تووت فرنگی
27th February 2011, 02:23 PM
ای که هوای من شدی
دم زدن در تو حیات من است.
ای که گذرگاه عمر،تو را دریافته ام،
تو مرا می سازی و من تو را می سازم.
تو مرا می سرایی و من تو را می سرایم.
تو مرا می تراشی و من می تراشم.
تو مرا می نگاری و من تو را می نگارم.
من تو را بر صورت خویش می سازم،
و از روح خویش در تو می دمم که همانند منی،
که خلیفه ی منی،که امانتدار منی.
اما افسوس،افسوس که تو در زمین نیستی،
تو بر روی زمین نیستی.
زمین از آن ما نیست.
زمین از آن دیگران است.
بر روی این خاک هر دو غریبیم،
هر دو بی کس ایم،
هر دو اسیریم...
دم زدن در تو حیات من است.
ای که گذرگاه عمر،تو را دریافته ام،
تو مرا می سازی و من تو را می سازم.
تو مرا می سرایی و من تو را می سرایم.
تو مرا می تراشی و من می تراشم.
تو مرا می نگاری و من تو را می نگارم.
من تو را بر صورت خویش می سازم،
و از روح خویش در تو می دمم که همانند منی،
که خلیفه ی منی،که امانتدار منی.
اما افسوس،افسوس که تو در زمین نیستی،
تو بر روی زمین نیستی.
زمین از آن ما نیست.
زمین از آن دیگران است.
بر روی این خاک هر دو غریبیم،
هر دو بی کس ایم،
هر دو اسیریم...