تووت فرنگی
27th February 2011, 02:39 PM
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن لحظه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهی بر آرنند کین مرغ شیدا کیست
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا بر آمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش وا کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن لحظه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهی بر آرنند کین مرغ شیدا کیست
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا بر آمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش وا کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد