PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چندشعر از لینچری



تووت فرنگی
24th February 2011, 09:21 PM
هاروی

هاروی به اینکه قد من ثابت مونده
میون این همه آدم که دارن رشد می‌کنن
نمی‌خنده
هاروی یادش می‌مونه که من همه رنگای شکلاتای چوبی رو دوست دارم
جز زرد
هاروی لباساش به من قرض می‌ده
بدون اینکه مجبور باشم بش برگردونم
من از ارواح می‌ترسم و
هاروی تنها کسیه که می‌دونه
وقتی می‌گم یه روزی با مارگی رز عروسی می‌کنم
هاروی تنها کسیه که باور می‌کنه
هاروی یه قلپ از آب میوه‌ش می‌خوره
یه قلپ می‌ده به من
هاروی یواش تو گوشم می‌گه زیپ
وقتی یادم می‌ره زیپ شلوارم ببندم
هاروی قسم می‌خوره که
انگشتای پام مضحک نیستند
هاروی میاد منو صدا می‌زنه
هر وقت تو رختخواب با گلو درد و تب افتاده باشم
هاروی بم می‌گه من بچه‌ی نازیم
اما نه خیلی
اگه یه روزی یه قطار باشه که بخواد بره بهشت
من سوارش نمی‌شم
مگه اول هاروی سوار شه...

تووت فرنگی
24th February 2011, 09:22 PM
عجیب غریب

خواهرم، استفانی، عاشق شده
من فکر می‌کردم از پسرا متنفره
برادرم اسباب بازیاش حراج کرده
مامانم تازگیا هر روز میره پیاده روی
پدرم ریشاش تراشیده
بهار اومده
همه دارن کارای عجیب غریب می‌کنن
جز من

تووت فرنگی
24th February 2011, 09:22 PM
از اون روزی که هانا رفته ...

تایر دوچرخم کم باد شده
اسمون بداخلاق و خاکستریه
یا اگرم نیست من اینجوری می‌بینمش
از اون روزی که هانا رفته
بستنی شکلاتی مزه‌ی الوچه‌ی ترش می‌ده
ماه بهمن میاد که دیگه برای همیشه بمونه
اردیبهشت و خرداد و هم خدا پس گرفته
از اون روزی که هانا رفته
گلا بوی ماهی می‌دن
لباسای نرم مخمل مثه علفای خشک شدن
سگای توپول خوش تیپ مثه سگای تازی شدن
از اون روزی که هانا رفته
دیگه هیچ چیز بامزه‌ای تو دنیا نیست
که بشه بش خندید
دیگه هیچ چیزی نیست که بشه باش بازی کرد
بچه‌ها برا بازی صدام می‌کنن
اما من نمی‌رم
از اون روزی که هانا رفته...

تووت فرنگی
24th February 2011, 09:22 PM
اگه من رییس دنیا بودم

اگه من رییس دنیا بودم
هیچ وقت نمی‌ذاشتم سوپ جو و
صبحای شنبه و
شربت الرژی و
همینطور سارا شاگرد اول کلاسمون
به دنیا بیان
اگه من رییس دنیا بودم
شبا روشن تر بودن
همبرگرا سالم‌تر بودن
سبد بسکتبال یک متر و نیم کوتاه تر بود
اگه من رییس دنیا بودم
کسی تنها نمی‌موند
کسی مجبور نبود تمیز باشه
هیچ بچه‌ای ساعت خواب نداشت و
مجبور نبود بشنوه "خواهرت نیشگون نگیر"
اصن کسی مجبور نبود خواهر داشته باشه
اگه من رییس دنیا بودم
کیک شکلاتی خامه‌ای سبزی بود
همه‌ی فیلمای مث جیمز باند تو برنامه کودک بودند
تازه یه کسی که بعضی وقتا یادش میره
مسواک بزنه
یا سیفون دستشویی رو بکشه
بازم می‌تونست رییس دنیا باشه

نازخاتون
24th February 2011, 11:07 PM
خيلي جالب بود،گاهي اين نغمه ها و ترانه هاي كودكانه عجيب ما رو تحت تاثير قرار مي ده.. و ما رو بفكر وا مي داره

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد