PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا که خسته نشسته به خاک فرهادت؟



تووت فرنگی
6th March 2011, 02:26 PM
چرا که خسته نشسته به خاک فرهادت؟

مگر نگاه اسیرم نکرد آزادت ؟

اگرچه سهم تو ازعشق بوده ویرانی،

ولی همیشه دلم از تو خواست آبادت

من این طرف پرم از تب تو آن طرف بی تاب...

چرا به این همه دوری نمی کنیم عادت؟

منم سکوت غریبی که بر لبت جاری...

و نیمه ی پُر ِ دردی که بود همزادت

ببخش شاعر خود را اگر پُری از غم

نمی شود که در این شعر غمزده شادت...

(تو بهترین غزل ممکنی) دلم می گفت.

محال بود در این شعر ساده ایجادت...

هنوز دست من از گونه های نمناکت ...

خودت به جای من امشب برس به فریادت

اگرچه فاصله ها مانع از رسیدن بود

نرفته یادت و یادم نرفت از یادت!

هنوز پای قرار تو با دلم هستم

به این زمانه ی بی تو نمی کنم عادت

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد