مترسک به گندم گفت :
مرا برای ترساندن آفریدن اما
من
تشنه ی عشق پرنده ایشدم که سهمش از
من
گرسنگی بود . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب
در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اتل متل دلبرک ، دلم برات زده لک ، چه با پیام چه با تک ، بیادتم عسلک
، درس دوستی ز که آموختی؟
خواهم گفت: تو حکیم مکتب عشقم بودی...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
لحظه ای مکث نما؛
آرزویم اینست:
نرود دلخوشی از عمق وجودت هرگز..
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گر بدانم روز مردن از مزارم میگذری
سال و ماه و روز و
شب
در انتظار مردنم...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب
پر از خستگی،
من
پر از ابر بودم
شب
به پایان
من
به باران
مگر می رسیدم؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در را باز کن خبری دارم ، قلبم را بشکاف نامه ای دارم ، نامه را باز کن ، دوستت دارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
الهی روزگارت آفتابی / الهی شامگاهت ماهتابی / الهی در همه دوران عمرت / به قلب هرکه خواهی راه یابی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل آفتابگردان در روزهای ابری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از مضارع ها و ماضی ها خسته شده ام ، دلم برای یک حال ساده تو را دیدن تنگ است . . . !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من
در این شهر غریبم و در این خاک فقیر / به ک
من
د تو گرفتار و به دام تو اسیر
عشق چنان در دلم افروخته بود / دیده گر آب نمی ریخت جگر سوخته بود . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
با جمله ی رندان جهان هم کیشم / خیام ترانه های پر تشویشم
انگار شراب از آسمان می بارد / وقتی که به چشمان تو می اندیشم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دی
شب
خواستم واسه دل خودم فال بگیرم
وقتی فالنامه را باز کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دلم نداشت
تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هربار که تو میخندی ، تعادل این شهر بهم میخورد ، اما تو بخند
زندگی را برای از نو ساختن ، بهانه ای باید . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری / پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری
گفتی نمی خواهی ببارم عشق / اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آسمونتم ، می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی
زمین مال زمین خوارها ، فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال
من
. . . !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عاشقانه دوستت خواهم داشت بی آنکه بخواهم دوستم داشته باشی
و عاشقانه در غمت خواهم مرد بی آنکه بخواهم در مرگم اشک بریزی . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مشترک گرامی ورود شما به قلب فرستنده ی پیام با موفقیت انجام شد .
خروج امکان پذیر نمیباشد !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ای بهانه ی زندگی ام
تو را دوست دارم به اندازه ای که نه می توانم بنویسم و نه ابرازش کنم
پس تو با قلبت که دریایی بی کران است احساسش کن
دوستت دارم تا زمانی که دوست داشتن معنا دارد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مترسک به گندم گفت :
مرا برای ترساندن آفریدن اما
من
تشنه ی عشق پرنده ایشدم که سهمش از
من
گرسنگی بود . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شب
در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اتل متل دلبرک ، دلم برات زده لک ، چه با پیام چه با تک ، بیادتم عسلک