توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر نوروز
محسن آزماینده
11th March 2011, 10:20 PM
باز می آید بهار و می دمد
سبزه ها ، گل ها ز قلب سرد خاک
باز می آید بهار و می برد
رنگ غم از چهره های خوب و پاک
باز خورشید قشنگ و مهربان
دستهای گرم خود وا میکند
می نشیند گوشه ای و باز هم
کوچ سرما را تماشا می کند
برفها را در بغل جا می دهد
تا ز شرمی آتیشن آبش کند
چشمه را سیراب از چشمان برف
بید را با باد بی تابش کند
با دوچشمانی خمار آنسوی تر
می نشیند در تماشای بهار
عطرباد و رقص ناز نسترن
مستی آن آهوان بی قرار
با نگاهش ناز نرگس می خرد
تا ز جامی باز سر مستش کند
خنده ی سرخ شقایق را ببین
باز می آید زغم هستش کند
باز می خندد به چشم روزگار
باز می بوسد گل روی زمین
باز هم با دست گرمش می کشد
عاشقی در لحظه های واپسین
می رسد از ره بهار و باز عشق
بر رخ عالم تبسم می کند
عالمی دیدم که از لبخند عشق
باز دست و پای خود گم می کند
می رسد از پیچ و خم های زمان
میکند با قلب عالم گفتگو
می شود با با باد و باران همسفر
مهربانی را کند او جستجو
می رسد اینک بهار از راه دور
از دیار کوروش و جمشید وکی
از ازلها از همیشه تا ابد
می رسد همراه چنگ وعود ونی
می رسد هنگام تحویل زمین
می رسد نوروز جاویدان ما
می رسد اینک بهار و عید نو
یادگار کهنه ی ایران ما
محسن آزماینده
11th March 2011, 10:32 PM
نوروز بایرامی
نوروز بایرامییدی اوشاقلار مکتبه تزه گئدیب گلیردیلر
منیم یاماقلی کؤینگیمه باخیب باخیب گولوردولر
آغلایا آغلایا قاییتدیم ائوه آنام قوجاقلادی اؤپدو اوزومدن
اوشاق عزیز گونده سینماسین دئیه آنام
جئهیزلیگی یورقان اوزوندن منه اوز کؤینگی تیکدی هدیه...
من ده ایکیدفعه اوزوندن اؤپدوم....
ای مئهریبان آنا ای عزیز آنا حاییف کی اوگوندن حسرتم سنه....
شاعیرین آدی:صمد وورغون
محسن آزماینده
11th March 2011, 10:44 PM
سنی تاری بایرام خانیم راضی اولما من اوتانیم
بایرام دا یوخدور تومانیم گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
من ده یوخ حوصله بایرام ! الیم بوشدور هله بایرام !
شیل اولاسان بئله بایرام گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
بایرام اگر گلسن بیزه بیر شال گتیر قارا قیزه
گتیرمه سن ، گت تبریزه گلمه بیزه ، گلمه بیزه
==========
گلسن بیزه آغام جانی باشین یاررام ، آخار قانی
اوغلانین یوخدور تومانی گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
گؤرسن آخیر چرشنبه نی سؤیله اینجتمه سین منی
پلووون یوخ یاغی – دنی گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
ساققیزی سالمیشام انگه اوغلان گتدی منی تنگه
پول یوخدور وئرم فیشنگه گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
بایرام ! واللاه یوخدور ناریم یاری گورمه یه آپاریم
نار وئرمه سم ، کوسر یاریم گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
وارلی یئییر یاغلی چیلوو یوخسول چکر ، غصه – خینوو
بیزده یوخدور ، خوروز پیلوو گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
یوخسول مین درده توش اولار منی ایچمه دن سرخوش اولار
تبریز حالواسی خوش اولار گئت تبریزه ، گلمه بیزه
محسن آزماینده
11th March 2011, 10:44 PM
سنی تاری بایرام خانیم راضی اولما من اوتانیم
بایرام دا یوخدور تومانیم گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
من ده یوخ حوصله بایرام ! الیم بوشدور هله بایرام !
شیل اولاسان بئله بایرام گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
بایرام اگر گلسن بیزه بیر شال گتیر قارا قیزه
گتیرمه سن ، گت تبریزه گلمه بیزه ، گلمه بیزه
==========
گلسن بیزه آغام جانی باشین یاررام ، آخار قانی
اوغلانین یوخدور تومانی گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
گؤرسن آخیر چرشنبه نی سؤیله اینجتمه سین منی
پلووون یوخ یاغی – دنی گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
ساققیزی سالمیشام انگه اوغلان گتدی منی تنگه
پول یوخدور وئرم فیشنگه گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
بایرام ! واللاه یوخدور ناریم یاری گورمه یه آپاریم
نار وئرمه سم ، کوسر یاریم گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
وارلی یئییر یاغلی چیلوو یوخسول چکر ، غصه – خینوو
بیزده یوخدور ، خوروز پیلوو گئت تبریزه ، گلمه بیزه
==========
uody
20th March 2011, 09:42 AM
نوروز سلام ات می کنم
با آنکه لاله پر غم است
هر غنچه ای وا می کند
پر پر ز باد ماتم است
نوروز لباسم نو بکن
اندیشه ام زیبا بکن
عشق و محبت دوستی
در قلب من پیدا بکن
گلهای یاس و رازقی
از نو بجویند زندگی
با شادی و پایندگی
دورم بکن از بندگی
نوروز زمستان رخت بست
قندیل و یخبندان شکست
بر روی خاک خستگی
روییدن و سبزی نشست
از قله ها آید پدید
صد جویبار و صد نوید
سختی اگر دیدی به خود
هرگز نباشی نا امید
باران ببار نوروز شد
درد و غم ما دور شد
از دوستان جوی� …
. نام شعر: قاصد شادی شاعر: شمس الدین عراقی
كسی اینجا نمی پرسد
چرا دیگر نمی آید
سیاه چهره اش یاد آور سرمای سوزان زمستانی كه می مرد
لباس قرمزش یادآور خرم بهارانی كه در ره بود و می آمد
بدستش دایره زنگی
به آوازش ندا می داد با شادی
عمو نوروز می آید
كسی دیگر نمی پرسد
سراغ از او نمی گیرد
چرا نزدیكی نوروز
او ، آن قاصد شادی نمی آید
من این بازیگران زشت بد خو را نمی گویم
كه هر روزی به یك رنگی
نشسته بر گذر گاهی
برای آن عمو نوروز دلتنگم
كه در شبها و در سرما
برای باغ تشنه آب می آورد
دلش را در م …
. نام شعر: فرزندان نوروز شاعر: عاکف-م
فرزندان نوروز
هفت سین شادمانی را
حتی اگر اندوهگین
خواهند چید
حتی اگر به جای سکه بر سر سفره
سیلی بر گونه هایشان سبز شود
حتی اگر سیبی نیست
سینه ای هست که اتش مهر را
در اجاق زندگی مان برافروخته باشد
دلواپس سرکه هم نیستند
در همسایگی ما
درخت انگوری است
که سایه را
نسل اندر نسل
به فرزندان نوروز می بخشد
حتی اگر سرما
پایش را
در کفشهای سنجد کند
نخواهم گذاشت
«فراموشی»
تاریخم را ببلعد …
uody
20th March 2011, 09:45 AM
. نام شعر: نوروز مبارک باد(تقدیم به بانوان کوچه شعر نو) شاعر: اعظم خواجه اف(خجسته)
ای صبح فرح افزا نوروز مبارک باد
ای نکهت شادی زا نوروز مبارک باد
ای کوچه ی شعر نو، کاشانه ی مهر ما
ای مهضر بی همتا نوروز مبارک باد
شیرین رحیمی را از ما برسان این پیک
ای خوب و ای یکتا، نوروز مبارک باد
با شعر تو ما شاعر، بی نقد تو ما ناقص
ای شوق و سرور ما نوروز مبارک باد
گیتا که زلال ماست، یک شاعر بی همتاست
بر او وُ سر و سودا نوروز مبارک باد
آزاده که آزاد است، اندیشهِ او شاد است
هم اخری و هم عقبی نوروز مبارک باد
تکلیمی همه مرموز، یک نوگل این نو� …
uody
20th March 2011, 05:32 PM
منوچهری
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مرد زمستان و بهاران بزاد
ز ابر سیه روی سمن بوی داد
گیتی گردید چو دار القرار
روی گل سرخ بیاراستند
زلفک شمشاد بپیراستند
کبکان بر کوه به تک خاستند
بلبکان زیر و ستا خواستند
فاختگان همبر میناستند
نای زنان بر سر شاخ چنار
باز جهان خرم و خوش یافتیم
زی سمن و سوسن بشتافتیم
زلف پر یرو یان بر تافتیم
دل ز غم هجران بشکافتیم
خوبتر از بوقلمون یافتیم
بوقلمونیها در نوبهار
uody
20th March 2011, 05:34 PM
اخوان ثالث
اردوی بهاران چو کاروانها / بشکوه در آمد به بوستانها
مرغان سفر کرده بازگشتند / آسوده ز سرما به آشیانها
سرخوش ز نشاط بهار بنگر / مرغابیکان را به آبدانها
بس لاله روشن به دشت دیدم / مشکین به یکی خالشان میانها
گر چشم گشایی به هر کناری / از جشن بهاران بود نشانها
uody
20th March 2011, 05:36 PM
فریدون توللی
چشمه ها جوشید و بستانها شکفت / اشک شادی ریخت از چشمان من
باد رسوا دامنافشان بر گذشت / بوی گل پیچید در ایوان من
ابر غم در تیرگی بارید و رفت / دل طراوت یافت زین بارندگی
خنده زد چون صبح نمناک بهار / باز بر من چهر پاک بارندگی
uody
20th March 2011, 05:36 PM
فروغ فرخزاد
دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت / ای دختر بهار حسد می برم به تو
عطر و گل و ترانه و سرمستی تو را / با هر چه طالبی به خدا می خرم زتو
برشاخ لخت و عور درختی شکوفه ای / با ناز می گشود دو چشمان بسته را
مرغی میان سبزه ز هم باز می نمود / آن بالهای کوچک زیبای خسته را
خورشید خنده کرد و ز انوار خنده اش / بر چهر روز روشنی دلکشی دوید
موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او / رازی سرود و موج به نرمی رمید از او
خندید باغبان که سر انجام شد بهار / دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم
uody
20th March 2011, 05:38 PM
نیما یوشیج
شکوه ها را بنه، خیز و بنگر
که چگونه زمستان سر آمد
جنگل و کوه در رستخیز است
عالم از تیره رویی در آمد
چهره بگشاد و برق خندید
عاشقا خیز که آمد بهاران
چشمه کوچک از کوه جوشید
گل به صحرا در آمد چو آتش
رود تیره چو طوفان خروشید
دشت از گل شده هفت رنگ است
تو هم ای بینوا شاد بخرام
که ز هر سو نشاط بهار است
که به هر جا زمانه به رقص است
تا به کی دیدهات اشکبار است؟
بوسه ای زن که دوران رونده است
uody
20th March 2011, 05:39 PM
پروین اعتصامی
سپیده دم نسیمی روح پرور / وزید و کرد گیتی را معنبر
به رخسار و به تن مشاطه کردار / عروسان چمن را بست زیور
ز گوهر ریزی ابر بهاری / بسیط خاک شد پر لولو تر
زبس بشکفت گوناگون شکوفه / هوا گردید مشکین و معطر
بسی شد بر فراز شاخساران / زمرد همسر یاقت احمر
چمن با سوسن و ریحان منقش / زمین چون صحف انگلیون مصور
در اوج آسمان خورشید رخشان / گهی پیدا و دیگر مضمر
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.