ساسي
27th February 2011, 12:37 AM
موانع استجابت دعا درقرآن
براى تحقق هر كارى گذشته ازوجود اسباب، نبودن مانع نيز لازم است و تنها دراين صورت پيدايش آن كار ضرورى خواهدبود.
براى مثال; رويش بذر سالم در دلخاك مرطوب مشروط به اين است كه آفتاب سوزانيا سرماى شديد بر سر راه بذر آن قرارنگيرد.
در دعا نيز بايد به موانع توجهداشت و آنها را از سر راه برداشت. برخى ازموانع عبارتند از:
1 تنافى با سنتهاى آفرينش
خواستهاى كه در دعا عرضه مىشود،بايد مخالفسنتهاى الهى كه خداوند بر پايه حق و حكمتبنا نهاده استنباشد.
از جمله سنتهاى خداوند اين استكه; براى هر يك از انسانها اجلى قرار داده كهدر صورت حتمى بودن گريز از آن نيست. بنابراين اگر كسى دعا كند كه بخواهد خداعمر بىپايان به او بدهد و يا مريضى را كهاجل حتمى او فرا رسيده است، از مرگبرهاند، اجابت چنين خواستهاى به معناى تعطيلىدر قانون قطعى الهى و يا وروداستثنا در حريم آن است و اين خود مانع از اجابتدعاست
.
قرآن كريم در اين بارهمىفرمايد:
«وانفقوا من ما رزقناكم من قبل ان ياتى احدكم الموت فيقول رب لولااخرتنىالى اجل قريب فاصدق و اكن من الصالحين و لن يوخر الله نفسا اذا جاءاجلهاوالله خبير بما تعملون».
«ازآنچه به شما روزى كردهايم انفاق كنيد، پيش از آن كه مرگ يكى از شما فرارسد، آنگاهبگويد: پروردگارا چرا مرگ مرا تا زمانى اندك به تاخير نمىاندازى،تا صدقه دهم و ازصالحان باشم و هرگز خداوند اجل هيچ كس را وقتى فرا رسد، بهتاخير نخواهدانداخت».
2 تزاحم دعاها
گاهى شخصى كه از ستم ديگران بهستوه آمده، عليه ستمگران دعامىكند و از خداوند انتقام خود را مىطلبد ولى در همينحال اين شخص به ظاهر مظلومبه خاطر ستمى كه خود به ديگرى كرده، مورد غضب قرار گرفتهاست. همين تزاحم دعاهامىتواند مانع استجابت گردد. تزاحم در حديث قدسى يكى از موانعدعا معرفى گرديدهاستخداوند متعال در اين باره مىفرمايد: «... اما ان تكون ظلمتاحدا فدعا عليكفتكون هذه بهذه...» يا اين است كه تو به ديگرى ستم كردهاى و او برضرر تو دستبه دعا برداشته است پس اين به [واسطه] آن [دفع مىشود.] از حضرت صادق (عليهالسلام) روايتشده است كه: «هر گاه شخصى مورد ستم ديگرى واقع شود، سپس عليهاواز درگاه خداوند تقاضاى انتقام كند، خداوند مىفرمايد: شخص ديگرى هست كه ادعادارداز سوى تو مظلوم واقع شده و بر تو نفرين مىكند، اگر مىخواهى تا دعاى تو رادر بارهاو و دعاى او را در حق تو به اجابت رسانم و گرنه هيچ يك را برآوردهنمىكنم; تا ازعفو خود شما را بهرهمند سازم».
گاهى هم انسان براى موفقيتخوددعا مىكند در حالى كه بسيارى از اشخاص ديگر كهاز دست او دل شكستهاند براىناكاميش با دل سوزان و اشك ريزان دعا مىكنند.
بنابر اين دعا كننده بايد قبل ازدعا، ديگران را از خود راضى سازد. امامصادق(عليه السلام) فرمود: «كان ابى يقولاتقوا الظلم فان دعوه المظلوم تصعد الىالسماء».
پدرم همواره مىفرمود: از ستم بهديگرى بپرهيزيد; زيرا دعاى مظلوم تا آسمانبالا مىرود.
و امام كاظم(عليه السلام) فرمود: «لا تحقروا دعوه احد فانه يستجاب لليهودى والنصرانى فيكم و لا يستجاب لهم فىانفسهم».
دعاى هيچ كس را كوچك نشماريد; زيرا درخواستيهودى و نصرانى در باره شما بهاجابت مىرسد گر چه در باره خود آنانمستجاب نمىگردد.»
3نبودقابليت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.nooreaseman.co m%2F)
قرآن كريم در واقعه طوفان نوح(ع) پس از آن كه درخواستحضرت، مبنى بر نجات فرزندخويش، را نقل مىكند، مىفرمايد: «يانوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح فلاتسالن ما ليس لك به علم انى اعظك ان تكونمن الجاهلين».
دعا كننده بايد قبل از دعا،ديگران را از خود راضى سازد. اى نوح [شايستهاين كه] از اهل تو [باشد] نيست و سر تاپايش ناصالح است. در باره آن چه بهحقيقتش آگاه نيستى، از من چيزى مخواه، تو را پندمىدهم تا از جاهلان نباشى» ازاين روى كفر و عناد نسبتبه حق مانع عنايت الهى ومشمول رحمتخاص او گشته و درلحظه انتقام رحمت عام را نيز تغيير مىدهد و هر دعايىحتى تقاضاى پيامبر بزرگخداوند در حق پسر را بىتاثير مىسازد. در آيهاى ديگرخداوند متعال پيامبراكرم را مخاطب خويش ساخته، مىفرمايد:
«سواءعليهم استغفرت لهم ام لم نستغفر لهم لن يغفر الله لهم ان الله لا يهدىالقومالفاسقين».
بر منافقان يكسان است كه تو درباره آنان طلب بخشش و غفران كنى يا نكنى [درهر دو صورت] خدا هرگز آنان را نخواهدآمرزيد زيرا خداوند گروه فاسق را [در اثرلجاجت و سياهى قلبشان] هدايتنمىكند.
براى جلب رحمت الهى قلبى لازم استكه سالم از كفر و نفاق باشد; زيرا به فرمودهقرآن مجيد: «يوم لا ينفع مال و لا بنونالا من اتى الله بقلب سليم». در روزقيامت مال و فرزند سودى نمىدهد، جز قلبسالم.
امام صادق(عليه السلام) فرمود: پدرم همواره مىفرمود: از ستم به ديگرىبپرهيزيد; زيرا دعاى مظلوم تا آسمان بالامىرود.
چه قلب وقتى از مرض كفر و نفاقسلامتيافت، شايسته پذيرش رحمت الهى مىشود ومواهب خداوندى به سويش سرازيرمىگردد.
برخى ديگر از گناهان نيز قابليتپذيرش دعا را از بين مىبرند. آنجا كه در دعاىكميل از زبان اميرمومنان مىخوانيم: «اللهم اغفرلى الذنوب اللتى تحبس الدعاء».
بارالها! گناهانى كه از من سرزدهو مانع استجابت دعايم مىشود، بر من ببخش»،اشاره به همين واقعيت دارد.
محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقلمىكند آن حضرت فرمود: «ان العبد يسالالله الحاجه فيكون من شانه قضاوها الى اجلقريب او الى وقتبطى فيذنب العبدذنبا فيقول الله تعالى للملك: لا تقض حاجته و احرمهاياها فانه تعرض لسخطى واستوجب الحرمان منى».
بنده حاجتش را از خدا مىخواهد. بناى الهى نيز بر آن است كه خواستهاش را ديريا زود به اجابت رساند. آنگاه بندهگرفتار گناهى مىشود. خدا به فرشتهاى كهمامور كار او است، مىفرمايد: خواستهاشرا به انجام نرسان و او را از دستيابىبه خواستهاش محروم كن! زيرا او خود را درمعرض خشم من قرار داده و مستحق دورىاز رحمت من گشته است».
شخصى به رسول خدا عرضكرد:
«احب انيستجاب دعايى فقال(ص):
طهر ماكلتك و لا تدخل بطنكالحرام».
دوست دارم دعايم مستجابشود.
حضرت فرمود: آذوقهات را از مالشبههناك پاك كن و غذاى حرام در شكم خود جاىنده».
و در حديثى قدسى خداوند متعالفرمود: «و ربما صلى العبد فاضرب بها وجهه واحجب عنى صوته، اتدرى من ذالك؟ يا داوودذاك الذى يكثر الالتفات الى حرمالمؤمنين بعين الفسق...».
چه بسا بنده نماز مىگزارد و منآن را رد كرده، به صورتش مىزنم و صداى مناجاتاو را از خود دور مىسازم. مىدانىاين چه شخصى است؟ اى داوود، اين همان كسى استكه همواره چشم خيانتخويش را متوجهحرم [ناموس] مومنان ساخته است».
4بىتوجهى به واسطهها
خداوند متعال خالق هستى وپديدآورنده نظام و سنن حاكمبر آن است، لذا دوست دارد انسانها به اين نظام احترامگذاشته، و در وصول بهخواستههايشان آن را از نظر دور نداشته و در عين حالى كهتاثير وسايل را درمقاصد خود به ذات حق مستند مىكنند، براى برآورده شدن نيازهاىخود، آنها را نيزبه كار بندند.
بر اين اساس قرآن كريم براى دفعشر كفار راه جهاد را پيش روى مومنان گذاردهاست و مىفرمايد: «و قاتلوهم يعذبهمالله بايديكم ...» با آنها بجنگيد، تاخداوند با دستشما كافران را به سزاى كارشانبرساند».
در جاى ديگر كسانى را كه در خانهنشسته و به اميد فتح از سوى خدا دست روى دستگذاشته و اقدامى نمىكنند توبيخمىكند.
شخصى به امام صادق(ع) عرض كرد: دعا فرما تا خداوند به من روزى راحتى بدهد،حضرت فرمود: «برايت دعا نمىكنم. بروهمان طور كه خداوند دستور داده، سعى و تلاشكن».
در برخى احاديث از كسانى كه بدونتوجه به وسائلى كه خداوند قرار داده است،رفع مشكل خود را مىطلبند ياد شده است. اينگونه افراد در پنج دسته ذيل قرارمىگيرند:
كفر و عناد نسبتبه حق مانع عنايتالهى و مشمول رحمتخاص او گشته و در لحظهانتقام رحمت عام را نيز تغيير مىدهد و هردعايى حتى تقاضاى پيامبر بزرگخداوند در حق پسر را بىتاثير مىسازد.
1. شخصىكه خداوند مالى به او عنايتكرده، و او با اسراف و تبذير و مصرف نابجا اموالش را بههدر مىدهد و از خداتقاضاى روزى مىكند.
2. مردىكه از سوء خلق همسر خود و اذيتهاى پىدرپى او به تنگ آمده و از خدامىخواهد تا اورا از دست آن زن راحت كند، حال آنكه خدا راه طلاق را در پيش روىاو گذاشتهاست.
3. شخصىكه از آزار مكرر همسايهاش شكوه مىكند و او را به خاطر آن نفرينمىكند، در حالىكه مىتواند خانهاش را بفروشد و در جاى مناسبى منزل اختيار كند.
4. آنكهدر خانه نشسته، كار نمىكند و از خدا طلب رزق مىكند در حالى كه خداوندراههاى روزىرا پيش روى او قرار داده است.
5. كسىكه مالى را به ديگرى قرض داده است و مقروض انكار مىكند.
سپس دستبه دعا برداشته و از خدابرگشت مال خويش را مىطلبد، در صورتى كهخداوند به او دستور شاهد گرفتن دادهاست.
نویسنده : سيد مهدى موسوىكاشمری
براى تحقق هر كارى گذشته ازوجود اسباب، نبودن مانع نيز لازم است و تنها دراين صورت پيدايش آن كار ضرورى خواهدبود.
براى مثال; رويش بذر سالم در دلخاك مرطوب مشروط به اين است كه آفتاب سوزانيا سرماى شديد بر سر راه بذر آن قرارنگيرد.
در دعا نيز بايد به موانع توجهداشت و آنها را از سر راه برداشت. برخى ازموانع عبارتند از:
1 تنافى با سنتهاى آفرينش
خواستهاى كه در دعا عرضه مىشود،بايد مخالفسنتهاى الهى كه خداوند بر پايه حق و حكمتبنا نهاده استنباشد.
از جمله سنتهاى خداوند اين استكه; براى هر يك از انسانها اجلى قرار داده كهدر صورت حتمى بودن گريز از آن نيست. بنابراين اگر كسى دعا كند كه بخواهد خداعمر بىپايان به او بدهد و يا مريضى را كهاجل حتمى او فرا رسيده است، از مرگبرهاند، اجابت چنين خواستهاى به معناى تعطيلىدر قانون قطعى الهى و يا وروداستثنا در حريم آن است و اين خود مانع از اجابتدعاست
.
قرآن كريم در اين بارهمىفرمايد:
«وانفقوا من ما رزقناكم من قبل ان ياتى احدكم الموت فيقول رب لولااخرتنىالى اجل قريب فاصدق و اكن من الصالحين و لن يوخر الله نفسا اذا جاءاجلهاوالله خبير بما تعملون».
«ازآنچه به شما روزى كردهايم انفاق كنيد، پيش از آن كه مرگ يكى از شما فرارسد، آنگاهبگويد: پروردگارا چرا مرگ مرا تا زمانى اندك به تاخير نمىاندازى،تا صدقه دهم و ازصالحان باشم و هرگز خداوند اجل هيچ كس را وقتى فرا رسد، بهتاخير نخواهدانداخت».
2 تزاحم دعاها
گاهى شخصى كه از ستم ديگران بهستوه آمده، عليه ستمگران دعامىكند و از خداوند انتقام خود را مىطلبد ولى در همينحال اين شخص به ظاهر مظلومبه خاطر ستمى كه خود به ديگرى كرده، مورد غضب قرار گرفتهاست. همين تزاحم دعاهامىتواند مانع استجابت گردد. تزاحم در حديث قدسى يكى از موانعدعا معرفى گرديدهاستخداوند متعال در اين باره مىفرمايد: «... اما ان تكون ظلمتاحدا فدعا عليكفتكون هذه بهذه...» يا اين است كه تو به ديگرى ستم كردهاى و او برضرر تو دستبه دعا برداشته است پس اين به [واسطه] آن [دفع مىشود.] از حضرت صادق (عليهالسلام) روايتشده است كه: «هر گاه شخصى مورد ستم ديگرى واقع شود، سپس عليهاواز درگاه خداوند تقاضاى انتقام كند، خداوند مىفرمايد: شخص ديگرى هست كه ادعادارداز سوى تو مظلوم واقع شده و بر تو نفرين مىكند، اگر مىخواهى تا دعاى تو رادر بارهاو و دعاى او را در حق تو به اجابت رسانم و گرنه هيچ يك را برآوردهنمىكنم; تا ازعفو خود شما را بهرهمند سازم».
گاهى هم انسان براى موفقيتخوددعا مىكند در حالى كه بسيارى از اشخاص ديگر كهاز دست او دل شكستهاند براىناكاميش با دل سوزان و اشك ريزان دعا مىكنند.
بنابر اين دعا كننده بايد قبل ازدعا، ديگران را از خود راضى سازد. امامصادق(عليه السلام) فرمود: «كان ابى يقولاتقوا الظلم فان دعوه المظلوم تصعد الىالسماء».
پدرم همواره مىفرمود: از ستم بهديگرى بپرهيزيد; زيرا دعاى مظلوم تا آسمانبالا مىرود.
و امام كاظم(عليه السلام) فرمود: «لا تحقروا دعوه احد فانه يستجاب لليهودى والنصرانى فيكم و لا يستجاب لهم فىانفسهم».
دعاى هيچ كس را كوچك نشماريد; زيرا درخواستيهودى و نصرانى در باره شما بهاجابت مىرسد گر چه در باره خود آنانمستجاب نمىگردد.»
3نبودقابليت (http://www.njavan.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.nooreaseman.co m%2F)
قرآن كريم در واقعه طوفان نوح(ع) پس از آن كه درخواستحضرت، مبنى بر نجات فرزندخويش، را نقل مىكند، مىفرمايد: «يانوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح فلاتسالن ما ليس لك به علم انى اعظك ان تكونمن الجاهلين».
دعا كننده بايد قبل از دعا،ديگران را از خود راضى سازد. اى نوح [شايستهاين كه] از اهل تو [باشد] نيست و سر تاپايش ناصالح است. در باره آن چه بهحقيقتش آگاه نيستى، از من چيزى مخواه، تو را پندمىدهم تا از جاهلان نباشى» ازاين روى كفر و عناد نسبتبه حق مانع عنايت الهى ومشمول رحمتخاص او گشته و درلحظه انتقام رحمت عام را نيز تغيير مىدهد و هر دعايىحتى تقاضاى پيامبر بزرگخداوند در حق پسر را بىتاثير مىسازد. در آيهاى ديگرخداوند متعال پيامبراكرم را مخاطب خويش ساخته، مىفرمايد:
«سواءعليهم استغفرت لهم ام لم نستغفر لهم لن يغفر الله لهم ان الله لا يهدىالقومالفاسقين».
بر منافقان يكسان است كه تو درباره آنان طلب بخشش و غفران كنى يا نكنى [درهر دو صورت] خدا هرگز آنان را نخواهدآمرزيد زيرا خداوند گروه فاسق را [در اثرلجاجت و سياهى قلبشان] هدايتنمىكند.
براى جلب رحمت الهى قلبى لازم استكه سالم از كفر و نفاق باشد; زيرا به فرمودهقرآن مجيد: «يوم لا ينفع مال و لا بنونالا من اتى الله بقلب سليم». در روزقيامت مال و فرزند سودى نمىدهد، جز قلبسالم.
امام صادق(عليه السلام) فرمود: پدرم همواره مىفرمود: از ستم به ديگرىبپرهيزيد; زيرا دعاى مظلوم تا آسمان بالامىرود.
چه قلب وقتى از مرض كفر و نفاقسلامتيافت، شايسته پذيرش رحمت الهى مىشود ومواهب خداوندى به سويش سرازيرمىگردد.
برخى ديگر از گناهان نيز قابليتپذيرش دعا را از بين مىبرند. آنجا كه در دعاىكميل از زبان اميرمومنان مىخوانيم: «اللهم اغفرلى الذنوب اللتى تحبس الدعاء».
بارالها! گناهانى كه از من سرزدهو مانع استجابت دعايم مىشود، بر من ببخش»،اشاره به همين واقعيت دارد.
محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقلمىكند آن حضرت فرمود: «ان العبد يسالالله الحاجه فيكون من شانه قضاوها الى اجلقريب او الى وقتبطى فيذنب العبدذنبا فيقول الله تعالى للملك: لا تقض حاجته و احرمهاياها فانه تعرض لسخطى واستوجب الحرمان منى».
بنده حاجتش را از خدا مىخواهد. بناى الهى نيز بر آن است كه خواستهاش را ديريا زود به اجابت رساند. آنگاه بندهگرفتار گناهى مىشود. خدا به فرشتهاى كهمامور كار او است، مىفرمايد: خواستهاشرا به انجام نرسان و او را از دستيابىبه خواستهاش محروم كن! زيرا او خود را درمعرض خشم من قرار داده و مستحق دورىاز رحمت من گشته است».
شخصى به رسول خدا عرضكرد:
«احب انيستجاب دعايى فقال(ص):
طهر ماكلتك و لا تدخل بطنكالحرام».
دوست دارم دعايم مستجابشود.
حضرت فرمود: آذوقهات را از مالشبههناك پاك كن و غذاى حرام در شكم خود جاىنده».
و در حديثى قدسى خداوند متعالفرمود: «و ربما صلى العبد فاضرب بها وجهه واحجب عنى صوته، اتدرى من ذالك؟ يا داوودذاك الذى يكثر الالتفات الى حرمالمؤمنين بعين الفسق...».
چه بسا بنده نماز مىگزارد و منآن را رد كرده، به صورتش مىزنم و صداى مناجاتاو را از خود دور مىسازم. مىدانىاين چه شخصى است؟ اى داوود، اين همان كسى استكه همواره چشم خيانتخويش را متوجهحرم [ناموس] مومنان ساخته است».
4بىتوجهى به واسطهها
خداوند متعال خالق هستى وپديدآورنده نظام و سنن حاكمبر آن است، لذا دوست دارد انسانها به اين نظام احترامگذاشته، و در وصول بهخواستههايشان آن را از نظر دور نداشته و در عين حالى كهتاثير وسايل را درمقاصد خود به ذات حق مستند مىكنند، براى برآورده شدن نيازهاىخود، آنها را نيزبه كار بندند.
بر اين اساس قرآن كريم براى دفعشر كفار راه جهاد را پيش روى مومنان گذاردهاست و مىفرمايد: «و قاتلوهم يعذبهمالله بايديكم ...» با آنها بجنگيد، تاخداوند با دستشما كافران را به سزاى كارشانبرساند».
در جاى ديگر كسانى را كه در خانهنشسته و به اميد فتح از سوى خدا دست روى دستگذاشته و اقدامى نمىكنند توبيخمىكند.
شخصى به امام صادق(ع) عرض كرد: دعا فرما تا خداوند به من روزى راحتى بدهد،حضرت فرمود: «برايت دعا نمىكنم. بروهمان طور كه خداوند دستور داده، سعى و تلاشكن».
در برخى احاديث از كسانى كه بدونتوجه به وسائلى كه خداوند قرار داده است،رفع مشكل خود را مىطلبند ياد شده است. اينگونه افراد در پنج دسته ذيل قرارمىگيرند:
كفر و عناد نسبتبه حق مانع عنايتالهى و مشمول رحمتخاص او گشته و در لحظهانتقام رحمت عام را نيز تغيير مىدهد و هردعايى حتى تقاضاى پيامبر بزرگخداوند در حق پسر را بىتاثير مىسازد.
1. شخصىكه خداوند مالى به او عنايتكرده، و او با اسراف و تبذير و مصرف نابجا اموالش را بههدر مىدهد و از خداتقاضاى روزى مىكند.
2. مردىكه از سوء خلق همسر خود و اذيتهاى پىدرپى او به تنگ آمده و از خدامىخواهد تا اورا از دست آن زن راحت كند، حال آنكه خدا راه طلاق را در پيش روىاو گذاشتهاست.
3. شخصىكه از آزار مكرر همسايهاش شكوه مىكند و او را به خاطر آن نفرينمىكند، در حالىكه مىتواند خانهاش را بفروشد و در جاى مناسبى منزل اختيار كند.
4. آنكهدر خانه نشسته، كار نمىكند و از خدا طلب رزق مىكند در حالى كه خداوندراههاى روزىرا پيش روى او قرار داده است.
5. كسىكه مالى را به ديگرى قرض داده است و مقروض انكار مىكند.
سپس دستبه دعا برداشته و از خدابرگشت مال خويش را مىطلبد، در صورتى كهخداوند به او دستور شاهد گرفتن دادهاست.
نویسنده : سيد مهدى موسوىكاشمری