ساسي
6th March 2011, 12:12 AM
تفاوت درس خواندن دخترها و پسرها
دخترها:
بعضی از اونا واقاً می خونند وقتی میرن سرکتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتابخط بکشند که بعدا بخونند
بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونهچشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست …
یه عده ای هم هستند که بهبهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یکساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد !!
و اما پسر ها:
یادرس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه …
یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند
و به یهچیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد ازیک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب راورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمشمی کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحتکنند . حین استراحت حسشون تموم میشه حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فرداامتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.
همینجور که می خونند هیچی حالیشوننیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمیکنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سهربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یهچیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاشبپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده . خلاصه آخرش نمیرسندکتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا بهگوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همینسادگی.
دخترها:
بعضی از اونا واقاً می خونند وقتی میرن سرکتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتابخط بکشند که بعدا بخونند
بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونهچشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست …
یه عده ای هم هستند که بهبهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یکساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد !!
و اما پسر ها:
یادرس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه …
یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند
و به یهچیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد ازیک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب راورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمشمی کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحتکنند . حین استراحت حسشون تموم میشه حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فرداامتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.
همینجور که می خونند هیچی حالیشوننیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمیکنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سهربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یهچیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاشبپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده . خلاصه آخرش نمیرسندکتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا بهگوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همینسادگی.