PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعری بسیار زیبااز شیخ بهایی



تووت فرنگی
28th February 2011, 04:26 AM
تا کــی بـــه تمــنای وصــال تــو یگانه


اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه






خواهد که سرآید غم هجران تو یا نه


ای تیره غمت را دل عشاق نشانه


جمعی به تو مشغول و تو غایب زمیانه





رفتم به در صومعه عابد و زاهد


دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد


در میکده رهبانم و در صومعه عابد


گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد


یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه





روزی که برفتند حریفان پی هر کار


زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار


من یار طلب کردم و او جلوه گه یار


حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار


او خانه همی جوید و من صاحب خانه





هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو


هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو


در میکده و دیر که جانانه تویی تو


مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو


مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه





بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید


پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید


عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید


یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید


دیوانه منم من که روم خانه به خانه





عاقل به قوانین خرد راه تو پوید


دیوانه برون از همه آئین تو جوید


تا غنچهء بشکفتهء این باغ که بوید


هر کس به بهانی صفت حمد تو گوید


بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه





بیچاره بهایی که دلش زار غم توست


هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست


امید وی از عاطفت دم به دم توست


تقصیر "خیالی" به امید کرم توست


یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

RezaOnlinE
1st March 2011, 11:47 PM
ممنون رفیق [golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد