PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر جامه ها



رضا فهیمی
3rd March 2011, 09:43 PM
[cheshmak]جامه ها[khanderiz]
روزی زيبايی و زشتی در ساحل دريا به هم رسيدند و هر يك از ديگری پرسيد: (( می توانی شنا كنی ؟))
سپس هر دو لباس هايشان را كندند وخود رادر امواج دريا رها كردند. اندكی بعد زشتی بيرون آمد و جامه ي زيبايي رابه تن كرد وبه راه خود ادامه داد. زيبايی نيز به ساحل بازگشت و لباس هايش را نيافت و از اين كه برهنه بود شرمگين شد پس ناگريز جامه ی زشتی را در بر كرد و به راه افتاد.
از آن روز تاكنون مردان و زنان هر گاه به هم مي رسند در شناخت يكديگر دچار اشتباه مي شوند. البته هنوز هم كسانی هستند كه وقتي به چهره ی زيبايی خيره ميشوند برخلاف لباسی كه بر تن دارد او را مي شناسندو هرگاه به چهره ي زشتي مي نگرند او را تشخيص می دهند و لباس زيبايش آنها را دچار اشتباه نمی كند.
کتاب :سرگشته
جبران خليل جبران
این کتاب برگردانی است از متن عربی التائه[golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد