Admin
4th March 2011, 10:57 AM
تصاویر کودکانی که به خاطر آتش سوزی در مدرسه و به خاطر نبود بخاری گازی و امکانات گرمایشی مناسب به این چهره افتادهاند ....
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/1_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/3_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/4_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/24_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/22_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/27_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/5_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/7_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/12_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/6_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/14_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/15_8609120590_L600.jpg
نرگس برای عکاس نمیخندد
برق نگاه معصومشان با قابهای چو بی در دست که در آن چهرههایی متفاوت از تصویر فعلیاشان را نشان میداد، آتش به دلمان زد.
عمق نگاه نافذشان شرمسارمان کرد که چرا نباید یک بخاری استاندارد در کلاسشان میبود، و انگشتهای ذوب شده نرگس در کنار کتاب فارسی کلاس سوم ما را ناخودآگاه به یاد حسنک کجایی، تصمیم کبری، روباه و خروس و دهها درس خاطرهانگیز دیگر این دوره انداخت.
نمیدانیم وقتی به درس پترس فداکار میرسند، چه تصویری از انگشت پترس در ذهنشان شکل خواهد گرفت و حتی نمیدانیم آیا به خاطر گرمی مشعل دهقان فداکار، او را دوست میدارند. دخترکان و پسرکانی با قابهای بزرگ در دست که حسرت و رنج در چشمانشان موج میزند، بچههایی که رنگ نداشته دیوار خانهاشان حکایت از جیب خالی والدینشان برای هزینههای سرسامآور درمان دارد و نمیدانیم چرا تا به امروز گرههای چروک چهرههایشان که قرار بود ترمیم شوند، هنوز باز نشده است و این پرسش که آیا در میان سیل پزشکان این مرز و بوم کسی حاضر است با ظرافت انگشتانش مرهمی برای صورتکان این بچهها باشد، ما را به خود مشغول کرده است.
نرگس در روستایشان به دنبال مرغ خانهاشان میدود تا شاید با سر و صدای مرغ و خروسهای خانه بتواند اندکی خود را تخلیه کند..
نرگس در کنار دیگر بچههای قربانی غفلت ما در کنار بچههای روستا برای گرفتن یک عکس حاضر میشود اما او برای عکاس نمیخندد.
نرگس دفتر مشقش را باز میکند، با زحمت و با کمک دست دیگر مداد سیاه را در دست میگیرد و در سطر اول مینویسد: ای کاش کلاسمان آتش نمیگرفت
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/1_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/3_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/4_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/24_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/22_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/27_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/5_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/7_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/12_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/6_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/14_8609120590_L600.jpg
http://media.farsnews.com/Media/8609/ImageReports/8609120590/15_8609120590_L600.jpg
نرگس برای عکاس نمیخندد
برق نگاه معصومشان با قابهای چو بی در دست که در آن چهرههایی متفاوت از تصویر فعلیاشان را نشان میداد، آتش به دلمان زد.
عمق نگاه نافذشان شرمسارمان کرد که چرا نباید یک بخاری استاندارد در کلاسشان میبود، و انگشتهای ذوب شده نرگس در کنار کتاب فارسی کلاس سوم ما را ناخودآگاه به یاد حسنک کجایی، تصمیم کبری، روباه و خروس و دهها درس خاطرهانگیز دیگر این دوره انداخت.
نمیدانیم وقتی به درس پترس فداکار میرسند، چه تصویری از انگشت پترس در ذهنشان شکل خواهد گرفت و حتی نمیدانیم آیا به خاطر گرمی مشعل دهقان فداکار، او را دوست میدارند. دخترکان و پسرکانی با قابهای بزرگ در دست که حسرت و رنج در چشمانشان موج میزند، بچههایی که رنگ نداشته دیوار خانهاشان حکایت از جیب خالی والدینشان برای هزینههای سرسامآور درمان دارد و نمیدانیم چرا تا به امروز گرههای چروک چهرههایشان که قرار بود ترمیم شوند، هنوز باز نشده است و این پرسش که آیا در میان سیل پزشکان این مرز و بوم کسی حاضر است با ظرافت انگشتانش مرهمی برای صورتکان این بچهها باشد، ما را به خود مشغول کرده است.
نرگس در روستایشان به دنبال مرغ خانهاشان میدود تا شاید با سر و صدای مرغ و خروسهای خانه بتواند اندکی خود را تخلیه کند..
نرگس در کنار دیگر بچههای قربانی غفلت ما در کنار بچههای روستا برای گرفتن یک عکس حاضر میشود اما او برای عکاس نمیخندد.
نرگس دفتر مشقش را باز میکند، با زحمت و با کمک دست دیگر مداد سیاه را در دست میگیرد و در سطر اول مینویسد: ای کاش کلاسمان آتش نمیگرفت