Rez@ee
27th March 2011, 11:29 AM
سالها پيش وقتي صحبت از انتخاب دختر شايسته به ميان ميآمد ، ملاک اين انتخاب فقط زيبايي بود؛ چيزي که خواست و اراده خود دختران در آن تاثيري نداشت. اما امروز اگر چه از انتخاب دختر شايسته خبري نيست اما دختران ايراني در زمينههاي مختلف زندگي به موفقيت رسيدهاند. از مدالهاي رنگارنگ ورزشي گرفته تا رتبههاي برتر کنکور و هنرنمايي در رشتههاي مختلف. اما شايد بهتر باشد با زندگي و خصوصيات دختران موفق ايراني از زبان خودشان آشنا شويم.
شوماخر ايران
http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20090621-5c572eca050594c7bc3c36e7e8ab9550.jpg
لاله صديق قهرمان اتومبيلراني در معرفي خودش به صفات حساس و زود رنج، دلرحم، سمج در انجام کار، ساده و بيآلايش و مخالف زورگوئي اشاره ميکند. خصوصياتي که بي ترديد براي يک اتومبيلران موفق ضروري است. او متولد سال 1355 است و دانشجوي دکتراي توليد؛ کسي که نامش در کتاب مشهورترين زنان جهان به ثبت رسيده و اين نکته زماني مهمتر جلوه ميکند که بدانيم از ايران تنها دو نفر اسمشان در اين کتاب ثبت شده؛ که يکي از آنها لاله صديق است. او ميگويد: من در کودکي دختر بچهاي بودم که علاقه بسيار زيادي به بازيهاي پسرانه داشتم و به دنبال هيجان بودم. از آنجايي که پدرم هميشه همراه من بودند، اتومبيلراني را به من ياد دادند. بعد از قبولي در دانشگاه، دوستانم به من گفتند تو که اينقدر تند رانندگي ميکني چرا در مسابقهها شرکت نميکني و تازه آن موقع بود که جرقهاش در ذهنم زده شد و براي اولين بار در مسابقات اتومبيلراني شرکت کردم، چند سري اول مقام نياوردم چون نقشه خوانم دائم ما را در کوير گم ميکرد، درآن زمان هم اصلاً اجازه نميدادند خانمها در مسابقات سرعت شرکت کنند.
بعد از تلاشهاي بسيار زياد من اجازه نامه را دريافت کردم و از همان ابتدا در مسابقات مختلف مقامهاي زيادي را کسب کردم؛ حتي صداي آقايان هم در رابطه با اين موضوع درآمد. در حال حاضر به خانمها اجازه ميدهند که شرکت کنند اما در مسابقات ميداني که تماشاچي همراه با پخش زنده تلويزيون است و به دليل اينکه من تنها خانم شرکت کننده هستم براي من مشکل به وجود آمده؛ تصور کنيد در اين زمينه يک هزينه و وقتي گذاشته ميشود، ذوق و شوقي و استعدادي وجود دارد و بعد صرفاً به خاطر اينکه جنسيت من مونث است نبايد در اين مسابقات شرکت کنم. البته من هيچوقت مايوس نشدم و هميشه به خود ميگفتم که بايد به هدفم برسم. من قبول کردم که شايد نمره جنس موئث يک باشد و نمره جنس مذکر دو، يعني اهميتي که داده ميشود دو برابر باشد اما با علم به اين مسائل به راهم ادامه دادم.
از مشکلات ديگري که اين رشته دارد مخارج بالاي آن است؛ به ياد دارم در يکي از مسابقاتم از پدرم خواهش کردم مقداري ارز برايم فراهم کند که متاسفانه نتوانستند و من مجبور شدم سکههايي که تا به آن روز در مسابقات مختلف به عنوان جايزه گرفته بودم را بفروشم و ارز تهيه کنم؛ به هر حال از عملکرد خودم ناراضي نيستم چرا که حداقل توانستم روح خودم را اقناع کنم و از اين به بعد هم قطعاً پيش ميروم و تا وقتي که سالم باشم به راهم ادامه ميدهم و ترس از هيچ سد و مانعي ندارم .
بانوان قرآني، قرائت آسماني
http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20090621-1f50893f80d6830d62765ffad7721742.jpg
شيما چنگي متولد شهرستان آشتيان استان مركزي و فارغ التحصيل رشته زيست شناسي دانشگاه اراك است. او يکي از قاريان برجسته کشور است که به گفته خودش از کودکي با قرآن مانوس بوده است. او تعريف ميکند: «زماني كه سال چهارم دبستان بودم در برنامه سيماي قرآن، از قاريان نوجوان دعوت ميكردند تا به قرائت قرآن بپردازند؛ آن قدر آن قرائتها برايم جذاب بود كه هميشه آرزو داشتم من هم بتوانم به زيبايي آنها قرآن بخوانم. به همين دليل از همان سنين، يعني حدود 10 سالگي با گوش دادن به نوارهاي استاد عبدالباسط كار قرائت قرآن به صورت تقليدي را آغاز كردم. بعد از آن سال دوم راهنمايي براي اولين بار در مسابقات دانشآموزي شركت كردم و در سطح استان مركزي رتبه دوم را كسب كردم.» اين دختر موفق ادامه ميدهد:«بهترين تفريح من اين بود كه وقتي از مدرسه به خانه ميآمدم، به سراغ راديو قرآن ميرفتم و قرائت قاريان مختلف مصري را از راديو ضبط ميكردم، بعد آنها را گوش ميكردم و سعي ميكردم با تكرار زياد سبكشان را به طور كامل ياد بگيرم و در اين ميان، تشويق پدر و مادرم سبب ميشد تا علاقه من روز به روز بيشتر شود؛ تا اينكه در مسابقات كشوري دانشآموزي سال 77 و 79 رتبه اول را كسب كردم و تا مرحله انتخابي مسابقات بينالمللي دانشآموزي نيز پيش رفتم و دوم شدم و به عنوان نفر ذخيره رشته قرائت در مسابقات حضور يافتم. حضور من در مسابقات، در زمان دانشجويي نيز ادامه داشت و حاصل آن كسب رتبههاي اول، دوم، سوم جشنوارههاي هجدهم، شانزدهم و نوزدهم دانشجويان سراسر كشور بود.»
اما اين موفقيتها به سادگي به دست نيامده و بانوان قاري در ميان راه با مشکلات و محدوديتهايي مواجه هستند. شيما چنگي با اشاره به اين موضوع ميگويد: «محدوديتي كه بانوان ما در مسير اجراي برنامه در مجامع عمومي دارند سبب شده تا هم تجربه كمتري داشته باشند و هم خيليها اصلاً ندانند كه قاري زن با اين همه توانايي نيز در كشور ما وجود دارد و بعضيها فكر ميكنند سطح آنها بسيار پايينتر از آقايان است. در حالي كه به نظر من قاريان زن ايراني با اين همه محدوديت، از تواناييهاي بسيار بالايي حتي در مقايسه با قاريان زن كشورهاي ديگر و حتي آقايان برخوردار هستند. ما هر ساله شاهد برگزاري مسابقات بينالمللي قرآن در كشورهاي مختلف اسلامي هستيم كه در بسياري از اين كشورها به استثناي ايران، بانوان نيز در رشتههاي مختلف شركت ميكنند. اما جاي تأسف است كه قاريان و حافظان تواناي ايراني از حضور و شركت در اين مجامع بينالمللي محرومند. اداره اوقاف 28 سال است كه براي آقايان مسابقات بينالمللي برگزار ميكند، اما براي خانمها تازه 3 سال است كه در رشته قرائت مسابقات را برگزار ميكند، آن هم فقط تا مرحله كشوري. مسئله بسيار مهم ديگري که بايد مسئوولان سازمان اوقاف و مسئولان اعزام به آن توجه كنند، اين است كه هر ساله تعداد زيادي از قاريان و حافظان و اساتيد مرد به حج تمتع جهت اجراي برنامه اعزام ميشوند، بعضي از اين آقايان كه هيچ رتبه كشوري نيز ندارند بارها و بارها به حج اعزام ميشوند، اما اين امكان حتي براي رتبههاي اول اوقاف بانوان نيز وجود ندارد.»
عکس يعني زندگي
http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20090621-ef575e8837d065a1683c022d2077d342.jpg
رامش لاهيجي هنرمند عکاسي است که تازگيها اولين نمايشگاه انفرادياش را برپا کرده بود. او زندگي در امريکا را رها کرده و به ايران آمده است. آن هم فقط به خاطر عشق به مردم. لاهيجي سختي سفر به شهرها و روستاهاي مختلف را به جان ميخرد تا لحظههايي از زندگي زنان و مردان اين سرزمين را ثبت کند. چرا که به نظر او هنر مثل روغني است که چرخ دندههاي زندگي را نرم ميکند و زن هنرمند مثل دريا ناب و اصيل است و آلوده نميشود. او ميگويد: گاهي از ديدن سختيهاي زندگي عشاير يا روستاييان گريهام ميگيرد اما وقتي ميبينم با محبت با من برخورد ميکنند و مرا در غذاهاي ساده محليشان شريک ميکنند ميفهمم چقدر دوستشان دارم. لاهيجي به سختيهاي سفر اشاره ميکند و ميگويد در جامعه ما سفر کردن آن هم به تنهايي براي دختران خيلي سخت است. مدت زيادي طول کشيد تا توانستم خانوادهام را راضي کنم و به سفر بروم. البته تا به حال به تنهايي سفر نکردهام و هميشه يا همراه گروه بودهام و يا برادرانم همراهم بودهاند. با اين حال سفر خيلي در شخصيتم تاثير گذاشته و شجاعتم را زياد کرده است. با اين حال اميدوارم شرايطي به وجود بيايد که زنان بتوانند با امنيت خاطر و بدون نگراني خود يا خانوادهشان سفر کنند و مانعي برايشان ايجاد نشود.
ورزشکاران، قهرمانان
دختران ايراني به قول قديميها از هر انگشتشان هزار ميبارد. هم اهل درس و هنر و پرورش روح هستند و هم اهل ورزش و پرورش جسم. در سال هاي اخير دختران زيادي در رشتههاي مختلف مدال کسب کردهاند و روي سکوي قهرماني بالاتر از رقيبان ايستادهاند. پديده بلوريزاده يکي از اين دختران است و واقعا هم براي خودش پديدهاي است. بلوريزاده توسط مادر ورزشکارش با ورزش آشنا و به آن علاقهمند شده است. او قهرمان رشته دو و ميداني و کاپيتان تيم ملي واليبال بانوان ايران است. او از 14 سالگي در مسابقات مختلف حضور داشته و از سال 1371 نيز به عضويت تيم ملي درآمده است. او مي گويد:متاسفانه در ورزش بين خانمها و آقايان تفاوتهايي وجود دارد و خانمها به عنوان ورزشکار حرفهاي شناخته نشدهاند و مثل آقايان دستمزد حرفهاي نميگيرند و اعزام آنها به مسابقات جدي گرفته نميشود در حاليکه خانمها تا به حال به هر مسابقهاي که اعزام شدهاند افتخارآفرين بودهاند و با مقام برگشتهاند. بلوريزاده در مورد نحوه پوشش خانمهاي ورزشکار ميگويد: بر خلاف آنچه در نگاه اول به نظر ميآيد استفاده از اين پوشش براي ما سخت نيست؛ چون طراحي آن با کار کارشناسي انجام شده و در مراحل مختلف ما آن لباسها را امتحان کردهايم تا به فرم مناسب دست يافتهايم. جالب اينجاست که وقتي ما با اين لباسها ميدويم يا واليبال بازي ميکنيم و نتيجه ميگيريم همه تعجب ميکنند و برايشان جالب است؛ اما براي خودمان عادي شده است.
اين کنکوريها
اما از هر چه بگذريم از شاگرد اولهاي کنکور نميتوان گذشت. آن هم اگر دختري از روستاي دورافتادهاي در قائنات توانسته باشد يکي از 10 نفر اول کنکور رشته انساني شود. سيمين دخت اسداللهي در نقطهاي محروم تحصيل کرده و با تحمل سختيهاي بسيار توانسته است طعم شيرين پيروزي را بچشد. او آرزو دارد حقوقدان يا قاضي شود. اسداللهي ميگويد: موفقيتم را مديون خدا هستم و لطفي که او به من داشته است. به نظر من دستيابي به موفقيت مرهون تلاش و پشتکار فردي است و اينکه هيچوقت فکر نکنيم چون زن هستيم از پس کاري برنميآييم. اگر زني اعتماد به نفس داشته باشد ميتواند به بالاترين موفقيتها دست يابد حتي اگر از بسياري از امکانات محروم باشد.
فاطمه رشيدي هم از پذيرفتهشدگان برتر رشته هنر است؛ از شهر هنرپرور شيراز. او هم به اعتماد به نفس زنان اشاره ميکند و ميگويد يک زن براي رسيدن به موفقيت جدا از شرايط سخت و ناهنجاري که ممکن است در زندگي با آن دست به گربيان باشد، بايد تواناييهايش را بشناسد. اما مشکل اينجاست که زنان بايد دائم خودشان را ثابت کنند تا مردان هم به تواناييهاي آنها ايمان بياورند و مانع پيشرفت آنها نشوند.
و اما بعد....
صحبت کردن راجع به موفقيتهاي دختران تمامي ندارد. رشتهها و شاخههاي مختلف علمي، ورزشي، هنري و ... شاهد بالندگي و رشد دختران ايراني دررشتههاي مختلف هستند. به قول صدف عليرضايي، دختر مخترعي که تا به حال در چندين مسابقه بينالمللي صاحب مدال شده است، دختران ايراني ميتوانند تمام قلههاي افتخار را فتح کنند، فقط اگر بخواهند.
شوماخر ايران
http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20090621-5c572eca050594c7bc3c36e7e8ab9550.jpg
لاله صديق قهرمان اتومبيلراني در معرفي خودش به صفات حساس و زود رنج، دلرحم، سمج در انجام کار، ساده و بيآلايش و مخالف زورگوئي اشاره ميکند. خصوصياتي که بي ترديد براي يک اتومبيلران موفق ضروري است. او متولد سال 1355 است و دانشجوي دکتراي توليد؛ کسي که نامش در کتاب مشهورترين زنان جهان به ثبت رسيده و اين نکته زماني مهمتر جلوه ميکند که بدانيم از ايران تنها دو نفر اسمشان در اين کتاب ثبت شده؛ که يکي از آنها لاله صديق است. او ميگويد: من در کودکي دختر بچهاي بودم که علاقه بسيار زيادي به بازيهاي پسرانه داشتم و به دنبال هيجان بودم. از آنجايي که پدرم هميشه همراه من بودند، اتومبيلراني را به من ياد دادند. بعد از قبولي در دانشگاه، دوستانم به من گفتند تو که اينقدر تند رانندگي ميکني چرا در مسابقهها شرکت نميکني و تازه آن موقع بود که جرقهاش در ذهنم زده شد و براي اولين بار در مسابقات اتومبيلراني شرکت کردم، چند سري اول مقام نياوردم چون نقشه خوانم دائم ما را در کوير گم ميکرد، درآن زمان هم اصلاً اجازه نميدادند خانمها در مسابقات سرعت شرکت کنند.
بعد از تلاشهاي بسيار زياد من اجازه نامه را دريافت کردم و از همان ابتدا در مسابقات مختلف مقامهاي زيادي را کسب کردم؛ حتي صداي آقايان هم در رابطه با اين موضوع درآمد. در حال حاضر به خانمها اجازه ميدهند که شرکت کنند اما در مسابقات ميداني که تماشاچي همراه با پخش زنده تلويزيون است و به دليل اينکه من تنها خانم شرکت کننده هستم براي من مشکل به وجود آمده؛ تصور کنيد در اين زمينه يک هزينه و وقتي گذاشته ميشود، ذوق و شوقي و استعدادي وجود دارد و بعد صرفاً به خاطر اينکه جنسيت من مونث است نبايد در اين مسابقات شرکت کنم. البته من هيچوقت مايوس نشدم و هميشه به خود ميگفتم که بايد به هدفم برسم. من قبول کردم که شايد نمره جنس موئث يک باشد و نمره جنس مذکر دو، يعني اهميتي که داده ميشود دو برابر باشد اما با علم به اين مسائل به راهم ادامه دادم.
از مشکلات ديگري که اين رشته دارد مخارج بالاي آن است؛ به ياد دارم در يکي از مسابقاتم از پدرم خواهش کردم مقداري ارز برايم فراهم کند که متاسفانه نتوانستند و من مجبور شدم سکههايي که تا به آن روز در مسابقات مختلف به عنوان جايزه گرفته بودم را بفروشم و ارز تهيه کنم؛ به هر حال از عملکرد خودم ناراضي نيستم چرا که حداقل توانستم روح خودم را اقناع کنم و از اين به بعد هم قطعاً پيش ميروم و تا وقتي که سالم باشم به راهم ادامه ميدهم و ترس از هيچ سد و مانعي ندارم .
بانوان قرآني، قرائت آسماني
http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20090621-1f50893f80d6830d62765ffad7721742.jpg
شيما چنگي متولد شهرستان آشتيان استان مركزي و فارغ التحصيل رشته زيست شناسي دانشگاه اراك است. او يکي از قاريان برجسته کشور است که به گفته خودش از کودکي با قرآن مانوس بوده است. او تعريف ميکند: «زماني كه سال چهارم دبستان بودم در برنامه سيماي قرآن، از قاريان نوجوان دعوت ميكردند تا به قرائت قرآن بپردازند؛ آن قدر آن قرائتها برايم جذاب بود كه هميشه آرزو داشتم من هم بتوانم به زيبايي آنها قرآن بخوانم. به همين دليل از همان سنين، يعني حدود 10 سالگي با گوش دادن به نوارهاي استاد عبدالباسط كار قرائت قرآن به صورت تقليدي را آغاز كردم. بعد از آن سال دوم راهنمايي براي اولين بار در مسابقات دانشآموزي شركت كردم و در سطح استان مركزي رتبه دوم را كسب كردم.» اين دختر موفق ادامه ميدهد:«بهترين تفريح من اين بود كه وقتي از مدرسه به خانه ميآمدم، به سراغ راديو قرآن ميرفتم و قرائت قاريان مختلف مصري را از راديو ضبط ميكردم، بعد آنها را گوش ميكردم و سعي ميكردم با تكرار زياد سبكشان را به طور كامل ياد بگيرم و در اين ميان، تشويق پدر و مادرم سبب ميشد تا علاقه من روز به روز بيشتر شود؛ تا اينكه در مسابقات كشوري دانشآموزي سال 77 و 79 رتبه اول را كسب كردم و تا مرحله انتخابي مسابقات بينالمللي دانشآموزي نيز پيش رفتم و دوم شدم و به عنوان نفر ذخيره رشته قرائت در مسابقات حضور يافتم. حضور من در مسابقات، در زمان دانشجويي نيز ادامه داشت و حاصل آن كسب رتبههاي اول، دوم، سوم جشنوارههاي هجدهم، شانزدهم و نوزدهم دانشجويان سراسر كشور بود.»
اما اين موفقيتها به سادگي به دست نيامده و بانوان قاري در ميان راه با مشکلات و محدوديتهايي مواجه هستند. شيما چنگي با اشاره به اين موضوع ميگويد: «محدوديتي كه بانوان ما در مسير اجراي برنامه در مجامع عمومي دارند سبب شده تا هم تجربه كمتري داشته باشند و هم خيليها اصلاً ندانند كه قاري زن با اين همه توانايي نيز در كشور ما وجود دارد و بعضيها فكر ميكنند سطح آنها بسيار پايينتر از آقايان است. در حالي كه به نظر من قاريان زن ايراني با اين همه محدوديت، از تواناييهاي بسيار بالايي حتي در مقايسه با قاريان زن كشورهاي ديگر و حتي آقايان برخوردار هستند. ما هر ساله شاهد برگزاري مسابقات بينالمللي قرآن در كشورهاي مختلف اسلامي هستيم كه در بسياري از اين كشورها به استثناي ايران، بانوان نيز در رشتههاي مختلف شركت ميكنند. اما جاي تأسف است كه قاريان و حافظان تواناي ايراني از حضور و شركت در اين مجامع بينالمللي محرومند. اداره اوقاف 28 سال است كه براي آقايان مسابقات بينالمللي برگزار ميكند، اما براي خانمها تازه 3 سال است كه در رشته قرائت مسابقات را برگزار ميكند، آن هم فقط تا مرحله كشوري. مسئله بسيار مهم ديگري که بايد مسئوولان سازمان اوقاف و مسئولان اعزام به آن توجه كنند، اين است كه هر ساله تعداد زيادي از قاريان و حافظان و اساتيد مرد به حج تمتع جهت اجراي برنامه اعزام ميشوند، بعضي از اين آقايان كه هيچ رتبه كشوري نيز ندارند بارها و بارها به حج اعزام ميشوند، اما اين امكان حتي براي رتبههاي اول اوقاف بانوان نيز وجود ندارد.»
عکس يعني زندگي
http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20090621-ef575e8837d065a1683c022d2077d342.jpg
رامش لاهيجي هنرمند عکاسي است که تازگيها اولين نمايشگاه انفرادياش را برپا کرده بود. او زندگي در امريکا را رها کرده و به ايران آمده است. آن هم فقط به خاطر عشق به مردم. لاهيجي سختي سفر به شهرها و روستاهاي مختلف را به جان ميخرد تا لحظههايي از زندگي زنان و مردان اين سرزمين را ثبت کند. چرا که به نظر او هنر مثل روغني است که چرخ دندههاي زندگي را نرم ميکند و زن هنرمند مثل دريا ناب و اصيل است و آلوده نميشود. او ميگويد: گاهي از ديدن سختيهاي زندگي عشاير يا روستاييان گريهام ميگيرد اما وقتي ميبينم با محبت با من برخورد ميکنند و مرا در غذاهاي ساده محليشان شريک ميکنند ميفهمم چقدر دوستشان دارم. لاهيجي به سختيهاي سفر اشاره ميکند و ميگويد در جامعه ما سفر کردن آن هم به تنهايي براي دختران خيلي سخت است. مدت زيادي طول کشيد تا توانستم خانوادهام را راضي کنم و به سفر بروم. البته تا به حال به تنهايي سفر نکردهام و هميشه يا همراه گروه بودهام و يا برادرانم همراهم بودهاند. با اين حال سفر خيلي در شخصيتم تاثير گذاشته و شجاعتم را زياد کرده است. با اين حال اميدوارم شرايطي به وجود بيايد که زنان بتوانند با امنيت خاطر و بدون نگراني خود يا خانوادهشان سفر کنند و مانعي برايشان ايجاد نشود.
ورزشکاران، قهرمانان
دختران ايراني به قول قديميها از هر انگشتشان هزار ميبارد. هم اهل درس و هنر و پرورش روح هستند و هم اهل ورزش و پرورش جسم. در سال هاي اخير دختران زيادي در رشتههاي مختلف مدال کسب کردهاند و روي سکوي قهرماني بالاتر از رقيبان ايستادهاند. پديده بلوريزاده يکي از اين دختران است و واقعا هم براي خودش پديدهاي است. بلوريزاده توسط مادر ورزشکارش با ورزش آشنا و به آن علاقهمند شده است. او قهرمان رشته دو و ميداني و کاپيتان تيم ملي واليبال بانوان ايران است. او از 14 سالگي در مسابقات مختلف حضور داشته و از سال 1371 نيز به عضويت تيم ملي درآمده است. او مي گويد:متاسفانه در ورزش بين خانمها و آقايان تفاوتهايي وجود دارد و خانمها به عنوان ورزشکار حرفهاي شناخته نشدهاند و مثل آقايان دستمزد حرفهاي نميگيرند و اعزام آنها به مسابقات جدي گرفته نميشود در حاليکه خانمها تا به حال به هر مسابقهاي که اعزام شدهاند افتخارآفرين بودهاند و با مقام برگشتهاند. بلوريزاده در مورد نحوه پوشش خانمهاي ورزشکار ميگويد: بر خلاف آنچه در نگاه اول به نظر ميآيد استفاده از اين پوشش براي ما سخت نيست؛ چون طراحي آن با کار کارشناسي انجام شده و در مراحل مختلف ما آن لباسها را امتحان کردهايم تا به فرم مناسب دست يافتهايم. جالب اينجاست که وقتي ما با اين لباسها ميدويم يا واليبال بازي ميکنيم و نتيجه ميگيريم همه تعجب ميکنند و برايشان جالب است؛ اما براي خودمان عادي شده است.
اين کنکوريها
اما از هر چه بگذريم از شاگرد اولهاي کنکور نميتوان گذشت. آن هم اگر دختري از روستاي دورافتادهاي در قائنات توانسته باشد يکي از 10 نفر اول کنکور رشته انساني شود. سيمين دخت اسداللهي در نقطهاي محروم تحصيل کرده و با تحمل سختيهاي بسيار توانسته است طعم شيرين پيروزي را بچشد. او آرزو دارد حقوقدان يا قاضي شود. اسداللهي ميگويد: موفقيتم را مديون خدا هستم و لطفي که او به من داشته است. به نظر من دستيابي به موفقيت مرهون تلاش و پشتکار فردي است و اينکه هيچوقت فکر نکنيم چون زن هستيم از پس کاري برنميآييم. اگر زني اعتماد به نفس داشته باشد ميتواند به بالاترين موفقيتها دست يابد حتي اگر از بسياري از امکانات محروم باشد.
فاطمه رشيدي هم از پذيرفتهشدگان برتر رشته هنر است؛ از شهر هنرپرور شيراز. او هم به اعتماد به نفس زنان اشاره ميکند و ميگويد يک زن براي رسيدن به موفقيت جدا از شرايط سخت و ناهنجاري که ممکن است در زندگي با آن دست به گربيان باشد، بايد تواناييهايش را بشناسد. اما مشکل اينجاست که زنان بايد دائم خودشان را ثابت کنند تا مردان هم به تواناييهاي آنها ايمان بياورند و مانع پيشرفت آنها نشوند.
و اما بعد....
صحبت کردن راجع به موفقيتهاي دختران تمامي ندارد. رشتهها و شاخههاي مختلف علمي، ورزشي، هنري و ... شاهد بالندگي و رشد دختران ايراني دررشتههاي مختلف هستند. به قول صدف عليرضايي، دختر مخترعي که تا به حال در چندين مسابقه بينالمللي صاحب مدال شده است، دختران ايراني ميتوانند تمام قلههاي افتخار را فتح کنند، فقط اگر بخواهند.