تووت فرنگی
3rd March 2011, 02:43 PM
خدا خواهش میكنم مرا ببر
خدا مرا به دوردست
روی بالهای فرشتگان ببر
خواهش میكنم:
جائی كه عشق با مرگ در جدال نیست،
تا این عشقِ پاك، تسلیم نشود؛
جائی كه همیشه گُلهای سرخ شكفته میشود،
مانند یاقوتهایی كه آنها را پوشانیده باشد؛
جایی كه ماه جرقه زند و بگرید
برای پیوستن به عاشقان.
میخواهم به آن
سرزمینِ دور بروم، جائی كه پسرانِ نوجوان
در حال دویدن، برای عشق رنج میكشند؛
جایی كه دخترانِ نوجوان
در عصرهایی كه جشن است
میان پنجرههای پُر از گُل نشستهاند
و پنهانی میگریند، با اندوهی آسمانی
آنا ماریا ارتزه
خدا مرا به دوردست
روی بالهای فرشتگان ببر
خواهش میكنم:
جائی كه عشق با مرگ در جدال نیست،
تا این عشقِ پاك، تسلیم نشود؛
جائی كه همیشه گُلهای سرخ شكفته میشود،
مانند یاقوتهایی كه آنها را پوشانیده باشد؛
جایی كه ماه جرقه زند و بگرید
برای پیوستن به عاشقان.
میخواهم به آن
سرزمینِ دور بروم، جائی كه پسرانِ نوجوان
در حال دویدن، برای عشق رنج میكشند؛
جایی كه دخترانِ نوجوان
در عصرهایی كه جشن است
میان پنجرههای پُر از گُل نشستهاند
و پنهانی میگریند، با اندوهی آسمانی
آنا ماریا ارتزه