MR_Jentelman
12th March 2011, 08:57 PM
نمي توانيم بگوييم ويرجينيا وولف را مي شناسيم؛ البته که يک نويسنده داراي ذهن و در نتيجه زندگي پيچيده اي ست؛ زندگي اي که شايد تا ساليان سال نتوان پرده از اسرار آن برداشت و به کنه آن پي برد؛ با اين که بسياري از نويسندگان با قلم خود دست به نگارش زندگيشان مي برند، پس از اتمام زندگي آنان از برخي رازهاي زندگي شان پرده برداشته مي شود و تازه نقض اين معلوم مي شود که مثلا ويرجينيا وولفي که بنا بر گفته ي خودش به مدرسه نرفته و تنها در خانه به تحصيل پرداخته، پنج سال بطور به تحصيل در کالج کينگ، آن هم در درجات عاليه تحصيلي، کسب مهارت کرده!
الان نزديک به هفتاد سال است که از مرگ وولف مي گذرد؛ در اين 70 سال نوشتههاي وولف بارها و بارها به عنوان نوشتههاي مهم قرن بيستم شناخته و معرفي شدند، بسياري آنها را خواندند و بسياري درمورد آنها نوشتند. اما با وجود صدها کتابي که در مورد نويسنده «اورلاندو» نوشت شده، اما همچنان نکتههاي جديدي در زندگي او نهفته، تا جايي که در دانشگاهها ويرجينيا وولف به رشتهاي آکادميک بدل شده است.
http://img.tebyan.net/big/1389/12/20110308190042735_40.jpg
در ماه مارس همچنين دو جلد اول آثار وولف که در فاصله نگارش «اعمال» و «امواج» نوشته شدهاند، از سوي انتشارات کمبريج منتشر ميشوند.
در اين نسخه جديد همانطور که پيشتر آثار ديگر بزرگان ادبيات مدرن يعني جيمز جويس، تي اس اليوت و ازرا پاند منتشر شدند، تغييرات نسخه دستنويس وولف تا نسخه اول ويرايششده و نسخههاي متفاوت چاپي با هم مقابله شدهاند و همچنين تحقيقات آرشيوي بسياري روي داستانها صورت گرفته که نتيج همگي به صورت يادداشت در نسخه کمبريج ديده ميشوند.
نتيجه اين شده است که وولف کنوني بسيار سياسيتر، با آگاهي بيشتر از تاريخ، نويسنده دقيقتر و باابتکارتر و باسوادتر از آنچه مي شناخيتم به ما معرفي ميشود. اين اميد ميرود که با چاپ جديد ديد منفي پيشين به وولف که او را نويسندهاي با روان بيمار، مردم گريز و حساس ميدانست، از بين برود.
آنا اسنيث، ويراستار چاپ جديد «سالها» گفت: «روايت وولف که در دهه 1930 ميلادي به شکوفايي رسيد نه ناقص است و نه غيرسياسي، بلکه بسيار عميقتر از اين حرفهاست. چون از دهه 1930 صاحبنظران او را متفاوت ميدانستند، مخاطب عام هم از او دور شد.چاپ جديد نشان ميدهد که او به عنوان نويسنده بسيار متعهد و روشنفکري جدي بوده و نوشتن و مطالعه کردن اهميت بسياري برايش داشته است.»
اما با وجود صدها کتابي که در مورد نويسنده «اورلاندو» نوشت شده، اما همچنان نکتههاي جديدي در زندگي او نهفته، تا جايي که در دانشگاهها ويرجينيا وولف به رشتهاي آکادميک بدل شده است.
علاقه شديد وولف به مطالعه کردن را سال گذشته اسنيت و همکارش کريستين کنيون جونز کشف کردند. آنها در آرشيو کالج کينگ در لندن، محل کارشان متوجه اين مسئله شدند، اين درحالي بود که بسياري از نويسندگان زندگينامه وولف او را فردي مي دانستند که خودش (بدون مدرسه رفتن) سواد آموخته و دانش خود را مديون کتابخانه پدرش بوده است.
اين تصور به دليل گفتهاي از خود نويسنده بوده است، او در جايي گفته بود: «هرگز به مدرسه نرفتم.» اما آرشيو کالج کينگ نشان ميدهد وولف براي پنج سال بطور جدي تحصيل مي کند، آن هم در درجات عاليه تحصيلي.
اسنيث و جونز کشف کردند ويرجينيا وولف بين سالهاي 1897 تا 1901 به کلاسهاي تاريخ، زبان آلماني، يوناني و لاتين کالج کينگ رفته است. اين کلاسها در سطح دانشجويان دانشگاهي بوده است؛ وولف در امتحان پايان ترم هيچکدام از اين کلاسها شرکت نميکند.
اسنيث با تاکيد گفت: «اين کشف بسيار مهم است. اين کشف نگاه ما به مسئله تحصيل و همچنين دانش او به زبان يوناني و لاتين را تغيير ميدهد. همچنين حالا متوجه مي شويم او چگونه در حجم انبوه درمورد کالج زنان، اصلاح تحصيل زنان و همچنين تاثيرات رواني شيوه تحصيل بر زنان و مردان نوشته است. اين تجربه ابتدايي تاثير بسياري بر نويسنده داشته است.»
جمعآوري نسخه جديد کمبريج از آثار وولف حدود يک دهه طول کشيد. سوزان سلر که به همراه جين گلدمن، ويراستار تمامي اين مجموعه بوده گفت: «براي اولين بار ما منابعي در دست داشتيم تا وضيعت نوشتهها و بازه خارقالعاده اشارات فرامتني آثار وولف را بررسي کنيم.»
محققان با بررسي دقيق نام افراد و اماکن، تاريخها و جزئيات به ظاهر بياهميت داستانها به اشارههاي متعدد اين نويسنده به جامعه و اوضاع سياسي دوران خودش پيببرند. گلدمن گفت: «تاريخ در آثار او جريان دارد. جستجو و تعقيب نکات تاريخي که در داستانها غرق شدهاند واقعا لازم بود.»
سلر اميدوار است اين مجموعه «به اين نظر که وولف از دنيايي ديگر ميآمد و به تاريخ، سياست و جامعه بياهميت بود پايان دهد. يادداشت هاي اين مجموعه نوري تازه بر آثار وولف ميتاباند.»
در اين مجموعه توجه خاصي به نسخههاي مختلف داستانهاي نويسنده «خانم دلووي» شده است؛ او به همراه لئونارد، همسرش انتشارات «هوگارت» را ميچرخاندند. وولف عادت داشت روي نسخه تايپشده ويرايش بسيار انجام دهد. مقايسه نشان ميدهد او در نسخههاي دستنويس خود لحن سياسي تندتري داشته و گستاختر از آنچه در نسخههاي چاپشده مي بينيم بوده است.
اسنيث دليل اين تغييرات و تعديل شدن لحن را کوتاهتر کردن کتابها و همچنين «ترس وولف از تبليغات منفي و معرفي او به عنوان آدمي متعصب» عنوان کرد.
وويرجينيا وولف مدام در حال تغيير است، او نويسندهاي بسيار متفاوتتر از آنچه همگان تصور ميکردند بوده و نتيجه تحقيقات جديد گواهي است بر اين ادعا.
«شب و روز»، «به سوي فانوس دريايي»، «اتاق جيکوب» و «اتاقي از آن خود» از ديگر آثار مطرح اين نويسنده هستند.
خوب، شايد اين تنها دريچه ي کوچکي بود که به روي زندگي ويرجينيا وولف اين بانوي نويسنده ي بزرگ انگليسي باز شد! اما خوب از کجا معلوم هفتاد سال ديگر اين مطلب دوباره نقض شود و يا مطالبي ديگر به اين اسرار اضافه شود!؟
و در آخر بايد بدانيم، نويسندگاني که ما شخصيت شان را به درستي درک نکرده ايم، بسيارند.
منبع: خبرآنلاين
الان نزديک به هفتاد سال است که از مرگ وولف مي گذرد؛ در اين 70 سال نوشتههاي وولف بارها و بارها به عنوان نوشتههاي مهم قرن بيستم شناخته و معرفي شدند، بسياري آنها را خواندند و بسياري درمورد آنها نوشتند. اما با وجود صدها کتابي که در مورد نويسنده «اورلاندو» نوشت شده، اما همچنان نکتههاي جديدي در زندگي او نهفته، تا جايي که در دانشگاهها ويرجينيا وولف به رشتهاي آکادميک بدل شده است.
http://img.tebyan.net/big/1389/12/20110308190042735_40.jpg
در ماه مارس همچنين دو جلد اول آثار وولف که در فاصله نگارش «اعمال» و «امواج» نوشته شدهاند، از سوي انتشارات کمبريج منتشر ميشوند.
در اين نسخه جديد همانطور که پيشتر آثار ديگر بزرگان ادبيات مدرن يعني جيمز جويس، تي اس اليوت و ازرا پاند منتشر شدند، تغييرات نسخه دستنويس وولف تا نسخه اول ويرايششده و نسخههاي متفاوت چاپي با هم مقابله شدهاند و همچنين تحقيقات آرشيوي بسياري روي داستانها صورت گرفته که نتيج همگي به صورت يادداشت در نسخه کمبريج ديده ميشوند.
نتيجه اين شده است که وولف کنوني بسيار سياسيتر، با آگاهي بيشتر از تاريخ، نويسنده دقيقتر و باابتکارتر و باسوادتر از آنچه مي شناخيتم به ما معرفي ميشود. اين اميد ميرود که با چاپ جديد ديد منفي پيشين به وولف که او را نويسندهاي با روان بيمار، مردم گريز و حساس ميدانست، از بين برود.
آنا اسنيث، ويراستار چاپ جديد «سالها» گفت: «روايت وولف که در دهه 1930 ميلادي به شکوفايي رسيد نه ناقص است و نه غيرسياسي، بلکه بسيار عميقتر از اين حرفهاست. چون از دهه 1930 صاحبنظران او را متفاوت ميدانستند، مخاطب عام هم از او دور شد.چاپ جديد نشان ميدهد که او به عنوان نويسنده بسيار متعهد و روشنفکري جدي بوده و نوشتن و مطالعه کردن اهميت بسياري برايش داشته است.»
اما با وجود صدها کتابي که در مورد نويسنده «اورلاندو» نوشت شده، اما همچنان نکتههاي جديدي در زندگي او نهفته، تا جايي که در دانشگاهها ويرجينيا وولف به رشتهاي آکادميک بدل شده است.
علاقه شديد وولف به مطالعه کردن را سال گذشته اسنيت و همکارش کريستين کنيون جونز کشف کردند. آنها در آرشيو کالج کينگ در لندن، محل کارشان متوجه اين مسئله شدند، اين درحالي بود که بسياري از نويسندگان زندگينامه وولف او را فردي مي دانستند که خودش (بدون مدرسه رفتن) سواد آموخته و دانش خود را مديون کتابخانه پدرش بوده است.
اين تصور به دليل گفتهاي از خود نويسنده بوده است، او در جايي گفته بود: «هرگز به مدرسه نرفتم.» اما آرشيو کالج کينگ نشان ميدهد وولف براي پنج سال بطور جدي تحصيل مي کند، آن هم در درجات عاليه تحصيلي.
اسنيث و جونز کشف کردند ويرجينيا وولف بين سالهاي 1897 تا 1901 به کلاسهاي تاريخ، زبان آلماني، يوناني و لاتين کالج کينگ رفته است. اين کلاسها در سطح دانشجويان دانشگاهي بوده است؛ وولف در امتحان پايان ترم هيچکدام از اين کلاسها شرکت نميکند.
اسنيث با تاکيد گفت: «اين کشف بسيار مهم است. اين کشف نگاه ما به مسئله تحصيل و همچنين دانش او به زبان يوناني و لاتين را تغيير ميدهد. همچنين حالا متوجه مي شويم او چگونه در حجم انبوه درمورد کالج زنان، اصلاح تحصيل زنان و همچنين تاثيرات رواني شيوه تحصيل بر زنان و مردان نوشته است. اين تجربه ابتدايي تاثير بسياري بر نويسنده داشته است.»
جمعآوري نسخه جديد کمبريج از آثار وولف حدود يک دهه طول کشيد. سوزان سلر که به همراه جين گلدمن، ويراستار تمامي اين مجموعه بوده گفت: «براي اولين بار ما منابعي در دست داشتيم تا وضيعت نوشتهها و بازه خارقالعاده اشارات فرامتني آثار وولف را بررسي کنيم.»
محققان با بررسي دقيق نام افراد و اماکن، تاريخها و جزئيات به ظاهر بياهميت داستانها به اشارههاي متعدد اين نويسنده به جامعه و اوضاع سياسي دوران خودش پيببرند. گلدمن گفت: «تاريخ در آثار او جريان دارد. جستجو و تعقيب نکات تاريخي که در داستانها غرق شدهاند واقعا لازم بود.»
سلر اميدوار است اين مجموعه «به اين نظر که وولف از دنيايي ديگر ميآمد و به تاريخ، سياست و جامعه بياهميت بود پايان دهد. يادداشت هاي اين مجموعه نوري تازه بر آثار وولف ميتاباند.»
در اين مجموعه توجه خاصي به نسخههاي مختلف داستانهاي نويسنده «خانم دلووي» شده است؛ او به همراه لئونارد، همسرش انتشارات «هوگارت» را ميچرخاندند. وولف عادت داشت روي نسخه تايپشده ويرايش بسيار انجام دهد. مقايسه نشان ميدهد او در نسخههاي دستنويس خود لحن سياسي تندتري داشته و گستاختر از آنچه در نسخههاي چاپشده مي بينيم بوده است.
اسنيث دليل اين تغييرات و تعديل شدن لحن را کوتاهتر کردن کتابها و همچنين «ترس وولف از تبليغات منفي و معرفي او به عنوان آدمي متعصب» عنوان کرد.
وويرجينيا وولف مدام در حال تغيير است، او نويسندهاي بسيار متفاوتتر از آنچه همگان تصور ميکردند بوده و نتيجه تحقيقات جديد گواهي است بر اين ادعا.
«شب و روز»، «به سوي فانوس دريايي»، «اتاق جيکوب» و «اتاقي از آن خود» از ديگر آثار مطرح اين نويسنده هستند.
خوب، شايد اين تنها دريچه ي کوچکي بود که به روي زندگي ويرجينيا وولف اين بانوي نويسنده ي بزرگ انگليسي باز شد! اما خوب از کجا معلوم هفتاد سال ديگر اين مطلب دوباره نقض شود و يا مطالبي ديگر به اين اسرار اضافه شود!؟
و در آخر بايد بدانيم، نويسندگاني که ما شخصيت شان را به درستي درک نکرده ايم، بسيارند.
منبع: خبرآنلاين