پژوهشگر
8th March 2011, 11:09 AM
شاید جالب باشد که بدانید در قرآن به قوانین زندگی اجتماعی انسان اشاره شده است. یکی از موارد آن این است که [naomidi]
پیروی از لذات و شهوات کاذب نفسانی موجب سرپیچی از پیروی مصلحین و پیامبران می گردد و به هبوطگاه شهر و مجتمعی می کشاند که در آن وسیله اشباع لذات و شهوات کاذب فراهم است، در این هبوطگاه فروغ عقل و فطرت چون از توجه به حق بر می گردد رو به خاموشی می رود. در اثر تنوع در غذا و افزایش بیماریها و ناتوان شدن جسم و سست گشتن قوای نفسانی، خاری و مسکنت بر همه احاطه می کند، در نتیجه گسیخته شدن بندهای فضیلت و تقوی، تجاوز و تعدی بحدود و حقوق پیش می آید و برای تحدید، قوانین و مقررات تشدید می گردد. در میان بندهای مقررات سخت و زیر سایه تاریک حکام هر چه بیشتر نفوس پست و ناتوان می شود. در این محیط پیامبران و مصلحین و پیروان حقیقی آنها که می خواهند عقلهای را برافروزند و بندها را بگسلند و از این درماندگان دستگیری کنند، به نام مخل نظامات و مخالف مصالح، با قدرت حکام و دستیاری همین مردم زبون، رانده و محبوس و مقتول می گردند. در چنین محیطی که فطرت و فضائل نفسانی ساقط و مسخ شده، آیین خدایی و دین هم که پذیرنده اش عقل فطری است ساقط و مسخ خواهد شد، و در میان حدود قراردادها و امتیازات تمدن منحط آئین فطری خدایی به عناوین و انتساب و امتیاز و عصبیت قومی تبدیل می شود. این عناوین و انتسابها با اعمال بی روح وسیله برتری در دنیا و آخرت پنداشته می شود، چنانکه یهود پس از هبوط در شهرنشینی و تشکیل اجتماع و تاسیس هیاکل عبادت و اجراء تشریفات و پیدا شده طبقه ممتاز و تاجر دین «کهنه و خاخامها» خود را با عنوان و نسبت و انجام رسوم و عادات ، برتر از همه و دنیا و آخرت را ویژه خود پنداشتند، پیروان همه پیامبران بحق نیز کم و بیش دچار این غرور و هبوط دینی می گردند. برای توضیح بیشتر به [khodahafezi]تفسیر آیات 50 تا 62 سوره بقره منبع زیر مراجعه کنید
منبع: پرتوی از نور، سید محمود طالقانی، جلد اول
پیروی از لذات و شهوات کاذب نفسانی موجب سرپیچی از پیروی مصلحین و پیامبران می گردد و به هبوطگاه شهر و مجتمعی می کشاند که در آن وسیله اشباع لذات و شهوات کاذب فراهم است، در این هبوطگاه فروغ عقل و فطرت چون از توجه به حق بر می گردد رو به خاموشی می رود. در اثر تنوع در غذا و افزایش بیماریها و ناتوان شدن جسم و سست گشتن قوای نفسانی، خاری و مسکنت بر همه احاطه می کند، در نتیجه گسیخته شدن بندهای فضیلت و تقوی، تجاوز و تعدی بحدود و حقوق پیش می آید و برای تحدید، قوانین و مقررات تشدید می گردد. در میان بندهای مقررات سخت و زیر سایه تاریک حکام هر چه بیشتر نفوس پست و ناتوان می شود. در این محیط پیامبران و مصلحین و پیروان حقیقی آنها که می خواهند عقلهای را برافروزند و بندها را بگسلند و از این درماندگان دستگیری کنند، به نام مخل نظامات و مخالف مصالح، با قدرت حکام و دستیاری همین مردم زبون، رانده و محبوس و مقتول می گردند. در چنین محیطی که فطرت و فضائل نفسانی ساقط و مسخ شده، آیین خدایی و دین هم که پذیرنده اش عقل فطری است ساقط و مسخ خواهد شد، و در میان حدود قراردادها و امتیازات تمدن منحط آئین فطری خدایی به عناوین و انتساب و امتیاز و عصبیت قومی تبدیل می شود. این عناوین و انتسابها با اعمال بی روح وسیله برتری در دنیا و آخرت پنداشته می شود، چنانکه یهود پس از هبوط در شهرنشینی و تشکیل اجتماع و تاسیس هیاکل عبادت و اجراء تشریفات و پیدا شده طبقه ممتاز و تاجر دین «کهنه و خاخامها» خود را با عنوان و نسبت و انجام رسوم و عادات ، برتر از همه و دنیا و آخرت را ویژه خود پنداشتند، پیروان همه پیامبران بحق نیز کم و بیش دچار این غرور و هبوط دینی می گردند. برای توضیح بیشتر به [khodahafezi]تفسیر آیات 50 تا 62 سوره بقره منبع زیر مراجعه کنید
منبع: پرتوی از نور، سید محمود طالقانی، جلد اول